آیا کرونا همه را به یک چشم میبیمد؟
تهران - ایرنا - هرچند باور هموم بر این است که کرونا فقیر و غنی نمیشناسد اما «سیامک زند رضوی»، «جامعهشناس» معتقد است: طبقات پایین جامعه در مواجهه با کرونا، به دلیل کاهش سطح معیشت، افزایش تورم و بیکاری نسبت به سایر طبقات جامعه بیشتر در معرض خطر هستند. به همین خاطر در بسیاری از کشورها برای این قشر از جامعه، تدابیر مناسب و بستههای معیشتی ویژهای در نظر گرفته شدهاست.
از زمان شروع بیماری کرونا، اقدمات مختلفی برای مبارزه با آن انجام شده که در پارهای موارد میتوان گفت این اقدامات اثربخش بوده و در مواردی دیگر نتیجه مطلوب را نداشتهاست. اما آنچه اهمیت دارد، تاثیر این ویروس بر ابعاد مختلف زندگی است. بطوریکه اغلب اقتصاددانان از تاثیر این ویروس بر میزان بیکاری، درآمد و اشتغال، روانشناسان از تاثیرات آن بر میزان استرس و تنشهای روانی افراد و سیاستمدارن از تاثیرآن بر میزان مناسبات و روابط کشورها در سطح بین المللی پرداختهاند. در این میان بررسی تاثیرات اجتماعی این ویروس خالی از فایده نیست؛ زیرا بخش مهمی از مقابله با این ویروس به ادارک مردم از شرایط و رفتار اجتماعی آنها برمیگردد. چه بسا نحوه رفتار مردم در این شرایط میتواند به بحرانیتر شدن و یا حتی به بهبود اوضاع منجر شود.
بر این اساس به منظور پرداختن بیشتر به ابعاد اجتماعی مساله کرونا، پژوهشگر ایرنا با «سیامک زند رضوی»، «جامعه شناس»، گفتوگویی ترتیب داده که مشروح آن در ذیل آورده شده است.
ابعاد اجتماعی شیوع کرونا چه هستند؟
به نظرم سوال را باید اینطور پرسید که ابعاد اجتماعی شیوع کرونا چه چیزهایی نیستند. به نظر من تمام ابعاد اجتماعی را ویروس کوید 19 از دی ماه سال1398 رفته رفته تحت تاثیر قراردادهاست. نه تنها کشور ما بلکه تمام جهان تحت تاثیر این ویروس قرار گرفتهاست. پس تمام چیزهایی که ما از آنها به عنوان امر اجتماعی یاد میکنیم تحت تاثیر شیوع این ویروس قرار گرفتهاست. هر چند درجات آنها متفاوت است.
رفتار مردم را در ارتباط با کرونا چگونه ارزیابی میکنید؟
ما پدیدهای به اسم مردم به طور کلی نداریم. شایسته است که جمعیت را به تفکیک طبقات اجتماعی لحاظ کنیم، بنابراین درستتر این است که بپرسیم رفتار طبقات اجتماعی گوناگون در ارتباط با کرونا چگونه بودهاست؟
اگر بخواهیم اینگونه نگاه کنیم باید حداقل سه طبقه اجتماعی بالا، متوسط و پایین را لحاظ کنیم. درنتیجه میتوانیم بگوییم طبقات اجتماعی بالا به سرعت خودشان را با شرایط کرونا تطبیق دادند و به خوبی توانستند وضعیتشان را مدیریت کنند. افراد این طبقه هم فاصله فیزیکی را رعایت میکنند و هم در صورتی که ضرورت داشته باشد جا به جا میشوند و به مناطقی میروند که آلودگی کمتر است و به نظر من در تمام جهان رفتار این طبقه اصولی و متکی به دستاوردهای پزشکی و همه گیرشناسی است.
طبقه متوسط هم به دو گروه تقسیم میشود. طبقه متوسطی که با سبک زندگ امروزی است و دسترسی کافی به اطلاعات و منابع و شبکههای اجتماعی دارد. این طبقه متوسط هم به نظر من متکی بر دانش بوده و تمام تلاشش را کرده تا وضعیت را مدیریت کند و رفتارهای متکی بر رعایت نکات بهداشتی و فاصلهگذاری فیزیکی را رعایت کند. اما در طبقه متوسط با سبک زندگی سنتی، بخشی از آنهایی که به طب اسلامی به لحاظ اعتقادی نزدیک هستند در ابتدا پدیده را جدی نگرفتند؛ اما آنها و رهبران فکریشان در ساختار قدرت هم کمکم به این نتیجه رسیدند که رفتارهایشان را با دستورالعملهای پزشکی و بهداشتی منطبق کنند و فاصله فیزیکی را رعایت کنند.
