تهران در پایان عصر پهلوی چگونه شهری بود؟
30 درصد جمعیت شمال شهر، از 83 بیمارستان و 11360 تخت بیمارستانی و 258 درمانگاه و 122 آزمایشگاه برخوردار بودند؛ در حالی که 70 درصد جمعیت جنوب شهر، فقط 28 بیمارستان و 5724 تخت بیمارستانی و 151 درمانگاه و 22 آزمایشگاه در خدمتشان بود.
عصر ایران؛ جمشید گیل - در اسفند ماه 1356 دبیرخانه شورای نظارت بر گسترش شهر تهران، پژوهشی را با عنوان «گزارش اجمالی درباره شهر تهران؛ وضع موجود و پیشنهادات» منتشر کرد که وضعیت تهران را با نگاهی کارشناسانه، به دور از نگرشهای ایدئولوژیک منفی و مثبت سالهای بعد، ترسیم میکرد.
این پژوهش شهرشناسانه، که در سال 1356 تهیه شده بود، زمانی منتشر شد که ایران در حال حرکت به سمت یک انقلاب بود. در نتیجه، مدیران و حاکمان عصر پهلوی مجال و امکان چندانی برای تأمل در این پژوهش و اصلاح کاستیهای مربوط به اداره شهر تهران، چنان که در این پژوهش پیشنهاد شده بودند، نیافتند.
این پژوهش در کتابی با عنوان «تهران -56» با مقدمه عالمانه محسن گودرزی و آرش نصر اصفهانی منتشر شده است. ناشر کتاب نیز نشر نی است.
مشکلاتی که در این پژوهش برای شهر تهران برشمرده شده، در سالهای پس از انقلاب نیز تقریبا به همان سبک و سیاق ادامه یافته اند و خواننده این پژوهش در مجموع احساس میکند اصلاح ساختاری موثری در وضعیت شهر تهران ایجاد نشده است.
اگرچه این داوری کلی است و میتوان موارد ریز متعددی را در نقض مدعای فوق نشان داد، و حتی مدیران آن زمان شهر تهران نیز میتوانند به انبوهی از اقدامات مثبت خودشان اشاره کنند، ولی برداشت کلی اکثر ناظران و شهروندان تهرانی این است که تهران شهری بی در و پیکر است، با انبوهی از مشکلات مزمن.
پژوهش منتشر شده در اسفند 1356 کاملا موید این برداشت عمومی است، وضعیت تهران در چند دهه اخیر نیز موید پژوهش مذکور است. یعنی نوعی تداوم مشکلات مزمن و ظاهرا لاینحل، گریبان شهر تهران را گرفته و اساسا هویت تهران گره خورده به چنین مشکلاتی.
البته این انتقادات به این معنا نیست که اگر مدیریت تهران به منتقدان واگذار شود، بهبود ساختاری و کلان محسوسی در وضعیت شهر تهران ایجاد میشود. مدیران امروز، منتقدان دیروزند. مادام که تهران مرکز امکانات عالی کشور باشد، بعید است اصلاحی ساختاری در این شهر صورت گیرد و مشکلات مزمناش برطرف شود. چنین تحولی نیز نیازمند یک تصمیم سیاسی کلان است و ربطی به شهرداران تهران ندارد.
محسن گودرزی و آرش نصر اصفهانی در مقدمه کتاب نوشتهاند:
«از دید نویسندگان گزارش، مشکلات تهران همچون حاشیهنشینی، شکاف جنوب و شمال شهر، افزایش پرشتاب جمعیت و توسعه کالبدی نتیجه سیاستهای کلان اقتصادی است. آنان وضعیت تهران را در سه سطح تحلیل میکنند: سطح کلان (سیاستهای اقتصادی و استراتژی صنعتیشدن)، سطح میانه (سازمان مدیریت شهری، وابستگی تهران به محیط پیرامونی) و سطح خرد (مشکلات تهران). در این چارچوب، نویسندگان گزارش آثار سیاستهای کلان کشور را بر ایجاد وضعیت مشکلزای تهران بررسی میکنند و نشان میدهند که بوروکراسی شهری توان حل مشکلات برآمده را ندارد.»
