اسحاق جهانگیری: راهی جز مذاکره وجود ندارد؛ کسانی که مذاکره را رد می کنند چه چیزی جایگزین دارند؟ / شناختی که از رهبری دارم این است که ایشان ضدجنگ هستند

معاون اول رئیس جمهور در زمان دولت حسن روحانی گفت: ما دیپلماتهای قوی داریم، راهی جز مذاکره وجود ندارد. کسانی که مذاکره را رد می کنند چه چیزی جایگزین دارند!؟ باید با قدرت و تیم قوی مذاکره کرد.
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، اسحاق جهانگیری معاون اول رئیس جمهور در دولت های یازدهم و دوازدهم طی سخنانی در جمع تعدادی از فعالان بخش خصوصی عضو اتاق بازرگانی، صنایع و معادن تهران گفت: ما می توانیم با کمک همدیگر و با توانی که در دیپلماسی و مسئولان سراغ داریم، سایه جنگ را با سرعت از این کشور دور کنیم و این مطالبه ما از مسئولین باشد که این اتفاق بیافتد.
اهم اظهارات اسحاق جهانگیری را به نقل از جماران بخوانید؛
* هم جامعه مدنی، جامعه سیاسی، نخبگان و بخش خصوصی ایران باید به فهم مشترک و درستی از این شرایط برسند و به گفتوگویی بپردازیم که به سرنوشت همه مردم ایران بستگی دارد.
* باید با گفتوگوی با همدیگر خطر را دور و با تصمیمهای صحیح و اقدامات ملی از این مرحله عبور کنیم.
* در تاریخ ایران مکررا گفته شده است که تمدن و فرهنگ ایران طوری است که مردم در مقابل تهاجم خارجی از کشورشان دفاع می کنند. ولی در سالهای اخیر این زمزمهها میشد که این قدر مشکلات زیاد است و مردم خسته شدهاند که راضی هستند دشمن کار را تمام کند. مردم ایران بر همه اینها مهر باطل زدند.
* وطن و ایران برای ایرانیان خیلی مهم است. در نظرسنجیهای انجام شده این ایام سؤال شده که دلیل اصلی ایستادن شما در مقابل تهاجم خارجی چه بوده؟ آنهایی که در پاسخ گفتند «برای ایران» ایستادیم اصلا قابل مقایسه با هیچ موضوع دیگری نبود.
* نظرسنجی دیگری نشان می داد که طرفداران اصلاح پذیری حکومت در جامعه از بخشهای نا امید از اصلاح و یا طیف راضی به وضع موجود زیادتر شده بودند.
* یک نظرسنجی دیگر هم دیدم که رضایت مردم از عملکرد دولت و نیروهای مسلح در این ایام به طور چشمگیری افزایش یافته؛ حالا دورهاش خیلی کوتاه بود.
* خیلی از چالشهایی که امروز با آنها درگیر هستیم و به عنوان نقاط منفی مهم از آنها اسم میبریم، نتیجه تصمیم نگرفتن به موقع و صحیح بوده است.
* تصمیم به موقع و صحیح رهبری در انتصاب فرماندهان سرنوشت جنگ را تغییر داد. در حمله آمریکا و اسرائیل طراحی طوری بود که دوشنبه اول کار تموم شود. به نظرم مهمترین موضوع تعیین کننده در تغییر سرنوشت جنگ، همین مسأله بود و دنبالش هم اقداماتی که فرماندهان انجام دادند و نگذاشتند که شرایط آن گونه شود.
* از قدیم می گفتند که جنگ با اسرائیل به معنای جنگ با غرب و ناتو است. * جنگ با اسرائیل اینطوری نیست که جنگ با کشوری چند میلیونی که در فاصله دوری از ما قرار گرفته است؛ کل تکنولوژی مدرن غرب در این جنگها به کار گرفته شده است.
* در اوکراین هم همین است. تکنولوژی روس ها در مقابل تکنولوژی غرب است. مسأله مهم این است که تکنولوژی غربی برتری خود را نشان داد.
* تکنولوژی متکی بر مغز جوانان و دانشگاههای ما است. درسی که از اوضاع میگیریم این است که باید به دانشگاهها و نیروی انسانی تحصیل کرده خودمان بیشتر توجه کنیم و راهی درست کنیم که نخبگان در کشور بمانند.
* در حوزه موشکی تکنولوژی بومی ما کار خودش را کرد و اقداماتی روی موشکی خودمان کرده بودیم که ممکن است در ابتدا کپیبرداری از برخی موشکهای موجود بود، ولی عمدتا مرکز روی توان مهندسی جوانان خود ما بود.
* باید قدرت اثرگذار تکنولوژی را باور کرد و به بهانههای واهی کشور را از تکنولوژیهای روز محروم نکرد. هر تکنولوژی عوارضی هم دارد، ولی به بهانه عوارض نمیشود کشوری را از تکنولوژی دور کرد.
* قدرت اقتصادی در کنار قدرت نظامی تعیین کننده است. تأثیر جنگ فقط در میدان نبرد نیست.
* قبل از جنگ 12 روزه اقتصاد کشور در شرایط بسیار سخت و دشواری بود. شاخصهایی مثل تورم مزمن 2 رقمی که این 5، 6 سال اخیر جهشی هم پیدا کرده و بخش وسیعی از مردم را زیر خط فقر برده بود، رشد پایین اقتصادی و ناپایدار، سرمایهگذاریها مخصوصا در 10 تا 15 سال اخیر بعد از تحریمهای شورای امنیت بسیار کاهنده و منفی بوده و خصوصا در بخش صنعت و در بخش نفت فاجعه آمیز بوده است.
