پنج‌شنبه 8 آذر 1403

افروغ: هیچگاه نخواستم قدرت یک‌دست شود / هنوز احمدی نژاد سوگند ریاست‌جمهوری یاد نکرده بود، احساس خطر کردم

وب‌گاه خبر آنلاین مشاهده در مرجع
افروغ: هیچگاه نخواستم قدرت یک‌دست شود / هنوز احمدی نژاد سوگند ریاست‌جمهوری یاد نکرده بود، احساس خطر کردم

من گرچه یک اصول‌گرای واقعی هستم اما اصول‌گرای جریانی نبوده و نیستم و اصلا از این عنوان مرسوم اصول‌گرا که برخی به من می‌گویند، رضایت ندارم. کما اینکه اگر به بنده اصلاح طلب جریانی نیز گفته شود ناراضی هستم.

گروه سیاسی: عماد افروغ نماینده سابق مجلس شورای اسلامی و استاد دانشگاه به دلیل عارضه قلبی بامداد امروز 25 فروردین درگذشت. افروغ که دکترای جامعه‌شناسی خود را از دانشگاه تربیت مدرس گرفته بود، از سال 1376 به مدت 6 سال عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس بود و از سال 1382 به عنوان هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی فعالیتش را آغاز کرد وی دراواخرعمر مدیر گروه علم و دین این پژوهشگاه بود. اوایل زمستان گذشته افروغ دعوت به گفت و گو با خبرآنلاین را پذیرفت. او در ابتدای این مصاحبه گفت:«درگیر کارهای شیمی‌درمانی هستم.» حالش را جویا شدیم و مراحل درمانش را توضیح داد. گفت که سرطان روده‌اش رفع شده اما آن سرطان چند لکه سیاه بر کبدش به یادگار گذاشته که باید تا محوشدن‌شان شیمی‌درمانی ادامه یابد. حرف‌ها بیشتر درباره خودش شد. از گذشته‌اش؛ اینکه در تمام این سال‌ها برای زبان سرخش چه فشارهایی را متحمل شده است. از برنامه پارک ملت حرف زدیم و جنجال‌های بعد از آن.» در ادامه مصاحبه او با بازخوانی دوران دولت اصلاحات، به نقش افرادی با سابقه مشاغل پرداخت که اطراف آقای خاتمی حلقه زده بودند و معتقد بود «این ها نمی‌توانستند منادی آزادی باشند» او در بیان استدلالش توضیح داد که «کلا امنیتی‌ها شاکله ای دارند که دیگران نباید بشنوند، ببینند و بخوانند. چنین نیروهایی نمی‌توانند پرچم آزادی را بر دوش بگیرند. کسی که سابقه آزادی‌خواهی ندارد، نمی‌تواند آزادی‌خواه باشد.»

افروغ با اشاره به یکدستی قوای مجریه ومقننه در دولت خاتمی و احمدی نژاد، با نقد این نوع سیاست ورزی گفت: «همنوایی مجلس ششم و دولت اصلاحات ناقوس دیکتاتوری را به‌صدا در آورد که در هم‌نوایی دولت بعد با مجلس هفتم هم این ناقوس دیکتاتوری بار دیگر نواخته شد» عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با اشاره به نقش غیرسازنده جبهه مشارکت در دولت اصلاحات گفت: «با آمدن مشارکتی ها و برخوردهای سیاسی آن‌ها با علم و دانشگاه تحمل ماندن را نداشتم وخواهان انتقال به مرکز علمی دیگر بودم که بماند. بیشترِ اینها رفتارها و کنش‌هایشان فرمالیستی بود و اصلا درک درستی از جامعه مدنی، رواداری و تحمل دیگری را نداشتند.»

