یک‌شنبه 18 آبان 1404

از معجزات علامه / ماجرای ممنوعیت ورود اقبال به ایران

خبرگزاری تسنیم مشاهده در مرجع
از معجزات علامه / ماجرای ممنوعیت ورود اقبال به ایران

برای ما فارسی‌زبانان، اقبال در میان شاعران غیر فارسی‌زبان، نمونه تام و تمام شاعر و سخنوری است که دل در گروِ عشق زبان فارسی و میراث آن دارد.

فرهنگی

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، اقبال که او را «ایرانی‌ترین» خارجی و «شیعه‌ترین» سنی لقب داده‌اند، متفکر، شاعر و نظریه‌پرداز شهیر پاکستانی است که در سال 1877 میلادی در شهر سیالکوت در ایالت پنجاب متولد شد.

اقبال تحصیلات خود را در رشته فلسفه در دانشگاه‌های لاهور، کمبریج و مونیخ ادامه داد و مدرک دکترای خود را از دانشگاه مونیخ اخذ کرد. وی هم‌زمان با فعالیت‌های علمی و ادبی، در عرصه سیاست نیز فعال بود و در سال 1930 ریاست حزب «مسلم‌لیگ» را به‌عهده گرفت.

شاعر پاکستانی: فارسی زبان عشق است / میراث اقبال لاهوری برای جهان اسلام

علامه اقبال لاهوری از چند منظر آغازگر یک مسیر بود؛ از جهتی می‌توان او را نخستین نظریه‌پرداز تأسیس کشور پاکستان دانست. بنا بر روایت‌های تاریخی، اقبال نخستین کسی بود که به‌طور رسمی ایده تأسیس یک کشور مستقل برای مسلمانان شبه‌قاره را مطرح کرد؛ ایده‌ای که بعدها مبنای تشکیل جمهوری اسلامی پاکستان قرار گرفت و منجر به استقلال مسلمانان شبه‌قاره شد که سال‌ها مورد ظلم قرار گرفته بودند.

برای ما فارسی‌زبانان، اقبال در میان شاعران غیر فارسی‌زبان، نمونه تام و تمام شاعر و سخنوری است که دل در گروِ عشق فارسی و میراث آن دارد. اصرار شاعر به سرودن با زبان فارسی آن هم در شرایطی که جوامع مسلمان مقهور فرهنگ و زبان غرب بودند، تنها یک حرکت شاعرانه نبود؛ تلنگری بود به مسلمانان تا از آبشخور فرهنگ و اندیشه خود بنوشند و تشنگان معرفت را سیراب کنند. حاصل تلاش شاعر در این زمینه، خلق 9 هزار بیت به زبان فارسی با طرح بازگشت به "اندیشه خودی" بود.

از معجزات شعر

رهبر معظم انقلاب درباره کیفیت اشعار فارسی اقبال می‌فرمایند: "شعر پارسی اقبال هم به نظر من از معجزات شعر است. ما غیر پارسیِ پارسی‌گوی در تاریخ ادبیاتمان زیاد داریم اما هیچ کدام را من نمیتوانم نشان بدهم که در شعر پارسی گفتن، خصوصیات اقبال را داشته باشند. اقبال محاوره‌ی فارسی را نمیدانست یعنی در خانه‌ی خودش اردو حرف میزد و با دوستان خودش اردو یا انگلیسی حرف میزد؛ نگارش و نثر فارسی را هم نمیدانست؛ نثر فارسی اقبال، همین تعبیراتی است که در اول فصلهای اسرار خودی و رموز بی‌خودی نوشته که شما می‌بینید برای فارسی‌زبان‌ها، فهمیدن آن مشکل است.

اقبال در هیچ مدرسه‌ای از مدارس دوران کودکی و جوانی، فارسی را یاد نگرفته بود و در خانه‌ی پدری خودش اردو حرف زده بود. فارسی را فقط به این مناسبت که احساس میکرد معارف و مضامینی که در ذهن او است در ظرف زبان اردو نمیگنجد انتخاب کرد، و با فارسی اُنس گرفت، و با خواندن دیوان سعدی و حافظ و مثنوی و شعرای سبک هندی مثل عُرفی و نظیری و غالب دهلوی و دیگران، فارسی را آموخت و آن وقت با اینکه در محیط فارسی زندگی نکرده بود و در مهد فارسی هرگز نزیسته بود و با فارسی‌زبانان هرگز معاشرت نداشت، ظریف‌ترین و دقیق‌ترین و دست‌نیافتنی‌ترین مضامین ذهنی را در قالب اشعار بلند و بعضی بسیار عالی در آورده و عرضه کرده. این به نظر من نبوغ شعری است.

