ایران در 30 سال آینده «پیرترین» کشور دنیا خواهد بود
به گزارش گروه سلامت خبرگزاری فارس، محمد اسماعیل اکبری، مشاور عالی وزیر بهداشت، به مناسبت روز سیام اردیبهشت ماه، روز ملی جمعیت جمهوری اسلامی ایران، در پیامی با اشاره به پر رنگ شدن عوامل اصلی مرگ و میر با بالا رفتن سن، نسبت به پیرتر شدن جمعیت کشور هشدار داد و بر لزوم توجه به ساختارهای جمعیتی تاکید کرد.
در متن این پیام آمده است: این نوشته به مناسبت روز سی ام اردیبهشت روز ملی جمعیت جمهوری اسلامی ایران تقدیم میشود. امروز جهان و کشور ما درگیر مقوله ای به نام آلودگی با ویروس کروناست که با توانمندی، ساختارهای سلامت اقتصاد، فرهنگ و روابط اجتماعی و حتی روابط خانوادگی را تحت تاثیر قرار داده است؛ تاکنون قریب 4.5 میلیون نفر در جهان مبتلا شده اند و قریب 300 هزار نفر از آنان فوت کردهاند. همه افراد در همه سنین مبتلا شده اند، اما ابتلای سالمندان به دلیل نقصانهای ایمنی و بیماری همراه، بیشتر است. میانگین سن بالاتر از 50 سال و سن افراد فوت شده هم بیشتر در گروه سالمندی است. کشورهای غربی به دلایل مختلف که مهمترین آنها ساختارهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کشور و سالمندی بود، تسلیم پذیری بیشتر داشتند. آنها با علم و کاربران علمی بیشتر نتوانسته اند نقاط ضعف سالمندی را جبران کنند و در مقابل آن درماندهاند و گاهی به اقدام های غیر اخلاقی متوسل شدهاند؛ این درحالی است که کشورهای غربی با تکنیکهای «موثر» «مهاجر پذیری » توانستهاند گروه مولد در سن کار خود را تامین کنند و از نظر اقتصادی پاسخگوی رشد اجتماعی باشند، اما ملاحظه کردیم که همین گروه مولد و کارا نتوانست با هجمه بیماری در جمعیت سالمند مقابله کند و درمانده از ارائه خدمات شایسته شد.
نگاه مصداقی به این مولفه روشن نشان میدهد که حتی با ثروت بالا و توانمندی علمی نتوانستند از عهده پاسخگویی به نیازهای سلامت سالمندان برآیند، سالمندان دربخش سلامت بطور کلی 10-5 برابر میانسالان وجوانان نیازهای سلامتی دارند. نیازهای حیاتی، روانی، اجتماعی، اقتصادی که باید توسط گروههای مولد جوان تامین شود. در تحقیقات بزرگ چهار دلیل مرگ در جهان عبارتند از: رژیم غذایی نامناسب، فشار خون بالا، استعمال دخانیات و دیابت. هر چهار عامل با بالا رفتن سن بیشتر می شوند؛ به طوری که تنها 24 درصد افراد سالمند (بزرگتر از 65سال) از میوه و 40 درصد از سبزی مناسب استفاده میکنند.
بیش از 64 درصد همین افراد به فشار خون مبتلا هستند، یعنی از هر 20 نفر سالمند 13 نفر فشار خون دارند و از هر 10 نفر سالمند 6 نفر دیابت دارند قریب 80 درصد سرطانها را سالمندان مبتلا میشوند. هزینههای مرتبط با مراقبت از این بیماری و نگهداری سالمندان بالاترین هزینههای حوزه سلامت است که باید توسط جوانان تامین شود. نگرانی اساسی که وجود دارد آیا جوانان امروز به فکر دوره سالمندی خود هستند آیا آنها به اندازه کافی فرزند دارند که پاسخگوی نیازهای خودشان در سالمندی باشد. همانطور که در پاندمی کرونا دیده شد، هیچ کشور ثروتمندی با ساختارهای تامین اجتماعی نتوانست پاسخگوی این نیاز باشد و لازم است همه چیز بر خانواده و فردیت انسان برگردد.
اما وضعیت ما در رابطه با سالمندان چگونه است؟ جهان در طول 70 سال گذشته حدود 5 سال پیر تر شده است، یعنی میانه سنی از 26.6 به 31.3 سال رسیده است، اما در ایران متاسفانه در حدود 60 سال گذشته 10سال پیر تر شدهایم و میانه سن از 20.2 سال به 30سال رسیده است، این اتفاق ثابت نمیماند و همچنان پیرتر میشویم. در حال حاضر کمتر از 10 درصد جمعیت را سالمندان تشکیل میدهند و ما کشور جوان تلقی میشویم.
