اهمیت خواندن یک کتاب برای خانواده معلولان
فائضه غفارحدادی گفت: احساس کردم کارکرد این کتاب درست بوده که خانوادهها با خواندن این روایت میتوانند سبک شوند و خانم اعتمادی این بار را از دوش آنها برداشته است.
به گزارش مشرق، نشست نقد و بررسی کتاب «پروانهها گریه نمیکنند» نوشته مرضیه اعتمادی از انتشارات جامجم در پایگاه نقد کتابخانه مرکزی پارک شهر برگزار شد.
* از نثر زنانه و عاشقانه کتاب نمیشود گذشت
خسرو باباخانی، نویسنده و منتقد در این نشست گفت: از این حجم فعالیت کتابخانه مرکزی پارکشهر تشکر میکنم و درباره کتاب «پروانهها گریه نمیکنند» باید بگویم یکی از بهترین عنوانها برایش انتخاب شده است. این کتاب اسمی دارد که در سطح اشاره مستقیم به محتوا ندارد و اسمی شاعرانه و تاثیرگذار است.
وی افزود: خانم اعتمادی جملهای را در همه فصلها تکرار میکنند که حالت آونگ دارند و تکنیک فوقالعادهای در داستاننویسی است که اینجا هم استفاده شده است. نام پروانه هم در همه فصلها آمده که از زیباییهای کار است.
این داستاننویس ادامه داد: از نثر زنانه و عاشقانه کتاب نمیشود گذشت و از این نظر هم «پروانهها گریه نمیکنند» خیلی ویژه است. اگر یک کاری من را خیلی سر شوق بیاورد میایستم و به افتخارش دست میزنم. وقتی به روایت آقای کیانی رسیدم بسیار مشعوف شدم و هم زندگی این فرد و هم کاری که دارند انجام میدهند برایم جذاب بود.
باباخانی تصریح کرد: من صحبت از رنج انسانها میکنم ولی اگر کنار هم نباشیم، رنجها حل نمیشوند و بلکه عمق پیدا میکنند. هر اثر دست بشر را میشود بهتر نوشت و این چراغ اول است و امیدوارم نویسنده این کتاب در ادامه این روند، بهتر پیش برود.
* همراهی همسر نویسنده قابل توجه است
فائضه غفارحدادی نیز در این نشست گفت: از نزدیک از تلاش خانم اعتمادی با خبر بودم و خیلی برای این کتاب زحمت کشیدند چون خیلی از راویها در تهران نبودند و برای یک روایت به سفر میرفتند تا ارزش کار کم نشود و البته در هر سفر ماجراهایی داشتند که قابل توجه است. این کتاب خانوادگی نوشته شده و همراهی همسرشان هم قابل توجه است.
وی افزود: یکی از روایتهای این کتاب درباره پسر خواهر من است و دیروز مادر من کتاب را برای پدرم میخواند. من از تولد پسرخواهرم تا به حال ندیده بودم که مادرم گریه کند که ناراحت شدم اما بعد که صحبت کردیم احساس کردم کارکرد این کتاب درست بوده که خانوادهها با خواندن این روایت میتوانند سبک شوند و خانم اعتمادی این بار را از دوش آنها برداشته است و باید به خاطر این موضوع به نویسنده «پروانهها گریه نمیکنند» تبریک گفت.
*عدم سانسور کتاب قابل تقدیر است
سمیعی، یکی از راویان این کتاب نیز در ادامه نشست، تریبون را در اختیار گرفت و گفت: با من تماسهای زیادی گرفته میشود برای ثبت زندگی و وقتی خانم اعتمادی تماس گرفتند فکر می کردم این مورد هم مثل بقیه است و به خانم اعتمادی بابت پیگیری و پشتکارشان تبریک میگویم. کاش افرادی از سازمانهای مرتبط در این جلسه میبودند تا با سختیها و شرایط ویژه زندگی ما مواجه شوند.
وی افزود: لفظ مادرزادی یعنی همه مسئولیتهای معلولیت را بر عهده مادر میاندازد و جامعه پزشکی با این همه ادعا، خانوادهها را با مشکلاتشان تنها میگذارند. در این کتاب یکی دو جا عبارت مددکار آمده و هیچ جای کتاب نیامده که ما نیاز به مددکار به طور جدیتری داریم. چند جای کتاب سانسور نشده بود که بسیار مورد توجه بوده و قابل تحسین است.
* ای کاش برای هر کدام از معلولیتها یک کتاب داشته باشیم
دادخواه، روانشناس، معلول و کارشناس سازمان بهزیستی نیز در این نشست گفت: من کسی هستم که با معلولیت زندگی کردهام و وقتی کتاب را میخواندم مادرانی که به من مراجعه میکردند را به یاد میآوردم. نویسنده آن نگرانی و تشویش را کشیده است اما ای کاش برای هر کدام از معلولیتها یک کتاب داشته باشیم. پیشنهاد من این است که خانم اعتمادی درباره هر معلولیت این کار را انجام بدهند. با خواندن این کتاب، مادران همذاتپنداری بیشتری میتوانند داشته باشند و با این واکنشها، میتواند وضع بهتری برای پذیرش معلولیت داشته باشند و این مورد به مادران ما خیلی کمک میکند.
وی افزود: همه دوستان تعریف و تمجید کردند و من از نظر خودم میخواهم بگویم فکر میکنم ای کاش خانم اعتمادی درباره معلولین علایم و شرح بیشتر و کاربردیتری مینوشتند. مثلا درباره بیماری آقای سمیعی باید توضیح بیشتری میدادند و تا جایی که نگارش کتاب اجازه میداد میتوانست مفید باشد.