در طبقات پایین جامعه، مشکل اساسی ماندن در خانه به نحوی مشکل معیشت است. به خصوص اینکه در سالهای اخیر اعضای این طبقه تحت فشارهای حاکمیت بوده و به لحاظ کاهش سطح معیشت و افزایش تورم و بیکاری فاقد پس انداز و به نوعی نیازمند هستند. آنها باید روزانه مخارج خانه و معاش خود را تامین کنند و برای تامین معاش به خیابان وابسته هستند. در این گروه ما پدیدهای را داریم که بر خلاف سایر طبقات در خانه ماندن برایشان پرهزینه است.
البته این وضعیت نه تنها در ایران بلکه در سایر کشورهای جهان هم به همین صورت است. البته در کشورهای دیگر برای این افراد بستههای حمایتی در نظر گرفته میشود که متاسفانه در این زمینه هم در کشور ما ضعیف برخورد شدهاست و این امر خطر همهگیری را افزایش میدهد. آخرین نمونه اجبار کردن شهروندان به داشتن سیم کارت و ازدحام مردم در باجههای مربوطه در آخرفروردین است.
همچنین حداقل بخشی از اعضاء طبقه متوسط به وسایل حملونقل شخصی دسترسی دارند و اینها در کشور جا به جا میشوند. نکتهای که باید توجه کرد، این است که برخی از این جمعیتها دسترسی به زندگی دو مکانی دارند و در مجموع رفتارهای بهداشتی این شهروندان نسبت به موضوع خوب است؛ اما اگر حمایت جدی از اقشار گوناگون در طبقات پایین نشود، وضعیت همهگیری گسترده وهجوم به بیمارستانها تداوم خواهد داشت.
دلایل این رفتارها چیست؟
رفتارهای شهروندان به درجهای تابع تصمیمات حاکمیت است. از آنجاییکه در درون حاکمیت چند صدایی وجود دارد و به عوض تقسیم مشاغل به ضروری و غیر ضروری و پایش هر روزه آن، مشاغل را به پرخطر وکمخطر تقسیم کرده و عملا راه را بر رهاسازی هموار کردهاست. مثال آن عدم اعلام تعطیلی مدارس و دانشگاهها تا پایان سال تحصیلی است.
از طرف دیگر بخشی از طبقات بالا، دارندگان موقعیت کارفرمایی دولتی وخصوصی، کسانی که کارخانهها و یا بنگاههای تولیدی و خدماتی را در کنترل دارند. در کلان کشور تاکید و فشارشان بر بازگشایی و رهاسازی است. به این معنا که فعالیتهای اقتصادی از سر گرفته شود و بعضا هم طی دو ماه گذشته تعطیل نشدهاند.
در حالیکه از آن طرف فروشندگان نیروی کار و دستمزد بگیران در فشار هستند. از یک طرف احتمال از دست دادن شغلشان است و از طرف دیگر حضورشان در محیط کار سبب میشود که میزان آلودگی به ویروس افزایش یابد. بنابراین رفتارهای مردم را باید به این معنی تابع تصمیمات صاحبان سرمایه در حاکمیت نگاه کرد. برای مثال جمعیت سه میلیونی افغانستانیهای مقیم ایران که وابسته به بازار کار روزانه بودند، کارگران ساختمانی، کارگران خدمات شهری، دستفروشها و.. در وضعیت بسیار بسیار دشواری هستند.
امرار معاش روزانهشان در خطر است و متاسفانه در حاکمیت هم هیچ بسته حمایتی برایشان تعریف نشدهاست. بنابراین رفتارهای شهروندان در آخرین نکتهای که باید اضافه کنم این است که وقتی ما مفهوم غیرعملی فاصلهگذاری هوشمند را ابداع کردیم و ملزومات حفاظتی ماسک و دستکش را تضمین نمیکنیم، معنیاش این است که ما عملا رهاسازی میکنیم اما مسوولیت همه گیری را برعهده نمیگیریم.
مثلا دستورالعمل دادیم که فاصله دو متری را رعایت کند. اما فرودستی که میخواهد به سر کار برود و ناچار است از مترو و اتوبوس استفاده کند، چطور میتواند این دستورالعملها را رعایت کند. بنابراین بیشتر این موارد شوخی است و آنچیزی که ما به عنوان رفتار شهروندان میشناسیم باید با توجه به وضعیت فعلی و تجربه جهان که حمایت از نیروی کار و فرودستان را در اولویت قرار میدهد، فهم کنیم. کاری که در ایران در مقیاسی محدود وبا تاخیر انجام میشود.
