بلایای طبیعی از پیشبینی تا پیشگیری
امیرحسن کاکایی - عضو هیات علمی دانشگاه علم و صنعت
زمین در فاصلهای از خورشید قرار گرفته که دقیقا قابلسکونت برای موجودات زمینی است و کمی دورتر یا نزدیکتر، میتواند کره زمین را حداقل برای موجودات فعلی، غیرقابل سکونت کند.
دانشمندان در جهان با هم به این توافق رسیدهاند که اگر متوسط دمای کره زمین بیش از 2 درجه بالاتر از وضیعت موجود برود، اتفاقات وحشتناکی میافتد که زمین را عملا برای بسیاری از مردم جهان غیرقابل سکونت میکند. البته این دانشمندان حداقل 30 سال است دائما اخطار میدهند و ما ایرانیان هم حدود 10 سالی است که بهتدریج در حال مشاهده این بلایا هستیم. حدود 30 سال؛ آن زمان که لایه ازن به دغدغه همه دنیا تبدیل شده بود؛ یکی از استاد سر کلاس توضیح داد که چه اتفاقاتی پیش روی ما است و توضیح داد چگونه با گرم شدن کره زمین کل نظام آب و هوایی بههم میخورد و چگونه جریانهای آبی و هوایی مهم دنیا تغییر مسیر میدهند و یخها آبشده و در نهایت چه بلایی سر ما میآید. او میگفت؛ ما در مرکز یکی از پرخطرترین جاهای زمین هستیم. آن موقع پیشبینی کرده بود در عین خشکسالیهای وحشتناک، دچار بارانهای سیلآسا و زمستانهای خشک میشویم. البته در آن کلاس صحبتی از عدمظرفیت جذب آب توسط زمینی که چند سال پیاپی دچار خشکسالی و کمبود گیاه میشود، نشد؛ شاید هنوز آن موقع علم به این سطح از پیامدهای این تغییر آب و هوایی نرسیده بود.
اما امروز بعد از حدود30 سال تمام آن پیشبینیها درست درآمد و بلایای طبیعی از آسمان و زمین بر سر ما فرو میریزد. یک گزارش دیگر هم در دهه 90 میلادی چاپ شد که سازمانی مردمنهاد در ژاپن به وضعیت ایران در مقابل زلزله پرداخته و تحلیل و توصیههای مهمی کرده بود. در گزارش آمده بود اگر زلزله اصلی تهران بعد از 200 سال، دوباره رخ دهد، رخدادی در حد توفان نوح را خواهیم دید و در همان 30 ثانیه اول حدود 500 هزار نفر خواهند مرد. در آن گزارش آمده بود در صورت وقوع این زلزله، طوری تهران بههم میریزد که مانند یک جهنم بزرگ خواهد شد که هر کس هم که زنده است، آرزوی مرگ میکند. البته در آن زمان موضوع کمی جدی گرفته شد و کارهای مهمی از جمله نصب شیرهای حساس به زلزله برای قطع گاز کل شهر نصب و تعدادی پناهگاه هم تدارک دیده شد. هنوز در تهران در برخی بزرگراهها، تابلوی «به سمت محل اسکان اضطراری» دیده میشود. صدالبته دستورالعملهای ساختمانی هم تکمیل شده و حداقل در ظاهر ساختمانسازی از آن زمان تا کنون بسیار پیشرفت کرده است.
به عبارتی انسانها در قرن 21 به این توانایی رسیدهاند که بسیاری از بلایای طبیعی را با دقت بالایی پیشبینی کنند و همچنین با تدابیر بسیار سنجیده جلوی برخی بلایا را هم بگیرند. برای بعد وقوع یک بلای طبیعی هم آنقدر شعور و دانش پیدا کردهاند که برای جبران و کاهش آثار منفی آن، اقدامات بسیار ارزشمندی انجام دهند.
اما متاسفانه ظاهرا عامه انسانها آنقدر درگیر روزمره هستند که اهمیتی به این موضوعات ندارند. در ایران هم همین رویه ادامه دارد و متاسفانه باوجود تمام هشدارها، اخطارها و راهنماییهایی که متخصصان میکنند، مسئولان تقریبا توجهی به این مسائل ندارند و نهایتا ما با انواع بلایای مزمن طبیعی (خشکسالی، ریزگردها و هوای آلوده) و همچنین بلایای بشرساخت (مانند کمبود گاز و آب و برق و ترافیک سنگین) روبهرو شده و هر لحظه آمادهایم به آخر راه برسیم. این وسط فقط یک زلزله در تهران کم داریم که ضمن رو شدن عملکرد مسئولان در اجرای قوانین ساختوساز و مشاهده یک فاجعه انسانی، فاجعهای در سطح ملی برای اقتصاد رخ دهد. تخصص من در صنعت خودرو است. باید بگویم که بسیاری از این فجایع و وقایع دهشتناک قابل پیشگیری بودهاند. بهعنوان مثال سالهاست اخطار میدهم که سیاستهای توسعهای صنعت خودرو حداقل در دو زمینه دارای نواقص اساسی فاجعهبار است. اولین آن، عدمتوجه به حملونقل عمومی و خودروهای مسافری و باری در سطح شهرها و کشور است که نتیجه آن امروز بهوضوح در ترافیک و آلودگی شهرهای بزرگی مانند تهران قابل مشاهده است. همین چهارشنبه و پنجشنبه دو هفته پیش، آلودگی هوای تهران در حدی بود که واقعا نفس کشیدن برای آدمهای عادی هم سخت بود. البته این روزها میگذرد، اما نتایج مزمن و خطرناک آن باقی میماند. دومین موضوعی که در این سالها نادیده گرفته شد، بیتوجهی به زیرساختهای کلان اقتصادی مانند کاهش قدرت خرید مردم، افزایش خودروهای فرسوده در کنار عدمارائه بنزین متناسب و البته مصرف بیرویه سوخت بهعلت ارزانی غیراصولی قیمت بنزین بوده است. این موارد تنها بخش قابل رویت بلایایی است که سر ما آمده و در حال ادامه یافتن است. اما اگر بخواهم کمی هم از صنعت خودرو بگویم باید به عدمسرمایهگذاری در تجهیزات و ساختمانهای صنعتی طی 10سال گذشته اشاره کنم. همه میدانیم که سرمایهگذاری در صنعت خودرو بههیچ وجه همپای استهلاک پیش نرفته است. پس راحت میتوان گفت هم تجهیزات بهشدت کهنه شده و هم تاسیسات. تجهیزات کهنه نتیجهاش افزایش نوسان کیفیت و نارضایتی مردم و در کنار افزایش هزینههاست که البته در توسعه حلقه رخداد فاجعه نقشی مهم بر عهده دارد. اما تجهیزات کهنه هم معانی و پیامدهای مختلفی از جمله افزایش هزینههای سرمایش و گرمایش و ریسک زلزله را بهدنبال دارد که البته این آخری، از آنجا که مربوط به آیندهای نامعلوم است، موردتوجه هیچکس نیست. خدایی ناکرده، اگر زلزله بزرگ تهران رخ داد و اقتصاد مملکت کلا قفل کرد و بخش مهمی از صنعت برای ماهها و بلکه سالها، از چرخه تولید حذف شد، یادتان باشد که یکی در گوشهای از کشور در روزنامهای این هشدار را داده بود، اما کسی گوش نکرد.