اتحاد سهگانه اروپایی علیه ایران؟ | مکرون، مرتس و استارمر، «رهبری سه جانبه جدید» را شکل میدهند
اقتصادنیوز: احیای تروئیکای اروپایی به شدت با سرنوشت سیاسی این سه رهبر گره خورده است. سه رهبری که به واسطه ضعف در مدیریت داخلی و تهدید مزمن خارجی به یکدیگر نزدیک شدهاند. نکته جالب این است که هر سه به لحاظ شخصیتی کاملا با یکدیگر متفاوت هستند.
به گزارش اقتصادنیوز، درحالی که اروپاییها در تلاش برای تعدیل طرح 28 مادهای ترامپ و کمک به ولادیمیر زلنسکی بودند، اولین تماسهای رئیسجمهور اوکراین با رهبران کشورهای بریتانیا، فرانسه و آلمان صورت گرفت. کییر استارمر، امانوئل مکرون و فردریک مرتس که برای نشست گروه 20 در ژوهانسبورگ حضور یافتند، روز بعد کنار هم نشستند تا درباره یک استراتژی جدید توافق کنند.
آنها در این میان مشاوران امنیت ملی خود را برای دیدار با هیئتهای آمریکایی و اوکراینی به ژنو فرستادند. آنچه درحال رخ دادن است، تبدیل شدن تدریجی و بیسروصدای این سهگانه به عنوان رهبران سطح بالای اروپا است.
خبر مرتبط کنارهگیری «مغزِ پشت پرده» سیاستهای اوکراین | زلنسکی تنهاتر از همیشه در میان بحران ایستاده استاقتصادنیوز: استعفای یرماک، جدای از هرگونه ارتباط احتمالی با پرونده فساد، بدون تردید خلأیی در ساختار رهبری اوکراین ایجاد میکند. او نهتنها مدیری دولتی بود، بلکه نقش مشاور، مذاکرهکننده، هماهنگکننده و بازوی اصلی تصمیمسازی زلنسکی را ایفا میکرد.
بهروزرسانی یک نسخه قدیمی
اکونومیست نوشت: دوگانه پیشین آنگلا مرکل آلمان و نیکولا سارکوزی از فرانسه، منجر به ترویج لقب «مرکوزی» شد. با اینحال خلاصه کردن نام سه رهبر جدید اروپایی جذابیت خاصی برای ایجاد یک لقب جدید ندارد و اغلب جهانیان این ائتلاف را به نامE3 یا همان تروئیکای اروپایی میشناسند. ائتلافی که حالا به یکی از قدرتمندرینها در سطح جهان تبدیل شده است.
این ائتلاف نه یک همکاری نهادی است و نه بر پایه یک استراتژی از پیش آماده شده؛ بلکه ترکیبی است که به اقتضای نیاز بهوجود آمده و تاکنون کارآمد بوده است.
پایههای این همکاری از ماه می با به قدرت رسیدن فردریک مرتس ایجاد شد. در همین میان دولت بریتانیا نیز پس از انتخابات 2024، بازتنظیم روابط با اتحادیه اروپا را در دستورکار خود قرار داد. تنها چند روز پس از صدراعظم شدن مرتس، این سه رهبر سفری 11 ساعته با قطار به کییف داشتند که نقش مهمی در ایجاد پیوند میان آنها ایفا کرد.
همراستایی امنیتی در برابر روسیه و ترامپ
از آن زمان به بعد، آنها در خصوص نحوه کمک به اوکراین، مدیریت دونالد ترامپ آمریکایی و مقابله با تهدید روسیه برای اروپا، بهطور پیوسته و بسیار نزدیک با یکدیگر در حال تعامل بودهاند. مشاوران امنیت ملیآنها که جاناتان پاول از بریتانیا، امانوئل بُن از فرانسه و گونتر زوتر از آلمان هستند نیز چند بار در هفته با یکدیگر گفتگو میکنند.
