آقاسید رضی شیرازی؛ حکیمی جامع و انسانی الهی
![آقاسید رضی شیرازی؛ حکیمی جامع و انسانی الهی](https://media.khabaronline.ir/d/2021/12/09/3/5636332.jpg)
مطالبی که در زیر میآید پنج سال پیش نوشته شده است و اینک به مناسبت درگذشت آیت الله آقا سید رضی شیرازی تقدیم شاگردان، دوستداران و پیروان ایشان میشود؛ باشد که اندکی از دین بسیار بزرگی که آن مرحوم بر گردن اینجانب دارند ادا شده باشد.
آن چه بیش از هر چیز در نخستین رویارویی با آیت الله آقا رضی شیرازی نمود دارد دو چیز است: انسان قرآنی، حکیم الهی. انسان جویای علم، خواهان زیست مسلمانی، دغدغه مند درد و رنج آدمیان و دوستار معارف لطیف و حکمت الهی، در رویارویی با این انسان کم نظیر، قرآن و برهان و عرفان را یکجا گردآمده می یابد. آن چه در پی اشارت می شود حاصل مشاهده رفتار و سلوک ایشان در فراز و فرودهای سالیان عمر و نیز حاصل درس آموزی درازدامنی از خرمن جامعیت علمی آن ارجمند آموزگار است. آیت الله آقا رضی شیرازی در درجه نخست انسانی قرآنی است. انسانی با سه وجه ایمان، تقوا و احسان؛ و در وجه دیگر عالمی ژرف نگر و حکیمی جامع. عمل ایمانی و دانش الهی در ایشان با مجموعه شاخص هایی خود را می نمایاند که به برجسته ترین آن ها اشارت می شود.
1. جامع نگری، جامعیت و عمق علمی
از شاخص های برجسته آیت الله آقا رضی شیرازی جامع نگری ایشان است؛ داشتن نگاهی جامع به زندگی و دین و روابط و مناسبات انسانی و اجتماعی. از منظر علمی ایشان یادآور بزرگانی است که در دانش های گوناگون غور کرده و به جامعیتی علمی دست یافته اند. ادبیات، اصول، فقه، کلام، تفسیر، فلسفه و عرفان؛ و آن چه استاد در این دانش ها آموخته و آموزش داده کم نظیر است. تسلط استاد بر مجموعه این دانش ها زمینه رویکرد علمی جامع و دریافت های عمیق را فراهم ساخته است. ایشان خود در این باره اشاراتی سودمند دارند که توجه به گوشه هایی از آن بیانگر این واقعیت است:
«بنده در مدرسه مروی ادبیات عرب را در سطح خیلی خوبی نزد سید احمد زیارتی سنگسری دوباره خوانی کردم و با تسلط عمیقی که یافتم، تدریس هم می کردم. د ر مدرسه مروی مطول و مغنی و سیوطی را نیز با عمق بیش تری مطالعه و تدریس کردم. هزار بیت الفیه ابن مالک را از حفظ بودم و تسلط کاملی بر ادبیات و معانی بیان یافتم. گاهی در جلسات درس خارج میرزا احمد و میرزا مهدی آشتیانی حاضر می شدم، ولی به طور کامل از درس فقه و اصول میرزا باقر آشتیانی فرزند میرزا احمد، استفاده کرده ام. حدود هفت سال به درس خارج فقه و اصول آیت الله محمد تقی آملی رفتم. در تهران مقدار زیادی از معقول (حکمت و فلسفه) را نزد آقا میرزا مهدی الهی قمشه ای و میرزا ابوالحسن شعرانی تلمذ کردم و تمام اشعار منظومه حاج ملا هادی را آن قدر خواندم و تدریس کردم که هنوز هم از حفظ هستم. آن چه در نجف می خواندم، در تهران عمق و بقا می بخشیدم. آقا سید ابوالحسن قزوینی استاد مسلم اسفار بود. من سه جلد اسفار شامل کتاب نفس و الهیات به معنی الاخص را که اکثر مطالب مهم این کتاب در آن است، پیش ایشان خواندم. مقداری از فصوص را در سال های 1330 - 1332 نزد فاضل تونی خواندم و پیش آقای میرزا احمد آشتیانی هم درس اسفار می خواندم. شرح فصوص را هم پیش سید ابوالحسن قزوینی خواندم.» (در طریق معرفت، مروری بر زندگی و خاطرات آیت الله سید رضی شیرازی، رحیمی و رسولی پور، ص 48 - 64)
