دوشنبه 5 آذر 1403

اظهارنظر عجیب تحلیلگر اصولگرا درباره انتخابات مجلس

وب‌گاه فرارو مشاهده در مرجع
اظهارنظر عجیب تحلیلگر اصولگرا درباره انتخابات مجلس

ناصر ایمانی: تک‌صدایی در مجلس یازدهم وجود ندارد. مگر این نبوده است که مردم به اصلاح‌طلبان رای نداده‌اند؟ مردم تک‌صدایی دوست دارند، شما حرفی دارید؟! مشکل اصلاح‌طلبان این است که همیشه می‌خواهند در قدرت باشند و اگر دور از قدرت باشند، تمام بازی را به هم می‌زنند.

ناصر ایمانی، تحلیلگر اصولگرا، درباره انتخابات مجلس یازدهم گفتگویی با روزنامه اعتماد انجام داده است که در ادامه می‌خوانید:

آقای ایمانی، با وجود رد صلاحیت بیش از 93 درصد کاندیدای اصلاح‌طلب، همانطور که انتظار می‌رفت، اصولگرایان توانستند پیروز این دوره از انتخابات شوند. به نظر شما علت این پیروزی چیست؟

اگر اصلاح‌طلبان این آمار 93 درصد را گفته‌اند که محل استناد نیست. من بار‌ها در مصاحبه‌های قبلی‌ام گفته‌ام که اصلاح‌طلبان باید ادعا‌ی‌شان در زمینه رد‌صلاحیت کاندیدا‌های خود را ثابت کنند. آن‌ها برای راستی‌آزمایی ادعای خود، باید آمار نام‌نویسی کاندیدا‌های اصلاح‌طلب را در حوزه‌های انتخابیه با جزییات منتشر کنند تا معلوم شود که 9 درصد ردصلاحیت شده‌اند یا 93 درصد. اما متاسفانه این کار را نمی‌کنند؛ به این دلیل که می‌دانند نتیجه‌اش چه خواهد بود. مشکل اصلاح‌طلبان رد‌صلاحیت‌شان نبوده است؛ بلکه مشکل این بوده که اصلاح‌طلبان بسیار کم برای انتخابات یازهمین دوره مجلس نام‌نویسی کردند. به این دلیل که می‌دانستند به‌خاطر عملکردشان رای قابل‌توجهی را از آن خود نمی‌کنند. از این تعداد کمی هم که نام‌نویسی کردند، طبیعتا تعدادی ردصلاحیت می‌شوند؛ همچنان که در میان اصولگرایان هم تعدادی رد صلاحیت شدند. اما مشکل اصلاح‌طلبان این رد صلاحیت‌ها نیست؛ به این دلیل که اصلاح‌طلبان در تهران حداقل 2 لیست منتشر کردند؛ این بدان معنا است که دست‌کم 45 نفر کاندیدا در تهران داشته‌اند و از این 45 نفر، دست‌کم یک نفر می‌توانست جزو 30 نفر اول تهران باشد، اما این امر محق نشد. چرا اصلاح‌طلبان واقعیت‌ها را باور نمی‌کنند؟ واقعیت این است که مردم در این دوره از اصلاح‌طلبان استقبال نکردند. همچنان که در بسیاری از ادوار انتخابات مردم از اصولگرایان هم استقبال نکردند. چرا اصلاح‌طلبان مدام موضوع رد صلاحیت‌ها را تکرار می‌کنند؟! آنقدر این موضوع را تکرار کرده‌اند که خودشان هم باور‌شان شده است.

در بعضی از استان‌ها رد‌صلاحیت‌ها، کاندیدایی برای اصلاح‌طلبان نگذاشت. این موضوع را می‌توان در تایید رد‌صلاحیت‌های گسترده عنوان کرد.

اصلا کاندیدای اصلاح‌طلبی نبوده است. من عنوان کردم که اگر اصلاح‌طلبان آمار بدهند که به عنوان مثال در حوزه انتخابیه بردسکن ما 2 کاندیدا داشتیم و هر دو هم رد صلاحیت شده‌اند، من حرف‌شان را قبول می‌کنم.

در شیراز، علی اکبری و بهرام پارسایی که نمایندگان اصلاح‌طلب مجلس دهم بودند و برای کاندیداتوری در انتخابات یازدهمین دوره مجلس هم نام‌نویسی کرده بودند، رد صلاحیت شدند و گفتند که در استان فارس کاندیدای خاصی ندارند.

