اصولگرایان رادیکال وضع را اسف بارتر میکنند
تهران - ایرنا - سهیلا جلودارزاده به روزنامه آرمان ملی میگوید: اصولگرایان باید این نکته را در نظر داشته باشند که هر چه بیشتر به سمت رویکردها و گزینههای رادیکال حرکت کنند به همان اندازه احتمال ریزش اعتماد اجتماعی بیشتر خواهد شد.
روزنامه آرمان ملی شنبه 10 آبان گفت وگویی را با سهیلا جلودارزاده نماینده سابق مجلس انجام داده است که در گزیده ای از آن آمده است: امروز جریان اصلاحات علاوه بر چالشهای درونگفتمانی با چالش جدی ریزش اعتماد اجتماعی نیز مواجه شده است؛ ریزشی که مختص جریان اصلاحات نیست و در جریان اصولگرایی نیز مشاهده میشود. به همین دلیل و برای تحلیل و بررسی این موضوع «آرمان ملی» با سهیلا جلودارزاده نماینده سابق مجلس، مسئول تدوین سیاستهای کلان نظام در مورد خانواده در کمیته بانوان مجمع تشخیص مصلحت نظام و عضو شورای مرکزی خانه کارگر گفتوگو کرده است. در ادامه ماحصل این گفتوگو را میخوانید.
آیا باید همه مشکلات کشور را به نام دولت نوشت یا مشکل به نهادهای تصمیمگیر جامعه بازمیگردد؟
همه مقصر هستند و نمیتوان تنها دولت حسن روحانی را مقصر وضعیت فعلی معرفی کرد. دولت بخشی از سیستم اجرائی کشور است و یکی از قوای تصمیمگیر جامعه است. مجلس و قوه قضائیه نیز به سهم خود در این زمینه مقصرند. در شرایط کنونی هر کدام از قوای سهگانه به هر شکلی که تمایل داشته باشند رفتار میکنند. کار به جایی میرسد که برخی قوا به جای اینکه وظایف اصلی خود را انجام بدهند در وظایف دیگر قوا نیز دخالت میکنند. بنده معتقدم اگر قوای سهگانه نیز به صورت همسو و همراه حرکت میکردند بسیاری از مشکلات مردم حل میشد. رهبر معظم انقلاب در سخنان خود به صراحت حرمتشکنی مسئولان نظام و رئیسجمهور را محکوم میکند و آن را حرام میداند. با این وجود فردای سخنان رهبری در مجلس رفتارهایی سر میزند که برخلاف منویات مقام معظم رهبری است. حرمتشکنان که خود را پیرو ولایت فقیه میدانند پس از سخنان رهبری حتی حاضر نشدند از رئیسجمهور و مردم عذرخواهی کنند. آیا در چنین شرایطی میتوان به آینده امیدوار بود؟ در نتیجه مشخص میشود که مشکل در جای دیگری است و عدهای به نام منافع ملی و مردم به دنبال نفع شخصی خود هستند. این همه فساد که افشا شده نتیجه همین رویکرد است.
امروز فساد اقتصادی یکی از مهمترین چالشهای جامعه ماست. متأسفانه فساد اقتصادی در جامعه ما حالتی چندلایه پیدا کرده که هر لایهای را برمیداریم لایه جدیدی پیدا میشود. نکته مهم دیگر اینکه در شرایط کنونی قضاوت درباره عملکرد دولت تحتتأثیر دو رویکرد متفاوت است. رویکرد نخست بخشهایی از جامعه مانند کادر درمانی هستند که به صورت شبانهروزی تلاش میکنند آسیب کمتری به مردم برسد و در این زمینه ایثار و فداکاری زیادی از خود نشان میدهند. از سوی دیگر برخی از موقعیت کنونی سوءاستفاده میکنند و با فرصتطلبی منافع شخصی و باندی خود را جستوجو میکنند. این فرصتطلبان همواره وجود داشته و در آینده نیز وجود خواهند داشت.
با توجه به شرایط موجود، اصلاحطلبان با چه رویکردی در انتخابات ریاستجمهوری حضور پیدا خواهند کرد؟
واقعیت این است که اصلاحطلبان از اینکه همه توانایی و ظرفیتهای خود را به میدان آوردهاند اما نتیجه مطلوب به دست نیاوردهاند، خسته شدهاند. در طول سالهای گذشته اصلاحطلبان نه موفق شدهاند احزاب خود را تقویت کنند و نه موفق شدهاند در کشور توسعه سیاسی ایجاد کنند. اغلب این مسائل نیز به دلیل فشارهای بیرونی و فراهم نبودن زمینهها بوده است. در چنین شرایطی هر احتمالی وجود دارد. یکی از این احتمالات این است که یک راست رادیکال در آینده به ریاستجمهوری برسد که ممکن است برای برخی خوشایند باشد. با این وجود چنین فردی باید خود را آماده کند که به همه مردم ایران پاسخگو باشد. اگر فرض بگیریم یک رادیکال راست نیز در ایران به قدرت برسد کاری از دستش برنخواهد آمد و نمیتواند شرایط را در دنیای امروز بهتر کند. در گذشته کسانی مانند احمدینژاد برنامههای اقتصادیای در کشور اجرا کردهاند که همچنان پیامدهای ناخوشایند آن مشاهده میشود. تجریه تاریخی نشان داده هر زمان مشارکت مردم در انتخابات زیاد بوده گزینههای اصلاحطلب در انتخابات پیروز شدهاند و در مقابل هر زمان که مشارکت مردم پایین بوده اصولگرایان موفق شدهاند در انتخابات به پیروزی دست پیدا کنند.