گرایش اصلی استاد در جامعیت علمی شان، گرایشی عقلی بوده؛ و این امر به مجموعه دانشی ایشان رنگی متفاوت از دیگران زده است، چنان که خود در این باره فرموده اند: «بنده اولا به علوم عقلی، حکمت و فلسفه علاقه مند بودم و آن چه را می توانستم در نجف بیاموزم، آموختم؛ ولی شهرت قم و تهران [به خصوص تهران] در حکمت و علوم عقلی مرا به طرف تهران کشاند.» (همان، ص 45)
البته این گرایش عقلی مبتنی بر قران و سیره متشرعه بوده است، چنان که ایشان خود در این باره می فرمایند: «نکته قابل ذکر در دروسی که از استادانم آیت الله رفیعی قزوینی و علامه شعرانی یا آیت الله [محمد تقی] آملی در منظومه و اسفار واشارات آموخته ام، این است که آن چه در روش و سیره متشرعه باشد ما هم می پذیریم، چنان چه برخی از مطالب اسفار یا اشارات را در معاد روحانی یا جسمانی قبول نداشتم، در متن یا حاشیه، نقد و تحلیل کرده یا نظریاتم را نوشته ام. در تمام موارد سعی کردم روش کارم شرعی و مبتنی بر اندیشه قرآنی باشد، نه صرف فلسفه. البته آن چه باید تعبدا بپذیریم تسلیم بودن به فرمان الهی است ولی با این وصف در بیان مسائل عقلی و ارائه دلایل، کم نگذاشتم و به اندازه کافی بحث نمودم.» (همان، ص 171 - 172)
2. اخلاق مداری
علم فارغ از اخلاق باری است گران بر دوش آدمی؛ و آن چه علم را جهت می دهد و زیبنده می سازد اخلاق عالم است. «فاعل الخیر خیر منه: انجام دهنده کار نیک از کار نیک بهتر است.» (نهج البلاغه، حکمت 32)
در این وادی آیت الله آقا رضی شیرازی نمونه نمونه هاست. اخلاق انسانی و کرامت ها و بزرگواری های وجودی ایشان چنان است که هر کس را با هر سلیقه و مذهب و مرامی شیفته می سازد و گواه صادق آن، زندگی اخلاق مدار و تلقی همگان از ایشان به عنوان عالمی است که بر مدار اخلاق می زید و بر آن چه تعصب می ورزد اخلاق است، چنان که در بیان امیرمؤمنان علی (ع) آمده است: «فان کان لا بد من العصبیه فلیکن تعصبکم لمکارم الخصال و محامد الأفعال و محاسن الأمور التی تفاضلت فیها المجداء و النجداء من بیوتات العرب و یعاسیب القبائل بالأخلاق الرغیبه و الأحلام العظیمه و الأخطار الجلیله و الآثار المحموده: پس اگر چاره ای جز تعصب ورزیدن نباشد، باید تعصب ورزیدن شما برای خوی های بزرگوارانه با ارزش و کارهای پسندیده و کردارهای نیکویی باشد که افزونی بر یکدیگر جستند در آن کارها، بزرگوراران و دلاوران از خاندان های عرب و مهتران قبیله ها؛ از آراسته بودن به اخلاق پسندیده و نیک، و خردهای گرانسنگ، و کارهای بس بزرگ، و رفتارهای ستوده ماندگار.»
(نهج البلاغه، خطبه 192)
مجموعه دانش های گسترده و عمیق آیت الله آقا رضی شیرازی، بر جسم استوار نشده که بر وجود نشسته و بر اخلاق بار شده است؛ و از این رو حاصل آن، زیستی اخلاقی - علمی است.