باید توجه کرد که در آن حوزه چند کاندیدای اصلاح‌طلب داشته‌اند. طبیعی است که بعضی از افراد رد صلاحیت می‌شوند. اگر در حوزه انتخابیه شیراز برای مثال 5 نفر نماینده مجلس می‌خواهد و در مجموع 3 نفر کاندیدای اصلاح‌طلب نام‌نویسی کرده‌اند و هر 3 نفر رد صلاحیت شده باشند، اصلاح‌طلبان ادعای رد صلاحیت گسترده می‌کنند، در صورتی که اصلا کاندیدایی نام‌نویسی نکرده است.

من نمی‌خواهم نگاه بدبینانه داشته باشم که اصلاح‌طلبان به دلیل عملکرد ضعیفی که داشته‌اند و می‌دانستند که مردم در این دوره از آن‌ها استقبال نمی‌کنند، نام‌نویسی نکردند. بلکه باور من این است که مثلا در تهران چرا از کاندید‌ا‌های اصلاح‌طلب کاملا شناخته‌شده مانند علیرضا محجوب، مجید انصاری، سهیلا جلو‌دار‌زاده و... حتی یک نفر هم نتوانست رای بالای مردم را بیاورد و جزو 30 نفر اول باشد. این مساله نشان‌دهنده آن است که مردم در این دوره به اصلاح‌طلبان روی خوشی نشان ندادند؛ چرا که اگر مردم از آن‌ها استقبال می‌کردند، با وجود ردصلاحیت‌های کاندیدای‌شان، همانند انتخابات مجلس دهم، 30 نفر اول تهران باید اصلاح‌طلب می‌بودند. اصلاح‌طلبان هنگامی که رای مردم را می‌آورند، در بوق و کرنا می‌کنند که مردم آن‌ها را انتخاب کردند و مردم از اصولگرایان بیزار هستند، اما هنگامی که می‌دانند دیگر مردم با رای‌شان آن‌ها را حمایت نمی‌کنند، ادعا می‌کنند که حذف‌شان کرده‌اند. در نتیجه این رفتار صادقانه با مردم نیست. اصلاح‌طلبان این موضوع را باید قبول کنند که به دلیل عملکرد ضعیف‌شان در این دوره دیگر رای مردم را نیاوردند. البته ممکن است که عملکرد 4 سال آینده اصولگرایان هم ضعیف باشد و مردم در انتخابات آینده به آن‌ها هم رای ندهند.

بر اساس آمار، مشارکت مردم در این دوره انتخابات بسیار پایین‌تر از تمام ادوار گذشته بوده است که یکی از علت‌های این مشارکت پایین، نارضایتی عمومی از مجموعه حاکمیت است. نظر شما درباره علت این مشارکت پایین در انتخابات چیست؟

در کدام دوره تورم 40 درصدی داشتیم در حالی که شاهد این میزان مشکلات بیکاری و اقتصادی و از طرف دیگر بی‌تدبیری‌هایی که وجود داشته مانند گرانی بنزین، حوادث تلخ آبان‌ماه، سقوط هواپیمای اوکراینی، شهادت سردار سلیمانی و جان باختن چند نفر از مردم کرمان در مراسم تشییع سردار سلیمانی و همچنین شیوع کرونا که پیش از انتخابات شروع شد، بودیم. با وجود این حوادث که به فاصله کمی قبل از انتخابات اتفاق افتاد، شما انتظار داشتید چند درصد از مردم پای صندوق رای بیایند؟ آیا در انتخابات گذشته سابقه این همه حوادث تلخ آن هم در نزدیکی انتخابات داشته‌ایم؟ نارضایتی کلی وجود دارد که به‌طور مشخص از عملکرد دولت است؛ چون مساله اقتصادی که در راس مشکلات است، به دولت مربوط می‌شود. همین 40 درصد از مردمی هم که به پای صندوق‌های رای آمدند، آن‌هم با وجود این مشکلات، بسیار انگیزه داشته‌اند.

تاثیر غیبت اصلاح‌طلبان در این پیروزی نسبتا غیر‌رقابتی اصولگرایان، چه بود؟

رقابت یعنی چه؟! حرف من این است که تمام شرایط برای کاندیدا‌های هر دو جناح یکسان بوده است. بنابراین علت مشارکت پایین مردم، رد صلاحیت اصلاح‌طلبان نبوده است؛ بلکه علت آن عملکرد جریان اصلاح‌طلب بوده است. مردم به دلیل عملکرد ضعیف اصلاح‌طلبان، با آن‌ها قهر کرده‌اند. هرچند این به معنی قهر همیشگی نیست ممکن هم هست که اصولگرایان به سرنوشت اصلاح‌طلبان دچار شوند. همچنان که بار‌ها این موضوع تکرار شده است. ما در ادوار انتخابات دیده‌ایم که مردم جناحی رای نمی‌دهند، مردم بر مبنای میزان خدمت کاندیدا‌ها به جامعه رای می‌دهند. حال اگر این حوادث و شرایط سخت کشور نبود، شک نکنید که میزان مشارکت بالای 70 درصد بود و باز‌هم اصولگرایان پیشتاز انتخابات بودند. توجه به اصولگرایان به دلیل قهری است که مردم با اصلاح‌طلبان داشته‌اند. همچنان که اگر مردم قهر نمی‌کردند، در همین تهران 30 نفر اول اصلاح‌طلب بودند.

