آیا شرایط جذب و استخدام در آموزشوپرورش یکسان است؟
روابطعمومی وزارت آموزشوپرورش بهتازگی در واکنش به انتقادها درباره جذب طلبهها در مدارس توضیحاتی ارائه و خاطرنشان کرده است «شرایط جذب و استخدام طلاب در آموزشوپرورش مانند دیگر متقاضیان یکسان است و طلاب سهمیه اختصاصی ندارند».
در ماده 28 اساسنامه دانشگاه فرهنگیان صراحتا قید شده که آموزشوپرورش برای تأمین نیازهایش میتواند از بین فارغالتحصیلان دانشگاه و مؤسسات آموزش عالی و حوزههای علمیه نیرو جذب کند. این موضوع همچنین براساس پیشنهاد وزارت آموزشوپرورش در تبصره 1 مادهواحده «نحوه جذب منابع انسانی در مشاغل آموزشی و تربیتی وزارت آموزشوپرورش» در جلسه 833 شورایعالی انقلاب فرهنگی در سال 1399 به تصویب رسید؛ بنابراین از این نظر استخدام طلبهها در آموزشوپرورش مانند هر دستگاه دیگری منع قانونی ندارد.
به گزارش شرق، براساس مصوبه شورایعالی انقلاب فرهنگی «طلاب حوزه علمیه که دوره سطح 2 را گذراندهاند، از همه مزایای علمی و استخدامی فارغالتحصیلان دوره کارشناسی دانشگاهها برخوردار خواهند شد». هرچند موضوع معادلسازی مدارک حوزوی با تحصیلات دانشگاهی به باور برخی کارشناسان آموزش بهعنوان یکی از مصادیق چالشهای شهروندی ذکر شده است؛ اما فارغ از این موضوع، موارد دیگری نیز وجود دارند که حاکی از وجود شرایط ناتراز در فرایند استخدام دانش آموختگان حوزوی و دانشگاهی است که در این نوشتار به برخی از مصادیق آن اشاره میشود:
یکی از شرایط اختصاصی داوطلبان شرکتکننده در آزمون استخدامی ماده 28، داشتن مدرک تحصیلی در مقطع و رشته تحصیلی مرتبط با شغل مدنظر است. بهعبارتدیگر، انتخاب رشته شغلی داوطلبان آزمون استخدامی ماده 28 باید صرفا در حوزههای مرتبط با رشته فارغالتحصیلی افراد باشد. درباره طلبهها براساس تفاهمنامهای که بین آموزشوپرورش و حوزه علمیه منعقد شد، مقرر شد رشتههای دبیری معارف اسلامی، مربی امور تربیتی و دبیری عربی بهعنوان رشتههای مرتبط برای طلاب متقاضی در نظر گرفته شوند؛ اما یک سال بعد شورایعالی انقلاب فرهنگی در تصمیمی غیرمنتظره و البته بدون هیچ توضیحی دامنه شمول این رشتهها را به حوزههای نامرتبط گسترش داد و رشتههای آموزگاری ابتدایی، دبیری ادبیات فارسی، دبیری تاریخ، دبیری فلسفه و دبیری علوم اجتماعی به جمع رشتههای قبلی اضافه شدند. این مصوبه شورایعالی انقلاب فرهنگی از نظر غیرمرتبطبودن تحصیلات طلبهها با رشتههای تدریس در تناقض آشکار با ماده 28 اساسنامه دانشگاه فرهنگیان بود و درحالیکه چند هزار معلم حقالتدریس در این رشتهها پس از سالها تدریس همچنان در انتظار استخدام در آموزشوپرورش هستند، میتوان آن را از مصادیق بارز ناترازی در استخدام افراد به شمار آورد. اعطای فرصت سهمیهای به طلبهها برای شرکت در آزمون استخدامی نیز یکی دیگر از مصادیق بارز وجود چنین امری در جذب آنهاست.
تیرماه سال 1398 معاون فرهنگی - تبلیغی حوزههای علمیه خبر داد که پس از مصوبه شورایعالی انقلاب فرهنگی، طلاب میتوانند از سهمیه 10درصدی آزمون استخدامی آموزشوپرورش ویژه حوزههای علمیه استفاده کنند. حجتالاسلام عبدالکریم بهجتپور گفته بود: «شورایعالی انقلاب فرهنگی مصوبهای ابلاغ کرده که طبق آن 10 درصد استخدام آموزشوپرورش کشور باید از بین طلاب باشد». این در حالی است که آمار جذب طلبهها در مدارس از سال 1398 تاکنون، نشان از آن دارد که سهمیه اختصاصی ورود طلاب به آزمون استخدامی آموزشوپرورش بیشتر از 10 درصد بوده است. گذراندن دوره آموزشی حضوری یکساله طلاب از مسیری جدا از دانشگاه فرهنگیان نیز میتواند بهعنوان یکی دیگر از مصادیق ناترازی در مسیر جذب مورد توجه قرار گیرد.
