از قدرت انتخاب ما میترسند / هر برگه رأی، موشک سجیل است!
جمعی از شاعران اشعاری را با موضوع انتخابات ریاست جمهوری و مهر به وطن، پرچم و شهدا و جایگاه ایران در جهان سروده اند.
جمعی از شاعران اشعاری را با موضوع انتخابات ریاست جمهوری و مهر به وطن، پرچم و شهدا و جایگاه ایران در جهان سروده اند.
به گزارش خبرگزاری مهر، جمعی از شاعران متعهد با موضوع انتخابات ریاست جمهوری و مهر به وطن، پرچم و شهدا و جایگاه ایران در جهان اشعاری سروده اند که در ادامه میخوانیم.
محمدحسین انصاری نژاد:
من رأی به سرو میدهم، سرو رشید
من رأی به یاس میدهم، یاس سفید
بر برگه رأی مینویسم با خون
جمهوری اسلامی گلهای شهید
اشعار دیگری که در ادامه میآیند اثر بانوان شاعر هستند؛ سارا رمضانی مضمون آینده انتخابات و همآوا نشدن با دشمنان را اینطور در شعر آورده است:
حیف است که قطره قطره دریا نشویم
آماده انتخاب فردا نشویم
هرچند گلایه از کمیها داریم،
با دشمن خود بیا همآوا نشویم!
فائزه امجدیان با تصویری از اثرِ برون مرزی رأی های ما در انتخابات و قدرت ایران در منطقه، به ویژه ترس رژیم اشغالگر قدس از ایران و توان موشکی ما میگوید:
جوهر نه! جوازِ رد شدن از نیل است
انگشت نه! خارِ چشم اسرائیل است
«از قدرت انتخاب ما میترسند»
هر برگه رأی، موشک سجیل است!
صامره حبیبی سرفرازی ایران را در گرو رأی تک تک ما میداند و پرچم مقدس ایران را اینگونه بالا نگهمیدارد:
ایران! دل مردم تو دریا باشد
آمیخته با شکوه والا باشد
من رأی به سرفرازیات خواهم داد
تا پرچم تو همیشه بالا باشد
زهرا سپهکار با مضمون هوشیاری و سختیهایی که در طول تاریخ بر مردم ایران رفته تا به عزت امروز رسیده ایم، غزلی سروده و در پایان به انتظار منجی موعود مینشیند:
هر لحظه امکان دارد آن زنجیر برگردد
با قدرنشناسی همان تقدیر برگردد
آن آتش پنهان شده در زیر خاکستر
- آتشفشان - هرچند با تأخیر برگردد
این روزها سرمایه ما سربلندیهاست
هرگز نخواه آن مایه تحقیر برگردد
غفلت نکن یک لحظه هم از آن خزان! شاید،
ایندفعه با زور و زر و تزویر برگردد
قحطی برای تو چه خوابی دیده گندمزار!
بعد از فراوانی بگو تعبیر برگردد
***
دنیا پر از نامردی و نامهربانیهاست
ای وای اگر آن مهربانم دیر برگردد...
فاطمه عارف نژاد هم در غزلی ابتدا با ایهامی رودررو با مخاطب شعرش سخن میگوید و از میانه غزل سردار سلیمانی را مخاطب قرار میدهد:
رسیده نقطه حساس ماجرا که تو باشی
گره به کار نیفتد گرهگشا که تو باشی
میان همهمهها میرسی حماسی و محکم
چگونه گوش ندادن به این صدا که تو باشی؟
همه کنار هم اما سلیقهها متفاوت
غریبه نیست در این جمع، آشنا که تو باشی
مباد خسته شویم و مباد در وسط راه،
رها کنیم غرور قبیله را که تو باشی
وصیت تو حرم بود و عشق بود و علم بود!
خوشا مسیر حقیقت، جهتنما که تو باشی
به روز واقعه اثبات میکنیم چه عهدیست
میان ما و علمدار خیمهها که تو باشی
هزار برگ بهار و هزار غنچه میآیند
به سرسلامتی رأی سبز ما که تو باشی