بسته تفکیک قیمتگذاری از «صمت»
بازوی پژوهشی اتاق ایران نقدی بر طرح تفکیک «صمت» وارد کرد و ایجاد وزارتخانه جدید را زیر سوال برد. در گزارش جدید این مرکز، پیشنهادهایی نیز مطرح شده که از جمله آن واگذاری اقدامات تصدیگری از دولت به اتاقها و تشکلها، عضویت در ستاد تنظیم بازار، سلب اختیار در حوزه مداخلات قیمتی از سازمان تعزیرات و سازمان حمایت و دادن اختیار به نهادهای تنظیمگر تخصصی در خصوص قواعد قیمتگذاری است.
دولت با ارائه لایحه سازمان بازرگانی هدف خود از ایجاد نهادی مستقل برای تجارت را خیلی زود روشن کرد؛ انتزاع تمامی بخشهای وزارتخانه های دولتی تحتنظارت یک ارگان، آنهم سازمانیکه امکان نظارت از سوی مجلس مانند وزارتخانه در آن وجود نداشته باشد، برنامه ای نبود که برخی کهنه کاران مجلس خام آن بشوند. اما پس از رد قاطع ایجاد سازمان بازرگانی در مجلس، ریاست مجلس در نامه ای از ریاستجمهوری خواست چنانچه مایل است، لایحه تشکیل وزارتخانه بازرگانی را به مجلس بفرستد؛ چنین هم شد و دو فوریت آن نیز به تصویب مجلس رسید. اما در بخشخصوصی اتاق بازرگانی، طبعا نظر مثبتی درباره تشکیل این وزارتخانه وجود ندارد، با اینوجود در روزهای اخیر مرکز پژوهشها برای دومینبار مخالفت خود را با تشکیل این وزارتخانه اعلام کرد و دلایلی به نسبت مشابه گزارش قبل در رد درستی چنین تصمیمی نوشت؛ اما همچنین دو پیشنهاد برای بهبود آن ارائه داد با اینکه ظاهرا امیدی به تحقق آن ندارد. این پیشنهادات عبارتند از: عضویت ثابت و با حقرای در ستاد تنظیمبازار و نیز لغو تمامی اختیارات و وظایف سازمان حمایت حقوق مصرفکنندگان و تولیدکنندگان و سازمان تعزیرات حکومتی در حوزه مداخلات قیمتی و اتخاذ تصمیمات درخصوص تنظیم قواعد قیمتگذاری صرفا توسط شورایرقابت یا تنظیم گرهای تخصصی بخشی.
دولت بهدنبال کنترل قیمتهاست
به بازرگانان با تجربیاتی که از دیرباز در این زمینه دارند نمیتوان با تغییر عبارات آدرسی دیگر داد و هدف اصلی تشکیل این وزارتخانه را پنهان کرد؛ این گزارش می نویسد: «در ماده واحده لایحه به این مورد اشاره شده که هدف از تشکیل وزارت بازرگانی، تمرکز سیاستگذار، راهبری، برنامه ریزی، نظارت و ساماندهی امور مرتبط با حوزه بازرگانی و تنظیمبازار است، این در حالی است که بهنظر میرسد هدف اصلی کنترل قیمتها است» و البته به تحلیل اتاق حتی اگر چنین برنامه ای در کار باشد نیز به هر شکلی که بخواهد آن را عملی کند، برنامه ای است رو به شکست. بنا به این تحلیل، افزایش سطح قیمتها در کشور از 2 بخش تشکیل میشود؛ نخست متوسط سطح عمومی قیمتها که ناشی از افزایش هزینههای تولید و توزیع کالا بهصورت متعارف است، یعنی تورم و دوم افزایش قیمتها مازاد بر تورم که میتواند ناشی از شکل گیری رفتار سوداگرانه در واحدهای عمده فروشی باشد که با احتکار کالا یا امتناع از عرضه کالا در بازار میتواند موجب بالارفتن قیمتها شود و نیز خردهفروشی ها که سهم بسیار اندکی دارد و اصطلاحا از آن به گرانفروشی یاد میشود.