گودرزی و نصر اصفهانی، سوال مهمی را هم مطرح کردهاند و آن اینکه، پژوهش سال 1356 نشان میدهد که «اگر تهران در همین مسیر پیش برود، در سالهای آتی با مشکلات بغرنج و پیچیدهای مواجه خواهد شد.» پس وقتی این آگاهی وجود داشته، چرا تغییری در شیوه تصمیمگیری و سیاستگذاری ایجاد نشده؟ چرا تهران همچنان به شکلی اداره میشود که بر مشکلات آن افزوده شود؟
پاسخ گودرزی و نصر اصفهانی به سوال فوق چنین است:
«به نظر میرسد دیدگاههای کارشناسی مفروض میگیرند که "اراده برای تغییر و بهبود" وجود دارد و گروههای اجتماعی با منافع متضاد همه دل در گرو نفع همگانی دارند. دیدگاههای کارشناسی جایی را برای "تضاد منافع" در نظر نمیگیرند... از این رو، تصمیمات {مربوط به مدیریت شهر تهران} صرفا نتیجه آگاهی و شناخت نیست بلکه حاصل توازن ممکن و محتمل بین گروههای اجتماعی است.»
خلاصه اینکه، گاهی شهردار و شهرداران مناطق گوناگون تهران، زورشان نمیرسد کار درست را انجام دهند. و یا منافع گروهی و جناحیشان ایجاب نمیکند رأی کارشناسانه را عملی سازند.
اما ببینیم پژوهش "تهران -56" حاوی چه نکات مهمی است. در پیشگفتار این پژوهش آمده است:
«برنامهریزی اساسا یک امر سیاسی است و به انتخاب ارزشهای متفاوت و گاهی متضاد بستگی دارد. با این همه مشکل اساسی در طراحی برنامهها نیست. مهم، نحوه اجرای برنامههاست... فقدان تسلط کامل بر مسائل ارضی، کمبود منابع و نوسانات مالی، مشکلات هماهنگی بین سازمانهای اجرایی، نارساییهای مدیریت و تشکیلات و کمبود نیروی انسانی شهرداری پایتخت، مهمترین تنگناها را تشکیل میدهد. با مشارکت اصیل مردم در حلوفصل امور و معاضدت دولت، بیشترین مسائل در میانمدت قابل حل میباشدو حل مسائل به طول زمان و قاطعیت در انجام خواستها بستگی دارد.»
مهمترین مضامین گزارش عبارتند از: تمرکزگرایی، توسعه کالبدی تهران، شکاف طبقاتی و نابرابری فضایی، فقر شهری و فرسودگی بافتهای شهری، تغییرات شتابان و گریز از برنامه، برنامههای ازنفسافتاده، تامین پول اداره شهر، نحوه مشارکت مردم در اداره شهر.
در ادامه، به برخی از موارد فوق در این پژوهش / گزارشِ منتشرشده در اسفند 1356 میپردازیم.
در آغاز گزارش به این نکته اشاره شده که بخشهای صنعت و سپس خدمات، در چند سال اخیر (در واقع نیمه اول دهه 1350) به زیان بخش کشاورزی از رشد سریعی برخوردار بوده و رشد این دو بخش به توسعه شهرنشینی منتهی شده است.
همچنین تمرکز مراکز اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در چند شهر بزرگ ایران، به ویژه در تهران، موجب شده که رشد اقتصادی و جمعیت به صورت نامتعادلی در نقاط مختلف کشور توزیع شود.
نکته دیگر اینکه، طبق سرشماری سال 1355، تهران بیش از 13 درصد از جمعیت کل کشور و نزدیک به 29 درصد از جمعیت شهرنشین کشور را به خود جذب کرده بود.
در سال 1355 جمعیت تهران 4ونیم میلیون نفر بوده. این یعنی حدود سی میلیون نفر از مردم ایران در شهرهای بزرگ و کوچک دیگر و بویژه در روستاها و مناطق عشایرنشین زندگی میکردند. با این حال تقریبا 57 درصد کل تختهای بیمارستانی کشور و نیز 57 درصد پزشکان کشور در تهران فعالیت داشتند.
