تصاویری نوستالژیک و دیده نشده از اتوبوس های دو طبقه
حدود 3دهه از خداحافظی اتوبوسهای دوطبقه که یکی از قدیمیترین ایستگاههای آن حوالی سهراه افسریه بود، میگذرد.
به گزارش مشرق، تهرانیها با اتوبوسهای دوطبقه خاطرات زیادی دارند. این اتوبوسها برای سروسامان دادن به رفتوآمد مردم در خیابانهای تهران به ناوگان اتوبوسرانی اضافه شد و طی سالها توانست در این ناوگان جای خودش را باز کند و برای پابهسنگذاشتههای امروز تصاویری نوستالژیک آفرید.
ورود اتوبوسهای دوطبقه به تهران
نیمه اول دهه30 اتوبوسهای پایتخت قراضه بود و رانندهها رفتار زنندهای با مسافران داشتند. اوضاع آنقدر آشفته و خراب بود که صدای وزیرالوزرا را درآورد و به سرلشکر تندخویش مأموریت داد در اسرع وقت به این وضعیت خاتمه دهد. 10ماه طول کشید تا سرلشکر «مهدیقلی علویمقدم» شرکت واحد اتوبوسرانی تهران را پیریزی کرد. او رانندههای نامناسب را بیرون کرد و برای استخدام رانندههای تازه شرایط و آزمون سختی گذاشت. علویمقدم سیمای شهر و اتوبوسرانی را بهکلی تغییر داد و وضعیتی آبرومندانه به آن داد. بلافاصله هم با شرکتهای اتوبوسسازی انگلیس وارد گفتوگو شد و 250دستگاه اتوبوس دوطبقه خریداری کرد و به تهران آورد. بهایی که دولت بابت آن اتوبوسها پرداخت 211هزار تومان بود.
پس از انجام این کارها، روز 27اردیبهشتماه 1338بود که سر و کله اتوبوسهای دوطبقه در خیابانهای شهر تهران پیدا شد. تهرانیها فخرفروشانه به اتوبوسهای بلند شهرشان نگاه میکردند و برای سوار شدن بر آن شتابی بیش از اندازه نشان میدادند. مردم برای سوار شدن بر این اتوبوسها صف میکشیدند، چون معتقد بودند طبقه دوم اتوبوسها لذت سواری را 2برابر میکند. از آن پس یکی از تفریحها و سرگرمیهای پایتختنشینان سوار شدن بر اتوبوسهای دوطبقه بود تا از طبقه دومش عابران و خودروها را نگاه کنند.
اتوبوسهای دوطبقه کند و تنبل راه میپیمودند و تا کنار هر ایستگاه توقف میکردند، مسافرهای ذوقزده هجوم میبردند، همدیگر را هل میدادند، هورا میکشیدند و میکوشیدند خود را از پلههای دایرهای اتوبوس به طبقه بالا برسانند. اگر صندلیای خالی نبود، خود را از میلهها آویزان میکردند و خندان و سرخوش از آن همه زور و تقلا از بالا مردم، پیادهرو و خودروهای خیابان را نگاه میکردند.
شوخی با راننده
اولین اتوبوسهایی که به تهران آمد رودمستر بود که در آن از انتها باز میشد. وقتی طبقه بالا و پایین اتوبوس از مسافر پر میشد، کسانی بودند که در فضای خالی پشت اتوبوس، خود را آویزان میکردند و از این کار خطرناک پرهیزی نداشتند. رودمسترها 71مسافر نشسته و نزدیک به 50مسافر ایستاده را جابهجا میکردند. این اتوبوسهای دوطبقه از سال1338 تا 1358در ناوگان اتوبوسرانی تهران به کار گرفته شدند.
اتوبوس قرمز لیلاند بعد از آن وارد تهران شد و معروف به اتوبوس دماغی بود، چون موتور آن مانند دماغ بزرگی بود که در جلوی اتوبوس دیده میشد. لیلاندها از سال1345 تا 1361استفاده میشد. خط تولید این دست اتوبوسهای دوطبقه در ایران از سال1343 آغاز شده بود. کابین راننده اتاقک کوچکی بود که کموبیش از فضای داخلی اتوبوس جدا بود. راننده از آینه درشت دو سوی آن، پیرامون و درون اتوبوس را کنترل میکرد.
آن زمان برخیها معتقد بودند طبقه دوم اتوبوس بهدلیل زاویه دید مناسبش مثل لژ سینماست و کسانی که طبقه دوم اتوبوس مینشینند لژنشین هستند. این اتوبوسها کلاچ نداشتند و رانندگی با آن خیلی آسان بود. راننده داخل یک کابین مینشست و شاگرد طبقه بالا میرفت و هر وقت کسی میخواست پیاده شود، شاگرد روی داشبورد ضرب میگرفت تا راننده ماشین را نگه دارد. البته برخی اتوبوسها که درشان از عقب باز میشد، زنگ داشتند و شاگرد پیاده شدن مسافران طبقه بالا را با به صدا درآوردن زنگ به اطلاع راننده میرساند. تهرانیها تا مدتها وقتی سوار این اتوبوسها میشدند، یکی از شوخیهایشان این بود که از راننده بپرسند: «آقای راننده، طبقه بالا کجا میرود!؟» و هرهر بزنند زیر خنده و رد شوند.
خداحافظی با دوطبقهها
با اینکه به نظر میآمد اتوبوسهای دوطبقه میتوانستند در وانفسای پرترافیک خیابانهای تهران وسیلهای خوب و پرظرفیت برای تردد درونشهری باشند سال1372 تصمیم گرفته شد که همه آنها به گاراژ خیابان هنگام منتقل شوند و دیگر در خیابانهای تهران تردد نکنند.
امروزه دیگر از این اتوبوسها چیزی جز خاطره باقی نمانده و گاهی برای صنعت گردشگری از آنها استفاده میشود.