نماینده دور هفتم مجلس شورای اسلامی با یادآوری فعالیت افرادی که به اسم توسعه سیاسی کارهای امنیتی می‌کردند، گفت: «بعد از جلسه‌ی وزیر علوم با روسای دانشگاه‌ها و پژوهشگاه‌ها بود که آقای نجفقلی حبیبی در مقام رئیس دانشگاه علامه طباطبایی مطلبی در نقد من نوشت. روزنامه مربوط از من خواست اگر جوابی دارم ارسال کنم. نقد و جوابیه بنده با عنوان «مناظره مکتوب افروغ و حبیبی» یک جا به چاپ رسید. یکی دیگر از اساتید دانشگاه علامه هم مطلبی به صورت امضاء محفوظ نوشت. در مقدمه جواب نوشتم: استاد، چرا امضاءمحفوظ؟ مردانه اسمت را بنویس. به هرحال جواب ایشان را هم دادم. یا آن آقا که گاهی اسم اصلی‌اش را ذکر نمی‌کرد و به اسم مستعار جهانگیر صالح‌نیا یا صالح پور، الآن یادم نیست، مطلب می‌نوشت؛ به او گفتم چرا به اسم جهانگیر صالح‌نیا؟ خب اسم واقعی ات را بنویس. گفت: «این را جایی دیگر نگو. این مطالب را من ننوشتم. گفتم من قلمت را می‌شناسم و می‌دانم این حرف‌ها، حرف‌های تو است. بعدها آقای قوچانی اسم واقعی جهانگیر صالح نیا را فاش ساخت. همان فردی که خطاب به او گفته بودم اسم واقعی ات را بنویس.»

افروغ درمورد قطبی شدن فضا در جامعه به خبرآنلاین گفت: «اگر دقت کرده باشید، من در مجلس هم هیچ وقت یک اصولگرای جریانی که رسالتش ضدیت با اصلاح‌طلبان باشد، نبودم و حتی در خیلی از مواقع در نطق‌های پیش از دستور از آنان دفاع هم می‌کردم، زیرا نمی‌خواستم فضا یکدست شود. باور داشتم یک‌دست‌شدن قوا زنگ خطری برای پیدایش نوعی دیکتاتوری است و با این نگرش همیشه سعی کردم به تکثر بیندیشم. اخیرا سخنرانی‌ای با موضوع «جامعه ایران، جنبش دانشجویی نوظهور و ضرورت گفت‌وگو» داشتم و مطرح کردم که جامعه ما طیفی است، نه قطبی. اکنون هم مطرح می‌کنم که جامعه ما متکثر است. در جامعه ما طبقه اجتماعی شکل نگرفته و اگر قرار باشد شکل بگیرد باید فضا قطبی شود.»

این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه هر فرد و جریانی که قابلیت و استعدادی دارد در شرایط برابر می‌آید و رقابت می‌کند، یا پیروز می‌شود یا می‌بازد ادامه داد:«اتفاقا در حالت قطبی‌شدگی حصر و طرد ایجاد می‌شود که شده است؛ هم در عرصه سیاسی، هم در عرصه اقتصادی و هم در عرصه فرهنگی. در سال98 از مردم پرسیدند که چنددرصد به اصلاح‌طلبی و اصولگرایی گرایش دارید، که 74درصد گفتند به اینها تمایل و گرایشی نداریم و شاهد بودیم در همان سال هم شعار «اصلاح‌طلب، اصولگرا دیگه تموم ماجرا» سر داده شد.»

افروغ در مورد تعلق خاطر خود به جناح اصولگرا گفت:«من گرچه یک اصولگرای واقعی هستم اما اصولگرای جریانی نبوده و نیستم و اصلا از این عنوان مرسوم اصولگرا که برخی به من می‌گویند، رضایت ندارم. کما اینکه اگر به بنده اصلاح طلب جریانی نیز گفته شود ناراضی هستم. جالب است بدانید در گذشته خیلی از به ظاهر اصولگرایان من را اصلاح‌طلب می‌دانستند و چه حرف‌ها که علیه من نمی زدند و چه شب‌نامه‌ها علیه‌ام منتشر نمی کردند و سعی می‌کردند من را متصل به جریان اصلاح‌طلبی معرفی کنند و متعاقبا ماهی خود را بگیرند.»

