آتشبس صلح نیست
به گزارش مشرق، سید رسول موسوی، دیپلمات سابق در تلگرام نوشت:
باید با اطمینان بگوییم که اگر توان موشکی ایران نبود ما الان در وضعیت دیگری بودیم لذا به صراحت باید اعلام کنیم که تنها راه پایدارسازی وضعیت شکل گرفته، افزایش توان و قدرت نظامی ایران است تا طرف مقابل به این نتیجه برسد که در صورت عبور از خطوط قرمز قطعا زیان خواهد دید.
بعد از اعلام وزیر امورخارجه جمهوری اسلامی ایران در خصوص توقف عملیات نظامی ایران علیه رژیم صهیونیستی از ساعت 4 صبح روز سهشنبه 3 تیرماه به شرط قطع عملیات تهاجم غیر قانونی آن رژیم، وضعیت موجود بین ایران و اسرائیل وارد شرایط خاصی شد بخصوص آن که در توییت اعلامی عراقچی در مورد توقف عملیات نظامی ایران تاکید شده بود که در حال حاضر توافقی در موضوع آتشبس یا توقف عملیات وجود ندارد.
در بیانیهای هم که متعاقبا شورایعالی امنیت ملی در این ارتباط صادر کرد بدون نام بردن از واژه «آتشبس» به صورت کلی و مستتر موضع اعلامی وزیر خارجه را تایید نموده و همزمان اعلام میدارد که نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران، بدون کمترین اعتماد به سخنان دشمنان و دست به ماشه آماده پاسخ قاطع و پشیمانکننده به هر عمل تجاوزکارانه دشمن خواهد بود.
بعد از توقف عملیات متقابل نظامی بر اساس مواضع اعلامی فوق مباحثی در محافل سیاسی و رسانهای کشور شکل گرفته که لازم است از بُعد حقوقی به این مباحث توجه کنیم و اجازه ندهیم نظرات غیر حقوقی و غیر کارشناسی فضای گفتمانی اشتباهی را در جامعه بهوجود آورد. درست است که در حال حاضر عملیات نظامی متقابل بین ایران و اسرائیل متوقف شده و در عمل آتشبس برقرار است، اما باید ببینیم این وضعیت چگونه وضعیتی است؟
در همین ابتدا لازم میدانم به کسانی که با کاربرد واژه «صلح تحمیلی» با شرایط شکل گرفته مخالفت مینمایند خاطرنشان نمایم که وضعیت شکل گرفته حتی با یک آتشبس رسمی فاصله دارد چه برسد صلح که دریایی فاصله بین دو مفهوم آتشبس و صلح وجود دارد و تفاوت بین آتشبس و صلح یکی از مباحث مهم در حقوق بینالملل و روابط بینالمللی است.
اساس و بنیان آتشبس (Ceasefire/Truce) بر موقت بودن درگیریهای نظامی است نه پایان جنگ و معمولا دورهای است برای تبادل اسیران جنگی یا اجازه تخلیه غیر نظامیان و اجازه فرصت برای مذاکرات یا ارسال کمکهای بشردوستانه. عدم حل مناقشه و باقی ماندن طرفین در حالت جنگی و ادامه اختلافات اساسی و شکنندگی وضعیت و شروع مجدد درگیریهای نظامی مهمترین ویژگیهای دوران آتشبس است.
صلح که بیشتر از آن با عنوان صلح دائم (Permanent Peace) یاد میکنند به معنی پایان رسمی جنگ، حل مناقشه و عادیسازی روابط است و در یک پیمانی صلحی که حدود و خطوط مرزی، غرامتهای جنگ، بازسازی و دیگر موضوعات مورد اختلافی مشخص شده و طرفین در آنها به توافق میرسند به امضای طرفین رسیده و بر اساس رویههای قانونی در کشورها به تصویب میرسد و اسناد آن مبادله میگردد. مخلص کلام آنکه آتشبس ابزاری برای کاهش خشونت است، اما صلح دائم نیازمند اراده سیاسی، دیپلماسی پیچیده و سازش است.
آتشبس انواع بسیار زیادی دارد و اگر بگوییم به تعداد مناقشات مختلف جهان میتوانیم انواع مختلف آتشبس داشته باشیم حرف اشتباهی نزدهایم. همین مورد توقف مبادله آتش بین ایران و اسرائیل را اگر آتشبس بنامیم خود یک مورد ویژه است که اساسا نمیتوان برای آن مورد مشابهی ذکر کرد و فقط میتوان در برخی از کلیات مرتبط به موضوع مانند پایداری وضعیت، تضمینها، آینده رفتاری طرفین و... با دیگر موارد آتشبس مقایسه کرد.
مساله مهم دیگری که باید به آن توجه شود این است که لزوما همه آتشبسها به صلح ختم نمیشوند و وقتی هم که از ویژگی موقت بودن آتشبس صحبت میکنیم این موقت بودن لزوما بازه زمانی مشخص ندارد. به عنوان مثال بین دو کره جنوبی و شمالی از سال 1953 درگیریها متوقف شد هنوز بعد از 71 سال به صورت تکنیکی وضعیت جنگی برقرار است.
