بهترین راه کنار زدن تهدیدها و سختیها نوشتن کتاب است
یک پژوهشگر دفاع مقدس گفت: همواره سعی میکنم از تهدیدها و سختیها یک راه نجات پیدا کنم و بهترین راه نجات را در این دیدم که سختی و درد را کنار بزنم و کتاب بنویسم.
یک پژوهشگر دفاع مقدس گفت: همواره سعی میکنم از تهدیدها و سختیها یک راه نجات پیدا کنم و بهترین راه نجات را در این دیدم که سختی و درد را کنار بزنم و کتاب بنویسم.
به گزارش خبرگزاری مهر، دیدار صمیمانه حمید داودآبادی؛ نویسنده و پژوهشگر دفاع مقدس با دانشجویان دانشگاه معارف لبنان، در حاشیه شصتوچهارمین نمایشگاه بینالمللی کتاب بیروت، برگزار شد.
داودآبادی در این نشست درباره انگیزه حضور خود در لبنان از چند دهه پیش، بیان کرد: چهل سال قبل یک عملیات استشهادی در لبنان انجام شد و یک سرباز آمریکایی که شاهد این عملیات بوده، تعریف میکند که یک جوان که محاسن زیبایی داشت، پشت فرمان ماشین نشسته و با لبخند به سمت ساختمان رفت و با انفجار آن به دشمن ضربه وارد کرد. لبخند آن جوان برای من سوال شد که چرا او در اوج مقاومت و شرایطی که از یک طرف کشورش را تحت اشغال صهیونیستها و از طرف دیگر زیر سلطه نیروهای غربی میبیند، در حال رفتن به سمت شهادت، میخندد؟ همین خنده من را به لبنان کشاند که راز آن را بیایم. این خنده در طول حدود 27 سال گذشته من را به جبهههای جنوب لبنان، جبل صافی، نبطیه و محل شهادت جمال قندور و شهید علیاکبر رساند. دیدم خیلی از لبنانیهای دیگر نیز این لبخند را آنهم در اوج فشار و زیر بمبارانهای شدید روانی و نظامی دشمن بر لب داشتند.
وی ادامه داد: امروز یکی از ثمرات آن لبخندی که من را به لبنان آورد، کتابی به اسم «الاستشهادیون» در 1600 صفحه است. این اثر یک کار پژوهشی و کاملترین کتاب درباره شهادتطلبان لبنان است که در ایران به چاپ رسید. همان لبخند باعث شد که من تنها کتاب موجود از سردار شهید مقاومت حسان اللقیس را بنویسم و در تهران منتشر کنم که ترجمه آن در لبنان منتشر شده است. همان لبخند باعث شد که هفت ساعت مصاحبه با سید حسن نصرالله انجام دهم که حاصل آن نیز یک کتاب از زندگینامه ایشان است.
این نویسنده و پژوهشگر دفاع مقدس گفت: من بهطور مستقیم با مخاطبان کتابهایم ارتباط دارم و برای خود من این جالب است که دانشجویان و جوانان ایرانی، شدیداً عاشق شهدای لبنان و شیفته لبنان شدند. مخاطبان کتابهایی که درباره لبنان نوشتهام در ایران بسیار زیاد است. احساس میکنم توانستهام یک زنجیر ارتباط بین جوانان ایرانی و لبنانی برقرار کنم و همه اینها را مدیون پدران، مادران و برادران شما و رزمندگان و شهدای شما هستم.
زینبی بودن، یعنی پیامرسانی
در ادامه این نشست حمید داودآبادی به سوالات مطرح شده از سوی حاضران پاسخ داد.
وی در پاسخ به این پرسش که «چه نقطه اشتراکی بین شهدای دفاع مقدس و مجاهدان لبنان پیدا کردید؟»، گفت: زمانی که با شهید حسان اللقیس به جبهههای جنوب لبنان میرفتیم، تابلوها و عکسهایی که از امام خمینی (ره)، مقام معظم رهبری (مدظلهالعالی) و سید حسن نصرالله در ابتدای شهرها نصب شده بود را شمردم. مشاهده کردم که مثلاً تعداد تصاویر امام خمینی (ره) 10 مورد و تعداد تصاویر مقام معظم رهبری (مدظلهالعالی) 20 مورد است. وقتی از حسان اللقیس دلیل آن را پرسیدم، خیلی زیبا پاسخ داد که این پرسش را جای دیگری مطرح نکن! او گفت که امام امروز و حی و حاضر ما کیست؟ مقام معظم رهبری (مدظلهالعالی) است. پشتسر امام (ره) گیر نکنیم. خیلیها در زمان پیامبر (ص) پشت ایشان گیر کردند و نتوانستند امام وقت خودشان را درک کنند. ما ایرانیها زمانی خواستیم به لبنانیها ولایتپذیری را یاد بدهیم، امروز خودمان باید از رزمندگان و شهدای لبنانی ولایتپذیری را بیاموزیم.