نکته آخر اینکه قانون افزایش حقوق کارگران را بدون امضای نمایندگان کارگران که واقعا هم این افراد نمایندگان کارگران نیستند، عملیاتی میکنند و چیزی حدود یک سوم حداقل معیشت زیستی را به عنوان پایه حقوق معلوم میکنند. همه اینها به نظر من بستر واقعی است که رفتارهای شهروندان را شکل میدهد.
راهکارهای اجتماعی مواجه و غلبه بر کرونا چیست؟
اولین مورد همان شعاری است که طبقه متوسط آن را همگانی کرد. شعار در خانه بمانید. برای اینکه آخرین یافتههای علوم پزشکی میگوید که ما حداقل دو سال با واکسن و دسترسی همگانی به واکسن فاصله داریم و واقعیت این است که اگر ما بخواهیم رهاسازی را فوری انجام دهیم، این امر میتواند به مرگ و میر بسیار و شکسته شدن و ناتوان شدن نظام پزشکی و بهداشتیمان منجر شود.
بنابراین اولین مورد این است که در خانه بمانید را جدی بگیریم. دوم اینکه دستورالعملهای حمایت از طبقات فرودست را رسمیت بخشیم و آن را در رابطه با وضعیت معیشتی جامعه امروز ایران تعریف کنیم. سومین نکته این است که شکافهایی که در این نظام حمایتی است را تعقیب کنیم. و اگر از زاویه احترام به حق حیات شهروندان به عنوان یک امر اجتماعی شروع کنیم، قادر خواهیم بود تا حدودی وضعیت را کنترل کنیم.
پیامدهای کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت ناشی از شیوع کرونا چه هستند؟
در میان مدت پیامدهای مثبت خاصی وجود دارد. برای مثال در نظام آموزش و پرورش ما که تست محور و معلم محور و کنکور محور بوده در شرایط کنونی سعی کردهاست خودش را با روشهای ارتباطی به دانش آموزان متصل کند و حدود 40 سال که روش آموزش ما معلم محور است یا به اصطلاح روش بانکی گفته میشود شکستاش در مقابل روش گفتوگویی نمایان میشود.
علت هم این است که وقتی روشمان معلم محور است متکی بر اطلاعات هستیم و چیزی که به عنوان بینش و مهارت است در نظام آموزش و پرورش ما تقریبا جایی ندارد و مخصوصا در آزمونهایی که تست محور هستند این امر خودش را در دوره کرونا نشان میدهد. بنابراین در میان مدت نظام آموزشی عملا مشروعیتاش را از دست میدهد و اساسا باید دگرگون شود و باید به سمت روش آموزشی متکی بر گفتوگو و متکی بر آشنایی با بینشهای گوناگون برود. از طرفی تلاشها به سمت جست و جوی بیشتر می رود و صرفا متکی بر معلم بودن کم رنگ میشود.
در بلندمدت هم به نظر من تاثیرش بر حاکمیت دینی است. در این دو ماه تمام شهروندان به یک نتیجه واحد رسیدند که حاکمیت دینی از یک طرف نگاهش به دین سیاسی است و از طرف دیگر نگاهش به امر بهداشت و درمان، دینی است. امری که در اروپا یک یا دو سده است که تمام شدهاست. در اینجا جامعه ما به فاصله دو ماه به این نتیجه دو صد ساله رسید. گروههای مختلف سنی و موقعیتهای مختلف این امر را تجربه کردند.
نمودهایش این است که در حالیکه سیستم بهداشتی و درمانی ما درابتدای بهمن ماه موضوع کرونا در قم را تایید کردند، حاکمیت دینی قادر به تعطیل کردن قم نبود و اینکه بتواند آن را قرنطینه کند و ورود و خروج آن را مسدود کند. نگاه حاکمیت یک نگاه دینی بود که ما نمیتوانیم یک شهر مذهبی را تعطیل کنیم.
در نهایت اینکه، پیامدهای کوتاه مدت این وضعیت بیشتر در میان فرودستان مشاهده میشود. سطح معیشتی که به سرعت کاهش پیدا میکند و گرسنگی که در بین آنها عمومی میشود. بنابراین اولین پیامد وضعیت فعلی هجوم به خیابان است. از طرف گرستگان که چیزی برای از دست دادن ندارند و این میتواند کل مدیریت جامعه را زیر سوال قرار بدهد. بنابراین در کوتاه مدت اگر بشود از این اصطلاح استفاده کرد، پدید آمدن جنبش گرسنگان است که این راباید به سرعت حل کرد و چارهای اندیشید.
*س_برچسبها_س*