امروز اشک هایمان یکهزار می شود
به سختی خودش را جابجا می کند، رنگش پریده و دستانش می لرزد، ضعف شدیدی سراپایش را فرا گرفته و انگار دستی معده اش را چنگ می زند.
سنسور اکسیژن را به انگشتش سبابه اش وصل می کند، عدد 82 روی صفحه نمایان می شود، می ترسد، از کما، از مرگ، از آسیب مغزی و هر درد و مرضی که کمبود اکسیژن بتواند سرش بیاورد، کپسول اکسیژن به دادش می رسد و گویی با ورود اکسیژن تازه به ریه ها حالا از دست تمام آن ترس ها جسته است، اینروزها اکسیژن هم کم شده، اینرا مسئولان بهداشت و درمان می گویند و نگرانند که اگر با همین فرمان پیش برویم تا یکی دو ماه دیگر بسیاری از مرگ ها را همین کمبود اکسیژن رقم بزند.
سعی می کند بالش را پشت کمرش بگذارد و قدری آرام بگیرد، اما ضعف نمی گذارد، گریه اش گرفته، زور بیماری بدجور به زور او چربیده و حالا گویی کرونا سوهانی به دست گرفته و دارد روی روانش کار می کند، چهار روز است که غذای جامدی نخورده، غذای مایع چندانی هم نتوانسته بخورد، روزی دو سه قاشق سوپ، دو قاشق شیره گوشت، استکانی شربت گلاب یا زنجبیل، غیر از این هرچه را بخورد برمی گرداند، معده اش بدجور اعتصاب کرده و حالا به تمام وجودش چنگ می زند، قلبش تیر می کشد، برخی می گویند سکته قلبی یکی از عوارض کروناست و این ترسناک است.
حمله های بیماری روزی سه چهار بار می آیند و می روند، روزی یک سرم و چند آمپول راهی رگ هایش می شوند تا از پا نیفتد، دلش برای دیدن خواهرزاده اش غنج می رود، اما دیدارها ممنوع شده، به خواهرش که در خانه خودش در بستر همین بیماری افتاده فکر می کند و نگران است، مخصوصا اینکه آنطور که اطرافیان می گویند کرونا با خواهرش جور دیگری تا کرده و با همسایه جور دیگر... او می ترسد که اگر مادرش با سابقه بیماری قلبی به کرونا مبتلا شود، چه فاجعه ای ممکن است رخ دهد، حالا به یکی دو مهمانی شامی که با هم رفته اند فکر می کند، آنجا کسی بود که سرفه می کرد، اما عقیده داشت که این سرفه ها ناشی از حساسیت فصلی است نه کرونا!
یک هفته پیش که با علائم شبیه سرماخوردگی از محل کار به خانه باز می گشت، اعلامیه فوت یک همسایه نظرش را جلب کرد، برایش فاتحه خواند و برای خانواده داغداری که اجازه برپایی مراسم سوگواری ندارند، غصه خورد و حالا در راه رفتن به مطب پزشک، اعلامیه فوت همسایه دیگری نظرش را جلب می کند و در خیابان اصلی اعلامیه بعدی... ظاهر شهر هم همچون وضعیتش سیاه شده...
این داستان این روزهای بسیاری از خانه هاست، خانه هایی در تسخیر پاندمی کووید 19.
استان مرکزی دومین استان درگیر با کرونا در کشور بود، کمی بعد از اینکه استان قم اولین موارد بیماری را گزارش کرد، نوبت به همسایه اش استان مرکزی رسید تا وارد گود مبارزه با این بیماری عجیب نوظهور شود، آنروزها که خیلی هم دور نیستند، تصور همگان از کرونا یک سرماخوردگی ساده بود، می گفتند نباید مردم را بترسانیم آنها باید آرامش شان را حفظ کنند و حتی استفاده از ماسک هم برای همگان لازم نیست، شاید یا قطعا همین رویکردها بود که باعث شد، چشمبستهتر از آنچه باید باشد در دام کرونا بیفتیم.
شاید باید از همان روز اول طوری از کرونا می ترسیدیم که نتواند غافلگیرمان کند، اما به قول امروزی ها بیخیالی طی کردیم و شد آنچه نباید می شد.