این نویسنده و پژوهشگر دفاع مقدس ادامه داد: در زمینه وجه مشترک بین شهدای ایرانی و لبنانی باید بگویم که در دوران دفاع مقدس، رشد فکری و معنوی جوانانی که به جبهه میآمدند و بعد شهید میشدند را دیدم و اینجا در لبنان هم این رشد را مشاهده کردم. آن روحیات، اخلاق و زندگی الهی که جوانان ایرانی داشتند و خودشان را مرحله به مرحله به خدا نزدیک میکردند، دقیقاً در جوانان لبنانی دیدم. خودم به لحاظ اخلاقی روحیهای شاد و شوخطبع دارم و حتی در سختترین شرایط جنگ با بچهها شوخی میکردم و میخندیدم. همین روحیه را در جوانان لبنانی دیدم که چه روحیه بالایی دارند و وقتی در مقابل دشمن قرار میگیرند، اصلاً احساس ترس ندارند. ما انسانیم و ترس در وجود ما هست، ولی این جوانان زمانی که احساس وظیفه کردند، وقتی جلوی کماندوهای آموزشدیده اسرائیلی قرار میگیرند، با یک ایمان زیبا و بدون ترس با آنها برخورد میکنند.
داودآبادی در پاسخ به این پرسش که «هدف و انگیزه اصلی شما از گفتوگو با سید حسن نصرالله چه بود و چه چیزی موجب شد این خط را ادامه دهید؟»، گفت: من به دنبال روحیات و زندگی خصوصی سید حسن نصرالله بودم که یک جوان لبنانی چه سختیهایی کشیده و چه مراحلی را طی کرده تا توانسته به جایگاه دبیرکلی حزبالله لبنان برسد. نخواستم مانند بسیاری از کتابها، فقط یک شخصیت بزرگ را معرفی کنم. ترجمه عربی این کتاب بهزودی منتشر میشود و میتوانید آنرا بخوانید. خیلی از ایرانیها و حتی لبنانیهایی که میتوانستند فارسی بخوانند، تعجب کردند که سید حسن نصرالله هیچ تفاوتی با دیگران ندارد. حاج قاسم سلیمانی نیز هیچ فرقی با یک بسیجی نداشت. برخی فکر میکنند حاج قاسم از مادر یک ژنرال به دنیا آمده است. او هم جوانی کرد، ولی سیر مراحل اخلاقی و ایمانی خود را طی کرد تا شد حاج قاسم سلیمانی.
وی افزود: همه شما سردار سلیمانی را یک مقام بسیار بلندمرتبه میدانید. وقتی به ترامپ گفتند ایران پایگاه عینالاسد را با موشک زد، گفت اگر ایران هزار بار هم این کار را انجام دهد، در برابر قاسم سلیمانی که ما زدیم، هیچ ایرادی ندارد. ایشان فرمانده و ژنرالی بود که از نگاه آمریکاییها و اسرائیلیها، پس از مقام معظم رهبری (مدظلهالعالی)، بهعنوان مقام دوم ایران شناخته میشد. به قول ما ایرانیها، در برابر چنین شخصیتی هیچ دری بسته نخواهد بود و هیچ کار نشدنی وجود ندارد.
این نویسنده و پژوهشگر دفاع مقدس در پاسخ به پرسشی دیگر درباره عزم و اراده خود در زمینه نوشتن حتی در سختترین شرایط، گفت: دو سال پیش کرونا گرفتم و با حال بد در بیمارستان بستری شدم. یک پرستار جوان که متوجه شد من نویسنده هستم، یک دسته کاغذ و یک خودکار به من داد و گفت قبل از اینکه بمیری، بنشین و بنویس! من در زمان بیماری کرونایی که وحشت آن داشت مرا از پای درمیآورد، از فرصت استفاده کرده و سه کتاب درباره جنگ و لبنان نوشتم که به چاپ رسید. دو ماه پیش نیز در تهران با موتور تصادف کردم و در بیمارستان بستری شدم و در همان وضعیت نیز چهار کتاب نوشتم. سعی میکنم از تهدیدها و سختیها یک راه نجات پیدا کنم و بهترین راه نجات را در این دیدم که سختی و درد را کنار بزنم و کتاب بنویسم. در جنگ 14 تیر و ترکش خوردهام و چندین مرتبه نیز شیمیایی شدهام، ولی همیشه سعی میکردم بنویسم تا نوشتن یادم نرود. زمان جنگ همواره دعا میکردم خدایا اگر قرار است زخمی شوم، چشمها و دست راستم ایرادی پیدا نکند که بتوانم ببینم و بنویسم. اینجا یک جوان لبنانی به من گفت وقتی میخواستم فارسی بیاموزم، کتابهای شما به من کمک کرد. این خیلی برای من ارزش داشت و نشان داد زندگی من بیثمر نبوده است.
داودآبادی در پایان گفت: بیشتر شهدا در وصیتنامههایشان توصیه میکنند که زینبی باشید. زینبی بودن، یعنی پیامرسانی. من شاید توانسته باشم سر سوزنی زینبی باشم و پیام شهدا را به شما برسانم.
شصتوچهارمین نمایشگاه بینالمللی کتاب بیروت با حضور 123 ناشر از کشورهای مختلف از 12 تا 20 آذرماه 1401 در «سیساید ارینا» برگزار شد.
خانه کتاب و ادبیات ایران با همکاری رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در لبنان برای دومینبار در قالب غرفه ملی جمهوری اسلامی ایران با عرضه بیش از 500 عنوان کتاب از ناشران ایرانی در حوزههای مختلف کودک و نوجوان، ادبیات، هنر، شعر، تاریخ، ادبیات دفاع مقدس و پایداری، دین و... در نمایشگاه بینالمللی کتاب بیروت حضور داشت.