نویسندگان گزارش درباره جمعیت تهران نوشتهاند که در سال 1332 بالغ بر 1 میلیون و 600 هزار نفر در تهران زندگی میکردند. در 1345 جمعیت تهران تقریبا 3 میلیون نفر شده بود و در 1355 نیز تقریبا 4ونیم میلیون نفر.
در بحث از انگیزههای مهاجرت به تهران و سایر شهرهای بزرگ، نویسندگان به این نکته اشاره کردهاند که مهاجرتها در کوتاهمدت کمبود نیروی کار در مناطق شهری را برطرف میکند ولی در بلندمدت به افزایش تقاضا برای کالاها و خدمات و ازدیاد تقاضای کل در جامعه شهری منجر میشود و این معنایی ندارد جز تشدید نابرابری بین شهر و روستا.
آنها همچنین به یک آمارگیری در ابتدای سال 1355 استناد میکنند تا تصویری از "سیمای مهاجرین" به دست دهند. از 5 هزار خانوار بررسی شده در این آمارگیری، که ساکن تهران بودند، بیش از 15 درصد رؤسای خانوار متولد تهران، تقریبا 36 درصد متولد سایر مناطق شهری و حدود 49 درصد نیز متولد مناطق روستایی بودند.
همچنین 52 درصد از کل مهاجرین به تهران مرد و 48 درصد زن بودند. استانهای مرکزی و زنجان و سمنان با 33 درصد و استان خراسان با 6 درصد بیشترین و کمترین سهم از این مهاجرتها را داشتند. استانهای آذربایجان شرقی و غربی نیز با 30 درصد، سهم بالایی در این مهاجرتها داشتند.
نسبت خانوارها با درآمد ماهیانه کمتر از 15000 ریال در گروه خانوارهای مهاجر 41 درصد بوده. اما در گروه خانوارهای غیرمهاجر، 26ونیم درصدِ خانوارها درآمد ماهیانهشان کمتر از 15000 ریال بوده.
در گروههای با درآمدهای بالاتر از 30 هزار رسال، خانوارهای غیرمهاجر برتری چشمگیری به خانوارهای مهاجر داشتند و این نشاندهنده پایینبودن درآمد خانوارهای مهاجر در مقایسه با خانوارهای غیرمهاجر بوده.
88ونیم درصد رؤسای خانوارهای مهاجر، شاغل بودند. این رقم در خانوارهای غیرمهاجر 83 درصد بوده. و این یعنی مهاجران برای پیدا کردن کار یا کار بهتر به تهران میآمدند.
در بخش صنعت نیز 60 درصد از کل سرمایهگذاریهای صنعتی، 70 درصد از ارزش افزوده صنعت و 40 درصد از کل واحدهای بزرگ صنعتی در تهران مستقر بوده. در سال 1355 در تهران 2716 کارگاه تولیدی بزرگ وجود داشته که در آنها 126هزار کارگر تولیدی کار میکردند.
برخی از مهمترین صنایع مستقر در تهران از حیث میزان اشتغال و تعداد کارگاهها نیز عبارت بودند از: صنایع مواد غذایی، صنایع نساجی و قالی، صنایع نفت و زغالسنگ، صنایع محصولات غذایی، صنایع ماشینآلات و وسایل الکتریکی، صنایع اتوموبیلسازی.
نویسندگان گزارش نوشتهاند که ایجاد و گسترش صنایع در منطقه تهران فشار زیادی بر محیط زیست و منابع منطقه وارد میکند و مشکلاتی نظیر تشدید آلودگی هوا را در پی دارد.
در بحث مسکن، پژوهش مذکور به عدم تطابق رشد جمعیت شهر با رشد تامین مسکن اشاره کرده و میافزاید طی دهه 1345 تا 1355 حدود 364 هزار خانوار به جمعیت تهران اضافه شده ولی فقط 260 هزار واحد مسکونی جدید ساخته شده است.
