تمام عملیاتهای دفاع مقدس بر اساس علم و تجربه طراحی و اجرا میشد | گفتگو با سرلشکر حسنی سعدی
جانشین قرارگاه مرکزی خاتم گفت: عملیاتهای ما در دفاع مقدس بر مبنای علم و دانش و تجربیاتی بود که درجنگ بدست آوردیم.
گروه دفاعی خبرگزاری تسنیم: یکی از مقولههایی که در دوارن دفاع مقدس از جایگاه ویژهای برخوردار بود، توجه به موضوع علم و فناوری در طراحی عملیاتها و تهیه تجهیزات مورد نیاز نیروهای مسلح بود.
سرلشکر صفوی: 22 کشور درخواست خرید پهپادهای ایرانی دارند
از آنجایی که در هشت سال دفاع مقدس کشورمان با شدیدترین تحریمهای تسلیحاتی و اقتصادی روبرو بود، می بایست غالب نیازمندیهای نیروهای مسلح در داخل کشور تامین میشد. از همین روی طراحی تجهیزات مورد نیاز و همچنین مطالعات لازم برای طراحی عملیاتها در دوران دفاع مقدس نیازمند فعالیتهای علمی و توجه به ویژه به این حوزه بود.
البته این نگاه تنها معطوف به دوران دفدع مقدس نماند و بعد از این دوران هم نیروهای مسلح روند پیشرفتهای علمی و ابتکارات فناورانه خود را ادامه دادند که موجب شد امروز در بسیاری از حوزه ها به دستاوردهای شگرفی دست پیدا کرده و موجبات فراهم شدن بازدارندگی فعال برای کشور را رقم بزنند.
حالا پژوهشگاه علوم و معارف دفاع مقدس شهید سلیمانی در نظر دارد به منظور بررسی تجربیات و دستاوردهای علمی در دفاع مقدس؛ همایشی را تحت عنوان همایش جایگاه علم و فناوری در دفاع مقدس برگزار کند.
در آستانه برگزاری این همایش و به منظور تبیین دستاوردهای علمی در جنگ تحمیلی با برخی از فرماندهان و دستاندرکاران شاخص دفادع مقدس به گفتگو نشستهایم که این مصاحبهها به تدریج منتشر خواهد شد.
در اولین گفتگو به سراغ امیر سرلشکر حسین حسنی سعدی جانشین قرراگاه مرکزی خاتم الانبیا (ص) رفتهایم.
سرلشکر «حسین حسنیسعدی» از قدیمیترین فرماندهان نیروی زمینی ارتش است که پس از مرحوم تیمسار ظهیرنژاد و شهید سرلشکر صیادشیرازی و تقریباً در میانه جنگ تحمیلی به فرماندهی این نیرو برگزیده شد.
سرلشکر حسنیسعدی پیش از آن فرمانده لشکر 21 حمزه ارتش و در عملیاتهای فتحالمبین و بیتالمقدس در کنار شهید حسن باقری فرماندهی قرارگاه نصر را برعهده داشت؛ قرارگاهی که در آن دو عملیات نقش مهم و موثری داشت.
یگانهای 21 حمزه ارتش، 27 محمد رسول الله (ص) و 7 ولیعصر (عج) که تحت فرماندهی شهید باقری و سرلشکر حسنیسعدی بودند در عملیات فتح المبین توانستند به پشت توپخانه دشمن در علیگره زد برسند و در مرحله نخست عملیات بیت المقدس بر روی جاده اهواز - خرمشهر مستقر شوند.
سرلشکر حسنی سعدی که دو نشان فتح درجه یک و درجه سه دارد و تا سه سال پس از پایان جنگ فرمانده نیروی زمینی ارتش بود، سپس جای خود را به امیر عبدالله نجفی داد و مدتی بعد به ستاد کل نیروهای مسلح رفت.
او در سالهای 1378 تا 1395 در کنار مرحوم سرلشکر سیدحسن فیروزآبادی و سرلشکر غلامعلی رشید، معاون هماهنگ کننده ستاد کل نیروهای مسلح بود و زمانی که قرارگاه مرکزی خاتم الانبیاء (ص) از ستاد کل نیروهای مسلح جدا شد، همراه با سرلشکر رشید به آن قرارگاه رفت و جانشین قرارگاه شد.