به همین دلیل نیز در ماه های منتهی به انتخابات ریاستجمهوری آنچه دارای اهمیت است بازگشت اعتماد اجتماعی به جریانهای سیاسی و بهخصوص جریان اصولگرایی است. در سالهای اخیر تندروهای اصولگرا به شکلی رفتار کردهاند که کلیت جریان اصولگرایی تحتتأثیر این طیف بوده است. این وضعیت تاحدود زیادی در شرایط کنونی نیز وجود دارد. اصولگرایان باید این نکته را در نظر داشته باشند که هر چه بیشتر به سمت رویکردها و گزینههای رادیکال حرکت کنند به همان اندازه احتمال ریزش اعتماد اجتماعی بیشتر خواهد شد. در مقابل هرچه عقلای اصولگرایی در محوریت تصمیمگیریها قرار بگیرند امیدواری مردم نسبت به آینده بیشتر خواهد شد. این وضعیت برای اصلاحطلبان نیز وجود دارد. اصلاحطلبان نیز هر چه با برنامهتر و عقلاییتر در مناسبات انتخاباتی عمل کنند احتمال موفقیت بیشتری خواهند داشت. مشکلات کنونی مردم به اندازهای زیادشده که مردم به دنبال فردی هستند که فارغ از گرایش سیاسیای که دارد بتواند مشکلات آنها را حل کند. به همین دلیل نیز جریانهای سیاسی باید برای مشکلات مردم برنامه ارائه کنند و با برنامه وارد کارزار انتخابات ریاستجمهوری شوند. برای مردم مهم نیست که چه کسی و با چه گرایش سیاسی به ریاستجمهوری خواهد رسید. آنچه برای مردم دارای اهمیت است این است که رئیسجمهور آینده کشور دغدغه حل مشکلات مردم را داشته باشد و در این زمینه همه تلاش خود را انجام بدهد.
در چه شرایطی زمینه ریاستجمهوری یک زن در ایران مهیا خواهد شد؟
تجربه دنیا نشان داده که کیفیت مسئولیتهای مدیریتی زنان کمتر از مردان نبوده است. در کشورهایی که زنان مسئولیت قبول میکنند شاهد پیشرفتها و موفقیتهای زیادی هستیم. امروز بسیاری به این اعتقاد دارد که حضور زنان در سیاست و مسائل اساسی کشورها که فرمایش حضرت امام (ره) بوده، باعث تلطیف احساسات حکومتها میشود و مهربانی، خدمت صادقانه و خالصانه در این مسئولیتها جای خود را باز میکند. نمونههای موفق آن مانند آلمان، سنگاپور و... است. ما مدعی هستیم تواناییهای شخصی یک زن مسلمان از تواناییهای الهی منشأ میگیرد. به همین دلیل نیز توانایی ریاستجمهوری در زنان جامعه وجود دارد. بنده معتقدم اگر یک زن رئیسجمهور بود یکی از مهمترین مسائل او تعلیم و تربیت، آموزش و پرورش و سلامت کودکان در دوره کرونا میشد. یا تامین معاش خانواده و رفاه عمومی جامعه را مدنظر و اولویت قرار میدهد.
چون یک زن اولین کسی است که چراغ خانه را روشن میکند و آخرین کسی است که چراغها را خاموش میکند و تمام امور خانواده او مربوط به تلاش و همت اوست. زنان طی چهار دهه گذشته مطالبهای فراتر از قانون اساسی نداشتهاند و هنوز هم حقوق آنها در قانون اجرا نشده است. با این وجود قبل از انتخابات ریاستجمهوری برخی سعی دارند از احساسات پرشور زنان سوءاستفاده کنند. واقعیت این است که هر زمان شرایطی فراهم شد که قلب پراسترس مادران جامعه آرام شد و وضعیت معیشتی خانوادهها بهتر شد زنان جامعه به ریاستجمهوری هم فکر خواهند کرد. امروز زنان جامعه با چالشهای جدی در مسائل خانوادگی مواجه هستند که به آنها اجازه نمیدهد به مسائلی مانند ریاستجمهوری فکر کنند. اگر به رویکرد صداوسیما در بحران کرونا توجه کنیم به این نتیجه میرسیم که صداوسیما به جای اینکه جامعه را آرام کند و به مردم قوت قلب بدهد جنگ روانی علیه مردم ایجاد کرده است. به عنوان مثال به صورت مرتب در اخبار خود عنوان میکند هر سه دقیقه یک ایرانی براثر کرونا جان خود را از دست میدهد. به همین دلیل باید در مرحله نخست رویکردهای روانی دستگاههای تصمیمگیر نسبت به مردم ترمیم شود.
منبع: روزنامه آرمان امروز *س_برچسبها_س*