همچنین در سال 1355 حدود 983 هزار خانوار موجود در تهران در 651 هزار واحد مسکونی زندگی میکردند که از این رقم، 30 هزار واحد مسکونی هم نامناسب و قابل تخریب بوده.
مهاجرت به تهران طبیعتا با افزایش درآمد توام بود چراکه بسیاری از مهاجران برای فرار از بیکاری یا پیدا کردن کار بهتر، به تهران میآمدند. از سوی دیگر، از سال 1352 به بعد، افزایش چشمگیری در درآمدهای نفتی ایران پدید آمد و دورهای از رشد و رونق از راه رسید که تبعات مثبتش به مهاجران هم میرسید.
با بالا رفتن سطح توقع مردم، بویژه پس از وقوع بحران اقتصادی از سال 1356، کمبودها بیش از پیش احساس میشد و این وضع، مطابق تبیین منحنی جی، یکی از عوامل موثر در وقوع انقلاب بود.
نویسندگان گزارش نوشتهاند: «سرمایهگذاری در بخش مسکن با گسترش احتیاجات مسکن مطابق نیست به طوری که میزان کل سرمایهگذاری بخش خصوصی و عمومی در طی برنامه چهارم عمرانی کشور اندکی بیش از 3 درصد تولید ناخالص ملی و طی دوره برنامه پنجم در حدود 4 درصد بوده است. در حالی که متخصصین سازمان ملل برای کشورهای در حال رشد این رقم را 5 درصد یا بیشتر توصیه میکنند.»
در تحلیل وضعیت مسکن، همچنین در گزارش آمده است که در سال 1355، چهلودو درصد از خانوارهای تهرانی درآمد ماهیانهای کمتر از 16300 ریال داشتند و بعد متوسط خانوار در این گروههای خاص بیشتر از 5 نفر میباشد.
و نیز: در سال 1353 بر اساس آمار بانک مرکزی 58 درصد کل خانوارهای تهران در واحدهای مسکونی مستقل زندگی نموده و بقیه (42درصد) به طور غیرمستقل یا مشترک از واحدهای مسکونی باقیمانده استفاده میکردند.
پژوهش "تهران -56" درباره حملونقل و ترافیک نیز نکات جالبی دارد. مثلا میگوید در سال 1354 هشت میلیون تن کالا وارد منطقه تهران شده و 5 میلیون تن آن به سایر نقاط کشور فرستاده شده است. 86 درصد کالاها از راه جاده وارد تهران و از تهران خارج میشد که در قیاس با کشورهای اروپایی بسیار بالا بود؛ بویژه اینکه مسافتها در ایران بسیار طولانی است. نقش راهآهن در حملونقل کالاها، محدود بوده.
گزارش میافزاید که نقش تهران در شبکه ارتباطی کشور به عنوان بزرگترین مرکز توزیع کالا، در شکلگیری مشکل ترافیک تهران موثر است و برای حل این مشکل باید تجدید نظر اساسی در شبکه راههای کشور به عمل آید.
علاوه بر این، رشد سریع جمعیت و ازدیاد تراکم، بالا رفتن سطح درآمدها و افزایش مالکیت اتومبیل، نارسایی حملنقل عمومی، محدودیت ظرفیت شبکه ارتباطی نواحی مرکزی، نارساییهای مدیریت و کمبود منابع مالی جزو علل پیدایش مشکل ترافیک تهران ذکر شدهاند.
همچنین: «در خلال 5 سال گذشته تعداد مالکیت اتومبل در تهران با رشد متوسط سالیانه 25 درصد افزایش یافته است. در حال حاضر {یعنی در سال 1356} بیش از یک میلیون وسیله نقلیه در تهران شمارهگذاری شده است.»
در جای دیگری از گزارش آمده است که در اوایل سال 1354، حدود 35 درصد از خانوادههای ساکن تهران دارای اتوموبیل بودند که توزیع جغرافیایی آن از جنوب به شمال متغیر بود. در 1354 حدود 400 هزار اتومبیل شخصی وجود داشت و این رقم تا آخر سال 1356 به حدود 710 هزار اتومبیل میرسید.