سرلشکر حسنی سعدی در کنار سرلشکر رشید
سرلشکر حسنی سعدی با 81 سال سن کمتر اهل گفتگو و مصاحبه با رسانههاست اما در آستانه برگزاری همایش ملی جایگاه علم و فناروی در دفاع مقدس با همکاری پژوهشگاه علوم و معارف دفاع مقدس شهید سپهبد قاسم سلیمانی مصاحبهای با سرلشکر حسنی سعدی انجام دادهایم که در ادامه میتوانید مشروح این مصاحبه را بخوانید:
* به عنوان سوال اول ارزیابی شما از جایگاه علم و فناوری در نیروهای مسلح و در هشت سال دفاع مقدس چیست؟ و چقدر عملیات های بزرگ و کوچک ما در جنگ، بر منبای اصول علمی و تخصصی طراحی و اجرا میشد؟
یکی از سازمانهایی که علم و دانش از اول در آن پایهگذاری شده و بر مبنای علم و دانش شکل میگیرد ارتش است. ولی تقریباً اغلب چنین تصوری را از علم و دانش در ارتش ندارند. فکر میکنند ارتش همین است که تفنگ را بگیرد و تیر بیاندازد و گلوله توپی به طرف هدف رها کند. عموما همین ظاهر قضایا را میبینند ولی نمیدانند که پایه علم و دانش در ارتش از وقتی که یک فرد غیرنظامی در ارتش استخدام میشود ایجاد میشود.
در دانشگاههای افسری، از همان روز اول علوم نظامی را به این فرد یاد میدهند، پایهگذاری میکنند، یعنی روند فراگیری علم و دانش را از آنجا شروع میشود و به تدریج رو به تکامل میرود.
یک نیروی نظامی در مدتی که در دانشگاه افسری است تا حدی آموزشهای اولیه را فرا میگیرد. بعد از این میآید در یگان خدمت میکند. آنچه که آموخته به مرحلهی عمل درمیآورد. بعد میرود دورهی مقدماتی را طی میکند. در یک سطح بالاتری دانش را فرا میگیرد و بعد از اینکه فراگرفت، در یگانهای خدمتی حضور پیدا میکند. حال به عنوان فرمانده در هر ردهای که هست شروع میکند به آموزش دادن و افراد یگان را هدایت و رهبری کردن. این هدایت و رهبری، بر مبنای علم و دانش صورت میگیرد.
آموزش دورهی مقدماتی بر مبنای آموزش هدایت گروهان است که بتوان یک گروهان را در زمان عملیات هدایت، رهبری و بکارگیری کرد. یک افسر بعد از اینکه چند سال در رده فرمانده گروهان آنچه که علمی آموخته بود به صورت عملی به کار برد، در یک شغل بالاتری قرار میگیرد. از شغل فرمانده گروهانی در شغل فرمانده گردانی قرار میگیرد. برای اینکه به سطح بالاتر برود و یک یگان سنگینتری را اداره بکند، در نتیجه باید علم و دانش بیشتری داشته باشد. بنابراین فرد در دوره عالی شرکت میکند و دورهی عالی را به مدت یک سال آموزش میبیند، وقتی که آموزش لازم را فراگرفت به عنوان فرمانده کردان خدمت میکند و پنج سال گردان را هدایت میکند.
بعد از اینکه در رده گردان دورهی عالی را طی کرد و در گردان انجام وظیفه کرد باید بیاد یک پله بالاتر؛ فرماندهی گردان و بعد فرمانده تیپ میشود. کسی که فرماندهی تیپ می شود باید آموزش های لازم در این رده را فرا بگیرد. به همین منظور وارد دانشکده فرماندهی و ستاد میشود.
این فرد طی حدود دو سال آموزشهای لازم را فرا میگیرد تا بتواند یک تیپ را هدایت کند و مسئولیت جان 3000 الی 5000 نفر را به عهده بگیرد. به همین ترتیب بعد از دوره فرماندهی و ستاد در ردهای بالاتر انجام وظیفه میکند و برای حضور در این جایگاهها باید دوره های آموزشی مختلفی را طی کند. پس ببینید در ارتش تمام مشاغل و تمام مراحل خدمتی بر مبنای دانش و آموزش بنا شده است.
تمام مراحل ارتش بر مبنای علم و دانش است و در تمامی سطح علم و دانش بکار برده میشود و به نظر من علم و دانش نظامی در بالاترین سطح قرار دارد.