در 18 نوامبر، استارمر به برلین پرواز کرد تا برای شام به مکرون و مرتس بپیوندد. آنها درباره اوکراین، امنیت اروپا، ایران و غزه گفتگو کردند و توافق کردند که بیشتر بهصورت سهجانبه رایزنی کنند.
بنجامین حداد، وزیر امور اروپای فرانسه، میگوید: این سه نفر با یکدیگر کنار میآیند، به هم اعتماد دارند و عقاید مشترکی دارند. واقعیت این است که حتی اگر کشوری روابط خوبی با آمریکا داشته باشد، همچنان تهدید روسیه و شرایط ژئوپلیتیک ایجاب میکند که اروپا مسئول امنیت خود باشد.
یکی از مقامات آلمانی نیز میگوید که ائتلاف تروئیکای اروپایی از نظر ترامپ نیز قابلقبول و حتی قابلتحسینبرانگیز است. این هفته نیز یوهان وادفول، وزیر خارجه آلمان، این ائتلاف را «عضله عملیاتی اروپا» نامید.
ریشههای تاریخی؛ از پرونده هستهای ایران تا قرارداد برگزیت
این قالب سهجانبه نخستینبار در سال 2003 شکل گرفت، یعنی زمانی که وزیران خارجه سه کشور برای مذاکره درباره فعالیتهای هستهای ایران به تهران رفتند. تلاشهای دیپلماتیک اروپا در این حوزه، هماهنگی میان آنان را حفظ کرد. اما از زمان رأی بریتانیا به خروج از اتحادیه اروپا در 2016، روابط میان رهبران این سه کشور هیچوقت تا این اندازه مستحکم نبوده است.
از تناقضات شخصیتی تا تجربههای متفاوت
احیای تروئیکای اروپایی به شدت با سرنوشت سیاسی این سه رهبر گره خورده است. سه رهبری که به واسطه ضعف در مدیریت داخلی و تهدید مزمن خارجی به یکدیگر نزدیک شدهاند. نکته جالب این است که هر سه به لحاظ شخصیتی کاملا با یکدیگر متفاوت هستند. خشکی استارمر در کنار رفتار معاملهمحور مرتس در تضاد با نمایشگری پرانرژی مکرون است.
البته هرسه رهبر زمانی خارج از عرصه سیاست مشغول به فعالیت بودهاند. مکرون در بانکداری سرمایهداری، استارمر به عنوان دادستان و مرتس به عنوان وکیل شرکتها.
با وجود تفاوتهای حزبی، هر سه آنها رهبرانی بهشدت عملگرا و مشتاق به نتیجه گرفتن هستند. همچنین از داخل کشور با افول محبوبیت، دولتهای ضعیف و فشار راست پوپولیستها مواجهاند. به گفته یکی از مقامات، وقتی این سه نفر همدیگر را میبینند، بهخاطر دردسرهای سیاسی مشترکی که دارند احساس نزدیکی میکنند.
استقلال راهبردی و نقش بریتانیا
برای فرانسه، E3 گامی است به سوی همان خودمختاری راهبردی که مکرون سالهاست درباره آن سخن میگوید. چنین اتفاقی باید بریتانیا را نیز به عنوان تنها قدرت هستهای اروپا، دربر بگیرد.
این ایده که پیشتر شبیه به آرمانی از دکترین دوگل به نظر میرسید، اکنون در اروپایی که با بیتفاوتی آمریکا، اگر نخواهیم بگوییم خصمانه، روبهروست، اهمیت بیشتری یافته است.
مکرون و مِرتس روابط سرد شده فرانسه و آلمان را احیا کردهاند. در سال جاری، هر دو کشور از طریق معاهدات دوجانبه، پیوندهای خود با بریتانیا را نیز تقویت کردهاند. این شبکه معاهدات سه کشور را در قالب آنچه یک مقام فرانسوی «چندجانبهگرایی دوجانبه» مینامد، به یکدیگر گره زده است.
به گفته آناند منون از اندیشکده بریتانیا در اروپا، پیوند مستقیم با فرانسه و آلمان برای لندن، راهی برای جبران برگزیت است.