علم های اهل دل حمالشان علم های اهل تن احمالشان
علم چون بر دل زند، یاری شود علم چون بر تن زند، باری شود
گفت ایزد یحمل اسفاره بار باشد علم کان نبود ز هو
(مثنوی معنوی، مولوی، دفتر اول، ابیات 3446 - 3448)
3. استقلال شخصیتی، آزادگی، آزادمنشی و آزاد اندیشی
آیت الله آقا رضی شیرازی، از نظر شخصیتی انسانی است استقلال یافته، بدین معنا که به خدا تکیه داشته و بر این مبنا، خود ضابط امر خویش بوده و به جز خدا بر کسی تکیه نکرده و پیوسته راست و استوار ایستاده است. انسانی آزاده، آزاد منش و آزاد اندیش، که از غیر خدا خویش را آزاد کرده و در راه بندگی خدا گام زده است. فراز و فرودهای زندگی، رویکردها و پشت کردها، بالا و پایین ها، سختی ها و گشایش ها، همه و همه این استقلال شخصیتی و آزادگی را دگرگون نکرده است. راست و استوار ایستاده بر پای خویش و فقط متکی به خدا، بدون وابستگی به غیر. استقلال حقیقی در تکیه کردن به حق و گسستن از غیر خداست و تا انسان به خدا روی نکند و چشم امید از غیر نبندد، حقیقت استقلال را درنمی یابد. خداوند پیروان حقیقی پیامبر اکرم (ص) را مردمانی مستقل معرفی می کند که استقلال آنان نتیجه بندگی حق و جویندگی فزون بخشی و خشنودی خداست: «محمد رسول الله و الذین معه... یبتغون فضلا من الله و رضوانا... کزرع أخرج شطأه فآزره فاستغلظ فاستوی علی سوقه: محمد فرستاده خداست، و کسانی که با اویند... فزون بخشی و خشنودی خدای را می جویند... چون کشتی که جوانه خویش بیرون آورد پس آن را نیرو داد تا ستبر شد و بر ساقه های خود راست و استوار ایستاد.»
(فتح / 29)
هر که پیمان با هو الموجود بست گردنش از بند هر معبود رست
(کلیات اشعار فارسی اقبال لاهوری، ص 74)
استقلال شخصیتی و آزادگی و آزاد اندیشی ایشان ریشه دار در وارستگی از دنیا و وابستگی به حق بوده است؛ و از این مصداق سخن طغرایی، شاعر شهید شیعی قرن پنجم و ششم است:
و انما رجل الدنیا و واحدها من لا یعول فی الدنیا علی رجل (معجم الادباء، یاقوت الحموی، ج 10، ص 67)
مرد زمان و یکه دوران کسی است که در هیچ امری از امور زندگانی خود به دیگری تکیه نکند.
اتکا به حق، و آزادی از غیر خداست که به انسان اعتبار می بخشد. این امر در آیت الله آقا رضی شیرازی از پایگاهی عقلانی برخاسته و سامان یافته و این شاخص ایشان را بر این اساس می توان در جملات صدرالمتألهین یافت که می نویسد: «حریت ملکه ای است نفسانی که نگهبان نفس است به نحو حراست جوهری نه صناعی؛ و کسی که قوای عقلی او قوی تر باشد حریت او زیاد تر است، و به عکس، کسی که قوای عقلی او کم تر باشد، برده شهوات و امیال نفسانی است.»
(الاسفار الاربعه، صدرالمتألهین، ج 9، ص 88)
حکمت الهی آن گاه که در میدان عمل رخ می گشاید ثمری این چنین به بار می نشاند.