عملکرد اصلاح‌طلبان در اداره کشور به‌شدت زیرسوال است و بهتر آن است که خود‌شان اعتراف و عذرخواهی کنند. اما آن‌ها هر وقت که در جایگاه قدرت هستند، می‌گویند ما نمی‌توانیم کاری را انجام دهیم، چون نهاد قدرت و دولت پنهان وجود دارد؛ زمانی هم که از قدرت توسط مردم بر‌کنار می‌شوند، بحث رد صلاحیت گسترده را مطرح می‌کنند. گویی نمی‌خواهند باور کنند که مردم در مقاطعی آن‌ها را نپسندیدند؛ همان‌طور که در مقاطعی هم دست رد به سینه اصولگرایان زدند.

من نقش رد‌صلاحیت را کم‌تاثیر می‌دانم. این ادعا‌ی من هم شخصی نیست؛ بلکه آمار آن را تایید می‌کند. ولی حتی اگر تمام کاندیدا‌های اصلاح‌طلبان هم تایید صلاحیت می‌شدند، نتیجه تهران همین بوده که الان به دست آمده است. مثلا شما ببینید در تهران افراد شاخصی که رد صلاحیت شدند، مطهری، صادقی و مولاوردی بود، فرض کنید این 3 نفر هم تایید صلاحیت می‌شدند و رای هم می‌آوردند، در این صورت باز هم 27 نفر دیگر اصولگرا بودند. حال، اما اصلاح‌طلبان پس از پایان انتخابات، از مردم تشکر کردند؟! مانند کاری که اصولگرایان در انتخابات دهم مجلس انجام دادند و از رای مردم در بیانیه‌ای تشکر کردند. اصلاح‌طلبان هم که خیلی ادعای توسعه سیاسی دارند، در بیانیه‌ای از مردم تشکر کنند.

آیا می‌توان گفت: در انتخابات مجلس دهم، مردم از عملکرد اصولگرایان ناراضی بوده‌اند که لیست امید پیروز قاطع انتخابات مجلس شد؟

من این‌را قبول ندارم. در انتخابات مجلس دهم، مردم تمایل داشتند به علت مسائلی مانند برجام، به اصلاح‌طلبان رای بدهند به این دلیل که در آن دوره، مساله اصلی کشور برجام بود و مردم تمایل داشتند به اصلاح‌طلبان که جناح موافق دولت بود، رای دهند. اما به هر دلیلی مردم خواستند که به اصلاح‌طلبان رای دهند و رغبتی به اصولگرایان نشان ندهند. در این دوره از انتخابات هم مردم به اصولگرایان اعتماد کردند. علتش هم رد صلاحیت نبود، بلکه عملکردی بود که مردم از اصلاح‌طلبان دیدند.

به نظر شما تک‌صدایی شدن مجلس، چه تبعاتی را برای جامعه و آینده کشور دارد؟

تک‌صدایی در مجلس یازدهم وجود ندارد. مگر این نبوده است که مردم به اصلاح‌طلبان رای نداده‌اند؟ مردم تک‌صدایی دوست دارند، شما حرفی دارید؟!

به هر حال اصولگرایانی که وارد مجلس می‌شوند، تنها صدای طیف‌های نزدیک به خود هستند که به آن‌ها رای داده‌اند.

مشکل اصلاح‌طلبان این است که همیشه می‌خواهند در قدرت باشند و اگر دور از قدرت باشند، تمام بازی را به هم می‌زنند. باید قبول کنند که مردم یک دوره به آن‌ها رای می‌دهند و یک دوره رای مردم را نمی‌آورند. همانطور که در انتخابات ریاست‌جمهوری 96 به روحانی رای دادند و به رییسی رای ندادند؛ در آن دوره کسی مگر چیزی گفت؟!

