شنبه 3 آذر 1403

آیا مملکت با ساختن کشتی نوح نجات پیدا می کند؟

وب‌گاه اقتصاد نیوز مشاهده در مرجع
آیا مملکت با ساختن کشتی نوح نجات پیدا می کند؟

اخیرا یکی از خطیبان مشهور (علیرضا پناهیان)، وضعیت فعلی کشور را به ساخت کشتی نوح تشبیه کرده و معتقد است وقتی توفان بیاید فایده آن مشخص خواهد شد.

به گزارش اقتصادنیوز روزنامه اعتماد نوشت:

درباره این اظهارنظر نکات زیر قابل ذکر است:

- بهره‌گیری از شبیه‌انگاری‌های تاریخی - دینی برای توجیه ناکارآمدی‌ها و پوشش دادن ضعف‌ها، از شیوه‌های قدیمی است که نه تنها نخبه‌ها بلکه حتی عامه مردم نیز آن را به نقد کشیده‌اند. تشبیه وضعیت اقتصادی کشور به دوره‌های زندگی پیامبران یا اوایل ظهور اسلام هیچ‌کس را در توجیه این ضعف‌ها قانع و به آینده امیدوار نمی‌کند.

- حتی اگر این خطیب محترم بخواهند از داستان کشتی نوح در تبیین وضعیت کشور بهره بگیرند بهتر است وضعیت کنونی را به وضعیت پس از توفان نوح تشبیه کنند که مردم ایران در جریان سقوط رژیم شاه با ورود به کشتی انقلاب به سرزمین نجات پساانقلاب اسلامی قدم گذاشتند و سپس توضیح دهند که چرا پس از چهل و چند سال نتایجی که باید در رفاه زندگی مردم ظهور پیدا می‌کرد محقق نشده است؟

- بین ساخت کشتی توسط حضرت نوح (ع) و اقدامات حکمرانی در کشور ما تفاوت کلیدی وجود دارد. ساخت کشتی نوح یک امر خارج از حکمرانی بوده و به واسطه آن امور جاری مردم مختل نمی‌شده است. در زمان ساخت کشتی نوح هیچ‌کسی متضرر نشده و معیشت و اقتصاد مردم آن دوره تاریخی چه پیروان و چه مخالفان دچار نوسان نشده است. در حقیقت نوح (ع) در زمان ساخت کشتی، هیچ نقشی در حکمرانی نداشته است و هزینه ساخت کشتی نیز از جیب بیت‌المال و اموال عمومی و دولتی پرداخت نشده بود.

- از منظری دیگر اگر قدرت حکمرانی در دست حضرت نوح بود ساخت کشتی موضوعیت خود را از دست می‌داد. بر این اساس وقتی اقدامات ما در عرصه سیاستگذاری و اجرای آنها به صورت مستقیم در زندگی مردم موثر است و قدرت و ابزار لازم برای سیاست‌گذاری و عملیاتی کردن آنها را در اختیار داریم چرا باید نجات مردم را به آینده‌ای نامعلوم محول کنیم و مردم را دلخوش کنیم که بسان کشتی نوح، روزی، روزگاری از زیر بار مشکلات رهایی خواهید یافت. عرصه حکمرانی عرصه شبیه‌انگاری‌های تاریخی و آینده‌های مبهم نیست. مبنای حکمرانی، سیاست‌گذاری بر اساس عقلانیت، با در نظر گرفتن توانایی‌ها، منابع و محدودیت‌های کشور و مشخص نمودن زمان دقیق تحقق آنهاست. این شبیه‌انگاری تاریخی نشان می‌دهد در سیاست‌گذاری‌ها درک واقع‌بینانه‌ای از اولویت‌بندی مسائل و رتبه‌بندی چالش‌ها و موقعیت جهانی کشور وجود ندارد.

پرسش کلیدی در این میان آن است: اگر دست یافتن به اهدافی که آنها را برای آینده کشور بنیادی تلقی می‌کنیم منتهی به فقر اجتماعی، افزایش شکاف طبقاتی، ناامیدی، رکود، افزایش مهاجرت نخبه‌ها از کشور، تاخیر در سن ازدواج و بدتر از همه برهم خوردن تعادل جمعیتی، کاهش فرزندآوری، تشدید سالمندی و افزایش آسیب‌های اجتماعی بشود آیا بازهم می‌توانیم دست یافتن به این اهداف را ساختن کشتی نجات کشور قلمداد کنیم؟

همچنین بخوانید