"آخرالزمانِ انرژی" در جنگ اوکراین
«"جنگ اوکراین" به معنای واقعی کلمه یک آخرالزمانِ انرژی را در قرن بیست و یکم ایجاد کرده است. در این راستا شاهد بوده ایم که کشورهای غربی از یک کشور به کشور دیگر می روند تا شاید بتوانند بحران انرژی خود را که تا حد زیادی ناشی از وقوع این جنگ است، برطرف کنند.»
به گزارش الف؛ پایگاه خبری "میدل ایست مانیتور" در گزارشی، ضمن پرداختن به اثرگذاری قابل توجهِ "جنگ اوکراین" بر بازار انرژی جهان، به طور خاص به طرح این سوال پرداخته که آینده این بازار مهم جهانی، در عصر پساجنگِ اوکراین، چگونه خواهد بود؟ این پایگاه خبری به طور خاص وقوع جنگ اوکراین را آغازگرِ عصری جدید در عرصه معادلات بازار جهانی انرژی ارزیابی می کند که در نوع خود، درس ها و پیام های خاصی را نیز برای اقتصاد جهانی به همراه داشته است.
میدل ایست مانیتور در این رابطه می نویسد: «"ولادیمیر زیلِنسکی" رئیس جمهور اوکراین اخیرا به صورت غیرمنتظره ای و از طریق مجازی، در نشست دوحه قطر (با محوریت مساله انرژی) ظاهر شد و به طور خاص از کشورهای حاضر در این نشست و همچنین دیگر کشورهای جهان خواست تا به سمتِ انرژی های تجدیدپذیر حرکت کنند و از میزان وابستگی خود به منابع انرژی روسیه تا جای ممکن بکاهند. این اقدام رئیس جمهور اوکراین که اکنون کشورش تحت شدیدترین حملات روسیه قرار دارد، نکته برجسته نشست بین المللی اخیر در دوحه قطر بود.
در این راستا یک سوال مطرح می شود: آینده و سرنوشت بازار انرژی جهان وقتی که جنگ در اوکراین به پایان رسد، چه خواهد بود؟ جدای از درخواست ولادیمیر زیلنسکی در جریان نشست دوحه از کشورهای جهان، پیشتر اتحادیه اروپا و آمریکا نیز راه های مختلفی را جهت کاهش وابستگی به منابع انرژی روسیه در پیش گرفته اند و سعی داشتهاند تا جای ممکن از وابستگی خود به انرژی این کشور بکاهند. در این راستا، "جو بایدن" رئیس جمهور آمریکا یک هفته قبل از آغاز حمله روسیه به اوکراین، امیر قطر را به کاخ سفید دعوت کرد تا با وی رایزنی هایی را بویژه در بحث تامین انرژی کشورهای اروپایی و آمریکا انجام دهد. "بوریس جانسون" نخست وزیر بریتانیا نیز در اقدامی، از کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس بازدید کرد و سعی داشت به واسطه رایزنی های خود، از شدت وابستگی کشورش به منابع انرژی روسیه بکاهد و در عین حال یک ضربه کاری را به سلاح انرژیِ در دست "ولادیمیر پوتین" و دولت روسیه وارد کند.
جانسون پس از بازدیدِ خود از کشورهای عربی منطقه حاشیه خلیج فارس گفت: "بدون تردید عربستان سعودی و دیگر کشورهای تولید کننده نفت این درک را دارند که بسیار ضروری است که اقتصاد جهانی از افزایش بهای اخیر قیمت انرژی در بازارهای جهانی آسیب نبیند". در این راستا، یک تحیلگر و متخصص بازارهای انرژی جهان نیز به صورت مستقیم در جریان یک کنفرانس مطبوعاتی از وی پرسید که آیا او توانسته با عربستان سعودی به یک توافق در مقوله تامین انرژی بریتانیا دست پیدا کند یا خیر؟ وی در پاسخ گفت: "سعودی ها به خوبی این نکته را درک کرده اند که باید تا جای ممکن از آسیب ها و خسارات افزایش بهای انرژی دوری کرد." این موضوع نشان می دهد که اساسا این کشورهایِ صاحب انرژی هستند که باید بواسط ثروت ها و منابع خدادای خود، در مواقع حساس تصمیم گیری کنند و حتی کشورهای قدرتمند جهان نیز تا حد زیادی باید منتظر تصمیمات آن ها بمانند.
بریتانیا اعلام کرده که قصد دارد واردات نفت خود از روسیه را تا پایان سال جاری میلادی به کل پایان بخشد. اگرچه سفر اخیر جانسون به کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس حاکی از این بود که وی برنامه بلندمدتی را در ذهن دارد. با این همه، کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس هیچ تمایلی جهت جبران کمبود عرضه انرژی از سوی روسیه در بحبوحه جنگ اوکراین ندارند. نَه عربستان سعودی و نَه امارات متحده عربی، هیچ موضع گیری رسمی را در مورد سفر اخیر بوریس جانسون به منطقه و رایزنی های وی در بحث انرژی انجام ندادند و حتی مواضع و پوشش رسانههای رسمی آن ها نیز در این رابطه کاملا ضعیف بود.
بر اساس آنچه "آژانس بین المللی انرژی" اعلام کرده، در سال 2021 میلادی، روسیه 177 میلیارد متر مکعب گاز طبیعی (که تقریبا تمامی آن توسط خط لوله منتقل شده) به اروپا فروخته است. ارزش این میزان صادرات گاز طبیعی در سال 2022 چیزی قریب به 200 میلیارد یورو (145 میلیارد دلار) است. اکنون اروپا دوره ای از بینظمی و هرج و مرج را در بحث تامین انرژی خود تجربه می کند و حتی قیمت گاز طبیعی در کشورهای اروپایی در مقایسه با سال گذشته بیش از 5 برابر رشد داشته است.
