از 300 کیلومتری گل خوردند نه 50 متری / برانکو و پنجشنبه غمگین پرسپولیس
این جعبه قرمز با ظاهری فریبا و پر زرق و برق به هیچ عنوان برای برانکو فریبنده نبود که بخواهد مجددا خودش را در آزمونی دشوار قرار دهد
به گزارش "ورزش سه"، بگذارید حرف آخر را همین اولش بزنم تا اگر حوصله خواندن همه متن را ندارید، مظنه دستتان بیاید این همه کلمه کنار هم قرار گرفتند تا تهش چه پیامی را بدهم؛ پرسپولیس از پنجاه متری گل نخورد، آنها از فاصله 300 کیلومتری و از تهران دروازه شان فرو ریخت. نه در روز بازی که خیلی پیشتر از سوت بیژن حیدری.
درست در همان روزهایی که جواد نکونام بابت جذب نشدن چند ستاره از لیست اول و دومش در حال تسویه حساب رسانه ای با علی خطیر در کف مجازی بود، درست در همان روزهایی که سرمربی استقلال بی هیچ رو در بایستی، مدعی شد مدیریت باشگاه به دنبال ناکامی اوست، کمی این سوتر، سرمربی برزیلی پرسپولیس نمی دانست باید روز پنجشنبه با کدام ترکیب به میدان برود. سرلک و عمری را به واسطه سرباز شدن از دست دادند، عالیشاه محروم بود اما تکلیف 4 بازیکن جدید را کسی نمی دانست. عیسی آل کثیر و عبدالکریم حسن مدت ها با تیم تمرین کرده بودند و می خواستند در نخستین مسابقه میخ خود را محکم بکوبند. ارونوف ازبک هم تازه از اردوی تیم ملی کشورش آمده و در بهترین حالت ممکن برای مسابقه قرار داشت. باید به این سه نفر ابولفضل بابایی هم اضافه کرد که با لقب جوان آینده دار و پدیده لیگ یک جذب شده است. بدون تردید از این 4 بازیکن سه نفرشان می توانستند در اراک به میدان بروند. آن هم در منطقه ای که پرسپولیس بیشترین ضعف را در نیمفصل نخست داشت. هواداران این تیم منتظر بودند سرانجام چند گلزن بیایند و آنها را از این وضعیت نجات دهند. یکی شبیه اوج همین عیسی که نهایتا از 2 موقعیت خوب، یکی را درون دروازه جا می داد. اما درست همان روزی که مجمع باشگاه برگزار شد و به صورت مشخص و واضح این پیام را وزارت ورزش به همه درزهای مجازی مخابره کرد که رضا درویش تا پایان فصل، در سمتش ابقا شده است، او به افشین پیروانی خبر داد، به اوسمار بگو، بدون خریدهای جدید تیمش را برای اراک آماده کند!
خاطرات اراک آلومینیوم اراک. همان نامی که بیش از هر تیم دیگری در این چند فصل پرسپولیس را آزار داده. این دیدار از چند جهت برای قرمزها دارای اهمیت بود. نخستین مصافی به حساب می آمد که اوسمار به عنوان سرمربی کارش را شروع می کرد و از سوی دیگر پرسپولیس باید خاطرات شکست دو و سه فصل قبل را پاک می کرد.
درست در روزهایی که عده ای در فضای مجازی هشتگ اخراج درویش را داغ کرده بودند، نه صدایی از کادر فنی قرمزها بلند شد و نه حتی حواس هواداران به این خطر بزرگ بود؛ پرسپولیس بدون خریدهایش در اراک به مشکل برخواهد خورد. تصور کنید این وضعیت برای استقلال پدید می آمد! بدون شک نکونام یک هفته تمام علیه خطیر مصاحبه می کرد و می گفت با باز نکردن پنجره، قصد تضعیف تیم من را دارید. اما اوسمار ویرا که خودش را شدیدا وامدار درویش می داند، هیچ اعتراضی به این موضوع نکرد. بازیکنان تازه واردش را با خود به اراک برد به این امید که در لحظه آخر پنجره باز می شود.
اما خبری از باز شدن پنجره نبود. شهاب زاهدی فرصت پیدا کرد به عنوان مهاجم ثابت به میدان برود، نبیل باهویی به ائدازه کافی زمان برای گلزنی داشت. به وحید امیری بعد از مدت ها بازی رسید. اما هیچ چیزی برای سوپرایز هواداران وجود نداشت. اگرچه در نیمه نخست، بازی پایاپای بود اما در نیمه دوم پرسپولیس توپ و میدان را در دست گرفت و تازه از اینجا به بعد بود که عوارض باز نشدن پنجره خودنمایی کرد. شهاب زاهدی و نبیل باهویی فرصت های تک به تک را از دست دادند. همانند اکثر بازی های نیمفصل اول فرصت خراب کردن توپ برای زاهدی و صادقی و سروش پیش آمد. حتی همان اشتباه داوری در نگرفتن پنالتی هم نعل به نعل تکرار شد. انگار که یکی از بازی های نیم فصل نخست را برداشته باشی و زیرش یک کاربن کار بگذاری. همه چیز شبیه همان روزهایی بود که پرسپولیس به سختی موقعیت به دست می آورد و بسادگی از دست می داد. اما قرار نبود این سناریو برای آلومینیوم هم عینا تکرار شود. بیرانوند این بار از حوالی مرکز زمین گل خورد. چند قدم بیشتر از حد بیرون آمد و با یک شوت از 50 متری غافلگیر شد!
