از ولنگاری فرهنگی تا ولنگاری عدالتخواهانه!
شاید در روزهای گذشته عده ای محو لایو نامناسب یک خواننده با یک سلبریتی اینستاگرامی شده باشند اما شاید آن چه که برای آینده نگران کننده است ولنگاری عدالتخواهانه در فضای مجازی است که جز ناامیدی و تشویش و تهییج افکار نتیجه ای نخواهد داشت.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از دیارآفتاب؛ در روزهای کرونایی، خانه نشینی بسیاری از افراد جامعه و لغو برخی از فعالیت های حضوری بستری را جهت رخ نمایی یا گسترش برخی از پدیده های جدید فراهم آورده است. با توجه به گسترش فضای مجازی و میانداری این دستاورد عصر جدید در دوران قرنطینه، ظهور و بروز پدیده ها بیشتر حول محور همین موضوع شکل می گیرد و افراد مختلف از افراد عادی تا افراد مشهور و معروف محله ای، منطقه ای و کشوری سعی دارند از این فرصت استفاده لازم را ببرند.
به نوعی می توان گفت باب شدن لایوهای اینستاگرامی یکی از خروجی های ایام قرنطینه است. لایو هایی که از عملکرد کشورها در مواجهه با کرونا تا بررسی ابعاد حاکم بر جوامع پسا کرونایی را پوشش می دهند. لایو هایی که از خبرگزاری های مختلف تا چهره های فکری، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و فعالان رسانه ای به آن روی آورده اند و حتی خروجی های گفتگوهای دو نفره آنها مورد استقبال قشر های مختلف مردم قرار گرفته است. نکته مورد توجه اینجاست که این دست لایوها تنها محدود به موضوعات فکری، سیاسی و اجتماعی و فرهنگی نشده و در پاره از مواقع بر پایه موضوعات غیر اخلاقی شکل گرفته است که نمونه ای از آن طی روزهای اخیر در لایو اینستاگرامی یک خواننده زیر زمینی با یک سلبریتی اینستاگرامی اتفاق افتاد و بیشترین رکورد بازدید مخاطب را ثبت کرد.
شاید از این پس باید لایو های اینستاگرامی را به عنوان یکی از اصلی ترین رقبای خبرگزاری ها و حتی صدا و سیما بشناسیم چرا که مطمئنا محدودیت های موجود در هیچ یک از این موارد در این دست لایو ها وجود ندارد و هر قشری در هر حوزه ای می تواند به صورت کاملا آزادانه به موضوعات دلخواه بپردازد. البته استفاده از این ابزار در راستای تحلیل و بررسی فعل و انفعالات اجتماعی و سیاسی می تواند مفید باشد و حتی تاثیرات مثبت اجتماعی آن را شاهد باشیم اما این مسئله زمانی به یک حاشیه بزرگ و غیر قابل کنترل تبدیل خواهد شد که این لایو ها به دغدغه ای شخصی و در راستای اهداف هر فرد تعریف شود.
شاید سوال این باشد که دغدغه شخصی چیست؟ باید گفت بعد از لایو پر سرو صدای دو سلبریتی اینستاگرامی و بازدید بالای آن و مطرح شدن مباحث غیر اخلاقی در لایو مذکور بسیاری این لایو را یک خروجی اجتماعی دانستند و سعی بر این داشتند که زنگ خطر های بسیاری را به صدا در بیاورند اما عده ای دیگر نگاه دقیق و موشکافانه تری به این موضوع کردند و تحلیل خود را بر نیازهای اقتصادی و اجتماعی سلبریتی ها بنا نهادند.
این دسته از تحلیل گران و اهالی رسانه بر این باورند که سلبریتی های اینستاگرامی برای تحقق درآمد تبلیغاتی خود نیازمند کسب سرمایه اجتماعی هستند چرا که این سرمایه اجتماعی برای آنها تبدیل به یک سرمایه اقتصادی می شود و می توانند به واسطه رجوع مخاطبان خود، درگاه تبلیغاتی مناسبی برای برندهای مختلف شوند و اعتماد نشان های بزرگ و پر بازده اقتصادی را به سمت خود جلب کنند. به همین دلیل این دست سلبریتی ها نیازمند این هستند که با بحث های هیجانی و غیر عرفی بتواند مخاطب، مخصوصا مخاطب نسل جوان و نوجوان را درگیر کنند تا به این واسطه بهره لازم اقتصادی را از این حوزه برده باشند.