با وجود اختلاف میان طیف‌های مختلف اصولگرایی که به مجلس راه پیدا کردند، تکلیف ریاست مجلس چگونه می‌شود؟

2 طیف رسمی از اصولگرایان در مجلس یازدهم حاضر هستند که عملا به وحدت رسیده‌اند؛ یکی از آن‌ها جریان ائتلاف است که متشکل از چندین حزب اصولگرا است و دیگری هم طیف پایداری‌ها هستند. به تعبیری دیگر حداکثر 2 طیف در مجلس داریم. اینکه در زمان انتخابات افرادی لیست‌ها‌یی بی‌نام و نشان ارایه دادند، این لیست‌ها محل‌اعتنا نیست. حال در پاسخ به اینکه رییس مجلس چه کسی خواهد بود، باید بگویم که افرادی هستند که احتمال ریاست در آن‌ها وجود دارد. اما من تصورم این است که احتمال ریاست قالیباف بسیار زیاد است. بر این مبنا که با اختلاف بسیار فاحش، نفر اول تهران شده است؛ همچنین با توانایی‌ها و قابلیت‌هایی که دارا است، فکر می‌کنم در مجموع این مجلس روی ریاست قالیباف بچرخد. اگر‌چه بر سر این موضوع هم اختلافاتی به وجود می‌آید، ولی احتمال ریاست قالیباف بیشتر است.

وضع اصلاح‌طلبان که احتمالا اقلیتی ضعیف در مجلس یازدهم خواهند بود، چگونه می‌شود؟

ما از این نوع اقلیت‌ها در ادوار مجلس داشته‌ایم. برای مثال اقلیتی که اصولگرایان در مجلس ششم داشتند. این اقلیت‌ها می‌توانند تاثیر‌گذار باشند و اینکه از چه جناحی باشند، اهمیتی ندارد. اتفاقا یکی از مشکلات مجلس دهم این بود که دو فراکسیون امید و ولایی، تقریبا وزن یکسانی داشتند و همین مساله کار را برای تصمیم‌گیری در مجلس دشوارتر می‌کرد. مجلس اگر یک فراکسیون اکثریت و اقلیت داشته باشد، روان‌تر و بهتر در کشور ظاهر می‌شود. بنابراین اقلیت هم می‌تواند موثر باشد، مشروط بر اینکه یک کار تشکیلاتی منسجم و درخور توجه انجام دهند. از نظر من مسعود پزشکیان به عنوان نماینده اصلاح‌طلب مجلس یازدهم، می‌تواند رییس فراکسیون اقلیت اصلاح‌طلبان باشد. به این دلیل که سابقه نایب‌رییسی مجلس دهم را دارند و هم از پختگی کاملی برخوردارند، نقش موثری را می‌توانند در تشکیل فراکسیون منسجم ایفا کنند.

در دو لیست اصلی اصولگرایان، بسیاری از کاندیدا‌ها ناشناخته بودند. فکر می‌کنید این افراد کم‌تجربه قادر به حل مشکلات کشور هستند؟

به هر حال وقتی قرار باشد که از چهره‌های جوان استفاده شود، ممکن است که برای افکار عمومی ناشناخته و جدید باشند، هرچند که فکر نمی‌کنم نسبت به لیست امید تعداد این چهره‌های جدید بیشتر باشد. در لیست امید 25 چهره ناشناخته وجود داشت.

این چهره‌های جدید سابقه فعالیت سیاسی نداشتند، حال چگونه بدون سابقه چشمگیر فعالیت سیاسی در لیست اصولگرایان جای گرفتند و عده‌ای از آن‌ها هم وارد مجلس شدند؟

این افراد در کارنامه خود سابقه فعالیت سیاسی، اقتصادی یا مدیریتی و مطبوعاتی داشتند و با احمد مازنی که در «لیست امید» هم بودند و رای هم آوردند بسیار تفاوت دارند. چون در زمان انتخابات دهمین دوره مجلس، هیچ سابقه سیاسی، هنری، ورزشی، و... از ایشان نبود.

ما هرچه قدر برای پیدا کردن رزومه بعضی از این چهره‌های جوان، جست‌وجو کردیم و حتی از برخی چهره‌های اصولگرا درباره این افراد پرس‌وجو کردیم، چیزی عایدمان نشد.

شما درباره هرکدام از این افراد که می‌خواستید بدانید، از من بپرسید؛ من به شما سابقه‌اش را می‌گویم.

انتخابات مجلس یازدهم با پیروزی جناح راست به پایان رسید. آینده کشور را با روی کار آمدن اصولگرایان چگونه ارزیابی می‌کنید؟

ما در این یک سال و اندی باقیمانده از دولت آقای روحانی، کمک خواهیم کرد که دولت فعال‌تر باشد و کشور را بهتر اداره کند. به این دلیل که مجلس دهم، مجلس قوی نبود.

اظهارنظر عجیب تحلیلگر اصولگرا درباره انتخابات مجلس 2