در حالیکه کشورهای اروپایی در جستجوی قراردادهای انرژیِ جایگزین هستند، صادرکنندگان انرژیِ حاشیه خلیج فارس از طرفگیری (جانبداری) در چهارچوب جنگ اوکراین، خودداری کرده و می کنند. مساله ای که به طور خاص با تشدید نگرانی و ترس کشورهای اروپایی در مورد صادرات گاز روسیه به غرب نیز همراه شده است. جنگ اوکراین به معنای واقعی کلمه یک آخرالزمانِ انرژی را در قرن بیست و یکم ایجاد کرده است. در این راستا شاهد بوده ایم که کشورهای غربی از یک کشور به کشور دیگر می روند تا شاید بتوانند بحران انرژی خود را که تا حد زیادی ناشی از وقوع این جنگ است، برطرف کنند. این بحران تا حد زیادی یادآورِ صف های طولانی غذا و بنزین در لندن و دیگر پایتخت های مطرح جهان در سال 2020 و در بحبوحه اوج گیری پاندمی ویروس کرونا است.
به نحو واضحی، عربستان سعودی و امارات، امیدهای اروپا مبنی بر اینکه نیازهای انرژی غرب را در بحبوحه جنگ اوکراین تامین کنند، نقش برآب کردند. آن ها به طور خاص این موضعگیری را اتخاذ کردند که به دلیل بی طرفی خود در چهارچوب جنگ اوکراین، از هرگونه افزایش تولیدشان در بحث انرژی و اینکه بخواهند به نفع یک بازیگر و یا بلوک خاص در شرایط کنونی وارد میدان شوند، شددیدا خودداری خواهند کرد.
قطر نیز علی رغم اینکه در دهه گذشته در مقام یک کشورِ رهبر و پیشرو در بحث صادرات گاز مایع (LNG) ظاهر شده، با این حال، پاسخ آن به درخواست بایدن جهت تامین انرژی غرب چندان امیدوار کننده نبود. دلیل اصلی این مساله نیز این است که اساسا قطر آن حد از توانایی را در اختیار ندارد که بتواند تمامی نیازهای گازی قاره اروپا را تامین کند. مشکل اساسی در این رابطه این است که اساسا هیچ کشوری به تنهایی، نَه زیرساخت ها و نَه ظرفیت و خط لوله ای دارد که بتواند خود را جایگزین روسیه به عنوان تامین کننده اصلیِ گاز اروپا کند. از سویی باید توجه داشت که در جریان محاصره و تحریم اقتصادیِ سه و نیم ساله قطر از سوی کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس به همراه مصر، آمریکا و اروپا تا حد زیادی در حمایت از دولت قطر، بی اعتنایی پیشه کردند. مسالهای که عملا این سوال را ایجاد کرده که آیا این رویکردِ غرب، اکنون در رویه های اتخاذ شده از سوی دولت قطر تاثیرگذار نیست؟
با توجه به جنگ اوکراین و تحولات مرتبط با آن، حداقل در بازارهای انرژی این نکته روشن شده که بسیاری از کشورها نگاه خود را از مساله تامین انرژی خود از طریق منابع بیرونی، تا حد زیادی به داخل خاکشان معطوف خواهند کرد. اگرچه این مساله برای اقتصادهای جهان بویژه اقتصادهای غربی که تا حد زیادی به سوخت های فسیلی وابسته هستند (این روند به طور خاص از قرن 19 شکل گرفته است)، بسیار سخت است با این حال، کشورها به تدریج به منابع انرژی خود در بحث حمایت و پشتیبانی از اقتصادهایشان گرایش پیدا خواهند کرد. برای مثال، قطر یکی از اعضای متعهد "سازمان اوپک" از سال 1961 بوده است. با این حال، سال گذشته این کشور تصمیم گرفت تا از کارتل اوپک دوری کند و از آن خارج شود تا بتواند تولید LNG خود را افزایش دهد. در محیط و فضای جدید بین المللی که جنگ اوکراین تا حد زیادی به آن شکل داده، کشورها تلاش های زیادی را جهتِ ملی کردن منابع انرژی خود انجام می دهند تا بتوانند به نوعی "استقلال انرژی" دست پیدا کنند و از آسیب پذیری اقتصادهای خود در برابر نوسان های بیشمار جلوگیری کنند.
در نهایت باید گفت که بحران اوکراین می تواند یک نقطه عطف اساسی در مساله مصرف انرژی جهان باشد. اگرچه مشکل خواهد بود با این حال، کشورهای جهان گرایشی فزاینده را به سمت انرژی های پاک نشان خواهند داد. دولت ها نیز اگر به معنای واقعی کلمه طالبِ سیاره ای باشند که مایلند در آینده پاک و امن باشد، مجبور به اتخاذ این رویه خواهند بود. انرژی های پاک، مقرون به صرفه و قابل اتکا هستند. اکنون بسیاری از کشورهای جهان به این درک رسیده اند که باید تا جای ممکن خود را از نوسانات شدید بازار سوخت های فسیلی دور نگه دارند.»
*لینک:
https://www.middleeastmonitor.com/20220330-what-will-be-the-future-of-global-energy-post-ukraine-war/