شنبه 3 آذر 1403

برخی مسئولین ارتقای شأن خود را در نزول منزلت معلم میدانند

خبرگزاری دانشجو مشاهده در مرجع
برخی مسئولین ارتقای شأن خود را در نزول منزلت معلم میدانند

به گزارش گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، ابوالفضل فکوری، دبیر شورای تبیین مواضع بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان سراسر کشور سخنران پیش از خطبه‌های نماز جمعه 8 اردیبهشت ماه تهران بود. متن سخنرانی به شرح زیر است: بسم الله الرحمن الرحیم «انَما بُعِثتُ مُعَلِما. با آغاز پروسه انقلاب اسلامی و نقطه کانونی تحولی آن در بهمن 57، که چرخش نظام طاغوتی به نظام توحیدی بود. شاهد نظم سیاسی نوینی در سطح...

به گزارش گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، ابوالفضل فکوری، دبیر شورای تبیین مواضع بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان سراسر کشور سخنران پیش از خطبه‌های نماز جمعه 8 اردیبهشت ماه تهران بود. متن سخنرانی به شرح زیر است:

بسم الله الرحمن الرحیم «انَما بُعِثتُ مُعَلِما.

با آغاز پروسه انقلاب اسلامی و نقطه کانونی تحولی آن در بهمن 57، که چرخش نظام طاغوتی به نظام توحیدی بود. شاهد نظم سیاسی نوینی در سطح جهان اسلام بودیم. در حالی که بسیاری از کشور‌های مسلمان درگیر ساخت سیاسی مارکسیسم یا لیبرالیسم، دو قطبی کاذب جهان آن روز بودند.

به یک باره آغاز پدیده‌ای اسلامی_سیاسی بنام انقلاب اسلامی ایران، همه چشم‌ها را متوجه خود کرد. این تازه نقطه‌ی شروع بود و اگر این جابه‌جایی در ساحت‌های مختلفِ فکر، علم، زندگی، اخلاق و معنویت استمرار نیابد، حیات انقلاب در مخاطره خواهد افتاد، به همین خاطر حیات و تحول انقلاب در هم گره خورده‌اند. «تحول» نقطه اصلی درگیری نیست، چرا که جبهه مقابل انقلاب اسلامی حیاتش را با همین واژه‌های دل فریب جلو میبرد.

گلوگاه مهم و محل درگیری «قرائت از تحول است».

سوال اساسی این است که اگر بخواهیم رهروان طریق تحول به بیراهه نروند و بیراهه به راه تبدیل نشود، چه باید کرد؟ بنظر میرسد پاسخ به این سوال در گرو شناخت مبدأ تحول است. در نظرگاه رهبر معظم انقلاب، مبدأ تحول، تحول در انسان است. اگر می‌گوییم انقلاب اسلامی بزرگ‌ترین تحول است، این تحول، انسانی می‌خواهد از جنس خودش، یعنی همان انسانِ انقلابی!

مسئله انقلاب اسلامی انسان است. غایت او انسان است.

در این آوردگاه و بیراهه‌های متکثر، اسلام برای تربیت انسان آمده است. شناخت شاهراه تربیت و تحول انسان، در این نقطه ریشه‌ای انقلاب اسلامی معنا می‌یابد. نظام تعلیم و تربیت شاهراه اساسی حرکت تحولی انقلاب اسلامی است. آموزش و پرورش به مثابه محور تحول انسان و به دنبال آن ادامه حرکت تحولی انقلاب اسلامی، نقشی بی بدیل در دستیابی به آرمان‌های انسان موحد دارد. در این راستا سند تحول بنیادین آموزش و پرورش بعنوان ریلی برای شروع نهضت تحول تعلیم و تربیت دارای اهمیت و اولویت است. متأسفانه طی سال‌های اخیر کم لطفیِ دولتمردان و عدم اهتمام جدی برای اجرای این سند منجر به توقف عملیاتی آن در دهه اخیر شد.

از مهم‌ترین مواردی که باعث عدم اجرای این سند شده است.

مشخص نبودن نسبت دستگاه‌های مختلف دولتی و غیردولتی با اجرایی سازی سند تحول بنیادین آموزش و پرورش است. بی شک گفتمان سازی و پیاده سازی این سند نیازمند یک عزم ملی و اراده‌ای پولادین است. متأسفانه علی رغم تاکید نص صریح سند مبنی بر بروزرسانی پنج سال یکبار، با گذشت بیش از دوازده سال از تدوین سند شاهد حتی یک مرحله بروزرسانی نبوده ایم.

نیاز‌های انسان لحظه به لحظه در حال پوست اندازی است و طبعاً برنامه ریزی برای تعالی انسان و جهت دهی استعداد‌ها نیز نیازسنجی دقیق و بروز می‌طلبد. به نظر می‌رسد دولت سیزدهم که رویای دولت مردمی را در سر می‌پروراند، نه تنها فهم دقیقی از مردمی سازی ندارد، بلکه با اصرار بیش از حد به اجرای آن، جاهلانه دست روی خصوصی سازی به جای مردمی سازی گذاشته است. عملی که در نهایت منجر به شکاف اجتماعی خواهد شد.

مفهوم پته‌ای سازی آموزش با شعار مشارکت خانواده در فرآیند تعلیم و تربیت، آموزش و پرورش را کارایی فرض کرده و عدالت را لگدمال خواهد کرد. نگاه کالایی سازی به آموزش در تمام مراتب ایده‌ی پته‌های آموزشی محرز است. مردمی سازی آموزش و پرورش، خصوصی سازی آن نیست اگر بدانیم.

