بر صنعت نشر ایران چه گذشت؟ / نگاهی به مصائب نشر در سال 1401
سال 1401 با برگزاری نمایشگاه کتاب تهران شروعی نویدبخش برای نشر پس از دو سال دست و پنجه نرم کردن با شرایط کرونا داشت، اما در ادامه تعطیلی کتابفروشیها و روند رو به رشد کتابسازیها اجازه نداد این شروع ادامه دار باشد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، سال 1401 سالی متفاوت برای صنعت نشر، کتاب و کتابخوانی به شمار میرود، از این جهت که نشر پس از دو سال درگیری با آسیبهای کرونا و تعطیلیهای پی در پی کتابفروشیها، نمایشگاه کتاب تهران را پس از دو سال وقفه تجربه کرد، تجربهای که اگرچه به دلیل افزایش قیمت کتاب نتوانست چندان برای ناشران پرسود باشد اما تا حدودی مشکلات را برطرف کرد.
به موازات آن وضعیت در حلقه بیرونی نشر یعنی توزیع و سیستم فروش کتاب چندان راضیکننده نبوده است، تعطیلی 4 کتابفروشی آن هم در همان ماههای ابتدایی سال همچون یک هشدار برای ادامه حیات کتابفروشیها در ایران عمل کرد.
این چهار کتابفروشی در حالی تعطیل شدند که دو نمونه از آنها در زمره کتابفروشیهای باسابقه و قدیمی تهران با سابقه 40 تا 50 ساله به شمار میرفتند و یک کتابفروشی دیگر نیز در زمره حرکتهای تازهای بود که در سالهای اخیر بازار کتاب به خود دیده بود. عمده این فروشگاهها دلیل تعطیلی خود را مشکلات مالی و اقتصادی بیان کردهاند؛ مشکلی که سالهاست گریبانگیر نشر و اقتصاد پیرامون آن شده است.
فروشگاه کتاب کودک و نوجوان در خیابان انقلاب، کتابفروشی فردوسی در خیابان تجریش، کتابفروشی گوشه در خیابان شریعتی، کتابفروشی چهل کلاغ در ارگ شیراز از جمله کتابفروشیهای تهران بودند که در ماههای ابتدایی سال تعطیل شدند و البته این تعطیلیها در ماههای بعد از آن با تعطیلی کتابفروشی آفتاب در مشهد و در معرض تعطیلی قرار گرفتن کتابفروشی اسم در انقلاب ادامه پیدا کرد.
اما نمایشگاه کتاب تهران را شاید بتوان یکی از مهمترین نقاط عطف برای نشر در سال 1401 دانست، اگرچه برخی از ناشران همچون قطره، مرکز، نظرو دیبایه اعلام کردند که به دلیل حمایت از کتابفروشان در نمایشگاه کتاب تهران شرکت نخواهند کرد، ولی با این وجود نمایشگاه دستاوردهای مالی قابل توجهی برای ناشران داشت.
یکی دیگر از وجوه نشر در سال 1401، گستردهتر شدن فعالیت ناشران کتابساز و قاچاق کتاب بود، ناشرانی که به مدد مجوزهای وزارت ارشاد به عنوان ناشر رسمی وارد نمایشگاه کتاب تهران شده و به فروش نسخههای کپیشده از آثار پرفروش ناشران میپرداختند و اتفاقا غرفهشان نیز مملو از جمعیت بود.
گستردگی فعالیت کتابسازان در سال 1401 تنها به نمایشگاه کتاب ختم نشد، بلکه همزمان در نمایشگاه کتاب دیجیکالا نیز حضوری چشمگیر داشتند و پرفروشترین آثار دیجیکالا متعلق به همین ناشران کتابساز بود در حالیکه نسخه اصلی و معتبر کتاب توسط ناشر اصلی هم در دیجیکالا موجود بود. اما به دلیل بهرهمندی از تخفیف 50 درصدی و گاها بیشتر این ناشران کتابساز بودند که برنده این میدان شدند.
در سالی که گذشت، کتابسازان فعالیتهای خود را گستردهتر کردند و به پلتفرمهای دیگر نیز نفوذ کردند. البته مقابله با ناشران کتابساز و قاچاقچیان کتاب نیز در سالی که گذشت گمرنگ نبوده است، اگرچه بسیاری از کشف و ضبطها به دستور مراجع قضایی رسانهای نشد، اما پیگیریها نشان میدهد که علاوه بر کشف انبارهای قاچاق کتاب، چندین نیسان در حال حمل نیز متوقف شده و شناسایی شدهاند.
کتابسازان و قاچاقچیان کتاب اگر در سالهای پیش تنها دستفروشان و بساطگستران کتاب را در خیابان انقلاب تحت سلطه خود داشتند، حالا تمام شبکه های اجتماعی از اینستاگرام و تلگرام گرفته تا داخلیها سرشار از پیجهای خانم و آقای کتاب است، پیجهایی که کتابهای ممنوعه و نایاب را با قیمت بسیار نازل در اختیار مخاطب قرار میدهند.
