اعتراف "نشنال اینترست" به ناکارآمدیِ فاحش توان بازدارندگی آمریکا
گروه بین الملل خبرگزاری دانشجو_ پایگاه خبری - تحلیلی "نشنال اینترست" در گزارشی با اشاره به تضعیف فزاینده توان بازدارندگی آمریکا در سطح بین المللی به طور خاص به این نکته میپردازد که جهان به خوبی فهمیده که همزمان با افول قدرت و زوال موقعیت بین المللی آمریکا، این کشور دیگر نَه اراده و قدرت سابق خود را دارد و نه از اعتباری کافی نزد کشورهای مختلف جهان برخوردار است. دو موضوعی که به نحو...
گروه بین الملل خبرگزاری دانشجو_ پایگاه خبری - تحلیلی "نشنال اینترست" در گزارشی با اشاره به تضعیف فزاینده توان بازدارندگی آمریکا در سطح بین المللی به طور خاص به این نکته میپردازد که جهان به خوبی فهمیده که همزمان با افول قدرت و زوال موقعیت بین المللی آمریکا، این کشور دیگر نَه اراده و قدرت سابق خود را دارد و نه از اعتباری کافی نزد کشورهای مختلف جهان برخوردار است. دو موضوعی که به نحو قابل توجهی توان بازدارندگی دولت آمریکا را تضعیف و خدشه دار کرده اند.
نشنال اینترست در گزارش خود مینویسد: «بازدارندگی آمریکا با یک مشکل اساسی مواجه شده است: این نوع از بازدارندگی دیگر برای این کشور راهگشا نیست. پارادایم بازدارندگی آمریکا دیگر از آن قدرت تاثیرگذاری لازم بر دیگر کشورهای جهان و به ویژه رقبای بین المللی آمریکا برخوردار نیست. مخالفان آمریکا به ویژه چین و روسیه، دیگر از واشینگتن حساب نمیبرند و در میدان عمل دست به ابتکارات و تحرکاتی میزنند که کاملا در نقطه مخالف منافع ملی آمریکا است. در این میان، یا نظریه بازدارندگی آمریکا اشتباه است و یا اساسا خودِ آمریکا دستورکارِ بازدارندگی را به نحوی اشتباه اجرایی میکند.
منابع اطلاعاتی آمریکایی میگویند که روسیه در سالهای اخیر اقدامات زیادی را در نقطه مقابل منافع آمریکا انجام داده است. مثلا این کشور در سال 2007، یک حمله سایبری بسیار گسترده را علیه استونی به عنوان یک متحد آمریکا در تشکیلات ناتو انجام داد. در عین حال در سال 2008 نیز روسها توانستند در جریان درگیریها با گرجستان، آبخازیا و اوستیای جنوبی را از خاک این کشور جدا کنند. در سال 2014 نیز روسیه با کارزار نظامی خود توانست شبه جزیره کریمه را بر پایه رفراندومی که در این منطقه برگزار شد، به خاک خود ضمیمه کند و البته که در سال 2015 هم این کشور در معادله جنگ سوریه، در برابر آمریکا و جهان غرب صف آرایی کرد.
روسها تقریبا در تمامی موارد مذکور به ویژه در ماجرای پیروزی در شبه جزیره کریمه، دستورکارهای خود را با دقت و به ضرر غرب به پیش بردند. جالب اینکه در سال 2022 نیز روسیه کارزار نبرد با اوکراین را به راه انداخت. نبردی که روس ها، گرایش و حرکت ناتو به سمت شرق را عامل اصلی آغاز آن معرفی کردند. جنگی که البته همچنان نیز ادامه دارد و آسیبها و خسارت جانی و مالی فراوانی را نیز از خود برجا گذاشته و میگذارد.
در عین حال چین نیز که آمریکا آن را اصلیترین تهدید علیه خود و امنیت ملی اش توصیف میکند، بر اساس آنچه مقامهای ارشد آمریکایی نظیر "کیت الکساندر" رئیس سابق آژانس اطلاعات ملی آمریکا گفته، در آنچه سرقتِ مالکیت فکری غربیها در حوزه اقتصاد و صنعت ادعا میشود، کنشگری فعالی را از خود نشان میدهد و آسیبهای جدی را متحمل غرب میکند.