جهانیان در طول بحران کرونا شاهد بودند جوانان در هر زمینهای ضروری بود؛ در حوزه سلامت، در حوزه امنیت و در امور اجتماعی افتخار آفریدند، اما وضعیت چنین نمیماند و ما سالانه در حال پیر شدن هستیم؛به طوری که در 20 سال بعد از پیرترین کشورها محسوب شده و در 30 سال آینده پیرترین کشور جهان هستیم؛ به طوری که از هر 3 نفر تقریبا یک نفر بالای 60 سال سن دارد؛ تصور اینکه در این مدت کوتاه چه اتفاقی برای مردم میافتد بسیار تلخ است و حتما تلخ تر از پاندمی کروناست. جوانان با چه زحمتی باید جبران مافات کنند و حتما مدیریت امروز ما را زیر سوال برده و مصائب خود را برای همیشه به نام مدیران امروز و دیروز و فردا ثبت خواهند کرد. دنیا برای جبران این معضل فراگیر دو راه را انتخاب کرده است: 1- تشویق به فرزند آوری پس از تشکیل خانواده که راه اصلی نجات یک جامعه است. 2- مهاجر پذیری نیروهای کارآمد برای گرداندن چرخه اقتصاد. پاندمی کرونا نشان داد، اگرچه راه حل دوم تاکنون موثر بوده، اما به دلیل سالمندی و کاهش فرزندآوری درمقابل این عارضه تسلیم شد و اقتصاد مولد سرمایه داری نتوانست پاسخگوی نیازهای مردم باشد، آنچه میماند ازدواج است و فرزند آوری که جبران این تلخی را میکند و آن را به شیرینی غیر قابل وصفی تبدیل میکند، آیا در دنیا سمت و موقعیتی بالاتر و والاتر و پویاتر و با عظمت تر از «مادری» وجود دارد، آیا هیچ زنی می تواند بگوید من مفتخر به فلان دانش و پست و مقام هستم، در حالی که از عنوان «مادری» دور باشد.
افتخار مدیران موثر امروز زن جهان، مادر بودن آنها است، منظور عدم تامین جایگاه اجتماعی برای زنان نیست، اما مبادا کاری کنیم که این تعریف رفیع و ارزشمند و ماندگار را از آنها بگیریم. «مادربودن» نه تنها «خانواده» را بر پا میدارد، بلکه «جامعه» را می سازد، هیچ جامعه ای بدون مادران نمی تواند پابر جا بماند.
پشتیبانی از مادری و مادر بقای اجتماعی را به همراه دارد. جامعهای میماند و رشد می کند که مادران بیشتر و موثرتری داشته باشد. در تحقیقات بزرگ بینالمللی هیچ متخصصی اعم از بیولوژیک، صنعتی نتوانست در مقابل سمت مادری برای رشد دوام بیاورد.
تاریخ هم گویای همین واقیعت است. مادران سازندگان و ارتقا دهنده جامعه هستند. جوان ماندن جامعه در گرو وجود مبارک «مادران» است و این یعنی قدرت آفرینی برای کشور و رشد اقتصادی، علمی و فرهنگی یک جامعه. ما از پشتوانههای قدرتمند مذهبی برای فرزندان برخورداریم؛ پیامبر اعظم (ص) به زیادی جمعیت ما افتخار میکند (نهج الفصاحه ج 1144).
رهبر کبیر انقلاب اسلامی که رحمت خداوند بر او باد، جمعیت 200-150میلیونی را برای کشور درخواست میکند، رهبر معظم انقلاب همین معنا را تعبیر میکند و اصرار بر حل معضل دارند. سیاستهای کلی جمعیت را سال 1393 سی ام اردیبهشت ابلاغ میکنند، دولت جمهوری اسلامی به تصویب میرساند و ابلاغ میکند، اما روز به روز وضعیت بدتر میشود.
امروز مادران اگر چه در میدانهای ایثار گری میدرخشند و معرفی میشوند، اما در ساختارهای اجرایی و مدیریتی امتیاز نمیگیرند. پشتیبانی ساختار اجرایی و سیاست گذاری کشور از مادر بودن و مادر شدن آنقدر ضعیف است که تنها با ایثار جوانان این سمت «والاحفظ» می شود.