اگر شما ببینید اشعار کسانی که فارس نبودند و فارسی گفتند و آنها را با شعر اقبال مقایسه کنید، آن وقت عظمت اقبال برایتان آشکار خواهد شد. بعضی از مضامین را که اقبال در یک بیت گنجانده، اگر انسان بخواهد با زبان نثر بیان کند، نمیتواند؛ مدتی باید زحمت بکشیم تا یک بیت را که او به‌آسانی بیان کرده، ما به فارسی نثر که زبان خود ما هم هست در بیاوریم و بیان کنیم؛ و او توانسته اینها را بگوید. "

وطنی که هرگز ندید

اما علاقه شاعر تنها به زبان فارسی ختم نشد، او عاشق ایران و مردم ایران بود، با این حال آرزوی او برای دیدن ایران هرگز محقق نشد. رهبر معظم انقلاب در این‌باره می‌فرمایند:

"مردم ما که اولین مخاطب جهانی اقبال هستند، متأسفانه خیلی دیر با اقبال آشنا شدند. وضعیت خاص کشور ما و بخصوص سلطه‌ی سیاستهای خبیث استعماری در آخرین سالهای زندگی اقبال در کشور محبوب او ایران، موجب شد که ایشان هرگز ایران را نبیند.

این شاعر بزرگ پارسی‌گوی که بیشترین شعر خودش را نه به زبان مادری‌اش، که به فارسی گفته، هرگز در این فضای محبوب و مطلوب خودش قرار نگرفته؛ و نه فقط اقبال به ایران نیامد، [بلکه] همان سیاستهایی که اقبال عمری با آنها مبارزه کرد، نگذاشتند که ایده‌ی او و راه او و درس او به گوش مردم ایران که آماده‌ترین [مردم] برای شنیدن آن پیام بودند برسد.

من پاسخ این سؤال را دارم که چرا اقبال به ایران نیامد. آن وقتی که اقبال در اوج افتخار و شهرت میزیست و در گوشه و کنار شبه‌قاره و در دانشگاه‌های معروف دنیا از او به عنوان یک متفکر، یک فیلسوف، یک دانشمند، یک انسان‌شناس، یک جامعه‌شناس بزرگ یاد میکردند که البته هیچ یک از این عنوانها آن عنوانی که اقبال دوست میداشت به آن نامیده بشود نیستند در کشور ما سیاستهایی حکومت میکردند که اقبال را به هیچ عنوان نمیتوانستند تحمل کنند. او به اینجا دعوت نشده، زمینه برای آمدن او به این کشور فراهم نشده، کتاب او تا سالهای متمادی در ایران چاپ نشده و به عنوان کتاب معرفی نشده.

در همان وقتی که آثار و ادبیات و فرهنگ بیگانگانِ از هویت انسان ایرانی و انسان مسلمان، در این کشور مثل سیل ویرانگری از همه طرف جاری بود، شعری از اقبال، اثری از اقبال در محاضر عام و در منظر دید عموم مردم نیامد و قرار نگرفت."

علامه اقبال لاهوری در سال 1938 میلادی در لاهور درگذشت و پیکرش بنا بر وصیتش، در جوار مسجد تاریخی پادشاهی به خاک سپرده شد. از او آثار متعددی به‌یادگار مانده است که از این جمله می‌توان به «اسرار خودی»، «رموز بی‌خودی»، «پیام مشرق» و «جاویدنامه» اشاره کرد.

از معجزات علامه / ماجرای ممنوعیت ورود اقبال به ایران 2
از معجزات علامه / ماجرای ممنوعیت ورود اقبال به ایران 3
از معجزات علامه / ماجرای ممنوعیت ورود اقبال به ایران 4