البته که چین در منطقه دریای چین جنوبی نیز استحکامات و تحرکات نظامی گستردهای را در دستور کار قرار داده و طرح و برنامه هایش در حوزه پیرامونی خود را نیز با اتکا به توان اقتصادی و قدرت نظامی اش، با قدرت به پیش میبرد. غرب نیز در پروندههای مختلف علیه نظام سیاسی چین نتوانسته چندان این کشور را به عقبنشینی و یا تسلیم وادار کند.
بازدارندگی واقعی بستگی به اراده و توانایی یک کنشگر جهت تحمیل هزینههای غیرقابل قبول و گسترده بر رقبا و دشمنانش دارد. اگر مخالفان و رقبای یک کشور به این اعتقاد برسند که مداخله آن در مسائل مختلف، آنها را از رسیدن به اهدافشان باز میدارد و یا آنها متحمل هزینههای فراوان خواهند شد، تردیدی نیست که تئوری بازدارندگی در مورد آنها با موفقیت اجرایی میشود.
با این حال، آمریکا نه فقط در این زمینه مشکل دارد بلکه در این بخش که از اعتبار کافی نیز جهت پیشبرد دستورکارهایش برخوردار نیست هم با چالش رو به رو است. چالشی که نه فقط آمریکا بلکه کل مجموعه غرب با آن دست و پنجه نرم میکنند. به طور خاص آمریکا زمانی که زیرِ تمامی وعدههای دفاعی و امنیتی خود به دولت اوکراین زد، تا حد زیادی وجهه اش نزد افکار عمومی بین المللی مخدوش شد. البته که در ماجرای سوریه نیز دولت آمریکا و اعتبار آن تا حد زیادی به واسطه عقب نشینی از مواضع ادعایی اش، تضعیف شده بود.
آمریکا اکنون به صورت واضح از اینکه در جنگ اوکراین مداخله کند، هراس دارد و میترسد که مبادا وضعیت به نحو فاحشی علیه آن تغییر کند. در این رابطه آمریکاییها به طور خاص حتی نگران وقوع جنگ هستهای نیز هستند. در این چهارچوب، آمریکا نه از ارادهای جدی در قالب جنگ اوکراین برخوردار است و نه اعتبار بینالمللی کافی را دارد تا با تمسک به آن وارد میدانهای نبرد شود. در عین حال، مخالفان و رقبای آمریکا با اصرارها و ممارست فراوان، دستورکارهایشان را دنبال میکنند.
مسالهای که در نهایت میتواند نه تنها آمریکا بلکه کل مجموعه غرب را به نقطه فلج شدن برساند. در این راستا جدای از تحرکات چین و روسیه، کنشگرانی نظیر ایران و کره شمالی نیز عملا اقدامات و کنشهای آمریکا را با دقت رصد و مطالعه میکنند. از یک سو، کره شمالی توان موشکی خود را گسترش میبخشد و از سوی دیگر، ایران توان پهپادی اش را به نحو گستردهای افزایش میدهد. البته که در این میان غرب ادعاهای مختلفی را در مورد کمکهای دو کشور مذکور به روسیه در جریان جنگ با اوکراین نیز مطرح میسازد. آمریکا نتوانسته نه در برابر ایران و نه کره شمالی، بازدارندگی موثری را ایجاد کند.
در شرایط کنونی، مخالفان و رقبای آمریکا بر این باورند که اراده آمریکا جهت کنشگری، همسو و سازگار با منافع حیاتی آن نیست. از این رو، شاهدیم که واشینگتن در جبهههای مختلف در برابر مخالفان و رقبایش مجبور به عقب نشینی میشود. در این رابطه به طور خاص میتوان به جنگ سایبری اشاره کرد. طیف رقبا و مخالفان آمریکا هر زمان که لازم میبینند، حملات سایبری گستردهای را به آمریکا و منافع آن انجام میدهند و در این میان واشینگتن حقیقتا در وضعیتی مبهم قرار میگیرد که چگونه باید پاسخ دهد.