نزدیکترین همکاری بر سر اوکراین
تا اینجا، بیشترین همسویی این سهگانه درباره مسئله اوکراین بوده است. آنها از طرحی حمایت میکنند که در آن گروهی از کشورهای داوطلب اروپایی، برای تشکیل یک نیروی تضمینکننده امنیت در اوکراین در صورت آتشبس، تلاش میکنند. بریتانیا و فرانسه رهبری این ائتلاف را برعهده دارند و یک مقر فرماندهی نظامی نیز در نزدیکی پاریس ایجاد شده است. آلمان نیرو به میدان نمیفرستد، اما ریاست جلسات ائتلاف از جمله نشست 25 نوامبر را مرتس برعهده داشته است.
در موضوعات دیگر مانند رفتار اخیر اروپا در قبال برنامه هستهای ایران هم، تروئیکای اروپایی رویکردی مشترک اتخاذ کردند.
محدودیتها و موانع پیشرو
با اینحال، تروئیکای اروپایی با برخی محدودیتها مواجه هستند. بریتانیا و فرانسه با به رسمیت شناختن دولت فلسطین موافقت کرده اند؛ اما آلمان به دلایل تاریخی، هرگز از این تصمیم حمایت نخواهد کرد. از سویی دیگر، آلمان و بریتانیا بهطور ذاتی آتلانتیکگرا هستند و از خرید تجهیزات نظامی آمریکایی رضایت دارند، درحالی که فرانسه میخواهد فروش تسهیلات را از کشورهای اروپایی را افزایش دهد.
همچنین قرارداد برگزیت نیز دامنه جاهطلبیهای E3 را محدود میکند؛ مثلا سیاست چین کاملا مربوط به تجارت است، حوزهای که در صلاحیت اتحادیه اروپا است و بریتانیا در آن نقشی ندارد.
به عقیده یکی از مشاوران، حتی اگر E3 اثربخشی سیاسی خود را ثابت کند، اگر از دید سایر اروپاییها به عنوان یک مدیر بالا به پایین رفتار کند، هرگز دوام نخواهد داشت. برخی از این کشورها، محتاط هستند، برخی مانند ایتالیا از کنار گذاشتهشدن تنفر دارد و لهستان که امیدوار به احیای مثلث وایمار با فرانسه و آلمان بود، پس از انتخاب رئیسجمهوری ملیگرا ناامید شده است.
به همین دلیل، سه رهبر تلاش کردهاند تا این همکاری را در قالبی انعطافپذیر حفظ کند و در موقعیتهای مختلف، لهستان، ایتالیا، فنلاند، نهادهای اتحادیه اروپا و ناتو را وارد گفتگوهای خود کردهاند.
اتئلاف سه کشور تنها امید اروپاییها است
اگر اروپاییها مجبور به پذیرفتن توافقی درباره اوکراین که آمریکاییها شرایط آن را نوشته اند بشوند، این ائتلاف چندان قدرتمند جلوه نخواهد کرد. اما اگر تصمیمگیریها ماهرانه باشند، میتوانند اروپا را در صحنه جهانی زنده نگه داشته و از منافع اوکراین نیز دفاع کند. و مهمتر از همه، میتواند از بدترین تصمیمات ترامپ در قبال اروپا مقاومت کند.
این شاید آرمان بسیار بلندپروازانهای نباشد، اما E3 احتمالا بهترین امید اروپا برای تحقق این اهداف باشد.
همچنین بخوانید- بازی دوگانه چین در جنگ اوکراین | 3 پیشنهاد نشنالاینترست برای مقابله با نفوذ چینی ها در اروپا
- آمریکا، زلنسکی را تحت فشار می گذارد؟ | پیشنهادات ناتو تحریک آمیز است
- مرعشی: مراقب باشیم جنگ دیگری رخ ندهد | اولویت ایران اقتصاد است نه درگیری با آمریکا | چین با حل مشکلاتش با آمریکا ابرقدرت شد
- تجربه فنلاند از هجوم روسها به کمک اوکراین می آید؟ | تصمیم سرنوشت ساز زلنسکی