بزرگخو: سیاستگذاریهای شورای عالی انقلاب فرهنگی با واقعیتهای جامعه متناسب نیست / شهرابی: جوانگرایی ملاک شورا برای تایید روسای دانشگاهها باشد
گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، شورای عالی انقلاب فرهنگی به عنوان شورایی پرطمطراق ترکیبی از اعضای حقیقی و حقوقی است که پس از گذشت بیش از چهار دهه از عمر انقلاب اسلامی علی رغم سیاست گذاریهای متنوع در حوزههای مختلف، اما نتوانسته به خوبی نقش خود را در جهت اهداف ترسیم شده شامل گسترش نفوذ فرهنگ اسلامی در شئون جامعه، تقویت انقلاب فرهنگی، اعتلای فرهنگ عمومی و تزکیه محیطهای علمی و فرهنگی از...
گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، شورای عالی انقلاب فرهنگی به عنوان شورایی پرطمطراق ترکیبی از اعضای حقیقی و حقوقی است که پس از گذشت بیش از چهار دهه از عمر انقلاب اسلامی علی رغم سیاست گذاریهای متنوع در حوزههای مختلف، اما نتوانسته به خوبی نقش خود را در جهت اهداف ترسیم شده شامل گسترش نفوذ فرهنگ اسلامی در شئون جامعه، تقویت انقلاب فرهنگی، اعتلای فرهنگ عمومی و تزکیه محیطهای علمی و فرهنگی از افکار مادی و نفی مظاهر و آثار غربزدگی به خوبی ایفاء کند. با توجه به اختیارات قانونی شورای عالی انقلاب فرهنگی برآورده شدن انتظارات از آن مستلزم حضور موثر سایر اعضاء در سیاست گذاریها است با این وجود در سالهای اخیر غفلت رئیس جمهور دولت یازدهم و دوازدهم و رئیس سابق شورای عالی انقلاب فرهنگی از برگزاری جلسات منظم شورا و همچنین عدم ابلاغ مصوبات جهت اجرا در به حاشیه راندن این نهاد سیاست گذار نقش به سزایی داشته است. بدون شک با روی کار آمدن دولت سیزدهم و انجام تغییرات گسترده در عرصه مدیریتی کشور و همچنین تغییرات هوشمندانه در سطح اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی از سوی رهبر معظم انقلاب انتظارات از این شورا در جهت اصلاح ناکارآمدیهای گذشته به طور چشم گیری افزایش یافته از این رو ضرورت دارد تا در دوره جدید ضمن احیاء جایگاه این نهاد در سیاست گذاری علمی و فرهنگی کشور، مسیر تحقق اهداف و برنامههای این شورا با توجه به مطالبات رهبر معظم انقلاب هموار شود. با این اوصاف خبرگزاری دانشجو، با توجه به معرفی اعضای جدید شورای عالی انقلاب فرهنگی از سوی رهبر معظم انقلاب در گفتگو با علی بزرگخو، دبیر اتحادیه دانشجویی دفتر تحکیم وحدت و زهرا شهرابی، ادوار بسیج دانشجویی دانشگاه الزهرا و دانشگاه صدا و سیما به بررسی موانع و اولویتهای پیش روی این شورا در دوره جدید پرداخته که در ادامه این گفتگو را میخوانید. دانشجو: گسترش نفوذ فرهنگ اسلامی در شئون جامعه و تقویت انقلاب فرهنگی و اعتلای فرهنگ عمومی و تزکیه محیطهای علمی و فرهنگی از افکار مادی و نفی مظاهر و آثار غربزدگی از جمله اهداف شورای عالی انقلاب فرهنگی بوده است. شما عملکرد این شورا را در جهت تحقق اهداف ترسیم شده به ویژه در دوره اخیر چگونه ارزیابی میکنید؟ به نظر شما شورا در چه حوزههای موفق بوده و در چه حوزههایی عملکرد ضعیفی داشته است؟ شهرابی: در دوره اخیر، جلسات شورا با فاصله زمانی زیاد و یا با تنشهای سیاسی همراه بود و این امر سبب شد که اهداف اصلی شورا، عملا محقق نشده و جلسات با مصوبات جدی همراه نباشد و بسیاری از مصوبات صرفا ابقا و یا انتصاب افراد باشد. علاوه بر این سرعت تدوین سیاستها، الحاقها، اصلاحات و... بسیار آهسته بوده و در بسیاری موارد پویایی لازم را نمیتواند داشته باشد در نتیجه کلی گویی شده یا مدام نیاز به بازنگری دارند، که خود بازنگری نیز زمانبر است و اینگونه بسیاری از جهت دهیهای فرهنگی و علمی که شورای عالی انقلاب فرهنگی باید انجام دهد، در یک لوپ ناقص میافتند. سیاست گذاری در شورا اغلب ناظر به مسائل موجود با به قولی سلبی بوده و ناظر به آینده و یا ایجابی نبوده است. امر سیاستگذاری همواره نیاز به همراهی افکار عمومی دارد، ولی شورا چه در دوره پیشین و چه در دورههای قبل افکار عمومی را در سیاستگذاری همراه، همدل و همزبان نکرده است.
شورا در کارهای پژوهشی که منجر به پیشنهادها و مصوبات میشود، پژوهشهای خوبی انجام داده است که این امر را در انتشارات و فصلنامههای علمی مرتبط با شورا نیز قابل مشاهده است. مهمترین مشکل در امر پژوهشها، یکی توجه کم به ارزیابیهای سریع و بازخوردگیری مصوبات و دیگری سرعت پایین پژوهشها و پایشهای کشوری برای ارزیابیهاست. در پژوهشهای کشوری میتوان هم از پژوهشگران بیشتر استفاده کرد هم به سمت پایشهای الکترونیک رفت. دانشجو: به نظر شما چه دلایلی باعث شده تا برخی مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی به ویژه در دوره اخیر جنبه اجرایی پیدا نکنند راهکار شما برای ملزم کردم نهادهای ذی ربط در جهت اجرای مصوبات این شورا چیست؟ آیا شورا در انجام وظایفه نظارتی خود به درستی عمل کرده است؟ بزرگخو: اجرایی نشدن برخی از قوانین و سیاست گذاریهای شورای عالی انقلاب فرهنگی چند دلیل اساسی دارد که از جمله این دلایل میتوان به عدم آشنایی اعضای این شورا با کف میدان فرهنگ و عناصر اثرگذار در ذهنیت و افکار عمومی اشاره کرد و طبیعتا، چون این شناخت تاکنون ملموس نبوده همین مساله موجب شده تا سیاست گذاریها متناسب با واقعیتهای روز جامعه نباشند. نکته بعدی اینکه تاکنون ابزار و اجرائیات درستی مبتنی بر واقعیت روز برای سیاست گذاریها از سوی اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی پیش بینی نشده و این در حالی است که وضع هر سیاست گذاری در سطح کلان کشوری نیازمند برخی ابزارها و ملزومات کف میدان است تا سیاست گذاریها در مقام اجرا عملیاتی شوند. به هر روی اجرای هر سیاستی نیازمند یک سازمان و ابزار است، اما این ابزار و سازمان در اجرای سیاستهای شورای عالی انقلاب فرهنگی معمولا دارای مشکل بوده به گونهای که میتوان گفت تاکنون در این شورا علی رغم تعیین اهداف، اما مسیر و رویکردی که قرار است مبتنی بر آن به هدف نهایی برسیم ترسیم نشده و به نوعی مغفول مانده است. اتفاقی که تاکنون در شورای عالی انقلاب فرهنگی افتاده این است که در سیاست گذاریها صرفا کلی گویی صورت گرفته و به جزئیات توجه نشده و به تبع آن همواره اهداف نهایی سیاست گذاریها به عنوان گزارش کار ارائه شده و این کاملا یک رویکرد منفعلانه محسوب میشود که نیازمند تغییر است که البته در انتصابات اخیر رهبر