ازدواج و طلاق، دو روی یک سکه
تهران - ایرنا -«محمد سهیل سرو»، پژوهشگر مسائل اجتماعی به خبرنگار ایرنا گفت: در چند سال اخیر مشکلات اقتصادی و تغییر سبک های زندگی رایج، سبب شده نرخ طلاق افزایش و میزان ازدواج در میان جوانان کاهش یابد. این اتفاقات در دو بخش دلایل فردی و علل اجتماعی قابل بررسی است.
ازدواج و طلاق دو رویداد مهم زندگی هستند که در چند سال اخیر تغییراتی در روند آنها ایجاد شده است به طوریکه بر اساس آخرین نتایج مرکز آمار ایران، از سال 1390 تا پایان 1399 ازدواج در کشور بیش از 36 درصد کاهش و در همین مدت میزان طلاق حدود 28 درصد افزایش داشته است. کاهش نرخ ازدواج و افزایش میزان طلاق زنگ هشداری برای مسوولان است؛ زیرا این دو واقعه، خود میتواند اثرات و پیامد های بسیاری به خصوص از جنبه اجتماعی به دنبال داشته باشند. نظر به اهمیت این بحث، پژوهشگر ایرنا با «محمد سهیل سرو»، پژوهشگر مسائل اجتماعی به گفت و گو نشست. مشروح این گفت و گو را در ذیل میخوانید:
دلایل تاخیر در ازدواج جوانان
سهیل سرو پیرامون دلایل تاخیر در ازدواج جوانان، اظهار داشت: به نظر من باید به این موضوع در دو بخش دلایل فردی و علل اجتماعی پرداخت. دلایل استدلالهای جوانان یعنی بخش درونی و ذهنی تاخیر در ازدواج است و علل موارد بیرونی، جنبه اجتماعی است که منجر به این آسیب شده است. در واقع استدلالهای جوانان برای ازدواج یا امتناع از آن را باید شنید. گاهی این استدلالات صرفا از زبان و بیان نسلهای قبلی و سیاستگذارانی شنیده میشود که وضعیت همسان با جوانان را ندارند. بنابراین دلایل فردی افراد جامعه برای عدم ازدواج یا تاخیر در آن مهم است؛ زیرا این دلایل است که کنشهای اجتماعی و براین اساس پدیده ازدواج دیرهنگام را به وجود میآورد.
وی ادامه داد: شاید بتوان برخی از این دلایل فردی را به این ترتیب ذکر نمود: تصور جوانان از ازدواج و زندگی متاهلی؛ این تصور میتواند بسیار آرمانی باشد که مانع ازدواج میشود که خود این عامل نیز میتواند متاثر از شرایط اجتماعی باشد. با مشاهده شرایط دشوار زندگی فرد از تصمیم خود منصرف یا به دنبال تامین حداکثر مولفههای ایدهالی برای ازدواج است. مورد دوم تصورات کاذب است؛ به این معنا که از ابتدای ازدواج بایستی همه چیز درست باشد و یک زندگی آماده تقدیم فرد شود. از سوی دیگر تصور دیگری از ازدواج میتواند خیلی سهل باشد و فرد بدون ایجاد آمادگیهای حداقلی اقدام به ازدواج کند که خود موجب طلاق میتواند باشد. مورد سوم، ترس و اضطراب ناشی از تشکیل زندگی و سختی مسوولیت پذیری است و مورد چهارم عدم استقلال مالی و اجتماعی جوان یا بالارفتن سن استقلال مالی به واسطه ورود دیرهنگام در بازار کار و در نتیجه تاخیر در سن ازدواج است.
سهیل سرو افزود: از آنجاییکه ازدواج خود به عنوان یک متغیر وابسته است که تحت تاثیر متغیرهای مستقل زیادی بوده که مستقیما بر تصمیم به ازدواج یا تردید در آن تاثیرگذارند. از اینرو علل اجتماعی را نیز می توان اینگونه فهرست نمود: نقص در تمهید مولفههای اساسی اقتصادی نظیر اشتغال، مسکن و معیشت. در حال حاضر مسکن و اجاره مسکن بسیار گران است و به عنوان لازمه تشکیل زندگی علتی اساسی تاخیر در ازدواج است و چون شغل مناسب که بتوان با آن کسب درآمد کرد و با آن مسکنی خرید یا اجاره کرد، کم است؛ بنابراین سرمایه جوانان برای تهیه ملزومات زندگی را سخت و سن ازدواج را تا به دست آوردن شرایط حداقلی به تاخیر میاندازد. این موضوع اعتماد به نفس جوان و استقلال او را نیز با مشکل مواجه میکند که تبعات زیادی در زندگی مشترک او خواهد داشت و با چند رفتاری که مطابق میل او نیست زمینه طلاق را به وجود میآورد. به عبارت دیگر ترس از قبول مسوولیت و عدم اطمینان از شرایط و اوضاع آینده و پیشبینی ناپذیری آن واهمه از ازدواج را پدیده آورده است.
سهیل سرو به دیگر دلایل اجتماعی تاخیر در ازدواج اشاره کرد و گفت: تغییر مولفههای فرهنگی شامل تغییر در نگرش و سنتها، سبک زندگی و رسانه ها؛ سبب شده هنجارهای مختلفی به وجود بیاید؛ به طوری که ازدواج را که امری به ارزش و هنجار بوده است، تبدیل به یک ضد ارزش و ناهنجاری به خصوص در کلان شهرها شود. این در حالی است که در نظام ارزشی ازدواج امری ممدوح است.