* نیروهای مسلح ما در سال اول جنگ چه ابتکاراتی به خرج دادند که موجب توقف پیشروی دشمن و تثبیت او شد؟
قبل از انقلاب ارتش در مقابل رهبران انقلاب مقاومت میکرد، در نتیجه وقتی انقلاب پیروز شد، ارتش تقریباً از هم پاشید. شما فرماندهان ارتش را در نظر بگیرید، عمدتاً فرماندهانی که در ردهی بالا و درجه سرتیپ به بالا بودند یا اخراج شدند، یا اعدام شدند یا بازنشست شدند و از رده خارج شدند. در نتیجه در سال اول جنگ یک ارتش با ساختار و سازمان جدید و با فرماندهانی که عمدتا درجه سرهنگ و سرهنگ دوم بودند تشکیل شد.
ببینید واقعاً ارتش را کسی جز حضرت امام نشناخت. بعد از پیروزی انقلاب، خود رهبر انقلاب به ارتشی که تا به حال در برابر رهبر انقلاب ایستاده بود فرمان داد که در خیابان ها رژه برود.
یعنی ساختار ارتش همان ساختار است ولی عناصری که الان ارتش را تشکیل دادند دیگر آن سرتیپی نیست که چند سال ردههای مختلف فرماندهی را پشت سر گذاشته باشد. یک سرگرد میشود فرمانده تیپ. آیا سرگرد که قبلاً در رده گردان آموزش دیده، حالا می تواند تیپ را هدایت کند؟
به تدریج ارتش روند تقویت شدن را شروع کرد تا توانست در حدی ساختار و سازمان خود را نوسازی کند. اما در مقابل، عراق ساختار و سازمان ارتش خودش را حفظ کرده بود و از اول بر مبنای یک ساختار و سازمان منسجم اقدام میکرد.
بعد این عوامل باعث شد که ارتش با همان ساختار و سازمان و باهمان انسجامی که داشت به تدریج آمد در برابر ارتش عراق مقاومت و ایستادگی کرد. لذا ارتش عراق بعد از شش روز نتوانست از کرخه عبور کند. هدفش خوزستان بود اما در خرمشهر و آبادان متوقف شد.
روز دوم یا سوم جنگ به لشکر 21 حمزه ابلاغ کردند به جبهه برود. وقتی لشکر میخواست از پادگان بیرون بیاید، مردم جلوی لشکر را گرفتند و گفتند شما میخواهید کودتا کنید. در مورد لشکر 77 هم همینطور است. فرمانده لشکر میگوید آن زمان وقتی میخواستیم به جبهه برویم مردم جلوی ما را گرفتند. 10 روز طول کشید تا لشکر 16 وارد منطقه شد. وقتی یک لشکر میخواهد عازم منطقه عملیاتی بشود باید راه آهن را به طور کامل در اختیار لشکر قرار دهند. در آن زمان مگر مسئولین راه آهن با لشکرها همکاری کردند؟ بالاخره با کلی جر و بحث توانستند از سیستم راه آهن استفاده کنند و لشکرها را به خوزستان اعزام کنند.
وقتی لشکرهای ارتش وارد خوزستان شدند جلوی ارتش عراق را گرفتند و عراق بعد از 6 روز درخواست قرارداد صلح کرد.
بعد به تدریج سپاه پاسداران و نیروهای بسیج مردمی وارد صحنه شدند، آموزشهای لازم را فراگرفتند، و باایثار و فداکاری توانستند جلوی دشمن را بگیرند. عملیاتهای ثامن الائمه، طریق القدس، فتح المبین و بیت المقدس نتیجه زحماتی بود که در سال اول جنگ کشیده شد.
* در جریان این عملیاتها چه نوآوریهایی صورت گرفت؟
ظرف این مدت، وقتی که ارتش عراق را متوقف کردند شروع کردند به بازسازی و سازماندهی و تکمیل سازمان ارتش در ردههای مختلف و در نتیجه نیروی زمینی کلاً متحول شده بود.
در کنارش همانطور که عرض کردم سپاه پاسداران و بسیج مردمی هم وارد صحنه شده بودند درنتیحه پیروزیهای سال دوم جنگ زمینهاش در سال اول جنگ فراهم شد. اگر آن تلاشها در سال اول جنگ انجام نشده بود سال دوم جنگ به آن پیروزی ها نمیرسیدیم. آیا دشمن فکر میکرد روزی خرمشهر را از دست بدهد؟ ولی بعد از عملیاتی که از روز دهم اردیبهشت آغاز شد بعد از 20 روز کلا منطقه خرمشهر از چنگ ارتش عراق درآمد. این پیروزی ها در اثر آموزش، دانش و تجربه بدست میآید.