براساس قانون، تمام کسانی که در آزمون ماده 28 قبول شوند، بعد از اینکه مصاحبه را هم با موفقیت گذراندند، باید دوره آموزشی حضوری یکسالهای را در دانشگاه فرهنگیان بگذرانند؛ اما طلبهها از کانالی موسوم به «مرکز تربیت معلم مُبلغ حوزه» این دوره یکساله را میگذرانند و بعد از آن هم وارد آموزشوپرورش میشوند. این در حالی است که وزیر آموزشوپرورش بارها از اعمال سختگیری در فرایند جذب معلم در آموزشوپرورش سخن گفته است. پرسش این است که آیا این سختگیریها برای همه اعمال میشود؟ چرا طلاب از مسیر کانون ارزیابی در مدارس و مانند دیگر افراد در مصاحبههای حضوری مورد ارزیابی عمومی، اختصاصی و تخصصی قرار نمیگیرند؟ اما افزون بر ماده 28 اساسنامه دانشگاه فرهنگیان، مسیرهای دیگری هم برای حضور طلاب در نظام آموزشی کشور هموار شده است:
1 - حضور «سربازطلبه» از طریق «امریه در وزارت آموزشوپرورش»
ستاد کل نیروهای مسلح، سالانه ظرفیت بسیار محدودی به امریه دستگاههای دولتی اختصاص میدهد و تنها شرط تخصصی برای سربازطلبههایی که داشتن مدرک سطح یک حوزه (معادل کاردانی) برایشان کفایت میکند، این است که به موازات دوره کوتاه آموزشهای نظامی، یک دوره مهارتآموزی 54ساعته را از طریق مرکز آموزشهای مهارتی و کاربردی حوزه علمیه بگذرانند و سپس در مدارس منتخب مشغول به تدریس شوند.
در بخشنامه «جذب و ساماندهی روحانیون وظیفه در آموزشوپرورش» که نیمه خرداد امسال و برای سال تحصیلی جدید از سوی معاونت برنامهریزی و توسعه منابع آموزشوپرورش، به ادارات کل آموزشوپرورش استانها ابلاغ شده، آمده است: «با توجه به مجوز ستاد کل نیروهای مسلح و مکاتبات مرکز مدیریت حوزههای علمیه، ضروری است مانند سنوات گذشته، تعدادی از روحانیون، دوران خدمت وظیفه خود را در فعالیتهای آموزشی، پرورشی و امور فرهنگی وزارت آموزشوپرورش به انجام برسانند».
در این بخشنامه، وزارت آموزشوپرورش در قبال سربازطلبهها موظف به پرداخت حقوق ماهانه شده است.
نکته تأملبرانگیز اینکه جذب بسیاری از سربازطلبهها در رشته آموزگاری ابتدایی انجام شده است. با توجه به اینکه دوره ابتدایی به باور صاحبنظران تعلیم و تربیت، تخصصیترین و مهمترین دوره آموزشی در نظام تحصیلی است، از نظر وزارت آموزشوپرورش آیا طلبهای که سطح یک حوزه را گذرانده، دانش و مهارت تخصصی لازم برای آموزگاری این دوره را دارد، که باید همزمان نقش مربی و آموزگار والد را برای کودک ایفا کند؟
2 - جذب طلبههای متقاضی آموزگاری ابتدایی از طریق قرارداد کار معین
از اواخر مرداد سال قبل، به دنبال انتشار فراخوانهای جذب، مقرر شد که طلبههای متقاضی آموزگاری ابتدایی مدارس، با پوشش «قرارداد کار معین» در مدارس کشور مشغول به کار شوند. در اینجا دو پرسش مطرح میشود؛ افزون بر نقدی که از جنبه تخصصی به استخدام طلبهها در شغل آموزگاری ابتدایی وارد است، پرسشی که اینجا مطرح میشود، این است که چرا نیروهای خرید خدمات که سالها در آموزشوپرورش در شرایط سخت و بدون هیچگونه مزایا و با بیمه ناقص و حداقل دستمزد با اجحاف مواجه بودهاند، به نیروهای قرارداد کار معین تبدیل نمیشوند تا دستکم از یک بیمه کامل برخوردار بوده و امکان شرکت در آزمون استخدامی نیز برایشان فراهم شود؛ اما طلبهها میتوانند در بدو ورود به آموزشوپرورش بهعنوان نیروی قرارداد کار معین استخدام شوند؟
3 - طرح امین
طرح امین به گفته دبیر ستاد همکاریهای حوزههای علمیه و آموزشوپرورش «یک طرح تربیتی در مدارس است که به دنبال سوقدادن دانشآموزان به نماز و تربیت اسلامی و آموزههای دینی است. طلبههایی که در طرح «امین» با این وزارتخانه همکاری میکنند، نیز کاملا «خودجوش» و «جهادی» فعالیت میکنند و هیچگونه رابطه استخدامی با آموزشوپرورش ندارند».
پرسشی که در اینجا مطرح میشود، این است که آیا ظرفیت فعلی مدارس کشور از نظر وجود نیروی متخصص برای تبلیغ آموزههای عقیدتی کافی نیست؟ پس اینهمه معلم پرورشی و معلمانی که وظیفه آموزش دروس عقیدتی را دارند، برای چه کاری استخدام شدهاند؟ آیا به نظر آموزشوپرورش تأثیرپذیری دانشآموزان از معلمان خودشان کمتر از طلبههاست؟
پرسش دیگر اینکه مگر براساس قانون، همکاری رسمی هر فرد با هر نهاد دولتی فقط از طریق گذراندن مراحل جذب اعلامشده از سوی سازمان امور اداری و استخدامی کشور نیست؟ پس چگونه است که افرادی بهصورت خودجوش در مدارس حضور یافته و فعالیت میکنند؟ آیا آموزشوپرورش این حضور خودجوش را برای گروههای دیگر هم میپذیرد؟ برای مثال، آیا آموزشوپرورش به پژوهشگران مستقل یا دانشآموختگان دانشگاهی برای گذراندن فرصت مطالعاتی در مدارس مجوز میدهد؟ یا اینکه امتیاز فعالیت غیررسمی در مدارس را فقط برای طلبهها قائل است؟
از میان اخبار