این معلول روشندل ادامه داد: هنوز هم در خانوادهای ما اولین چیزی که به آن دست مییابند و دامنش را میگیرند دامن دعا و درخواست از خدا و ائمه است و این نشان میدهد که مسائل مذهبی و سنتی و عواطف ما شکل قدیمی دارد و علی رغم این که تلاش میشود این ویژگی را از ما بگیرند اما اینگونه نیست.
* نویسنده در روایات راوی حل شود
پریسا شیرازی از کتابخوانان فعال کتابخانه پارکشهر نیز در این جلسه گفت: شاعرانگی روایت صفر بسیار بیشتر به نظر میآید چون که فصل تجریبات خود نویسنده است. کتاب جملاتی داشت که لازم نیست حتما در خانواده معلول باشیم تا آن را بفهمیم و هر کسی میتواند این تجربه را داشته باشد.
وقتی یک روایت را میخوانم ترجیح میدهم فقط روایت را بخوانم و قلم نویسنده در روایات راوی باید حل شود و تکرار یک عبارت در بخشهای مختلف کتاب، خوشایند نبود. وقتی کتاب را بستم به این دعا فکر کردم که الهی هیچ مادری پرستار فرزندش نشود.
«همت» از شرکتکنندگان در این جلسه نیز گفت: کتاب، بسیار جذاب نوشته شده و مشخص است که یک مادر آن را نوشته است. عنوانی که برای این کتاب انتخاب شده آنقدر لطییف است که هر مخاطبی را جذب میکند. به نویسنده تبریک میگویم که روی واقعی زندگی را نشان داد و روایتش فانتزی نبود.
جمال لطفی، معلول نابینای دیگری بود که در این نشست گفت: داستان چهارم، ششم، دهم، سیزدهم و پانزدهم این کتاب خیلی روی من اثر گذاشت. در جاهایی از کتاب که میخواندم اشک ریختم و فهمیدم در این زمینه مادرانی هستند که چقدر سختی را تحمل میکنند.
مخاطب نابینای دیگری نیز گفت: با خواندن این کتاب یاد شرایط مادرم وقتی من نابینا شدم، افتادم. معلولیت یک محدودیت است که در یک زمان و مکان پیش میاید و در باب معلولیت هم چهار برخورد داریم که یکی حذف است مثل داستان رقیه؛ یکی رویکرد مذهبی و سنتی است؛ یک رویکرد، تلاش برای رفع مشکل است و رویکرد جدید هم رویکرد اجتماعی است؛ چون معلولیت را جامعه درست میکند و فقط توجه لازم دارد. کاش روایتی داشتیم که میتوانستیم همه را با این رویکردها آشنا کنیم. «پروانهها گریه نمیکنند» کتاب خوبی است که اگر فرزندانتان معلول شدند چه برخوردی با آنها داشته باشید.
* وقت نوشتن، نمیشود همه چیز را گفت / کتاب شصت را هم بخوانید
محمد قاسمیپور، پژوهشگر و مستندنگار نیز در انتهای این نشست گفت: باید از خانم اعتمادی تشکر کنم که شنونده نقدها بودند اما نکته مهم این است که این کتاب برای مخاطب عام نوشته شده و در حوزه معلولین اثرهای زیادی نداربم و لذا بزرگواران معلول این را بپذیرند که نویسنده برای جمع بزرگی، آنچه که از سئوالات در ذهنشان مطرح است را انعکاس داده و در وقت نوشتن، نمیشود همه چیز را گفت.
وی افزود: روایت میخواهد رو به جلو داشته باشد و خیلی قرار نیست به عقب برگردد و در مصاحبههای کتاب هم نرفته که درد و رنگ را تبارشناسی کند. آنچه برای جمع آموزند است این که ما هنوز ارتباطگیریمان ضعیف است و از رنجهای معلولیت خیر نداریم و این از عوارض زیست جدید ماست.
این استاد مستندنگاری ادامه داد: فضای مجازی با همه نقدهای که به آن وارد است میتواند همدلیهایی ایجاد میکند و درسآفرین است و ما میتوانیم از این ظرفیت استفاده کنیم و پایه اولیه ارتباط بشود. در کنار کسب و کارها در فضای مجازی این ارتباطات مفید بود وجود داشت. اگر مرهم باشیم میتوانیم انگیزههای زیادی بدهیم و حالا که مسئولین وقت ندارند در این جلسات بیایند ما میتوانیم این کار را بکنیم!
وی توصیه کرد: کتاب شصت را هم از این نویسنده بخوانید و در همان موقع اطمینان داشتم امروز شاهد روایت این پانزده نفر هستیم. امروز گاهی چیزهایی روی سر ما هوار میشود و یکی از این موارد، مادر است که عصاره زندگیاش را در بیمارستان دستش میدهند و باید فرزندش را بزرگ کند.
قاسمیپور ابراز امیدواری کرد باب روایتنویسی بین معلولان پا بگیرد چون آنها این مسایل را تجربه کرده اند و آثارشان میتواند ماندگار و درس آموز باشد. خانم اعتمادی راه روشنی در پیش دارند.
مرضیه یگانه مدیر کتابخانه مرکزی پارکشهر نیز در انتهابی نشست گفت: بیست و چهارمین جلسه نقد کتابخانه پارکشهر به خاطر حضور نابینایان جلوه دیگری گرفته است بود و البته انتخاب این کتاب برای این روزهای است که به مقام مادر اختصاص دارد. مادران دارای فرزندان معلول بسیار ارزشمندند. مادری سخت است و وقتی خدا فرزند معلول را عنایت میکند، سختتر میشود.