4. روشن اندیشی
از جمله شاخص های آیت الله آقا رضی شیرازی روشن اندیشی ایشان در رویکرد علمی و دین و دینداری است. فقیهی که فقه را چنان درمی یابد که راهگشا و راهبر به مقاصد دین است. فقهی زنده که دست مایه سلامت فرد و جامعه و پاسدارنده کرامت و حقوق انسانی است. نمونه روش اندیشی ایشان، تلاش دراصلاح فتوای مراجع بزرگ شیعه در موضوع طهارت اهل کتاب است. آیت الله آقا رضی شیرازی در خاطرات خویش گفتگوی خود با مرجع عالیقدر شیعه، آیت الله العظمی آقای بروجردی را چنین آورده اند: «[خطاب به مرحوم آیت الله العظمی بروجردی]: اجازه می فرمایید سؤالی از شما بپرسم؟ گفت: چیست؟ گفتم: شما اهل کتاب را نجس می دانید یا پاک؟ [این نوع مسائل از قدیم برای مراجع جزء اسرار بود. اگرچه حالا خیلی از مراجع به طهارت اهل کتاب فتوا داده اند!] ایشان خندید و گفت: داستانی برای شما می گویم و با ذکر این داستان مطلب را به ما فهماند. بعد فرمود: سال ها پیش یکی از علمای تهران فوت شده بود و من هم که به تهران سفر کرده بودم، در مجلس ختم او شرکت کردم. مطابق سنت معمول برای ختم مجلس از یکی از علما و محترمین حاضر درمجلس اجازه میگیرند و با این که تعدادی از محترمین تهران در مجلس حضور داشتند، آمدند و از من اجازه گرفتند. ضمن اشاره به یکی از علمای محترم پرسیدم چرا از ایشان اجازه نگرفتید؟ گفتند: ایشان اخیرا قائل به طهارت اهل کتاب شده و حیثیت اجتماعی اش از بین رفته. بعد خندید و ما هم خندیدیم. ایشان با بیان این مطلب می خواست به ما بفهماند که من قائل به طهارت اهل کتابم ولی نمی توانم بگویم. توجه می کنید؟ حالا برای این که مطلب بیش تر روشن شود داستان دیگری برای شما نقل می کنم. من به مرحوم آیت الله سید محمد رضا گلپایگانی علاقه خاصی داشتم و این سید را خیلی دوست می داشتم. هر وقت به قم مشرف می شدم، پیش آقای گلپایگانی هم می رفتم. دفعه آخر که میخواستم خدمتشان مشرف شوم یکی از نزدیکان ایشان گفت: شما در مورد طهارت اهل کتاب با آقا صحبت کنید چون ایشان قائل به نجاست آنهاست و شاید صحبت شما موجب شود به یک احتیاطی قائل بشوند تا مقلدین ایشان در خارج کشور بتوانند در این مسئله به مرجع دیگری که قائل به طهارت اهل کتاب است، رجوع کنند. خدمت آقای گلپایگانی ابتدا در مورد مجمع ایشان (مرکز اهل بیت لندن) سر صحبت را باز کردم و بعد گفتم که در اروپا و امریکا به اندازه لندن مسلمان و شیعه نیست، این ها با مسیحی ها و اهل کتاب در ارتباط و رفت و آمدند. شایسته است شما یک تجدید نظری در این ادله بکنید. قصدم این بود که شاید قائل به احتیاط شود. بعد قصه خودم با آقای بروجردی را برای ایشان گفتم. آقای گلپایگانی گفت: پس می خواهی من هم به طهارت اهل کتاب فتوا بدهم و آبرویم بریزد!؟ این را به شوخی گفت. دیگر ما حرفمان تمام شد و پا شدیم بیروم آمدیم و خداحافظی کردیم.» (در طریق معرفت، مروری بر زندگی و خاطرات آیت الله سید رضی شیرازی، رحیمی و رسولی پور، ص 84 - 85)
روشن اندیشی آیت الله آقا رضی شیرازی در فتاوای ایشان به خوبی خود را نشان می دهد؛ توجه به مبانی قرآنی در فتاوا، و نقش عنصر زمان و مکان و مقتضات زمان در احکام، و نیز تغییرات احکام، حاصل از تغییرات موضوعات.
5. تواضع و فروتنی
حسب و نسب آیت الله آقا رضی شیرازی، دانش و مقام علمی، موقعیت اجتماعی و علاقه و ارادت مردمی به ایشان، هیچ کدام موجب کم رنگ شدن تواضع و فروتنی کم نظیر ایشان نگشته است؛ و این درخت تناور اخلاق و انسانیت و علم، هرچه بالنده تر گشته، تواضع و فروتنی اش فزون تر و نمایان تر شده است، که این رفعت ها و بالندگی ها، خود ریشه در تواضع و فروتنی دارد، چنان که در حدیث نبوی آمده است: «ما تواضع أحد الا رفعه الله: هیچ کس تواضع و فروتنی ننمود جز آن که خداوند او را رفعت بخشید.» (الامالی، الطوسی، ج 1، ص 56)
هر آن چه مایه حیات و برکت و بالندگی است ابتدا از بالا به پایین می آید، سپس بالا می رود:
آب از بالا به پستی می رود آن گه از پستی به بالا می رود
گندم از بالا به زیر خاک شد بعد از آن او خوشه و چالاک شد
دانه هر میوه آمد در زمین بعد از آن سرها برآورد از دفین
(مثنوی معنوی، مولوی، دفتر سوم، ابیات 457 - 459)
تنها سپر و حفاظ ادمی در برابر شیطان، تواضع و فروتنی است؛ و اگر این حفاظ برداشته شود، به راحتی در دام شیطان فرومی افتد، چنانچه در خطبه قاصعه نهج البلاغه (خطبه 192) بدان اشاره شده است.