بخش اول یعنی تورم که سهم عمده ای از افزایش قیمتها را شامل میشود به سیاستهای کلان اقتصادی دولت برمیگردد و کنترل تورم از طریق بهبود اصلاحات مالی و بهبود کسریبودجه، اصلاح نظام بانکی، بهبود روابط بینالملل (که میتواند انتظارات تورمی را کنترل کند) و اموری از این دست امکانپذیر است که از وظایف و ماموریت های وزارت بازرگانی خارج است و این وزارت نمیتواند در کنترل تورم نقشی داشته باشد. بخش دوم یعنی گرانفروشی که سهم بسیار اندکی در افزایش قیمتها دارد عمدتا به رفتار سوداگرانه واحدهای عمده فروشی و تولیدکنندگان برمیگردد و در حیطه ماموریت های وزارت بازرگانی قرار دارد. در بهترین حالت اگر این وزارت از طریق بازرسی و نظارت بتواند گرانفروشی را به حداقل برساند، صرفا جزء کوچکی از افزایش قیمتها کنترل شده و بخش عمده آن یعنی ریشه های تورم همچنان باقی است و مشکل اصلی همچنان پابرجاست. سوابق تاریخی متعدد نشان میدهد که دولتها نتوانسته اند با اقدامات و سیاستهای قیمتگذاری دستوری، بازرسی و نظارت و تعیین سقف قیمت افزایش قیمتها را کنترل کنند.
این بخش گزارش اتاق حقیقتا شواهدی بسیار زیاد در تاریخ بازرگانی ایران دارد. بخش دیگر وابستگی بسیار زیاد تولید و تجارت در ایران به نوسانهای ارزی است که در این مورد نیز بنا به تحلیل اتاق کاری از وزارت بازرگانی ساخته نیست. یکی از ویژگیهای ساختار تولید در اقتصادها در حالحاضر بهویژه اقتصاد ایران مربوط به «سطح بالای وابستگی تولید به نهاده های وارداتی» است. بدین ترتیب نوسانهای نرخ ارز و فشارهای تحریم بهسرعت قیمت تمامشده را تحتتاثیر قرار میدهد. این ویژگی فینفسه نامطلوب نیست زیرا در زنجیره های ارزش، هر کشور متناسب با راهبرد توسعه صنعتی و همچنین مزیتهای نسبی خود، ساختار اقتصاد را شکل میدهد و قرار نیست همه کالاهای موردنیاز خود و همه اجزای کالاها را در داخل تولید کند اما درباره برخی نیازهای اساسی در قالب برنامهریزیهای میانمدت میتوان زنجیره های تولید در داخل را تکمیل تر کرد. این گزارش با اشاره به نوسانهای ارزی بی سابقه در طول 10سالگذشته که همچنان نیز ادامه دارد، نتیجه میگیرد با تشکیل وزارت بازرگانی پدیده فوق را نمیتوان کنترل کرد؛ برعکس انتظار میرفت که وزارت صنعت، معدن و تجارت بتواند با پیوند تولید و تجارت برخی از مشکلات زنجیره های تولید را با برنامه ریزی حل کند که هرچند در این گزارش نیامده است، اما ادامه منطقی آن این است که حل نکرد. جز این چنانچه از روح این گزارش برمی آید درهم ریختگی و عدمشفافیتی است که با ایجاد این وزارتخانه ایجاد میشود و تداخل وظایف پیشمیآید.