وی در مورد رای خود به احمدی نژاد گفت: «من در دوره اول انتخابات سال84 به آقای احمدی‌نژاد رأی ندادم، اما در دوره دوم و در رقابت بین او و آقای هاشمی، به احمدی‌نژاد رأی دادم. علتش هم آن بود که من آقای هاشمی را می‌شناختم و نقدهایم به او به قوت خود باقی بود اما از آقای احمدی‌نژاد شناخت ویژه‌ای به خصوص در حوزه اجرایی نداشتم و صرفا به شعارهایش توجه کردم؛ شعارهایش هم شعارهای خود بنده بود. اگر باتوجه به شعارهایش به او رأی نمی‌دادم، انگار با خودم صادق نبودم. او شعار عدالت‌خواهی می‌داد که من هم به آن باور داشتم. پیش خود گفتم دو نامزد حضور دارند؛ یکی را می‌شناسم و نقدهای بسیاری به او وارد می‌دانم، یکی را نمی‌شناسم اما شعارهایش را قبول دارم. خب در این شرایط باید به احمدی‌نژاد رأی می‌دادم که البته بعدها پخته‌تر شدم و فهمیدم که نمی‌شود به صرف حرف و شعار اکتفا کرد، اما به محض اینکه احمدی‌نژاد روی کار آمد علیه او موضع گرفتم. باور کنید در همان ابتدا که هنوز سوگند ریاست‌جمهوری یاد نکرده بود، حدس‌هایی می‌زدم که او آن چیزی نیست که نشان می‌دهد و احساس خطر کردم. بعد از آن که دولتش تشکیل شد و همنوائیش با مجلس هفتم فزونی گرفت بار دیگر گفتم که ناقوس دیکتاتوری نواخته شده است. در تمام مقاطع چه تصمیمات نابهنگام شخصی که می‌گرفت، چه منحل‌کردن سازمان برنامه و دیگر اقدامات مخرب او، مدام گفتم که او مسیر خودکامگی را پیش گرفته و در نطق‌های پیش از دستور و یادداشت‌ها و مصاحبه‌هایم مدام نقدهای تندی را علیه احمدی‌نژاد مطرح می‌کردم. به من می‌گفتند اگر به عقب برگردی باز هم احمدی‌نژاد رأی می‌دهی؟ گفتم اگر باز هم شناخت امروز را نداشته باشم و آینده او را ندیده باشم و با همان میزان آگاهی دوره انتخابات را داشته باشم به او رأی می‌دهم اما اگر با آگاهی امروزم به عقب برگردم، حتما رأی سفید در صندوق می‌اندازم. در سال88 هم به او رأی ندادم.»

افروغ که ار منتقدان احمدی نژاد بود در مورد واکنش ها به نقد ها اینچنین گفت: «یک‌بار از طرف دولتی‌های وقت به من گفتند که این مواضع شما علیه آقای احمدی‌نژاد، رهبری را ناراحت کرده است. گفتم به حرف‌های شما استناد نمی‌کنم و به تشخیص خودم عمل می‌کنم. حرف‌های شما قابل اعتنا نیست و اگر رهبری خودشان گفتند، قبول می‌کنم اما شما را افراد صادقی نمی‌دانم. این موضوع گذشت تا اینکه رهبری با نمایندگان جلسه‌ای داشتند. من به آقای خوش‌چهره گفتم احتمالا ایشان می‌خواهند به بنده و شما تذکر دهند. وقتی ایشان اسمی از احمدی‌نژاد آوردند، سرت را به نشانه تایید تکان بده زیرا دوربین به سمت من و تو می‌آید. همین هم شد و رهبری گفتند آنهایی که تریبون دارند، مراقب باشند و... فضای سنگینی بود و همه، نگاه‌های معناداری به من می‌کردند که خطاب سخنان رهبری تو هستی. شبِ همان روز هیئت دولت با رؤسای کمیسیون‌ها جلسه داشت. در آن جلسه هر کسی به شیوه خودش شروع کرد به چاپلوسی. یادم هست فردی که بعدا وزیر شد خطاب به احمدی‌نژاد گفت شما که پوست و استخوان شده‌اید. ما دیگر چه می‌خواهیم، رهبر که ولایی، رئیس‌جمهور که ولایی و اهل کار، واقعا ما دیگر چه می‌خواهیم؟ همه که صحبت کردند من گفتم می‌خواهم صحبت کنم. احمدی‌نژاد گفت الان وقت شام است و دیگر نمی‌شود اما من حرفم را زدم و گفتم به قول حضرت علی (ع): کثرت‌الوفاق نفاق یعنی وفاق بیش از حد بوی نفاق می‌دهد. گفتم این چه بازی‌ای است که درآورده‌اید که مدام به هم نان قرض می‌دهید؟ احمدی‌نژاد گفت: پاسخ هایی هم وجود دارد. گفتم: بفرمایید. گفت: فعلا می‌خواهیم برویم شام! ببینید من که شهوت کلام نداشتم که بخواهم فقط حرفی زده باشیم. من احساس تکلیف می‌کردم که آنچه را درست است، بگویم.»