اما فعالیت در فضای مجازی محدود به آنچه که ولنگاری فرهنگی بر اساس خروجی های نامناسب اخلاقی است، خلاصه نمی شود و شاید بتوان این نوع از ولنگاری را در مباحثی مبنایی تر نیز یافت. به عنوان نمونه مدتی است که عده ای در قالب گروه های عدالت خواه در تلاشند تا با استفاده از بستر فضای مجازی جامعه ای عادل بر اساس تعریف های خود از عدالت شکل دهند. از افشاگری ها تا ایجاد جریانات در راستای تخریب افراد و ارگان های مختلف، مجموعه فعالیت هایی است که بنام عدالت خواهی و یا با محوریت کلید واژه شفافیت در این حوزه ها در حال انجام است.
البته غرض زیر سوال بردن جریانات عدالت خواهی نیست اما آن چه که باید مورد توجه قرار گیرد روش های به کار رفته و مسیر نامعین و بی هدفی است که این افراد طی می کنند.
این افراد، که برخی در داخل و برخی در خارج از کشور حضور دارند، بر اساس فعالیت های مختلف مخاطب نسبی ای را برای خود دست و پا کرده اند. به این شکل که فعالیت ها بر مبنای مظلوم نمایی های شخصی آغاز می شود، اعتماد برخی از افراد جامعه را کسب می گردد و پس از آن ارائه برخی از اطلاعات پراکنده را آغاز می کنند و در همین راستا مدعی هستند که این شکل از کار در تمام دنیا مرسوم است. به عبارتی کپی کاری شده از روی دست سوت زن های غربی است. چرخشی در صفحات افراد مشهور به این فعالیت ها نشان از به هم ریختگی و بی نظمی در اقدام دارد و گویا این دست فعالیت ها فقط نامی از عدالت و شفافیت را یدک می کشند.
این دست صفحات با ارائه اسنادی که در برخی از موارد کذب بودنشان نیز اثبات می شود سعی دارند تا شخصیت هایی را زیر سوال ببرند و با این کار خود را طلایه دار عرصه عدالت خواهی معرفی کنند.
البته غرض زیر سوال بردن لزوم وجود شفافیت یا جلوگیری از انتقاد نسبت به ارگان های مختلف نیست بلکه آنچه که عذاب آور است و حتی در برخی از عرصه ها نتایج عکسی را در پی دارد عدم نظم و حرکت ساختاری در این عرصه است، به شکلی که می توان گفت که عدالت خواهی نه یک دغدغه اصیل چند بعدی بلکه به پایین ترین سطح خود تقلیل یافته و به یک ولنگاری در فضای مجازی تبدیل شده است که عده ای به واسطه آن تنها به پمپاژ ناامیدی، تخریب، تهمت و بسیار مواردی از این دست در جامعه می پردازند.
باید پرسید که این دست عدالت خواهی ها فردمحور است یا عدالتی جمعی و مقدس را دنبال می کند؟ در این سبک و روش های به کار گرفته شده تمرکز بر عدالت خواهان است یا بر خود مقوله عدالت؟ آیا بحث های نظری این دست عدالت خواهی ها تکمیل شده است؟ و بسیار سوالاتی از این دست...
شاید در روزهای گذشته عده ای محو لایو نامناسب یک خواننده با یک سلبریتی اینستاگرامی شده باشند اما شاید آن چه که برای آینده نگران کننده است ولنگاری عدالتخواهانه در فضای مجازی است که جز ناامیدی و تشویش و تهییج افکار نتیجه ای نخواهد داشت. شاید عده ای دلسوزانه در این مسیر قدم گذاشته باشند اما مطمئنا شفافیت و عدالت خواهی نیازمند یک نگاه ساختار مند و منظم است.
انتهای پیام /