برانکو به این دلیل نیامد شکست در اراک برای پرسپولیس اتفاق جدید و تازه ای نیست. در 4 فصل اخیر آنها سه مرتبه در این شهر بازی را به آلومینیوم واگذار کردند اما یک تفاوت بزرگ این بار وجود داشت؛ این نقطه شروع یکی از بی نام و نشان ترین مربیان یک دهه اخیر پرسپولیس بود. به وضوح خیل عظیم هواداران این تیم پس از استعفای گلمحمدی، منتظر برانکو بودند. اما سرمربی کروات و باهوش سابق قرمزها، در سن 70 سالگی می دانست که تفاوت «وعده» و «توانایی» در مدیریت پرسپولیس به چه اندازه است.
او پخته تر از آن است که خام حرف های بی پشتوانه شود. او خبر داشت چرا گلمحمدی، اصرار به خروج داشت و سرانجام رفت.
این جعبه قرمز با ظاهری فریبا و پر زرق و برق به هیچ عنوان برای برانکو فریبنده نبود که بخواهد بعد از سپری کردن یک دوره کامل موفق و رشک برانگیز در پرسپولیس، مجددا خودش را در آزمونی دشوار قرار دهد. برخلاف برانکو که تقریبا سال های پایانی مربی گری اش را سپری می کند، اوسمار ویه را در آغاز راه است. او از فرصت پرسپولیس و مربی گری در یکی از پر طرفدارترین تیم های آسیا برای خودش می خواهد پلی بسازد برای سالهای سال کار در منطقه. دست همان مسیری که برانکو 2 دهه قبل با تیم ملی فوتبال ایران شروع کرد. اینکه چرا برانکو هدیه را باز نکرده پس فرستاد و در این سو اوسمار ویه را با آغوشی باز آن را پذیرفت، آنقدر واضح است که محتاج واگویی مجدد نیست.
قیمت این سه امتیاز چند بود؟ اما یک حقیقت تلخ در این بین برای هواداران پرسپولیس وجود دارد. برخلاف همه وعده های داده شده مبنی بر بستن تیمی خوب و آماده فتح لیگ، پرسپولیس حتی توان بازکردن پنجره نقل و انتقالاتی اش را ندارد. گفته شده مبلغی بین 2 تا 3 میلیارد تومان. این همه پولی است که بهای نپرداختنش را با 3 امتیاز در اراک پس دادند. اگر پرسپولیس همانند همه سال های گذشته تا هفته پایانی در کورس قهرمانی باقی بماند، آنگاه خواهید دید که چگونه همین 3 امتیاز تکلیف قهرمان، نایب قهرمان و حتی تیم سوم را مشخص می کند. درست مشابه نیمفصل نخست که تنها 2 امتیاز همه تفاوت های سه تیم برتر را مشخص کرد.
صد البته که سایر مدعیان لیگ هم تا پایان لیگ، امتیاز از دست می دهند اما موضوع مهم و متفاوت برای پرسپولیس این است که آنها بازیکنان شاخص و تعین کننده ای را در هفته شانزدهم در اختیار داشتند که شاید هر یک از آنها مخصوصا عیسی و ارونوف توانایی عوض کردن نتیجه را به تنهایی داشتند. اگر هواداران پرسپولیس در یک هفته گذشته، با چند مصاحبه اخطارآمیز کادرفنی، متوجه تاوان واقعی بسته ماندن پنجره می شدند، شاید انرژی خود را عوض داغ کردن هشتگ اخراج درویش، به همین موضوع اختصاص می دادند اما حواس هیچکس به خطر جدی و مهم اراک نبود. رضا درویش از ابتدای هفته قبل نگران تحرکات افرادی بود که رایزنی خود را برای حضور در هیات مدیره پرسپولیس شروع کرده بودند. او هم به تناسب و فراخور نفوذش طبیعتا لابی هایش را برای ماندن آغاز کرد. مجمع باشگاه برگزار شد و دست آخر اعلام کردند تا پایان لیگ، درویش مدیرعامل باقی می ماند. از سوی دیگر اوسمار خودش را تمام و کمال وامدار این مدیریت می داند و از این رو هیچ نگفت حتی بعد از شکست.
آن جنگ و این صلح این تفاوت بزرگ امروز استقلال و پرسپولیس است. نه اینکه اختلاف عیان واضح مدیرعامل و مربی، امتیاز مثبت و اصولا رخداد خوبی تلقی شود. هرگز. اما دست کم این اختلاف نظر موجب می شود که سرمربی تیم اجازه ندهد به بهانه نداشتن پول سر تیمش کلاه برود. خطیر به هر قیمتی که بود پنجره سه قفله استقلال را باز کرد و با خرید سیلوا، ماشاریبوف وفخرالدینی، تا حد ممکن تیمش را تقویت کرد. شاید عده ای بگویند با این حجم اختلافات، استقلال قادر نیست قهرمان شود که از قضا هم استقلال لیگ هشتم (مدیریت واعظ و سرمربی گری قلعه نویی) و هم نیمفصل نخست لیگ جاری دو گزاره دم دستی اند که ثابت می کند، اختلاف و هم نظر نبودن مدیرعامل و سرمربی مانع قهرمانی یک تیم نمی شود. حتی مدیریت درویش و مربی گری یحی هم در فصل گذشته از این دست بود. دست کم رو در بایستی در جریانات این تیم ها دیده نمی شود و کادر فنی با صدای بند، مطالباتش را طلب می کند. درست برخلاف پرسپولیس که ناباورانه حاضر شد بالای چند میلیارد در اردوی امارات هزینه کند، اما حواسش نبود بسته بودن پنجره آن هم در یکی از مهمترین بازی های خارج خانه در نیمفصل دوم، بهایش سه امتیازی است که شاید در پایان، جام را از آنها بگیرد.
مهدی طاهرخانی