6. والا همتی
بیش از هفتاد سال زندگی علمی و هدایتی استاد: آموختن و آموزاندن، و نیز به انسان ها خدمت کردن، هدایت گری نمودن، و درد و رنج آدمیان را کاستن، بیانگر همتی والا و بلند است؛ همتی بلند که چند حوزه علمیه را درنوردیده و از برجسته ترین استادان علم آموزی کرده و آن گنجینه را به آموزش کشیده و بر مبنای آن زیست علمی بالنده کرده و عمری در خدمت و در هدایت مردمان بوده است. ارزش انسان ها به همین امور است، چنان که شریف رضی از امام علی (ع) نقل کرده است: «قدر الرجل علی قدر همته: ارزش انسان به اندازه همت اوست.» (نهج البلاغه، حکمت 47)
همت والا با ارزش ترین توشه راه برای طی طریق است، و آن که این توشه را دارد، امکان دستیابی به قله هایی این چنین را می یابد. ذخیره های علمی و عملی جز در بستر همتی والا به بار نمی نشیند: «المرء بهمته لا بقنیته: [ارزش] انسان به همتش است نه به ذخیره اش.» (شرح غررالحکم، خوانساری، ج 3، ص 425)
آیت الله آقا رضی شیرازی ذخیره ای بزرگ را با همتی والا به میدان علم و عمل کشیده و حاصل آن، این همه بر و بار علمی و عملی است. همین همت والا سبب شده است تا استاد از مسائل پیش پا افتاده و دون غصه های حقیر آزاد باشد و غم های اصیل و غصه های بزرگ داشته باشد و از امور حقیر و گرفتاری های بی ارزش در زندگی آزاد باشد و به سوی مسائل اساسی گام زند که به بیان امام علی (ع): «بقدر الهمم تکون الهموم: غم و اندوه های انسان به قدر همت ها است.» (همان، ص 222)
انسان قرآنی نمی تواند در مراتب پایین انسانی متوقف بماند، بلکه در پی آن است که هر چه بیش تر به شرافت و کرامت ایمانی و مراتب والای انسانی نائل شود؛ و از این رو سخت کوش و پر تلاش است و به آن چه می رسد بسنده نمی کند و هر مرتبه ای را پلکانی برای مراتب بالاتر می داند و هرگز در مرتبه ای متوقف نمی ماند؛ امکانات و نعمت ها را درست به کار می گیرد و حق هر چیزی را ادا
میکند تا هر چیز را وسیله سیر به سوی مقاصد عالی و متعالی خود سازد. به بیان امیرمؤمنان علی (ع): «[المتقی] یمسی و همه الشکر: انسان پرواپیشه شب می کند در حالی که همتش شکر است.» (نهج البلاغه، خطبه 193)
آیت الله آقا رضی شیرازی نماد چنین والا همتی است.