استان مرکزی در بهار 99 اما کارنامه قابل قبولی از مبارزه با کرونا را از خود بر جای گذاشت، محدودیت های سنگینی که علیرغم ضرر و زیان های اقتصادی سنگینش به خوبی توسط مردم پذیرفته شد برقرار شد و روند آنقدر خوب پیش رفت که اورژانس بیمارستان ها تقریبا از بیماران کرونایی خالی شد، نقاهتگاه خالی ماند و بیمارستان خوانساری که سانتر ویژه درمان کرونا شده بود، به روند عادی کارش برگشت. آنروزها همه گمان بردیم که کرونا را خلع سلاح کرده ایم، پس محدودیت ها کاهش یافت، اما متاسفانه کرونا اینبار هم با ما بازی کرد و با بازگشت زندگی به روند عادی، او نیز دوباره حمله را آغاز کرد، اما اینبار سهمگین تر.
بی توجهی به هشدارهای متعدد اعلام شده توسط متولیان بهداشت و درمان در خصوص رعایت پروتکل های بهداشتی، برگزاری مراسم های عروسی و عزا و جشن تولد و... حتی به صورت مخفیانه، مسافرت های طولانی خانوادگی و عدم استفاده از ماسک و در نهایت شوخی گرفتن هشدارها و دست کم گرفتن کرونا تب بیماری را به مرور در استان مرکزی بالا برد به گونه ای که از نیمه های تابستان هشدارها درخصوص اوج گرفتن بیماری، بالا رفتن تعداد ابتلا و فوت و کاهش سن مبتلایان و فوتی ها افزایش یافت و پاییز همانگونه آغاز شد که در هشدارها شنیده بودیم.
آنگونه که گزارش ها می گویند تعداد مبتلایان استان مرکزی از آغاز شیوع تاکنون به 26 هزار و 172 مورد و تعداد افراد فوت شده به 997 نفر رسیده است، یعنی تنها سه مورد فوتی مانده تا آمار کشته شدگان جنگ با کرونا در استان مرکزی به یکهزار برسد.
جنگی که هرچند خودخواسته نیست، تحمیلی است و بسیار سخت و مرموز، بیش از 8 ماه است که ادامه دارد، اما متاسفانه بخشی از آنان که در این جنگ نابرابر کشته شدند، کسانی بودند که دشمن را دست کم گرفتند و چه بسا که علاوه بر مرگ خود مرگ دیگرانی را نیز به دلیل عدم رعایت پروتکل های بهداشتی رقم زده باشند، کسانی که وقتی ورود به آرامستان اراک ممنوع و این محوطه دیوارکشی شد، باز هم از دیوارها بالا رفتند تا خود را به مزار رفتگان شان برسانند!
براساس آخرین آمار اعلامی توسط متولیان بهداشت و درمان استان مرکزی در حال حاضر 470 تخت بیمارستانی و ویژه اراک زیر سلطه کروناست و در دیگر شهرستان های استان نیز بخش اعظم خدمات درمانی راهی تخت های بستری کرونا می شود، بگذریم از تخت های بسیاری که در خانه ها به تصرف بیماران کرونایی درآمده است.
بی توجهی به رعایت پروتکل های بهداشتی کار را به جایی رساند که در پاییز وضعیت شهرستان های اراک، خمین و ساوه از قرمز گذشت و مشکی یا همان فوق بحرانی اعلام شد. دلیجان هم به 46 شهر بحرانی کشور پیوست تا در نهایت استان مرکزی در وضعیت قرمز ماندگار باشد.
حالا وضعیت تمام شهرستان های استان مرکزی بحرانی است، کادر درمان تقریبا از پا درآمده، تجهیزات پزشکی پاسخگوی نیاز موجود نیست و بدتر از همه، انتظار آذرماه که گویی قرار است سیاه ترین ماه کرونایی امسال باشد شرایط را سخت تر کرده است.
مروری بر روند شیوع کرونا در استان مرکزی نموداری صعودی را نشان می دهد، تعداد موارد ابتلا از ابتدای شیوع ویروس در استان مرکزی تا 16 تیرماه بالغ بر 4266 نفر بوده است در حالی که این رقم تا پایان تابستان به 12هزار و 727 نفر و تا ظهر شانزدهم آبانماه به 26 هزار و 172 نفر رسیده که نشان میدهد، 50.5 درصد مبتلایان استان مرکزی در 46 روز اخیر درگیر ویروس شدهاند.
