امام هادی، فرهیختهای در دوران وحشیگریِ وایکینگی
مبلغ / امام هادی هفتهای یک بار باید نزد دستگاه خلافت اعلام حضور میکرد و شیعیان در این فرصت کوتاه در دو طرف مسیر میایستادند تا حضرت را ملاقات کنند. ایشان میگفت: «به من حتی اشاره هم نکنید؛ چون شناسایی میشوید و برایتان مشکل ایجاد میشود».
به گزارش اجتهاد - مصطفی قناعتگر پژوهشگر دینی در یادداشتی که به مناسبت شهادت امام هادی (ع) در شبکه اجتهاد منتشر شده است، می نویسد:
وایکینگها یا همان غارتگران دریایی، در جنوب اسکاندیناوی زندگی میکردند و برای گذران زندگی به سرزمینهای مجاور هجوم میبردند؛ از سال 700 تا 1100 میلادی. تولد غارت وایکینگی که در رسانههای عصر ما سعی در تحریف و تطهیر آن است، همزمان بود با تولدِ فرهیختگیِ اسلامی با ولادت امام صادق. اما امام علی النقی ملقب به هادی از نوادگان امام صادق، در اوج بربریت و شورش وایکینگها به سراسر اروپا به دنیا آمدند. این شخصیت فرهنگی و ادامه جریان فرهیختگی و علم و اخلاق، در شهر پادگانی و تازهتاسیس سامرا حبس خانگی بود. برای همین هم هست که سخنان اندکی از ایشان به ما رسیده است؛ مثلا در کتاب «الکافی» که مهمترین کتاب حدیثی ما هست، 12471 سندِ روایی به امام صادق علیه السلام منتهی میشود و حال آنکه تنها 163 سند روایی به امام هادی علیه السلام منتهی شده است. طبیعی است بزرگی که اجازه دیدار با پیروان خود را ندارد و در یک شهر نظامی تحت نظر حکومت ستمگر است، نمیتواند سخنان زیادی را به دوستانش منتقل کند. امام هادی هفتهای یک بار باید نزد دستگاه خلافت اعلام حضور میکرد و شیعیان در این فرصت کوتاه در دو طرف مسیر میایستادند تا حضرت را ملاقات کنند. ایشان میگفت: «به من حتی اشاره هم نکنید؛ چون شناسایی میشوید و برایتان مشکل ایجاد میشود».
اما مفهوم «برکت» اینجا خود را نمایان میکند. در میان آن روایات اندک از امامِ هادی که از لابلای ملاقاتهای محدود ایشان با شیعیان درز کرده، چند روایت کلیدی داریم که فرهنگساز، هویتی و ماندگار شدند. شاید گل سرسبد این روایات، روایتی معروف به «زیارت جامعه کبیره» باشد. این زیارت، در کتب روایی قدیمی مانند «من لا یحضره الفقیه»، «عیون اخبار الرضا» و «تهذیب الاحکام» نقل شده است. جامعهبودنش به دلیل این است که جامعیت دارد و زیارتنامهای برای تمام امامان است و به امام خاصی مربوط نمیشود. کبیرهنامیدنش نیز به این دلیل است که در میان سایر زیارات جامعه، مفصلتر و بزرگتر است. این متن از یک بخش مقدماتی کوتاه و بدنه اصلی زیارتنامه تشکیل شده است. موسی بن عمران نخعی میگوید از حضرت هادی علیه السلام درخواست نمودم که زیارتی کامل به من بیاموزند تا بتوانم هرکدام از امامان را با آن زیارت کنم. امام نیز این زیارت را به او آموزش دادند. به جرأت میتوان گفت تقویت و دفاع از اصول «توحید» و «امامت»، هدف اصلی آموزش این متن مقدس است. این زیارت با صد تکبیر آغاز میشود و خواننده از همان ابتدا متذکر به اصل توحید میشود تا مبادا تبلیغات غالیان درباره جایگاه امامان شیعه سبب تضعیف اصل محوری توحید شود. کل کلمات این زیارتنامه حدود 1682 است و اسم «الله» 57 بار در آن تکرار شده است (به غیر از آن 100 الله اکبر ابتدایی). همچنین ضمیرهایی که به خدا برمیگردد نیز بیش از 90 مورد است و در مجموع، کل اشاره به خدا و توحید بالغ بر 247 بار است. یعنی در واقع نزدیک به یک سوم زیارتنامهای که برای تعظیم و تقدیس امامان شیعه است، به اصل توحید میپردازد. بنابراین یکی از هدفهای صدور این زیارت و بیان این مقامات، مبارزه با جریان غلو و این نوع کفرِ در پوششِ دین بوده است. این میتواند بطلانی بر این ادعا باشد که زیارت جامعه را غالیان جعل کرده و به امام دهم منسوب کردهاند.
زیارت دیگر، زیارت ناحیه مقدسه است که خود روضهای مجسم از فاجعه کربلاست. آری، زیارت ناحیه مقدسه، از امام زمان نیست؛ از امام هادی است. تاریخ روایت اینگونه است: «سال 252 از منطقه ناحیه». مقصود از ناحیه، سامراء است؛ چون رفتن به آنجا ممنوع بود به آن ناحیه (کناره) گفتند. این تاریخ مربوط به دوره امامت امام هادی و دو سال پیش از شهادت وی است؛ در نتیجه معنا ندارد زیارت ناحیه مقدسه از امام مهدی باشد. این زیارتنامه نیز جای خود را در فرهنگ زیارت شیعی به خوبی باز کرده است.
سخنان جالب دیگری نیز از ایشان به ما رسیده است. اینکه حضرت زهرا در خانه خودشان دفن شدند و نه در بقیع؛ یا اینکه زیارت عبدالعظیم حسنی مانند زیارت سید الشهدا علیه السلام پاداش دارد. زیارت غدیریه ایشان نیز جای بحث جداگانه دارد.
دومین ابن الرضا، حدود 42 سال بیشتر عمر نکرد؛ گرچه عمر فرهنگیِ او هیچگاه به اتمام نرسیده است. درود خدا بر ایشان، یادشان گرامی.