تحریم بهمثابه فرصت یا تهدیدی برای ایجاد تمدن نوین اسلامی؟
شرایط سهل باعث پیدایش تمدنها نمیشود، بلکه برعکس، شرایط ناسازگار است که تمدن زا ست. یک تمدن از درون مبارزهای دردناک بیرون میآید نه از طریق عبور از یک جاده باز و هموار.
شرایط سهل باعث پیدایش تمدنها نمیشود، بلکه برعکس، شرایط ناسازگار است که تمدن زا ست. یک تمدن از درون مبارزهای دردناک بیرون میآید نه از طریق عبور از یک جاده باز و هموار.
به گزارش خبرگزاری مهر، متنی که در ادامه میخوانید یادداشتی از حسین تدین، دکترای مطالعات اسلامی با عنوان «تحریم بهمثابه فرصت یا تهدیدی برای ایجاد تمدن نوین اسلامی؟» است.
مقام معظم رهبری در بیانیه گام دوم معتقدند که دهههای آینده دهههای جوانان انقلاب است و این جوانان هستند که باید کارآزموده و پرانگیزه از انقلاب خود حراست کرده و آن را هر چه بیشتر به آرمان بزرگش که ایجاد تمدن نوین اسلامی و آمادگی برای طلوع خورشید ولایت عظمی (ارواحنا فداه) است، نزدیک کنند.
ایجاد تمدن نوین اسلامی بارها از سوی ایشان به عنوان آرمان نظام جمهوری اسلامی ایران بیان شده و هدف نهایی را ایجاد تمدن نوین اسلامی جدید بر پایه دین و عقلانیت و علم و اخلاق می دانند. ایشان مسئولان و مردم را سفارش می کنند که این آرمان را مطلقا نباید از نظر دور بدارند و تاکید میکنند که در سطوح مختلف تصمیمگیری و تصمیم سازی نظام وظیفه مسئولان کشور نگاه کلان و جامع به مسائل گوناگون کشور مبتنی بر این آرمان بزرگ باشد. بایستی توجه کرد که در منظومه فکری مقام معظم رهبری، تنها مسیر تحقق این آرمان، مقابله و مقاومت در برابر نظام سلطه و محو کردن آن است.
سوال اصلی این است که تحریم برای ایجاد تمدن نوین اسلامی یک فرصت است یا یک تهدید؟ ما در پی این هستیم تا از منظر علوم اجتماعی به پاسخ این سوال بپردازیم.
آرنولد توینبی از اندیشمندانی است که در حوزه تحقیقات تمدنی در دنیا معروف هستند. توینبی در آثار خود به جای در نظر گرفتن ملتها یا دورههای زمانی به عنوان واحد مطالعاتی خود، جوامع کامل یا تمدنها را مورد مطالعه قرار داده است. به نظر وی مطالعه یک ملت خاص عنوان «امر فی نفسه» منطقی نیست، بلکه هر ملت را باید به عنوان جزئی از یک فرایند بزرگتر در نظر گرفت.
یکی از سوالات اصلی که توینبی بر آن تمرکز کرده این است که؛ چه چیزی سبب پیدایش تمدن از درون جامعه اولیه شده است؟
جوامع اولیه، گذشتهگرا و ایستا هستند، در مقابل جوامعی که فرآیند تمدنی را آغاز میکنند «حرکتی پویا در جهت دگرگونی و رشد» دارند. توینبی در ابتدا تبیینهای نژادی و محیطی را بررسی و سپس آنها را رد میکند. از نظر وی هیچ نژاد برتری وجود ندارد و هیچ محیط خاصی نیست که به علت دارا بودن خصوصیات تسهیل کننده به خودی خود سبب ایجاد تمدن شود. در عوض، وی معتقد است که تمدنها در نتیجه واکنش به معارضات پدیدار میشوند؛ مکانیسم علی، جوهر مستقل ندارد بلکه یک رابطه است، و آن رابطه میتواند رابطهای بین انسان با طبیعت یا انسان با انسان باشد. مثلا تمدن مصری در نتیجه واکنش به معارضات باتلاقها و جنگلهای دره نیل پدیدار شد در حالی که تمدنهای دیگر بر اثر معارضات ناشی از ستیزه بین گروهی ظهور کردند.
نکته مهم این است که شرایط سهل باعث پیدایش تمدنها نمیشود، بلکه برعکس، شرایط ناسازگار است که تمدن زا است. یک تمدن از درون مبارزهای دردناک بیرون میآید؛ پیدایش آن تنها از طریق غلبه بر موانع میسر است و نه از طریق عبور از یک جاده باز و هموار. معارضات گوناگون میتوانند شرایط دشوار لازم برای پیدایش یک تمدن را فراهم کنند. توینبی از پنج انگیزه متفاوت سخن میگوید؛ سرزمینهای سخت، سرزمینهای تازه، ضربت و شکست، فشار مصائب، و باج و بیگاری.