این استاد دانشگاه در مورد دولت روحانی گفت: «سیاست آقای روحانی ادامه سیاست دولت آقای هاشمی بود؛ با این تفاوت که آقای هاشمی نیروهای جوان دوره خود را در اختیار داشت و آقای روحانی همان نیروها را به کار گرفت که حالا سالخورده شده بودند. مفهوم اعتدالی که آقای روحانی مطرح می‌کرد هم نامشخص بود. او تشریح نکرد که اعتدال سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی چیست و نحوه تحققش چگونه است؟ این که از نیروهای چند جناح استفاده کنید که اعتدال نمی شود. واقعیت این بود که در هشت‌سال دولت او نسبت به شکاف‌های اقتصادی، اشتغال و عدالت اجتماعی بی‌توجهی‌های زیادی شد. به علاوه، این‌که یک رئیس‌جمهور بگوید من هم صبح جمعه فهمیدم بنزین گران شده است حکایت از آن دارد که یا به این میزان بی‌اطلاع است که در کشور چه می‌گذرد یا آنکه خلاف واقع می‌گفت.»

وی با بیان اینکه بذر رأی آقای رئیسی در زمین روحانی کِشت شد افزود: «اگر آقای روحانی سیاست دیگری را پیش می‌گرفت و می‌توانست اوضاع را سروسامان دهد، وضعیت برای آقای رئیسی متفاوت می‌شد؛ بنابراین دولت آقای رئیسی برخاسته از مطالبه عدالت اقتصادی و اجتماعی‌ای بود که مردم در دولت روحانی آن را یافت نکرده بودند.»

این نماینده سابق مجلس در مورد یکدسن شدن قوه مجریه و مقننه گفت:«برخی فرض می‌کردند اگر فضای سیاسی یکدست شود، همه مشکلات حل خواهد شد اما این بدترین نگاه موجود بود. باز هم می‌گویم که در جامعه طیفی و متکثر ایران نباید عرصه را به سمت قطبی‌شدگی هدایت کرد. گفتند اگر همه نهادها و قوا یکدست شود، مشکلات رفع می‌شود. زمانی که هنوز مسئولیت‌ها تقسیم نشده بود، گفتم وقتی مواهب تقسیم شد، آن زمان متوجه می‌شوید در چه شرایطی قرار گرفته‌اید.»

این جامعه شناس درخصوص فروپاشی اجتماعی خاطرنشان کرد: «به شرط ثابت‌ماندن شرایط و عدم ایجاد اصلاحات ساختاری، کشور به سمت انقلاب پیش می‌رود اما مگر قرار است، تغییری رخ ندهد و اصلاحی صورت نگیرد؟ اما وقایع اخیر اساسا انقلاب نیست و حتی به نظر من جنبش هم نیست زیرا جنبش اجتماعی عقبه و سازماندهی دارد و فقط سلبی نیست و ایجابی هم هست. نمی‌شود همه‌چیز را طرد کرد و گفت: نه تاریخ، نه دین، نه فرهنگ و نه.... اکنون نوعی خشم شهری با عقبه طردشدگی در جریان است و واقعیت طیفی معترضان نادیده و قطبی‌شدگی بر آنها تحمیل شده است. وقتی شنیدم وقایع اخیر به دانشگاه رسیده است، استقبال کردم زیرا اولا امیدوارانه اگر جریانی از سوی دانشگاه هدایت شود، نتایج بهتری خواهد داشت و ثانیا دانشجو سابقه جنبش دانشجویی را با خود به همراه دارد و در گفت‌وگو آدابی را رعایت می‌کند. گفتم که خوب است که خشم شهری به وسیله دانشگاه به یک جنبش اجتماعی تبدیل شود اما اگر تبدیل نشود، صرفا سلبیاتی کلی باقی می‌ماند که سلبیاتش هم بعضا قابل دفاع نیست. اگر این سلبیات به نتیجه هم برسد نتیجه ای جز براندازی منتج به فروپاشی نخواهد داشت.»

وی ادامه داد: «به شرط ثابت‌ماندن شرایط و عدم ایجاد اصلاحات ساختاری، کشور به سمت انقلاب پیش می‌رود اما مگر قرار است، تغییری رخ ندهد و اصلاحی صورت نگیرد؟ اما وقایع اخیر اساسا انقلاب نیست و حتی به نظر من جنبش هم نیست زیرا جنبش اجتماعی عقبه و سازماندهی دارد و فقط سلبی نیست و ایجابی هم هست. نمی‌شود همه‌چیز را طرد کرد و گفت: نه تاریخ، نه دین، نه فرهنگ و نه.... اکنون نوعی خشم شهری با عقبه طردشدگی در جریان است و واقعیت طیفی معترضان نادیده و قطبی‌شدگی بر آنها تحمیل شده است. وقتی شنیدم وقایع اخیر به دانشگاه رسیده است، استقبال کردم زیرا اولا امیدوارانه اگر جریانی از سوی دانشگاه هدایت شود، نتایج بهتری خواهد داشت و ثانیا دانشجو سابقه جنبش دانشجویی را با خود به همراه دارد و در گفت‌وگو آدابی را رعایت می‌کند. گفتم که خوب است که خشم شهری به وسیله دانشگاه به یک جنبش اجتماعی تبدیل شود اما اگر تبدیل نشود، صرفا سلبیاتی کلی باقی می‌ماند که سلبیاتش هم بعضا قابل دفاع نیست. اگر این سلبیات به نتیجه هم برسد نتیجه ای جز براندازی منتج به فروپاشی نخواهد داشت.»