7. ادبیات انسانی و علمی
ادبیات هر کس گویای وجود او و درون مایه ها و مرتبه وی است. «المرء مخبوء تحت لسانه: آدمی در زیرزبان خویش پنهان است.» (نهج البلاغه، حکمت 148)
ادبیات آیت الله آقا رضی شیرازی همیشه ادبیاتی انسانی و علمی بوده است. ادبیاتی پاک از پلشتی و در عین عالمانه بودن، ادبیاتی مردمی و به زبان فطرت. انسان قرآنی پذیرای فرمان الهی است که فرموده: «قولوا للناس حسنا: با مردمان با زبان خوش و زیبا سخن بگویید.» (بقره / 83)
زبان انسان قرآنی زبانی پاک از هر نظر است، چنان که زبان استاد پیوسته زبانی پاک و به دور از تندی و تیزی، غیبت و بدگویی، و حرمت شکنی و زشت گویی بوده است؛ نمونه ای والا در ادبیات انسانی، ایمانی و علمی. امیرمؤمنان علی (ع) آن گاه که متقین را وصف می کند، می فرماید: «بعیدا فحشه، لینا قوله: از گفتن سخن زشت دور بود، گفتار او نرم و ملایم بود.» (نهج البلاغه، خطبه 193)
آن که تربیت یافته مدرسه امام علی (ع) است، همین گونه است. امیرمؤمنان علی (ع) از پیروان خود می خواست که این امر را پاس بدارند و از زشت گویی بپرهیزند، حتی با دشمن متجاوز در حال جنگ، چنان که در هنگام پیکار صفین، وقتی امام (ع) دید که برخی از یارانش، از جمله حجر بن عدی و عمرو بن حمق به معاویه و شامیان دشنام می دهند و زشت گویی می کنند، آنان را خواست و از چنین ادبیاتی بیزاری جست و بدانان آموخت که در گویش هایشان پایبند اخلاق قرآنی باشند. (نک: وقعه صفین، نصر بن مزاحم المنقری، ص 103؛ المعیار و الموازنه، أبوجعفر الاسکافی، ص 137؛ الأخبار الطوال، الدینوری، ص 165)
سفارش و فرمان امام (ع) چنین بود: «من بیزارم از اینکه شما دشنامگو باشید. لیکن اگر کرده های آنان را بازگویید، و حالشان را فرایاد آرید، در گفتار درست تر، و در پوزش خواهی رساتر باشد. و به جای دشنام دادن بگویید: خدایا خون های ما و خون ها آنان را از ریخته شدن نگاه دار، و میان ما و میان آنان را به نیکی و سازش بردار، و ایشان را از گمراهی شان به راه بیار، تا هر کس راه حق را نمی داند، آن را بشناسد، و هر کس به پیمودن راه گمراهی و دشمنی آزمند است، از آن باز ایستد!» (نهج البلاغه، کلام 206)
آیت الله آقا رضی شیرازی، تربیت یافته چنین مدرسه ای است؛ مدرسه ای که ادبیات پاک و زبان حق گو شاخصه تربیت یافتگانش است. امیرمؤمنان علی (ع) در آخرین وصایای خود، پس از ضربت خوردن، به حسن و حسین علیهما السلام فرمود: «قولا بالحق: حق را بگویید.» (نهج البلاغه، نامه 47)
این گونه ادبیات از شاخص های ادبیات استاد است.
8. انسانیت، انسان دوستی و مردمداری
علم و دانش، موقعیت خانوادگی و اجتماعی و هر مرتبه و مقامی اگر همراه با انسانیت و انسان دوستی و مردمداری نباشد بی ثمر و بی فایده است. آن چه به این امور رنگ خدایی می زند، رحمت و لطف و عشق به مردمان و هدایت و سعادت آنان است که در آیت الله آقا رضی شیرازی موج می زند و گویا ایشان مصداق این بیان امیرمؤمنان علی (ع) به مالک اشتر اند: «و أشعر قلبک الرحمه للرعیه و المحبه لهم و اللطف بهم: وجودت را لبریز کن از رحمت به مردمان و لطف به آنان و عشق به ایشان.» (نهج البلاغه، نامه 53)
روابط صمیمی با مردم، از هر گروه و صنفی، آیت الله آقا رضی شیرازی با به صورت ملجئی پر لطف برای مردمان درآورده است. ایشان نه فقط مرجع هدایتی و دینی، بلکه ملجأ روحی، عاطفی و دستگیری مردمان بوده اند. نماد برجسته این امر، روابط صمیمی استاد با جوانان بوده است. ایشان خود در این باره چنین گفته اند:
«خدا می داند که من این جوانان را مثل سید حسین و سید حسن، فرزندان خودم می دانم و به این ها علاقه مندم.» (در طریق معرفت، مروری بر زندگی وخاطرات آیت الله سید رضی شیرازی، رحیمی و رسولی پور، ص 130)
«جوانان به اقتضای سن و شور و هیجان جوانی، پر شور، زودرنج و عجول هستند؛ لذا با سعه صدر، انصاف و احترام، نظر آنها را می شنیدم و با مهربانی و صبر و حوصله در کنارشان گام برمی داشتم تا اگر اشتباه می کنند، به یاری خدا متوجه اشتباهات بشوند و در موقع مناسب با استدلال و طرح پاسخ و اندیشه ناب اسلامی حقایق را دریابند.» (همان، ص 124)
9. سادگی، بی پیرایگی، پرباری و پرهیز از هیاهوگری و انتظاربری
زندگی آیت الله آقا رضی شیرازی پیوسته چه در زندگی شخصی و چه در زندگی علمی و اجتماعی، زندگی ای ساده و بی پیرایه و به دور از هر گونه تشریفات بوده است. آمد و شدها، نشست و برخاستها، رفتار و سلوک، درس و بحث، همه به دور از تشریفات و در نهایت سادگی بوده، و نیز پرباری در عین کم خرجی است.