بعلاوه‌ی آن مدارس به اصطلاح غیرانتفاعی با شهریه‌های بعضا دلاری، دیگر جنبه‌ی بروز یافته‌ی این نگاه است و با نام مشارکت مردم در امر تربیت در حال تبدیل شدن به بزرگترین دشمن تعلیم و تربیت مردم است که موجب افزایش فاصله طبقاتی خواهد شد. گویا برخی حضرات مسئول در جمهوری اسلامی که از موسسان اصلی این مدارس هستند هنوز نمی‌دانند مدارس خصوصی بزرگترین صحنه‌ی اوردگاه عدالت_سرمایه هستند.

متأسفانه در دولت سیزدهم نیز شاهد تداوم غفلت استراتژیک در تربیت معلم هستیم. دانشگاه فرهنگیان به مثابه مرکز ثقل نظام آموزش و پرورش و قلب تپنده تعلیم و تربیت دارای اهمیت وافر است. در این لایه مهم نیز شاهد بی مهری‌های نرم افزاری و سخت افزاری و مهم‌تر از آن عدم اهمیت تربیت معلم در بدنه دولت هستیم. همانطور که گفته شد شاهراه حل مسائل اساسی و تحول انقلاب اسلامی آموزش و پرورش، و شاهراه تحول آموزش و پرورش، تربیت معلم و دانشگاه فرهنگیان است.

از دیگر موضوعات مهمی که داخل و خارج از نظام تعلیم و تربیت مغفول واقع شده است، موضوع شأن و منزلت معلم است. علی رغم بیانات چندین باره مقام معظم رهبری در مورد ارتقای شان و منزلت معلمان، متأسفانه شاهد کاهش روز به روز این مهم در کشور هستیم. صدا و سیما به عنوان نهادی که مستقیما از سوی رهبر معظم انقلاب مامور به پیگیری این مسئله شده است، چه اقدام موثری به انجام رسانده است؟ عایدی معلم، از پرداخت‌های مکرر صدا و سیما به مسئله معیشت، جز کاهش شان و منزلت معلمان چه بوده است؟

از صدا و سیمای جمهوری اسلامی چه هنگام صدای مطالبات به حق در باب مسائل سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، محتوای برنامه درسی و دانشگاه فرهنگیان شنیده شده است؟ صدا و سیمای امروز نه صدای معلمان است نه سیمای تحول. برخی مسئولین در جمهوری اسلامی، ارتقای شأن خود را در نزول شأن و منزلت معلم می‌دانند. آقای رییسی و وزیر آموزش و پرورش بدانند، رتبه بندی نه تنها دستاوردی برای آموزش و پرورش نبود، بلکه با گره خوردن آن با افزایش حقوق معلمان و نحوه بد اجرایی سازی آن شأن و منزلت معلم را زیر پا گذاشت.

نمونه دیگری از این موضوع سازمان بی برنامه و بودجه است که با عملکرد استثمار گرایانه خود تبدیل به کارخانه نفرت پراکنی علیه مقام معلم شده است و در شب عید با اهمال کاری و گروکشی سیاسی از ناکامی معلمان کام گرفت. آموزش و پرورش در عین اولویت نداشتن، در نگاه دولتمردان چپی و راستی با مسائل و موضوعات عدیده و پیچیده بسیاری دست و پنجه نرم می‌کند.

مسئله سرمایه انسانی مورد نیاز دستگاه که به دلیل افزایش جدیِ نیاز سالانه معلم و از طرفی پایان خدمت تعداد بسیاری از معلمین و از سوی دیگر محدودیت منابع مالی، طی سال‌های آتی مشکلات بسیاری را برای آموزش و پرورش ایجاد خواهد کرد.

تأمین نیروی انسانی مورد نیاز با توجه به منویات مقام عظمای ولایت صرفاً باید از طریق دانشگاه فرهنگیان و دانشگاه شهید رجایی صورت گیرد. اما متأسفانه مشاهده میشود برخی نمایندگان مجلس شورای اسلامی همیشه در تلاش اند دقیقا نقطه مقابل نگاه رهبری را کشف، و در پی اجرایی سازی آن بر می‌آیند. برای مثال به بهانه وضعیت اضطراری کمبود معلم، از مبادی مختلف و به صورت برف انباری و با مجوز مجلس جذب صورت میگیرد که پرسش اساسی این است که آیا مجلس در جایگاهی است که برای جذب معلمین مجوز دهد؟ و نسبت شورای عالی انقلاب فرهنگی و شورای عالی آموزش و پرورش با این موضوع چیست.

کیفیت جذب و فرآیند جذب از دیگر موضوعات مهم در باب سرمایه انسانی است. سازوکار گزینش آموزش و پرورش دارای فرآیندی معیوب، کهنه و ناکارآمد است و تابِ بازمعماری و بهینه سازی رویه‌های غلط گذشته را ندارد. از طرفی شاهد دخالت بسیاری از سیاسیون در امورات مهم آموزش و پرورش هستیم که فارغ از مقاصد سخیف سیاسی، نهایتاً منتج به ناکارآمدی، و ناکارآمدی باعث افزایش بی اعتمادی عمومی نسبت به دستگاه تعلیم و تربیت خواهد شد.

واقعیت امر آموزش و پرورش سیاسی هیچگاه کارکرد تربیتی_فرهنگی نخواهد داشت. با وجود تمامی چالش‌های مذکور، ما نسل معلمان جوان تحول خواه با راهبری رهبری عزیز امت و با اذهانی روشن و اراده‌ای محکم امیدواریم و در مسیر تحول، مشق رزم می‌کنیم.

والسلام علیکم و رحمت و الله و برکاته