در پایان وی با اذعان به اینکه نباید در مقوله حجاب نگاهی سلبی داشته باشیم که در این صورت جواب عکس می‌گیریم گفت:«من شخصا از نظر فرهنگی، تاریخی، هویتی و دینی طرفدار حجاب هستم و می‌گویم باید با طرح‌های ایجابی مسئله حجاب را پیش برد؛ از جمله تکریم زن، هویت‌بخشی به زن، رعایت حقوق زنان، برقراری عدالت در مواجهه با زنان و... من از ابتدا با گشت ارشاد مخالف بودم، امری که هیچ عقبه مصوب هم نداشت. من که در این کشور مسئولیتی ندارم که بگویم با حجاب چه کار کنیم اما اگر امر دائر شود و بگویند این خانم با حجاب است اما عفت باطن ندارد و این خانم بی‌حجاب است اما عفت باطن دارد، من می‌گویم ارجح آن خانمی است که عفت باطن دارد.»

*برای مطالعه بیشتر به دو شماره گفت و گوی خبرآنلاین با مرحوم دکتر عماد افروغ مراجعه بفرمایید:

قسمت اول

قسمت دوم

بیشتر بخوانید:

  • عماد افروغ درگذشت

  • بزرگترین اشتباه تاریخی ام رای به احمدی نژاد بود / همنوایی مجلس ششم و دولت اصلاحات ناقوس دیکتاتوری را به صدا درآورد / قطبی کردن برای حفظ رانت است

  • سقف مصلحت دارد گردنم را می‌شکند / نقدهای افروغ به برنامه‌های 5 رئیس جمهور / اطرافیان امنیتی خاتمی نمی‌توانستند منادی آزادی باشند

  • افروغ: انقلاب یعنی یایینی‌ها نخواهند، بالایی‌ها نتوانند / کشور به سمت انقلاب می‌رود اگر.../ کسی ثابت نکرد، میرحسین با غربی‌ها در ارتباط فکری و مالی بوده

  • افروغ: این، شورش طردشدگان است / مقامات، دعوت به جلسات می‌کنند تا بگویند، اینها هم آمدند و حرفهایشان را زدند / آنها اصلا عنایتی به عمل ندارند

  • افروغ: از قانون اساسی دور شده‌ایم / تغییر آن، تابو نیست / عده ای نشسته‌اند درباره تغییر قانون اساسی هم‌اندیشی می‌کنند / مجلس خبرگان باید متحول شود

  • افروغ: وقتی فرصت اعتراض به شهروند داده نمی‌شود، بستر اعتراض غیرمدنی و اغتشاش فراهم می‌شود / رژیم پهلوی می‌گفت، انقلابیون می‌خواهند کشور را تجزیه کنند

  • افروغ: پلیس، مسئول شوک روحی و روانی منجر به فوت مهسا امینی است

  • افروغ: اعتراضات اخیر؛ جنبش اجتماعی نیست، شورش طردشدگان و خشم شهری است / راه برای حضور اکثریت جامعه بسته است

216212

کد خبر 1754166
افروغ: هیچگاه نخواستم قدرت یک‌دست شود / هنوز احمدی نژاد سوگند ریاست‌جمهوری یاد نکرده بود، احساس خطر کردم 2
افروغ: هیچگاه نخواستم قدرت یک‌دست شود / هنوز احمدی نژاد سوگند ریاست‌جمهوری یاد نکرده بود، احساس خطر کردم 3
افروغ: هیچگاه نخواستم قدرت یک‌دست شود / هنوز احمدی نژاد سوگند ریاست‌جمهوری یاد نکرده بود، احساس خطر کردم 4
افروغ: هیچگاه نخواستم قدرت یک‌دست شود / هنوز احمدی نژاد سوگند ریاست‌جمهوری یاد نکرده بود، احساس خطر کردم 5