فرهنگی وبگاه تابناک
فرهنگی وبگاه تابناک
«صحنههایی از یک جدایی»، «واکس چه»، «تارهای ممنوعه»، «زیرپوست رنج»، «گلوله باران»، «قهرمان گله» و «آشو» از جمله مهمترین مستندهایی است که از جشنواره بیرون ماندهاند. اگر مستندهایی نظیر «زمستان است» به تهیه کنندگی پرویز حناچی یا «زندگی میان پرچمهای جنگی» درباره موضوع به حاشیه رفته داعش کنار گذاشته میشدند و نگاه نسبتا حرفهای که در جشنواره سینماحقیقت شاهد بودیم، در این جا نیز لحاظ...
به گفته منابع آگاه، امیریوسفی فیلمبرداری این سکانسها را شخصا در پاییز سال 91 و پس از طی مراحل تولید در ایران، طی سفری که به آمریکا داشته انجام داده و با توجه به آنکه مراحل فنی و نهایی فیلم در آنجا انجام شده، عوامل فیلم نیز از این موضوع اطلاع نداشتهاند و دیروز پس از افشای خبر این اقدام، از آن مطلع و صحت و سقم آن را جویا شدند.
صداوسیما توقع دارد همه ارکان کشور به این مجموعه که خود را نماینده کل ملت میداند پاسخگو باشند؛ اما خود حاضر به شفافیت نیست، طبیعی است که نقدها رو به فزونی میگذارد و دور از انتظار نیست در ارتباط با مهران مدیری نیز یک تکذیبیه صادر و به شکل مبهمی همه چیز رد شود و مهران مدیری هم در مواجهه بعدی با رسانهها و منتقدین با شوخی و خنده از کنار این داستانها عبور میکند.
به گفته او، در «انگل» هیچ فرد خوب و بد یا قهرمان و شخصیت منفی وجود ندارد. فقط شخصیتهایی به نمایش کشیده میشوند که در بیرحمی سیستم کاپیتالیستی کشندهای گیر افتادهاند؛ وضعیتی که همه ما در آن قرار گرفتهایم و دارد بشریت را میبلعد.
برگزاری سلسله نشستهای صنفی به صورت محرمانه و بدون اطلاع رسانی عمومی که کشف آنها را نیز به یک عملیات پلیسی تبدیل کرده که اهالی صنوف بدون ذکر نامشان جزئیات این رویدادها را در میان میگذارند، جزو اتفاقات شگفت انگیز تازهای است که در حال روی دادن و مشخص نیست به چه دلیل حتی در حد اصل خبری برگزاری این نشستها نیز به تشخیص مدیریت خانه سینما اطلاع رسانی عمومی نمیشود و جنبه عمومی پیدا نمیکند.
چه بسا اگر قرار بود این فیلم در ساختار استودیویی ساخته شود، هیچگاه به مرحله تولید نمیرسید؛ اما به مدد حضور قدرتمند نتفلیکس در عرصه تولید، ساخته شد تا مضمونی ظاهرا تکراری این بار متکی به سناریوی قوی با پرداختی کاملا متفاوت و شگفت انگیز و متکی به بازی های قدرتمند، تماشاگر را تحت تاثیر قرار دهد.
این فیلم متکی بر فیلمنامه اقتباسی، میتوانست روی تک تک کاراکترها تمرکز کند و پرداخت شخصی به تکتک آنها داشته باشد؛ اما کارگردان در ارائه جزئیات شخصیتها و خلق خرده روایاتی از کاراکترها که مجموعه منسجمی از آنها، داستان را شکل دهد عاجز است و اساسا سراغ چنین عملیات پیچیدهای نرفته و کوشیده اصل داستان را با ارائه تصاویر کلی و گروهی از این نوجوانان روایت کند.
سال 97 در کل کشور حدود 28 میلیون قطعه بلیت سینما فروخته شد و امسال تا به امروز تنها 21.5 میلیون قطعه بلیت فروش رفته است! یعنی باید تا پایان سال شش و نیم میلیون بلیت دیگر فروخته شود که کاری است تقریبا غیرممکن! سیاستهای دولت در حوزه سینما انقباضی و سختگیرانه شده و طبیعی است که این سیاست در کنار مشکلات اقتصادی و اجتماعی جامعه چشم انداز سال 99 سینما را پر مخاطره جلوه میدهد...