مورد دیگر وضعیت قبرس است که از سال 1971، پنجاه و یک سال است که بین دو بخش یونانینشین و ترکنشین قبرس آتشبس برقرار است بدون آن که پیمانی صلحی امضاء شده باشد. همچنین بین هند و پاکستان وضعیتهای مختلف جنگ و آتشبس و موافقتنامه صلح وجود دارد و در حال حاضر از سال 2003 تا کنون 22 سال است که پس از درگیریهای متعدد در خط کنترل در کشمیر آتشبس غیر رسمی برقرار شده است که البته هر از چند وقت یکبار به بهانهای این آتشبس شکسته میشود (مانند درگیریهای 17 تا 20 اردیبهشت ماه سال جاری).
از موارد مهم دیگر، آتشبس و صلح بین اسرائیل و کشورهای عربی است که از زمان شکلگیری آن و شروع درگیریهای اعراب و اسرائیل شاهد آن هستیم. به عنوان مثال ما نمونه آتشبس بعد از جنگ رمضان 1973 و توافقنامه تفکیک نیروها در سال 1974 را داریم که در مورد مصر به پیمان صلح کمپ دیوید ختم شده ولی در مورد سوریه، وضعیت به همان شکل باقی ماند که در تحولات بعد از سقوط بشار اسد، اسرائیل همین توافقنامه تفکیک نیروها را هم نقض کرده و بخشهای بیشتری را اشغال مینماید.
و بالاخره از موارد بسیار مهم آتشبس که شاید موجب تعجب خواننده محترم شود وضعیت بین ایران و عراق است که بعد از پذیرش قطعنامه 598 شورای امنیت سازمان ملل توسط ایران و عراق در سال 1367 همچنان در شرایط آتشبس قرار دارد و با وجود روابط بسیار گسترده موجود بین دو کشور هنوز توافق آتشبس به پیمان صلح دائم تبدیل نشده است.
در اینجا سوال مهمی که مطرح میشود این است که چرا آتشبسها به صلح دائمی منجر نمیشوند؟
در پاسخ باید گفت که عدم اعتماد بین طرفین، مداخله خارجی، مسائل حل نشده (مرز، منابع...)، اهداف راهبردی و ژئوپلیتیکی از جمله دلایل ناپایداری آتشبسها به شمار میروند و از همه مهمتر آن که در مواردی از اساس آتشبس صرفا برای رسیدن به برنامهای خاص برقرار میشود که نمونه مهم آن آتشبس محدود بین حماس و اسرائیل است که در دو نوبت بین آنها برای مبادله اسرا برقرار شده ولی ادامه نیافته است زیرا از اساس، اهداف طرفین از آتشبس متفاوت بوده است.
شکنندگی یا پایداری وضعیت شکل گرفته بین ایران و اسرائیل
باید قبول کنیم که بعد از تهاجم نظامی 23 خرداد ماه اسرائیل به ایران و پذیرش توقف درگیریها در سوم تیرماه وضعیت نظامی، سیاسی، حقوقی بین آنها بسیار متفاوت از 23 خرداد است و ما با شرایط بسیار پیچیدهای روبهرو هستیم و به احتمال زیاد این وضعیت پیچیدهتر هم خواهد شد.
مهمترین سوال در شرایط حاضر درباره شکنندگی یا پایداری وضعیت موجود است و به بیان صریحتر سوال این است آیا آتشبس ادامه خواهد یافت یا آنکه اسرائیل این فرصت آتشبس را برای تدارکات لجستیکی خود بهدست آورده و مجدد تهاجم خود را آغاز خواهد کرد؟
عدهای در پاسخ به این سوال پیشنهاد مینمایند که توسط یک موافقتنامه صلح این وضعیت تثبیت شود و با توجه به عدم شناسایی اسرائیل پیشنهاد مینمایند که این موافقتنامه صلح میتواند از طریق سازمان ملل یا کشوری میانجی به توافق طرفین برسد.
مهمترین نقدی که به پیشنهاد فوق میتوان داشت این است که از اساس اسرائیل به هیچ توافقی پایبند نیست که مهمترین دلیل آن تهاجم غیر قانونی 23 خرداد ماه و آغاز جنگی اعلام نشده با ایران است و هیچ سندی نمیتواند اسرائیل را پایبند به تعهداتش نماید لذا تنها راه پایداری ساختن وضعیت موجود «تعادل یا توازن راهبردی» است.
باید این حقیقت را خوب متوجه باشیم که آنچه رژیم صهیونیستی را مجبور کرد به ایران پیشنهاد آتشبس بدهد قدرت آتش ایران بود نه حقوق بینالملل یا فشار سیاسی بینالمللی یا مساعی جمیله کشورها. باید با اطمینان بگوییم که اگر توان موشکی ایران نبود ما الان در وضعیت دیگری بودیم لذا به صراحت باید اعلام کنم تنها راه پایدارسازی وضعیت شکل گرفته افزایش توان و قدرت نظامی ایران است تا طرف مقابل به این نتیجه برسد که در صورت عبور از خطوط قرمز قطعا زیان خواهد دید و کلام آخر آن که وقت گذاشتن برای سند آتشبس، آب در هاون کوفتن است.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.