معظم انقلاب شاهد این تغییر بودیم. شهرابی: شورای عالی انقلاب فرهنگی، مجموعهای از مصوبات را در دو حوزه فرهنگ و دانش داشته و دارد. اما این مصوبات مشکلات جدی دارد. برای بسیاری از مصوبات مجموعهای از پژوهشهای ارزنده انجام شده و بعد از آماده شدن پیشنویس، در جلسه شورا بررسی میشود. ولی واقعیت این است، چون مصوبات با ساختارهای دولتی و خصوصی در کشور همخوانی لازم را ندارد، صرفا به صورت اسناد بالادستی که فقط در گزارشهای ادارات و یا خبرهای خبرگزاریها کارایی دارد، تبدیل میشود. هرچند با وجود بخش الزامات اجرایی سعی شده این مشکل حل شود، ولی تناسب لازم ایجاد نشده است. بعضی از سیاست ها، مانند تحول در آموزش پرورش، از لحاظ متنی، محتوایی بسیارعالی است، ولی در ساختارها و یا افرادی که باید این سند را اجرا کنند، آمادگی لازم ایجاد نشده است در نتیجه، اثر بخش نیست. همین سیاستها را میشود در قالب 5 ساله، با تناسب بیشتر و همراه با ساختارهای اجرایی بهتر و به واقعیت نزدیکتر، طراحی کرد و هر 4 سال متناسب نیاز و متناسب گام بعدی بازطراحی کرد. همین امر را رهبری در سیاستهای برنامههای 10 ساله کشور انجام میدهند. علاوه بر این، مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی همواره در مقام ابلاغ مطرح بودند و هرگز به اندازه کافی برای عموم مردم توضیح داده نشدند. این موضوع، درمورد نخبگان و دانشجویان نیز صدق میکند. نظام جمهوری اسلامی ایران همواره با تبیین مواضع و سیاستهای کشور، مردم را همراه کرده و تغییرات ساختاری را تسریع کرده است؛ ولی شورا خود را در مقام تبیین این سیاستها نمیبیند و فقط به چاپ کردن سیاستها و یا مقالات مرتبط میپردازد. این کار در حالی است که در ادبیات علمی سیاستگذاری مردم و نهادهای تنظیمگر اجتماعی از عناصر مهم سیاست گذاری و حکمرانی تلقی میشوند. علاوه بر این، شورا، نیاز به همراهی سه قوا به گونهای بهتر دارد مثلا اگر ارزیابیها نشان میدهد که فلان دستگاه اجرایی، دانشگاهی و یا... به مصوبات عمل نمیکند با سرعت در قوهی بالادستی آن بررسی و مواخذه شود؛ و این بررسی و مواخذه خارج از نوبت اتفاق بیافتد. حقیقتا از آنجا که هر سه قوه در این شورا حضور دارند، اینکار تنها نیاز به همکاری، همدلی، فرآیند سازی آسان و تغییر بروکراسی عریض و طویل دارد. شورای عالی انقلاب فرهنگی، در نظارت مشکلات زیادی دارد. شاید مهمترین دلیل اش این است که در امر نظارت با نهادهای زیادی هم پوشانی کاری دارد و الزام اجرایی کمی برای مصوبات خود دارد. مثلا اگر مسئول دانشگاهی خلاف سند جامع علمی عمل کند، در آرمانیترین حالت فقط میتوان او را خلع کرد و هیچ تنبیه دیگری نمیتوان اعمال کرد. علاوه بر این خود شورا نیز در امر نظارت اهمال کاری زیادی میکند مثلا در ماجرای سند 2030 تا زمانیکه دانشجویان وارد کار و مطالبهگری و روشنگری نشدند، شورا هیچ عمل قابل توجهی انجام نداد. امر نظارت نیاز به رصد و پیگیری در جلسات شورا دارد، تا زمانیکه جلسات شورا چند ماه یکبار با دستور کارهای سطح پایین برگزار شود، نظارت هرگز اتفاق نمیافتد، هرچند آقای رئیسی جلسات شورا را جدی میگیرند، ولی تا رسیدن به شرایط مطلوب هنوز