شنبه 3 آذر 1403

تقلب حاج قاسم به بچه‌ها برای گرفتن کادوی تولد!

خبرگزاری خبرنگاران جوان مشاهده در مرجع
تقلب حاج قاسم به بچه‌ها برای گرفتن کادوی تولد!

به مناسبت اول فروردین سالروز تولد سردار سلیمانی درباره علاقه این شهید بزرگوار به گرفتن جشن تولد مطلبی را گردآوری کرده‌ایم.

اول فروردین علاوه بر آغاز سال نو و شروع فصل بهار زادروز سردار حاج قاسم سلیمانی یکی از بزرگمردان ایران‌زمین است.

سردار سلیمانی که فرمانده اصلی میدان مبارزه با تروریست‌های تکفیری داعش بود بسیار خانواده‌دوست بود به‌طوری که پس از شهادت کتاب‌های بسیاری درباره نحوه رفتار و تعاملش با خانواده خود و دیگران به چاپ رسیده است.

کتاب «عزیز زیبای من» مستندی روایی از روز‌های پایانی زندگی شهید حاج قاسم سلیمانی به قلم زینب مولایی است که توسط بنیاد حفظ و نشر آثار سپهبد شهید قاسم سلیمانی، انتشارات مکتب حاج قاسم به چاپ رسیده است.

بخشی از این کتاب به سالروز تولد سردار سلیمانی و اینکه وی علاقه زیادی برای گرفتن جشن تولد داشت اختصاص دارد که در ادامه آن را می‌خوانید.

حاجی عاشق تولد گرفتن بود و دوست داشت که غافلگیرش کنند. دیگر همه اعضای خانواده این را می‌دانستند برای تولدش باید همه دور او جمع می‌شدند و برایش کادو می‌خریدند. خیلی هم دوست داشت زودتر ببیند چه کادویی برایش گرفته‌اند.

حاجی متولد اول فروردین 1335 بود. کل خانواده هر سال برایش اول فروردین تولد می‌گرفتند. از یک هفته قبل از تولدش منتظر بود ببیند امسال بچه‌ها چطوری او را غافلگیر می‌کنند، چون خودش خیلی ذوق داشت، بچه‌ها هم از اینکه برای او تولد بگیرند و غافلگیرش کنند، خیلی لذت می‌بردند.

تولد بچه‌ها که می‌شد، به شوخی می‌گفت: همه‌اش که تولد شماهاست! چقدر شما‌ها زیادین. همه‌اش من باید براتون کادو بخرم پس کی نوبت من میشه؟!

نوبت تولد حاجی که می‌شد بچه‌ها از مدت‌ها قبل برنامه‌ریزی می‌کردند. کیک سفارش می‌دادند و برای خرید کادو با هم مشورت می‌کردند.

گاهی برای کادو به بچه‌ها تقلب می‌رساند و می‌گفت: هزینه الکی نکنین چیزی رو که دوست دارم برام بخرین. یه‌وقت چیزی نخرین که دوست نداشته باشم؛ کتاب، ساعت، انگشتر... من این‌ها رو دوست دارم.

گاهی بچه‌ها با هم مشورت می‌کردند و هر کدام یکی از کادو‌هایی را که پدر دوست داشت رزرو می‌کردند بعد هم به بقیه می‌سپردند من فلان چیز رو می‌خرم حواستون باشه شما دیگه اون رو نخرین؛ هر کدام که می‌آمدند و کادویشان را می‌دادند، حاجی با ذوقی که در چشمانش هم مشخص بود می‌گفت: به‌به ببینم برام چی خریدی... کادو را باز می‌کرد و ذوق‌زده می‌شد و با همان ذوق و شوق می‌رفت سراغ کادوی بعدی.

کسی جرئت نداشت بدون کادو پیش او بیاید. کلی سر به سرش می‌گذاشت و می‌گفت تو برام هیچی نخریدی؟! یادم می‌مونه تو امسال به من کادو ندادی، چون بیشتر اوقات، فروردین به کرمان می‌رفتند، بیشتر تولد‌های حاجی را آنجا بودند.

مادر حاج خانم یک پرستار داشت و وقت‌هایی که بچه‌ها نبودند از او مراقبت می‌کرد. سالی که تولد حاجی را خانه مادرخانمش گرفتند، پرستار چیزی نگرفته بود.

آن‌قدر حاجی چپ رفت و راست آمد به او گفت: ولی تو برای من هیچی نگرفته بودی‌ها یادم می‌مونه که همه را به خنده انداخت.

حاجی به مطالعه هم خیلی علاقه‌مند بود. دوست داشت خودش هم بنویسد.

همیشه به همه تأکید می‌کرد که بنویسند. نرجس و حسین که کوچک بودند عید نوروز هر سال برایشان یک دفتر جدا می‌خرید و توصیه می‌کرد خاطراتشان را در ایام عید یا مسافرت‌های تابستانی که داشتند، بنویسند. بعد هم خودش تمام آن نوشته‌ها را می‌خواند و نقد و بررسی می‌کرد. از این کار دو تا هدف داشت یکی اینکه بچه‌ها را به نوشتن علاقه‌مند کند و دیگر آنکه به آنها یادآور شود قدر با هم بودن را بهتر و بیشتر بدانند.

این مطلب بخشی از وجوه دیده نشده سردار سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است که بسیاری از دوستداران وی شاید از آن خبر نداشتند که حاج قاسم در مناسبات خانوادگی خود چقدر مرد مهربان و خانواده‌دوستی بوده است.

باشگاه خبرنگاران جوان سیاسی دفاعی امنیتی
تقلب حاج قاسم به بچه‌ها برای گرفتن کادوی تولد! 2
تقلب حاج قاسم به بچه‌ها برای گرفتن کادوی تولد! 3
تقلب حاج قاسم به بچه‌ها برای گرفتن کادوی تولد! 4