از ابتدای اسفندماه 98 تا 16 تیرماه 99، 208 نفر در مواجهه با این ویروس جان خود را از دست دادند، اما طی 47 روز اخیر 546 نفر به واسطه ابتلا به این ویروس درگذشتند. این آمار حاکی از آن است که 53.3 درصد کل موارد فوتی در این استان مربوط به نیمه پاییز و تاکیدی بر کاهش توجه همگانی به رعایت پروتکل های بهداشتی است.
با افزایش بار بیماری بر دوش کادر درمان و شیوع گسترده ویروس در استان و کشور دوباره محدودیت ها و ممنوعیت ها سربرآوردند، بر این اساس مقابله با کرونای استان اعلام کرده است که از 20 آبانماه مشاغل گروه دو، سه و چهار به مدت یک ماه از ساعت 18 در اراک و ساوه تعطیل خواهند بود و در صورت فعالیت، پلیس اماکن می تواند راسا اقدام به پلمب واحد صنفی کند.
از 24 آبانماه تا 24 آذرماه نیز تردد خودروهای شخصی از ساعت 21 تا 4 بامداد در شهرهای اراک و ساوه ممنوع خواهد بود و هرگونه تردد با جریمه 500 هزار تومانی روبرو می شود.
40 درصد آمار ابتلا در استان مرکزی حاصل گروهمایی های خانوادگی است، بر همین اساس از مردم خواسته شده است که این گردهمایی ها را کنار بگذارند، رستوران رفتن را تعطیل کنند و در اماکنی همچون آرامستان ها حضور پیدا نکنند، هرچند میزان رعایت این موارد توسط عموم مردم چندان امیدوارکننده نیست و به نظر می رسد باید دوباره به سمت تعطیلی های گسترده شهرها برویم، پرونده ای که هم اکنون روی میز برخی استان ها و حتی ستاد کشوری مقابله با کرونا باز شده و در واقع تعطیلی دو هفته ای درخواستی است که حالا روسای دانشگاه های علوم پزشکی کشور مطرح می کنند تا شاید جلوی وقوع فاجعه در آذر و زمستان گرفته شود.
کادر درمان به شدت کم آورده و به قول رئیس علوم پزشکی اراک اگر تاب کادر درمان ببرد فاجعه رخ خواهد داد. بر اساس آخرین آمار در شهرستان های زیرمجموعه دانشگاه علوم پزشکی اراک، متاسفانه از ابتدای پاندمی کرونا ویروس، 410 پرستار به این بیماری مبتلا شده و از چرخه درمان خارج شده اند، با کمبود تجهیزات مواجه شده ایم و هزینه های شیوع کرونا چه در بخش درمان و چه در حوزه اقتصاد سر به فلک کشیده است.
در مجموع، تجربه کرونا نشان داد که ما آنچنان که باید هم افزایی و همکاری برای کسب دستاوردهای همگانی را حتی اگر پای جان خود و عزیزانمان در میان باشد نیاموخته و از این آزمون سربلند بیرون نیامده ایم.
عبور بی تفاوت از مرگ روزانه بیش از 400 نفر در کشور و 14 نفر در استان مرکزی و ابتلای روزانه حدود 340 نفر در استان مرکزی و هزاران نفر در کشور نشان می دهد که مرگ کرونایی متاسفانه برایمان عادی شده و به شکل عجیبی این خطر را که ممکن است مقتول بعدی این قاتل زنجیره ای خودمان یا یکی از عزیزان مان باشد را درک نمی کنیم. آمار مرگ کرونایی ها در استان مرکزی امروز قطعا از یکهزار عبور خواهد کرد، چه بر اساس مرگ های ثبت شده ناشی از کرونا و چه آنها که در آمار رسمی ثبت نمی شوند چراکه تست مورد نظر سازمان بهداشت جهانی را نداده اند، تستس تنفسی داده اند یا کارشان اصلا به تست دادن نکشیده است.
شکی نیست که اگر با همین فرمان پیش برویم این راه که می رویم به گورستان سرد و تاریک خواهد بود، واقعیتی که پذیرش آن چشمانی باز و احساس مسئولیت نسبت به خود، خانواده، جامعه و حتی بشریت را می طلبد، احساسی که بشر در جریان پاندمی کرونا نشان داد کمتر با آن آشناست و کمتر به آن تعهد دارد.
انتهای پیام