جای کار هست. شاید عجیب به نظر برسد، ولی برای یک پروژه تحقیقاتی، نیاز به سندهای ارتقای وضعیت زنان استانها که معاونت زنان دولت دوازدهم نوشته، داشتیم. علاوه بر معاونت زنان ریاست جمهوری از ارگانها از جمله شورای انقلاب فرهنگی و شورای فرهنگی اجتماعی زن شورا پیگیری کردیم، ولی آنها گفتند اسناد را ندارند. حقیقتا این نحوه نظارت بر نهادها درست نیست. رهبری در نامه انتصاب نکته بسیار مهمی را گوشزد کردند که فرهنگسازی درست نیاز به قانونهای الزام آور را کم میکند و این باید از جمله اهداف و چشم اندازهای افراد جدید و قدیم شورا باشد. چرا که عمده سیاست گذاری فرهنگی کشور ناظر به مشکلات بعد از به وجود آمدن آن است؛ در صورتی که فرهنگسازی اصلی فقط در امور آموزشی اعم از مهد کودک، مدرسه و دانشگاه، سازمان تبلیغات و... نیست و نهادهای خصوصی و گروههای مردمی نیز در فرهنگسازی اثربخشی زیادی دارند. به این نهادها و گروههای مردمی نیز باید توجه داشت و از آنها حمایت کرد و در ایجاد سیاست ها، رصد و پایش آن دخیل بوده و ازآنها استفاده شود. دانشجو: با توجه به معرفی اعضای جدید شورای عالی انقلاب فرهنگی و حذف برخی افراد پا به سن گذاشته و از طرفی معرفی گزینههای جوان و دانشگاهی از سوی رهبر معظم انقلاب چه چشم اندازی را برای آینده شورای عالی انقلاب فرهنگی در دوره جدید پیش بینی میکنید پیشنهاد شما برای افزایش کارایی و اثرگذاری شورا چیست؟ بزرگخو: حذف برخی افراد پا به سن گذاشته از شورای عالی انقلاب فرهنگی و انتصاب افراد جدید و تازه نفس که با اولویت جوانگرایی انجام شده بیانگر تیزبینی رهبر معظم انقلاب است. در واقع با انتصابهای جدید افراد باسوادی در حوزه فرهنگ فرصت حضور در شورای عالی انقلاب فرهنگی را یافته اند. طبیعتا با انتصاب اعضای جوان این افراد، چون ارتباط بیشتری با جوانان دارند میتوانند اثرگذاری بیشتر و بهتری روی فرهنگ داشته باشند؛ چرا که آنها نیازهای نسل جوان را بهتر متوجه میشوند و از طرفی شناخت بیشتری از ابزار روز دارند. شهرابی: حقیقتا انتصاب دانشگاهیان و چهرههای جوان و علمی در این مسند امید زیادی را برای تغییر روند شورا ایجاد کرده است. با انتصاب افراد جوان در این زمینه بار دیگر رهبری ثابت کردند خودشان میدان دار جوانگرایی در سطوح بالای مدیریت و سیاست گذاری کشور هستند. تنوع تخصص افراد جدید بسیار حائز اهمیت است این افراد اغلب در رشتههای مربوط به فرهنگ و جامعه تدریس داشته و یا تالیفاتی دارند. هرچند که هر فردی را در حین و بعدازکار باید بررسی کرد، ولی تخصصهای متنوع و سابقههای پژوهشی و مدیریتی افراد جدید، چشم انداز روشنی را امیدبخشی میکند. حقیقتا آنچه این امید را به واقعیت تبدیل میکند تلاشهای بی وقفه، نظم، نظارت و به روز رسانی دانشی و مهارتی مداوم اعضای قدیم و جدید شوراست. ایجاد رابطهای همراهانه در جهت رشد، با سایر نهادهای مربوطه بسیار اهمیت دارد. دانشجو: به عنوان عضوی از جامعه دانشگاهی تاثیر برنامهها و سیاستهای شورای عالی انقلاب فرهنگی را در اعتلای دانشگاهها و باز کردن گرههای کور آموزش عالی چگونه ارزیابی میکنید. اعضای شورا در دوره جدید باید چه اولویتهایی را در