در سال 1398 تعداد 170 هزار تولد مثبت ثبت از سال 1397کمتر داشتیم و سال 1397 هم120 هزار تولد مثبت از سال 1396کمتر داشتیم. اما ملاحظه کنید که هیچ صدایی بلند نشده و هیچ ساختار اجرایی احساس ور شکستگی نکرد. کدام سرمایه است که از انسان و نیروی انسانی بالاتر باشد، چه اتفاقی افتاده است که با کوچکترین رشد اقتصادی خوشحال میشویم، اما با تولد یک فرزند ایرانی نه، چگونه است که با یک واقعه نابسامان زلزله و سیل به هیجان دچار میشویم، اما با کاهش 170 هزار تولد در طول یکسال اتفاقی نمیافتد.
روی سخن من با جوانان عزیز است به آنها که خداوند تبارک وتعالی و معصومین (س) و سیاست گذاران اصلی بزرگترین افق را برایشان «مادر شدن» و «پدر شدن» تعریف کردهاند. این حدیث شریف از باب الحوائج امام کاظم (ع) است که «روزی فرزند را خداوند عزوجل میدهد»(کافی جلد 6- صفحه 3).
ما با شاخصهای ابتر و ناقص ارزشیابی می کنیم اما فطرت چیز دیگری است. مرد جوان در جایگاه رفیع پدر شدن است که می ماند و افتخار می آفریند، پدر است که با نگاه به آینده فرزندانش، کار میکند و افتخار آفرینی میکند. با این حرف بالای دینی و انسانی که برای مادر شدن و پدر شدن وجود دارد، واقعیتهای کشورمان حاکی از کم توجهی به امور مربوط به آن میشود. امسال با کاهش 170هزار نفری تولدها، نرخ رشد جمعیت به زیر یک درصد سقوط کرد و متاسفانه ساختار جمعیتی به هم خورد و نسبت سالمندان کمی بالاتر رفت. دنیا برای حل مشکل سالهای طولانی است که برنامه ریزی کرده است.
در کشور آلمان وزارت خانهای تاسیس شده است؛ در این کشور برای 3 فرزند ماهانه قریب 195 یورو و برای فرزند چهارم و بالاتر 221 یورو در ماه پرداخت میکنند و نفرات بالا را بسیار بیشتر میدهند. 70درصد 4 دوره درمان ناباروری را تامین میکنند. هرکس در آلمان به دنیا بیاید یک شهروند آلمان است. در اسپانیا برای تولد هر بچه 2500 یورو به خانواده کمک کردهاند.
کره جنوبی بیش از 3هزار دلار میدهد. فرانسه با تخصیص قریب 5 درصد از درآمد ناخالص ملی بیشترین باروری را در کشور های اروپایی دارد کشورهای شمال اروپا و ژاپن قوانین تشویق فرزند آوری دارند در روسیه فرمان فرزند آوری را آقای پوتین به عهده گرفته است و اقدامات اعجاب آوری انجام میدهد. در انگلستان معافیت مالیاتی برای فرزندان، 3سال مرخصی، حقوق برای مادران حداقل اقدامات است، همچنین در کشورهای پر جمعیتی چون چین و هند همه قوانین به فرزند آوری تغییر کرده اند.
ما نیازمند حرکتی جهشی برای حل این مشکل که روز به روز سخت میشود هستیم؛ دو عامل اصلی در این قضیه موثر است: 1- سبک زندگی: جالب است که در تحقیقات ملی مشخص شده است بیشترین دلیل ازدواج دیررس و فرزند آوری کمتر سبک زندگی است نه مسائل اقتصادی، افراد ثروتمند و شاغل دیر تر ازدواج کرده و با تاخیر کمتر فرزند میآورند.
تغییر سبک زندگی با برنامه ریزی های علمی موثر و مدون و مستمر فرهنگی میسر است. همه رسانه های همگانی، سمعی، بصری و نوشتاری، همه محافل فرهنگی و مذهبی باید یکصدا برای تغییر سبک زندگی اقدام کنند.
2- بسیج ملی عملیاتی: منظور فهم عالمانه موضوع توسط ساختارهای اجتماعی و حمایت همه جانبه از آن با توجه به فرهنگ غنی ایرانی اسلامی است. این بسیج باید مساعدتهای اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی را در برگیرند و با مطالعه اقداماتی که در جهان انجام میشود کارهای موثری را در این زمینه طراحی و به اجرا در آورد. موضوع جمعیت و ساختار آن، تلخ تر از کرونا است، اما میتوان آن را با شهد تولد فرزندان در ایران زمین شیرین ساخت.
انتهای پیام /
جمعیت ایران دنیا