بنا به این تحلیل، وزارت بازرگانی، وزارتخانه ای محدود و با شرح وظایف صرفا بازرگانی داخلی بوده و قادر نخواهد بود که تغییر چندانی در ساختارها ایجاد کند. در مقدمه لایحه، ضرورت تمرکز سیاستگذاری در امور مرتبط با بازرگانی داخلی، بهعنوان دلیل تشکیل وزارت بازرگانی مطرح شدهاست. با این وصف، موضوعات تجارت خارجی یعنی صادرات و واردات از حیطه فعالیت وزارت بازرگانی خارج است. در اینصورت، جایگاه شرکت بازرگانی دولتی که بیشتر در حوزه واردات محصولات کشاورزی فعالیت میکند، در وزارت جدیدالتاسیس نامشخص است؛ در واقع با وجود تعدد دستگاهها در حوزه تجارت خارجی (یعنی صادرات و واردات) و لزوم تجمیع آنها در مجموعه ای واحد، ارتباط بازرگانی داخلی و خارجی نامشخص تر خواهد شد، زیرا برای محصولات تحت شمول، دو نهاد مستقل (وزارت صمت و وزارت بازرگانی) باید تصمیمگیری کنند. همچنین با عنایت به ضریب بالای وابستگی وارداتی در بازار کالاهای اساسی، به ناچار بخشی از حوزه وظایف این وزارتخانه در تنظیمبازار، متاثر از عملکرد بخش بازرگانی خارجی و تولید است که قطعا با سیاستهای تجاری در وزارت صمت تداخل دارد. نتیجه این وضعیت، افزایش نااطمینانی برای تولیدکنندگان و فعالان بخشخصوصی است. این مساله را در نمونه ای دیگر و کاری بسیار کوچکتر، بازرگانان ایران به دولت هشدار داده بودند؛ اینکه تغییر یک سیاست کلی هم موجب درهم ریختن ساختارهای مالوف میشود و هم سبب سردرگمی.
در میانه دهه30 در مطلبی در مجله اتاق بازرگانی درباره سیاست تجارت آزاد و عزم دولت برای تغییر آن آمده است: این طرح (تغییر قانون) مستلزم تغییرات وسیع در نظام تجارتی، مالیاتی و صنعتی کشور است و طبعا برخی مقامات رسمی که در چند سال گذشته با قانون پیشین خو گرفته اند، نمیتوانند با دگرگونی های عمیقی موافق باشند که به موجب تغییر این طرح به وجود میآید. به طریق اولی تاسیس یک وزارتخانه ، به آشفتگی و ابهامی بسیار پردامنه تر منجر خواهد شد، آنهم برای اهدافی که نه مطلوب است و نه دست یافتنی.
پیشنهادهای اتاق
بهطور کلی تغییر ساختار وزارتخانه ای بسیار مهم، آنهم در میانه راه دولتی که دو سال به پایان آن باقی مانده است بسیار پرهزینه است، با اینوجود اتاق بازرگانی همچنان در جهت بهبود این اقدام امیدوار است، اما نکته مهم پیشنهاد اتاق است که نادیده گرفتهشدهاست. این پیشنهاد مبتنی بر این است که در این لایحه میتوان پیشنهاد الحاقی در زمینه واگذاری اقدامات تصدیگری به اتاقها و تشکلها را ارائه داد. بهعنوان مثال درخصوص شرکت نمایشگاه های بینالمللی، اتاقهای سه گانه چندینبار طی نامه نگاری درخواست کرده اند که مدیریت آن را به عهده بگیرند، ولی تاکنون اقدام مناسبی در این زمینه صورت نگرفته است. درخصوص ستاد تنظیمبازار، اتاقهای سه گانه بارها درخواست عضویت در ستاد تنظیمبازار و حضور در جلسات آن را داشته اند، ولی تاکنون پاسخ مناسبی در اینخصوص دریافت نکرده اند. میتوان درخصوص این موضوع در لایحه تعیینتکلیف کرد. بدین صورت که دبیری ستاد به وزیر بازرگانی و ریاست آن به معاون اول سپرده شود و اتاقهای سه گانه علاوهبر دیگر دستگاهها، عضو ثابت با حقرای باشند.
اتاق همچنان پیشنهاد میدهد با توجه به نقش فرا قوه ای شورایرقابت و به منظور ایجاد وحدترویه در فرآیندهای قیمت گذاری، تمامی اختیارات و وظایف سازمان حمایت حقوق مصرفکنندگان و تولیدکنندگان و سازمان تعزیرات حکومتی در حوزه مداخلات قیمتی لغو شود و تصمیمات درخصوص تنظیم قواعد قیمتگذاری صرفا توسط شورایرقابت یا تنظیم گرهای تخصصی بخشی اتخاذ شود.
--> اخبار مرتبط