این تحولاتی که پیش میآید باید یک پایه اولیه داشته باشد. یعنی وقتی نیروی هوایی وارد صحنه عملیات میشود در همان روز دوم جنگ با 140 فروند هواپیما پاسخ عراق را میدهد. این عملیات زمینه قبلی داشته است و خلبانی که در این عملیات شرکت کردند مدتها آموزش دیده و تجربه کسب کردند و بر مبنای آن تجارب وارد صحنه عملیات میشود.
* آیا روند آموزشها و پرداختن به مقوله علم و فناوری در حوزه نظامی در دوران دفاع مقدس هم ادامه داشت؟
کار علمی در نیروهای مسلح بعد از هشت سال دفاع مقدس پایان نیافت در نتیجه ما بایستی بعد از 8 سال جنگ میآمدیم مینشستیم تجربه 8 سال جنگ را بررسی کرده و برای مراحل بعدی آماده میشدیم.
وزارت دفاع ما واقعا در طول 8 سال مهمات مورد نیاز را آماده کردند و بعد با جهیزات نو وارد صحنه جنگ شدیم. ما فقط با گلولههایی که از قبل، از کشورها خریداری کرده بودیم نجنگیدیم. ما با مهماتی جنگیدیم که صنایع دفاع در طول 8 سال دفاع مقدس به تدریج با کارخانه جات خودش به دنبال علم و دانش رفت و فناوری و آماده کردن مهمات به روز شد و ما در صحنه عملیات از آنها استفاده کردیم.
جامعه پزشکی ما نیز در دوران دفاع مقدس واقعا تلاش وافری داشتند. در بیمارستان صحرایی پزشک ما میدانست در این مکانی که قرار دارد امکان خطر و شهادت وجود دارد اما اعتنایی نمیکرد و در نزدیکترین صحنه به جنگ دنبال مداوای سرباز بود.
یگان های مهندسی نقش بسزایی در دفاع مقدس داشتند. خنثی سازی میادین مین و ایجاد پل روی رودخانهها از جمله مهمترین اقدامات مهندسی بود. شما بدانید که در عملیات بیت المقدس وقتی که از کارون عبور کردیم با 6-7 پل به چه ترتیب مهندسین پل ها را آماده کردند تا لشکرهای ما توانستند از روی کارون عبور کنند.
*در طول دوران دفاع مقدس همواره از ارتش عراق حمایت تجهیزاتی میشد و ما در این زمینه دچار کمبودهایی بودیم. نیروهای مسلح چگونه توانستند بر این کمبود تجهیزات غلبه کنند؟
تهیه برخی تجهیزات برای ما امکان پذیر نبود. به ما تانک و توپ نمیفروختند اما عناصر ما همان توپ و تانکی که داشتیم را تعمیر کردند و ما با همان تجهیزات جنگیدیم. در حقیقت این کمبود تجهیزات را با تلاش و کار علمی جبران کردیم. در نتیجه همواره در جبهه و پشت جبهه همه در حال تلاش بودند تا ما تجهیزات مورد نیاز را در اختیار داشته باشیم.
* در جریان دفاع مقدس ثابت شد که فرماندهان و مستشاران خارجی برای طرح ریزی عملیات به ارتش عراق کمک میکردند. آیا طرحهای عملیاتی ما هم بر مبنای علم ودانش بود و فرماندهان برای طراحی عملیات به ابعاد علمی آن هم توجه میکردند؟
من از اول عرض کردم تمام حرکات و فعالیتهای ما بر مبنای علم و دانش بود. مثال میزنم. در عملیات فتح المبین چگونه باید با عراق درگیر میشدیم؟ من آن موقع فرمانده لشکر 21 بودم. من از 6 ماه قبل گفتم برای حمله به دشمن مخصوصا در زمینه آموزش نفرات آماده شویم.
سرلشکر حسنی سعدی در سالهای دفاع مقدس
قطعا عملیاتهای ما برمبنای علم و دانش بود. اینطور نبود که یک عملیات به صورت شانسی برگزار شود. بلکه تماما بر مبنای تجربیات و تمرینهایی بود که پیش از عملیات صورت میگرفت.
تمام این صحنهها بر مبنای تجربه و عمل بود در نتیجه بر مبنای آنچه که خودمان به طور عینی مشاهده میکردیم عمل میکردیم. به طور کلی جنگ ما خیلی نوآوری داشت. ما به تدریج ضعفهایمان را برطرف کردیم سازمانمان را تقویت کردیم و توانستیم به تدریج نقاط ضعف دشمن را پیدا کنیم و به دنبال پیدا کردن نقاط ضعف دشمن برتری بر دشمن را به دست بیاوریم.