پروژهای که بعید است در گیشه حتی 8 میلیارد بفروشد و بودجه تکمیلش را بازگرداند، نزدیک 9 میلیارد تومان هزینه روی دست سینمای ایران گذاشته که برای بازگشت این هزینه به بیت المال، باید این فیلم دستکم 24 میلیارد تومان در گیشه فروش داشته باشد.
اخیرا هنگام مطالعه تاریخ، پایههای خلوص نیتم با خواندن چندین مطلب، به ناحق، متزلزل شد و در یکی از اجراهای زنده بهاشتباه مطالبی را بیان کردم که تا به امروز در ضمیر ناخودآگاهم طبلی محکم میکوبد که ای عارف نکند یادت رفته باشد مرید عرفان که بودهای! فهمیدم که باور و ایمان من کامل نیست. به تحقیق و جست و جو، با چندی از استادان دانشگاه گفتوگو کردم و آگاه شدم که این مطالب تاریخی حدود 150...
اگر منظور ایشان انتساب معانی ضداخلاقی کلمه لمپن باشد، از ایشان بابت انتساب واژه کثیف لمپن به اینجانب و به دلیل اینکه این موضع از اساس کذب می باشد و نامبرده از اثبات ادعای خود در محاکم قانونی عاجز مانده است و مستندی در این زمینه ارایه نداده است، با تقدیم این شکوائیه و با عنایت به ادله اینجانب که عبارت از متن های پیوستی و منتشر شده در نشریات و سایت های مختلف میباشد، تعقیب و مجازات نامبرده...
اگر انقلاب هم نشده بود، ما هنوز همینجا بودم و چیزی بیشتر از این نداشتیم. اگر انقلاب نشده بود آن پسر سفیر که در اینستاگرام خیلی شلوغ کرده همین وضعیت را داشت. منتهی پدرش سفیر حکومت دیگری بود. حاتمیکیا هم فیلمساز میشد در هر صورت. چون خیلیها آمدند با حمایت این آدمها بودجه گرفتند و فیلم ساختند اما هیچکدام فیلمساز نشدند. ذات آدمی مثل حاتمیکیا کارگردان است و میتواند باشد.
ماجرا البته به همینجا ختم نشد و رسید به پاره کردن کتابی دیگر و پاک کردن سرویس بهداشتی با کاغذهای آن! مژگان رنجبر، مترجم کتاب «نسیمی که بر ستارهای وزید» میگوید: «یک ماه بیشتر از چاپ کتابم نگذشته بود که ناگهان دیدم به بدترین وجه ممکن شروع به تخریب کتاب کردهاند؛ نظرسنجیهای توهینآمیز و کامنتهای زشت. بعد هم تصویری برایم فرستادند که در آن فردی کتاب را برده سمت دستشویی، ورقهایش را...
او در مورد آن حادثه گفت که پدرش آنقدر مست بود که "وقتی با سلاح وارد خانه شد به سختی می توانست راه برود. مادرم و من در اتاق من بودیم و از پشت به در تکیه کردیم، چون او سعی داشت با فشار در را باز کند و وارد شود. هر دو ما از داخل به در تکیه داده بودیم تا نتواند وارد شود. او یک قدم عقب رفت و سه بار به در شلیک کرد. هیچ کدام از گلوله ها به ما نخورد، که معجزه بود. اما مادرم در دفاع از ما به...
«پروژه ازدواج»، «تارهای ممنوعه»، «گلوله باران»، «قهرمان گله» و «آشو» شماری از برترین مستندهایی هستند که در سیزدهمین جشنواره سینماحقیقت مهمترین رویداد مستند ایران و خاورمیانه رونمایی شد؛ مستندهایی که شماری از آنها در این جشنواره صاحب جایزه نیز شدند، اما به گمان نگارنده، مستندهای پراهمیتتر دیگری را میتوان با تمرکز بیشتری مورد توجه قرار داد