موضوعی که در کلیت خود تا حد زیادی اعتبار آمریکا را نیز مخدوش کرده است. در این چهارچوب، از یک طرف آمریکا جواب نمیدهد و اعتبارش در عرصه بین المللی تضعیف میشود و از طرف دیگر، اگر بخواهد جواب بدهد، ریسکها و تهدیدات جدی را علیه خود در وضعیت نابسامان کنونی اش ایجاد کرده که به هیچ عنوان توان تحمل آن را ندارد.
وضعیت جنگ اوکراین به خوبی میتواند توضیح دهنده موقعیت مذکور باشد. ترس آمریکا از تشدید درگیریها سبب شده تا غرب از مداخله عملیاتی در جنگ اوکراین خودداری کند. روسیه به خوبی نشان داده که به علت تحمیل تحریمهای اقتصادی علیه این کشور، از موضعش عقب نشینی نخواهد کرد. البته که آمریکا سال هاست از ابزار تحریم علیه دیگر کشورها استفاده میکند و در بسیاری از موارد نیز هیچ دستاورد خاصی را کسب نکرده است.
کوبا، کره شمالی، ایران، ونزوئلا و همچنین چین و روسیه، تاب آوری قابل توجهی را در برابر تحریمهای آمریکا از خود نشان داده اند و حتی در قبال آنها میتوان گفت که تئوری تحمیل تحریم اقتصادی با هدف ایجاد بازدارندگی در برابر آن ها، به کل شکست خورده است. کرملین به وضوح نشان داده که تحریمهای غرب علیه نفت و گاز آن، خللی در اراده اش در قبال جنگ با اوکراین ایجاد نمیکند. در این میان کافی است توجه داشته باشیم که ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه چقدر خوب از شبحِ جنگ اتمی استفاده کرده تا از کنشهای گسترده غرب علیه خود در قالب جنگ اوکراین جلوگیری کند.
در این راستا بحثهای مختلف مبنی بر تسلیح اوکراین با: تانکهای مدرن، موشکهای هدایت شونده و بُرد بلند، جنگندههای اف 16 و دیگر تسلیحات، به نحو گسترده و قابل توجهی تحت تاثیر قرار گرفته و البته که جبهه غرب را به هراس انداخته است. مسالهای که سبب شده است این دسته از کشورها نوعی "خودبازدارندگی" را علیه خودشان عملیاتی کنند.
مجموع این مسائل چد سوال اساسی را بار دیگر در ذهن تداعی میکنند: آیا هیچ گونه نظریه جامع بازدارندگی در قرن بیست و یکم با همه ناپیوستگیها و ناهماهنگیهایی که با آنها رو به رو هستیم وجود دارد؟ چه نوع بازدارندگی را باید عملیاتی کرد وقتی آمریکا با یک رقیب و یا مخالفِ خود که مجهز به تسلیحات اتمی است، رو به رو میشود؟ چه چیزی برای القاعده، داعش و یا دیگر شبکههای جنایی فراملی، ایجاد بازدارندگی میکند؟ در مورد بازدارندگی سایبری چه میتوان گفت؟ حوزهای که به ویژه با قدرت گیری هوش مصنوعی و دیگر سیستمهای مرتبط با آن، بیش از پیش از اهمیت برخوردار میشود؟ آمریکا باید چگونه در مورد توان فضایی خود ایجاد بازدارندگی کند؟ آیا یک روایت بازدارندگیِ منفرد، کامل و جامعی وجود دارد که بتواند به طور همزمان برای آمریکا در تمامی حوزهها و علیه تمامی دولتها و کنشگران غیردولتی مخالف و رقیب با آن ایجاد بازدارندگی کند؟
آنچه واضح و آشکار است این نکته میباشد که بنیان نظریه بازدارندگی ثابت است: برای اینکه بازدارندگی راهگشا باشد و موثر عمل کند (در تمامی حوزهها و علیه تمامی رقبا) دیگران باید هم "اعتبار" و هم "اراده" جدی طرف آمریکایی را باور داشته باشند. گزارهای که حداقل در شرایط کنونی آمریکا فاقد آن است. آمریکا در سالهای اخیر نشان داده که لفاظی هایش هیچ تناسبی با اقدامات میدانی آن ندارند.»