عمر پر برکت آیت الله آقا رضی شیرازی، با تلاشی علمی، هدایتگری، راهنمایی و کاستن درد و رنج انسان ها طی شده است و نکته مهم آن این است که این همه تلاش و بر و بار در عین کم خرجی و پرهیز از هیاهوگری و فارغ از انتظار بری و چشمداشتی جز به اجر الهی بوده است. آنان که پیرو پیام آوران الهی اند، از تلاش خود در را هدایت و ارشاد جز خدا را در نظر نمی گیرند و جز از خدا از دیگری انتظاری ندارند. اینان پیرو این گونه آیات الهی اند: «و ما أسألکم علیه من أجر ان أجری الا علی رب العالمین: و بر این [هدایتگری] از شما پاداش نمی طلبم، پاداش من جز بر پرردگار جهانیان نیست.» (شعراء / 109، 127، 145، 164، 180)
حاصل عمر پربرکت آیت الله آقا رضی شیرازی، آکنده است از تدریس، هدایت، ارشاد، پروش انسان های فرهیخته، خدمات اجتماعی گسترده؛ و در عین دوری از هیاهوگری و انتظاربری، که اهل تقوا به واقع چنین اند. در حدیث امام صادق (ع) آمده است: «ان أهل التقوی أخف أهل الدنیا مؤونه و أکثرهم معونه: به درستی که اهل تقوا کم خرج ترین مردم دنیا و پرکارترین آنان اند.» (تحف العقول، ابن شعبه الحرانی، ص 282)
سادگی و بی پیرایگی و دوری از تشریفات، خود زمینه ای بوده است تا آیت الله آقا رضی شیرازی، فارغ از بند و بست ها به کار علمی و هدایتگری و خدمت به مردمان بپردازد. شأن ایمان خالص همین است، چنان که امام صادق (ع) فرموده است: «المؤمن حسن المعونه، خفیف المؤونه: مؤمن یاری و همکاری اش نیکو و خرجش اندک است.» (الکافی، الکلینی، ج 2، ص241)
-
شاگرد پروری
سخاوت علمی آیت الله آقا رضی شیرازی و ساماندهی حوزه ای درسی از سال 1338 تا کنون، در نظام حوزه، در دانشگاه، در مسجد و منزل، در دروس گوناگون و شاگرد پروری کم مانند است. تفسیر قرآن و آموزش اخلاق، و تدریس ادبیات، فقه، اصول، فلسفه، عرفان، کلام، در مراتب گوناگون عرصه وسیعی از شاگرد پروری فراهم ساخته که یک انسان به تنهایی کار یک سازمان بزرگ علمی را انجام داده است؛ و این نیست مگر توفیقی الهی در بستر شایسته ساختن خود برای نزول چنین رحمتی از جانب خدای رحمان. سبک شاگرد پروی ایشان، سبکی راهگشا در نظام علمی است. ایشان خود در این باره فرموده اند: «علاوه بر درس های خارج، اگر طلبه ای دروس پایین تر هم می خواست، می گفتم. از استادانم علامه شعرانی و دیگران آموخته بودم هر درسی را طلبه بخواهد، در صورت فرصت برایش بگویم... ابتدا منظومه بود و بعدها مطول و معالم؛ لمعه، رسائل، مکاسب، کفایتین و برخی موارد دیگر. همچنین علاوه بر علوم عقلی مثل اشارات ابن سینا، بنده اسفار ملا صدرا و شواهد الربوبیه را نیز می گویم. اخیرا چهار جلد فواید الاصول مرحوم میرزای نایینی را تدریس می کنم و تدریس فلسفه را هم ادامه داده ام. هفته ای دو روز هم درس خارج فقه برقرار است. خارج فقه را با استناد مستمسک عروه مرحوم آیت الله حکیم و چند سالی است که قواعد الفقهیه مرحوم آیت الله بجنوردی را که هفت جلد است، به عنوان خارج فقه می گویم. اگر چه قاعده فقهی است و می تواند جنبه اصولی هم داشته باشد.» (در طریق معرفت، مروری بر زندگی و خاطرات آیت الله سید رضی شیرازی، رحیمی و رسولی پور)