وی ادامه داد: از طرفی دیگر میتوان گفت ازدواج دیگر کارکردهای سابق خود را ندارد. در گذشته ازدواج به عنوان تولید نسل و ایجاد نیروی اشتغال مطرح بوده است، لذا هزینه و فایده اجتماعی و اقتصادی داشته اما اکنون این دو مورد تبدیل به حالتی شدهاند که بیشتر در ذهنیت اجتماعی هزینه است تا فایده. از طرفی تنهایی و انزواطلبی یکی از پدیدههای دنیای جدید است که با فردگرایی و تقسیم کار قرین بوده و هست و انسانها را با تاخیر در ورود به اجتماع سازنده مانند خانواده جدید رو به رو میکند
عوامل و ریشههای افزایش طلاق در جامعه
سهیل سرو در خصوص دلایل افزایش طلاق در جامعه گفت: در سال 1399، تعداد 556 هزارو 731 ازدواج ثبت شده است. درطول این مدت تعداد 183 هزار و 193 مورد طلاق که برابر با 8.5 درصد است، ثبت شده است که نسبت به سال 1398 که این میزان برابر با 8.1 درصد بوده افزایش نشان میدهد.
وی گفت: براساس یک پژوهش که دلایل طلاق در کشور را طی سالهای 1377 تا 1397 بررسی کرده، عوامل موثر بر طلاق در چهار دسته کلی «همسرگزینی نادرست»، «نقص دانش و مهارت همسران»، «عملکرد نامطلوب همسران» و «شرایط نامطلوب اقتصادی» قرار میگیرند.
وی ادامه داد: ازدواج ناآگاهانه، نداشتن بلوغ لازم برای ازدواج، عدم برخورداری از سلامت روانی، شخصیتی و اخلاقی، تزلزل پایههای ایمان، عدم واقعگرایی در معرفی خود و شناخت همسر و عدم تناسب فردی و خانوادگی همسران در زمینههای مختلف؛ در دسته همسرگزینی نادرست قرار میگیرند که بخش قابل توجهی از طلاقها ریشه در این موارد دارد.
سهیل سرو بیان کرد: به نظر میتوان عوامل بیشتر جامعهشناختی را نیز به عوامل روانشناختی فوق افزود. لذا با توجه به پاسخی که به سوال اول دادم دلایل طلاق نیز تاحدودی روشن می شود. زمانی که تصویر سازیها از ازدواج و طلاق واقع بینانه نیست و عنصر عشق آنقدر پیش از ازدواج پررنگ میشود و مسوولیت پذیری کمتر درفضای جامعه مدنظر قرار میگیرد، هدف ها و وسایلی که قبل از ازدواج تصویر میشدند، در دل زندگی تطابق تام پیدا نمیکنند و چون زندگی تصویر شده پیش از ازدواج همه با خوبی و خرمی تصویر شده بود با ناراحتی قرین شود و آنگاه بستر طلاق را به وجود آید.
وی اظهار کرد: از عوامل دیگر میتوان به تحمیل ساختارهای اجتماعی و اقتصادی بر روابط خانوادگی اشاره کرد. براین اساس فشارهای زندگی به جهات اقتصادی و تغییر سبک زندگی در حال وقوع که ساختار اجتماعی را دگرگون نموده منجر به وقوع پیامدهایی نظیر طلاق میشود.
راهکار چیست؟
سهیل سرو به راهکارهای موثر در این زمینه اشاره کرد و گفت: آگاه سازیهای اجتماعی، فردی و آموزش مهارتهای زندگی از جمله مهمترین راه کارهاست. در ضمن، رسانهها نیز بایستی نظام ارزشیایی را که تبلیغ و نمادسازی می کنند، باید مبتنی بر استحکام خانواده باشد. نمیتوان در عرصه کنشهای اجتماعی و نمادهای فرهنگی به گونهایی مدل سازی نمود و در صحنه رسانهها شاهد گونه دیگری از این الگوها بود که در نهایت فاصله این دو زمینه شکافهای فرهنگی و اجتماعی را به وجود میآورد.
وی گفت: همچنین واقعبینی، واقعگرایی و کنترل توقعات اجتماعی از موارد دیگری است که بایستی ذهن و روح جمعی را به آن سوق داد. در کنار این مولفه ایجاد روحیه مسوولیت پذیری و ایجاد تسهیلات اقتصادی، معیشتی و شغلی به خصوص مسکن ارزان قیمت و شعل پایدار با امنیت شغلی و روانی زوجین نقش به سزایی در کاهش مقادیر طلاق خواهد داشت.
سهیل سرو ادامه داد: آشنایی زوجین با مهارتهای زناشویی و زندگی نیز از جمله عوامل مخفی و مغفول است. نمایاندن خانواده به عنوان یک اجتماع کوچک و بنیانی که با دوستی متفاوت است و حقوق و تکالیف زوجین و فرزندان در آن براساس قراردادهای الهی تعبیه شده و عرف و اجتماع و قوانین نیز بر آن پایه پیش میرود، میتواند به کاهش آمار طلاق بینجامد. مشوق های فرهنگی و خدمات رفاهی، میتواند جنبه کارکردی ازدواج را تقویت کند. به طوری که این مزایا و خدمات برای متاهلین پررنگتر از مجردین باشد و در نهایت تعریف فضای خانه به عنوان فضای همکاری، گفتگو، خدمت و مسوولیت میتواند در کاهش امر طلاق موثر واقع گردد.
*س_برچسبها_س*