میهمانی قطر در نمایشگاه کتاب تهران؛ صنعت نشر ایران چگونه میتواند از این فرصت بهره ببرد؟اتفاق حائز اهمیت دیگری که در حوزه قاچاق کتاب و کتابسازی رخ داد، امحای بزرگترین انبار کتابهای کشف شده از قاچاق کتاب بود، بالغ بر 400 هزار جلد کتاب کپی که ناقض حقوق مالکیت مادی و معنوی مولفین و ناشرین بود و در پی شکایت بسیار تعدادی از ناشران در سالهای 96 و 97 در عملیات کشف و ضبط توسط ضابطین قوه قضائیه از انبارهای متعلق به مجرمین پرونده شناسایی شده بود. امحا شد.
خوشبختانه در دو سال اخیر، ناشران با آگاهی به حقوق خود و مسیرهای قانونی در این زمینه توانستهاند تا حدودی از حقوق خود دفاع کنند.
به موازات آن، کتابسازان و شبکههای قاچاق کتاب نیز که در ایستگاههای مترو، فرودگاهها، ترمینالها، ادارات و دانشگاهها نمایشگاههای 50 درصد تخفیف دایر میکردند، حالا با شگردهای جدید به میدان آمدهاند. فروشندگان زن جوان با حضور در مجتمعهای مسکونی با کوله پشتیهایی مملو از کتابهای پرفروش بازار حضور پیدا کرده و به فروش آثار خود میپردازند.
این فروشندهها همچون بچههای کار با ونهایی روزانه در سطح شهر تهران پیاده میشوند و پس از گذشت چند ساعت عصرها دوباره سوار بر همان ونها می شوند.
اما مسئله اصلی در موضوع کتابسازی و قاچاق کتاب اهمال نهادها و دستگاههای فرهنگی است، شهرداری و وزارت ارشاد سالها این موضوع را رها کردند، از سوی دیگر برخوردها هم به صورت متناوب و دنبالهدار نبوده است، در دورههایی سختتر و در دورههایی سهلتر برخورد شده است، این انتظار همواره وجود داشته که نهادهای فرهنگی از جمله وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در این زمینه با جدیت بیشتری وارد شود.
در این زمینه مدیر اداره کتاب اخیراً وعدههایی برای برخورد با ناشران کتابساز داده است، استفاده از نرمافزار مشابهتیاب در بررسی و ممیزی کتاب و باز شدن پای ناشران کتابساز در هیئت رسیدگی به تخلفات ناشران از جمله این وعدههاست که باید دید برای سال جدید به نتیجه میرسد یا خیر؟.
20 هزار تن کاغذ دولتی تا پایان سال برای صنعت نشر تولید میشود
عدم رضایت ناشران واهالی فرهنگ از احکام صادره برای فعالان عرصه قاچاق کتاب و کتابسازی در سالهای اخیر بارها این نکته را گوشزد کرده است که باید برای رفع آن به وضع قوانین حقوقی متناسب روی آورد، علاوه بر این بارها این نکته مطرح شده است که تشریح وضعیت موجود و شفافسازی آسیبهایی که از این راه به نشر وارد شده و میشود، میتواند در هماهنگسازی نهادهای مرتبط با این موضوع برای ممانعت از رشد بیشتر این پدیده مثمرثمر باشد.
امروز دیگر بر کسی پوشیده نیست که یکی از مهمترین دلایل گرفتاریهای اقتصادی در نشر ظهور و بروز بازار موازی و غیرقانونی عرضه کتابهای ناشران است، بازاری که ویترین خود را کف آسفالت خیابانهای مختلف شهر به ویژه خیابان انقلاب گسترانده است، آن هم مقابل چشم ناشرانی که روز به روز دلسردتر میشوند.
کتابگسترانی که در بساطشان همه چیز دیده میشود از کپیشدههای کتابهای پرفروش ناشران گرفته تا کتابهای آن ور آبی و ممنوعه و بدون سانسورها.
اما در بُعد فرهنگی ماجرا باید به آسیبهای قابل توجه این آثار به نظام فکری خانوادهها و نسل جوان اشاره کرد، خانوادهای که با این تفکر عامیانه که هر کتابی خوب است، اقدام به خرید کتاب از این بساطیها آن هم به دلیل ارزانتر بودن و بهرهمندی از تخفیفهای وسوسهانگیز میپردازد، بدون اینکه بداند این کتاب توسط نهادهای رسمی تأیید شده یا نشدهاند. محتوای نظارت نشده، لغو مجوز شده و... به درون ساختار فکری و زیستی خانوادهها و جوانان نفوذ پیدا میکند و البته هیچ نهاد یا ساختاری هم تمایلی به این ندارد که مسئولیت برخورد با آن را بپذیرد.