سرزمین سخت؛ به محیط جغرافیایی دشوار، نظیر محیطی که توسط «سیلابهای پر هرج و مرج دره سفلای رودخانه زرد به وجود آمده اطلاق میشود. مقصود از زمین تازه؛ زمینی است که قبلا کسی بر روی آن اسکان نیافته و آن را نکاشته است. ضربات؛ شامل چیزهایی است نظیر شکست سریع نظامی. فشار مصائب؛ نشانگر وجود یک تهدید مداوم خارجی. بالاخره باج و بیگاری؛ به طبقات و نژادهایی مربوط میشود که به طور تاریخی محکوم به تحمل اشکال مختلفی از ستم، تبعیض و استثمار بودهاند.
بدیهی است که در مقابل هر معارضهای لزوما یک واکنش تمدنزا پدید نمیآید. معارضات ممکن است به قدری شدید و طاقت فرسا باشند که به نظر هیچ پاسخ مناسبی برای آن یافت نشود. ولیکن بایستی بدانیم برای واکنش در مقابل معارضات دو ضابطه وجود دارد:
1- شدت معارضه
2- حضور و عملکرد نخبگان
آنچه که باعث میشود شدت معارضه کنترل و و قابل واکنش شود، به مسئولیت و پاسخگویی قشر نخبگانی برمیگردد، لذا رشد تمدن و فرآیند حرکتی آن به نحوه عمل یک اقلیت خلاق بستگی دارد، «تمام اعمالی که منجر به سازندگی اجتماعی میشود، یا از افراد مبتکر سر میزند یا از اقلیتهای خلاق» اما توده مردم به حفظ شیوههای گذشته تمایل دارند. بنابراین، وظیفه اقلیت مذکور تنها خلق اشکال و فرایندهای جدید اجتماعی نیست، بلکه ابداع راههایی است که این عقبداران کندرو را با حرکت مشتاقانه خود همگام کنند. تمدن، که توسط نخبگان هدایت میشود، با نشان دادن یک رشته واکنشهای موفق به معارضات پیاپی، رشد میکند.
جوامع تسلیم محور، جوامعی هستند که اگر رقابت منجر به ستیز یا مرگ شود گریزان هستند و در این صورت ترجیح میدهند اصول خود را بازتعریف کنند. به بیانی دیگر اینگونه جوامع در مواجهه با مشکلات و سختیها یا صورتبندیهای اجتماعی - فرهنگی خود را تغییر داده و به شکل دلخواه مهاجم در میآیند و یا تسلیم شده و میدان را برای رقیب خالی کرده و عافیت طلبی را پیشه خود میسازند. جاناتان ترنر در کتاب «اصول نظری جامعه شناسی» از این نوع جوامع با عنوان جوامع مبتنی بر «انتخاب دورکیمی» نام می برد.
اما جوامع مقاومت محور، اینگونه جوامع بر اصول و خواستههای خود پافشاری کرده و صحنه رقابت را برای حریف خالی نمیکنند و در صورت مواجهه با تهدید و معارضات، صورتبندیهای اجتماعی - فرهنگی جدید خاص خود را ایجاد کرده و به مقابله با معارضه میپردازند و با ایجاد ساختارهای جدید و یافتن راه حل های نو در پی دفاع از خود بر میآیند. جوامع مقاومت محور مرگ خود را به تغییر صورتبندیهای اجتماعی - فرهنگی خویش ترجیح داده و اصلا این نوع جوامع که تعداد آنها نیز همیشه در طول تاریخ بسیار در اقلیت بوده است نمیتوانند در مواجهه با معارضات تغییر در اصول و فنوتیپ خود را برگزیند و در صورت اقدام به چنین امری، از هم خواهند پاشید و دیگر آن جامعه قبلی نخواهند بود. ترنر از اینگونه جوامع با عنوان جامعه مبتنی بر «انتخاب اسپنسری» سخن رانده است. چنین جوامعی هستند که در طول تاریخ تمدن ساز بوده و یا تمدن ساز خواهند بود.
در مجموع با توجه به این بحث، باید اذعان کرد که تحریم از جنس معارضاتی است که توینبی از آن با عنوان فشار مصائب که نشانگر وجود یک تهدید مداوم خارجی است، یاد میکند و ایران به عنوان یک جامعه مقاومت محور که در پی ایجاد تمدن نوین اسلامی است، بایستی با ابتکار و خلاقیت نخبگانی خود به ایجاد صورتبندیهای اجتماعی - فرهنگی جدید برای مقابله با این تعارض بپردازد و لذا تحریم بهترین فرصت برای تشدید فرایند ایجاد تمدن نوین اسلامی است اما به شرطها و شروطها که نخبگان، خصوصا نخبگان حاکمیتی، محکم و استوار پای کار بایستند و دوش خود را زیر بار این مسئولیت قرار دهند ولی اگر سستی و ترس به خود راه دهند و تسلیم و مرعوب تحریم و سردمداران آن شوند، قطعا در اینصورت تحریم یک تهدید است و نه یک فرصت.
ولیکن از بیانیه گام دوم چنین برمیآید که مقام معظم رهبری با اشراف به این سستی و مرعوبیت در تعدادی از نخبگان، جوانان را در بیانیه خطاب قرار داده و آنها را تشویق کردهاند که این مسیر را علیرغم همراهی نکردن نخبگان طی کنند، به عبارتی ایشان ضمن ترغیب نخبگان به «تغییر از بالا»، جوانان را به «تغییر از پایین» تشویق کردهاند.