* ما فقط برای اینکه در گاز به تعادل برسیم به 80 میلیارد دلار سرمایهگذاری نیاز داریم؛ حالا برق و نفت و اینها بماند. قبل از جنگ 12 روزه کسری بودجه دولت و ناترازی در نظام بانکی داشتیم. یک نااطمینانی جدید امروز اضافه شده و روی همه اینها سایه انداخته است.
* نااطمینانی این است که آیا آتش بس به جنگ ختم میشود یا به صلح؟ چون طرف مقابل آتش بس یک رژیمی است که نشان داده هر جایی آتش بس کرده به راحتی نقض کرده است. هر دو حالت جنگ و نااطمینانی برای کشور و اقتصاد کشور فاجعه است. فقط در حالتی که بتوانیم سایه جنگ را از کشور دور کنیم فرصتی برای کشور است.
* مردم انتظار دارند که حاکمیت سایه جنگ را از کشور دور کند. مسئولیت جنگ و صلح طبق اصل 110 قانون اساسی بر عهده رهبری است. با شناختی که من دارم، ایشان ضد جنگ هستند و پرهیز از جنگ یکی از سیاستهای قطعی بوده الآن هم سایه جنگ باید از پیش روی کشور برداشته شود. این وظیفه حاکمیت است.
* ما دیپلماتهای قوی داریم، راهی جز مذاکره وجود ندارد. کسانی که مذاکره را رد می کنند چه چیزی جایگزین دارند!؟ باید با قدرت و تیم قوی مذاکره کرد.
* وقتی به مذاکره می رویم باید با دست پر رفت، گفت: همه کشورهای دنیا - حتی آنهایی که جنگ می کنند - با هم مذاکره هم می کنند. البته این نکته مهمی است که در دوران مذاکره باید کشور به نحوی اداره شود که قدرت تاب آوری جامعه بالا رود و شاخص های سیاسی و اجتماعی و اقتصادی وضع بهتری که بیانگر قدرت کشور باشد، نشان دهد.
* ما کشور ثروتمندی هستیم که کلید گاوصندوق خودش را گم کرده و امروز پول ندارد ناهار بخورد! و واقعا وضعیت برای مردم ایران الان اینجوری شده است که روی گنج نشسته، اما درصد بالایی زیر خط فقر هستند.
* نتیجه این تحریم ها این شده است که برای دور زدن تحریم ها به هرکسی نفت می دهیم که در دنیا بفروشد و فاجعه بارتر این است که اخیرا می گویند میادین نفت برای بهره برداری به دیگران داده شود.
* بودجه دولت ایران امروز تبدیل شده به یکی از بزرگترین مراکزی که فشار را بر مردم تحمیل می کند. هر سال دولت کسری بودجه بزرگی دارد و به نحوی تأمین می شود که منجر به تورم و فشار بر مردم میشود.
* اتاق بازرگانی باید سطح خودش را ببرد؛ بالاتر از اینکه به عنوان نهاد مدنی مشورت بدهد. باید در تدوین سیاستها مشارکت کنند. ممکن است حرفش پذیرفته نشود ولی اگر حرفش پشتوانه قوی در جامعه داشته باشد و افکار عمومی و اقتصادانان از آن حرف دفاع کنند، دولت و مسئولین تصمیمگیری در مقابل افکار عمومی نمیتوانند تصمیم صحیح را کنار بگذارند و تصمیم دیگری بگیرند.
* به نظر من دوره سرنوشت سازی پیش روی بخش خصوصی است، چرا که به دلیل شرایط نااطمینانی، الگوی مصرف مردم در این ایام تغییر کرده است. مردم به سمت خرید کالاهای با دوام نمیروند و در این ایام عمدتاً نیازهای ضروری خودشان را تأمین میکنند و اگر پولی دارند تبدیل به چیزی میکنند که نقدشوندگی بالایی دارد تا در شرایط اضطراری به دردشان بخورد. وقتی ما تحلیل دقیقی نداریم که آینده چه میشود، این ابهام برای مردم جدیتر است.
* از زمان انقلاب مشروطیت تا الآن همیشه ایرانیان دنبال این بودند که کشور توسعه یافته شود. با استفاده از این فرصت به سمت برویم که ایران به یک کشور توسعه یافته تبدیل شود. راه آن سیاستگذاری هوشمندانه، واقع بینانه و با مشارکت همه نخبگان و صاحبنظران است.
* ما می توانیم با کمک همدیگر و با توانی که در دیپلماسی و مسئولان سراغ داریم، سایه جنگ را با سرعت از این کشور دور کنیم و این مطالبه ما از مسئولین باشد که این اتفاق بیافتد. من بعید میدانم آمریکایی و غربیها این قدر دچار اشتباه بزرگی شوند که بخواهند اختلافات با ایرانی که لنگر ثبات این منطقه و بزرگترین کشور خلیج فارس است را با درگیری نظامی حل کنند. ما در عین حال که باید برای جنگ آمادگی داشته باشیم، ولی طبیعتا بهتر است که با مذاکره مسائل را حل کنیم.
31211
کد خبر 2109965