حاصل این روحیه و سبک شاگرد پروی، اندیشمندان، عالمان و فرهیختگان بسیاری است که در مکتب و مدرسه علمی، عقلی و تربیتی آیت الله آقا رضی شیرازی علم آموخته، درس اخلاق و زیست ایمانی فراگرفته و تربیت قرآنی یافته اند.
منابع و مآخذ
1. قرآن کریم
2. الأخبار الطوال، أبوحنیفه احمد بن داود الدینوری، تحقیق عبدالمنعم عامر، الطبعه الاولی، القاهره، دارالکتب العربیه، 1960م.
2. الاسفار الاربعه (الحکمه المتعالیه فی الاسفار الاربعه العقلیه)، صدرالدین محمد بن ابراهیم الشیرازی (صدر المتألهین)، الطبعه الاولی، قم، مکتبه المصطفوی، 1378 ق.
4. الامالی، أبوجعفر محمد بن الحسن الطوسی، قدم له السید محمد صادق بحرالعلوم، الطبعه الاولی، النجف، المطبعه الحیدریه، بی تا.
5. تحف العقول عن آل الرسول، أبومحمد الحسن بن علی بن الحسین بن شعبه الحرانی، الطبعه الاولی، قم، مکتبه بصیرتی، 1394 ق.
6. در طریق معرفت، مروری بر زندگی و خاطرات آیت الله سید رضی شیرازی، مصاحبه و تحقیق: محمد رحیمی، نگارش و تدوین: مرتضی رسولی پور، چاپ اول، تهران، شرکت انتشار سوره مهر، 1394ش.
7. شرح غررالحکم و درر الکلم، جمال الدین محمد خوانساری، با مقدمه و تصحیح و تعلیق میر جلال الدین حسینی ارموی، چاپ سوم، تهران، دانشگاه تهران، 1360ش.
8. الکافی، أبوجعفر محمد بن یعقوب الکلینی، صححه و علق علیه علی اکبر الغفاری، الطبعه الاولی، طهران، دارالکتب الاسلامیه، 1381ق.
9. کلیات اشعار فارسی، محمد اقبال لاهوری، با مقدمه احمد سروش، چاپ اول، تهران، کتابخانه سنائی، 1343ش.
10. مثنوی معنوی، جلال الدین محمد بلخی (مولوی)، به کوشش توفیق - ه. سبحانی، چاپ دوم، تهران، سازمان چاپ وانتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1374ش.
11. معجم الادباء، شهاب الدین أبوعبدالله یاقوت الحموی، الطبعه الاولی، بیروت، داراحیاء التراث العربی، بی تا.
12. المعیار و الموازنه، أبوجعفر محمد بن عبدالله الاسکافی، تحقیق محمد باقر المحمودی، الطبعه الاولی، بیروت، 1402ق.
13. نهج البلاغه، أبوالحسن محمد بن الحسین الموسوی (الشریف الرضی)، ترجمه سید جعفر شهیدی، چاپ اول، تهران، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، 1368ش.
14. وقعه صفین، نصر بن مزاحم المنقری، تحقیق و شرح عبدالسلام محمد هارون، الطبعه الاولی، قم، افست مکتبه المرعشی النجفی، 1403 ق.
/6262
کد خبر 1581214