حوزه آموزش عالی در اولویت قرار دهند. بزرگخو: شورای عالی انقلاب فرهنگی یک نقش فراموش شده در حوزه آموزش عالی دارد به گونهای که میتوان گفت طی سالهای اخیر عملا اتفاق خاصی در این حوزه نیفتاده و صرفا شاهد وضع برخی مقررات محدود بوده ایم و یا اگر بهتر بگوییم هیچ سیاست گذاری عملی در سطح دانشگاهها صورت نگرفته است. مضاف بر این طی سالهای اخیر نقش شورا صرفا به انتصابات روسای دانشگاه تقلیل یافته که این انتصابات هم از سوی وزیر علوم انجام میشده و شورا صرفا به تایید روسای دانشگاهها میپرداخته است. از طرفی قانون و مقرارات در شورای عالی انقلاب فرهنگی بسیار محدود و سیاست گذاریها خیلی غیرواقعی بوده است. اگر بنا باشد نقش گمشده شورای عالی انقلاب فرهنگی در حوزه آموزش عالی از سوی منصوبین جدید رهبر معظم انقلاب بازیابی شود ما نیازمند توجه ویژه به مشکلات و معضلات دانشجویان در حوزههای مختلف اعم از فرهنگی و صنفی هستیم. مضاف بر این ارائه راهکار برای سبک زندگی مستلزم پی بردن به سبک زندگی قالب در دانشگاه بدون توجه به فضاهای سیاسی است. همچنین در این دوره ضرورت دارد نظرات تخصصی دانشجویان و تشکلهای دانشجویی مورد توجه قرار بگیرند و از راهکارهای آنها به خوبی استفاده شود. شهرابی: شورای عالی انقلاب فرهنگی وظیفه تایید مسئولین دانشگاهها و فرهنگستانها و... را بر عهده دارد، در بررسیها و تاییدهای انتصابی اینچنینی، علاوه بر دانش لازم توجه به نگاه انقلابی، مدیریت انقلابی و منش انقلابی اهمیت بسیار دارد. موارد زیادی بوده که فرد نگاه و منش انقلابی را داشته، ولی توان مدیریت جهادی و انقلابی را نداشته نتیجه آنکه، در دورههای مدیریتی این افراد در مسند مسئول، شاهد آن هستیم که رتبه علمی و یا سطح علمی نهاد مطبوعشان یا کاهش یافته و یا درجا زده است. علاوه بر رتبه علمی، عدم توجه درست به نیازهای کشور چه در حوزه صنعت چه در حوزه بومی سازی علوم به کلی به دست فراموشی سپرده شده و یا به آن اهمیت کمی میدهند. همانطور که رهبری در انتصابهای جدید شورای عالی انقلاب فرهنگی جوانگرایی کردند لازم است در تاییدهای که برای انتصابات مختلف از شورا گرفته میشود، جوانگرایی از عوامل مهم باشد. پیش از این بسیاری از سندها مثل نقشه جامع علمی کشور و... به صورت فرآیندی نبوده و صرفا حالت جزیرهای و یا مسئله محوری داشته است. حقیقتا تعریف فرهنگسازی وآموزش به صورت فرآیندی، پیوستاری از وظایف مغفول مانده است. در حوزه آموزش عالی، ایجاد یک ساختار، فرآیند و یا مهمتر از آن فرهنگ همکارانه بین نهادهای مرتبط با آموزش عالی اهمیت دارد. در واقع آموزش عالی باید به صورت فرآیند مرحلهای و پیوسته در بیاید که بتواند هم دانشگاه هم صنایع اقتصادی و هم صنایع فرهنگی و... را در بربگیرد و در هر مرحله ترکیبی از دانش، مهارت، توانمندی و استعداد یابی و بروز آن را در فرد ایجاد کند. اکنون آموزش عالی صرفا در زمان دانشگاه و یا با تعلیمات رسمی و یا نیمه رسمی بوده در صورتی که میتواند بسیار بیش از این، منوط به مرحله شغل یابی بعد از تحصیلات باشد و آموزشهای حین خدمت و متناسب انواع محیط کاری نیز جزئی از این فرآیند آموزش عالی به حساب بیاید.