همچنین در سال 1354 تعداد خطوط اتوبوسرانی 150 خط، تعداد تاکسیهای نارنجی 12700 دستگاه و تاکسیهای آبیرنگ 1950 دستگاه بود.
نویسندگان گزارش کمبودهای خدمات اتوبوسرانی در سال 1356 را چنین برشمردهاند:
کمیِ تعداد اتوبوسهای قابل بهرهبرداری
کمیِ تعداد رانندگان ماهر
کافی نبودن تعداد خطوط اتوبوسرانی
پایین بودن سطح مرغوبیت خدمات اتوبوسرانی
وقتگیر بودن رفتوآمد با اتوبوس
درباره مصرف برق، نویسندگان گزارش نوشتهاند مصرف برق تهران در سال 1346 حدود 162هزار کیلووات بوده و در سال 1354 به رقم 800 هزار کیلووات رسیده. همچنین در سال 1354 تعداد مشترکین خانگی به 650 هزار رسیده.
علت افزایش مصرف برق در تهران، یکی افزایش اماکن عمومی و واحدهای مسکونی بوده و دیگری فزونی وسایل الکتریکی و برقی در منازل.
همچنین در گزارش آمده است: «بررسیهای وزارت نیرو نشان میدهد که در سال 1354 تهران 45هزار کیلووات ساعت برق کسری داشته است که برای جبران آن راهی به جز خاموشیهای پراکنده نیست و امکان قطع برق تا روزی که سراسر تهران زیر یک پوشش مدرن کابلکشی نرفته همچنان وجود دارد.»
در خصوص تلفن در گزارش آمده است که در سال 1356 جمع کل تلفنهای نصبشده «فقط به 320هزار عدد میرسد.» و حدود 1400 دستگاه تلفن عمومی در تهران وجود دارد که «تقریبا معادل یک تلفن برای هر 3000 نفر میباشد.» و «این تعداد با در نظر گرفتن ضعف شبکه تلفن شخصی به هیچ وجه جوابگوی حداقل نیاز مکالکات عمومی ساکنین تهران نمیباشد.»
درباره مصرف گاز در تهران، نویسندگان گزارش نوشتهاند: «عملیات لولهکشی گاز تهران که با هزینهای برابر 800 میلیون دلار در سال 1354 آغاز گردیده به یک برنامه دو، چهار و هشتساله تقسیم شده است. طرح گازرسانی شهر تهران از خیابان شاهرضا شروع گردیده و قرار است در دو منطقه شهستان پهلوی و شهرک غرب تهران پایان یابد. هماکنون در محلههای نازیآباد، کوی نهم آبان، علیآباد، تهرانسر، و در برخی نقاط شمال تهران لولهکشی گاز انجام شده و بر اساس پیشبینیهایی که میشود تا 6 سال {یعنی تا 1362} دیگر در اکثر نقاط تهران به غیر از مرکز شهر، لوله گاز کشیده خواهد شد.»
همچنین طرح دیگر شرکت ملی گاز ایران، گازسوز کردن اتومبیلها بوده که در گزارش آمده است که با اجرای این طرح هر لیتر گاز حدود 4ونیم ریال فروخته میشود که از صرف بنزین باصرفهتر است.
کمبود و توزیع نامتناسب فضای سبز نیز یکی دیگر از کاستیهای شهر تهران در سال 1356 بوده؛ اما ساخت پارکهایی وسیع در نیمه جنوبی شهر، نظیر پارک فرحآباد به مساحت 450هزار متر مربع، که در محل گودهای قدیمی جنوب شهر ایجاد شده بود و یا پارک آرامگاه به مساحت 32هزار متر مربع، نقطه قوتی در کار مدیریت شهر تهران بوده.
درباره آلودگی هوا در گزارش آمده است که تهران با جمعیت 4ونیم میلیون نفر و بیش از یک میلیون وسیله نقلیه، جزو بیست شهر پرجمعیت بسیار آلوده دنیا قرار گرفته است و آلودگی هوایش سالیانه حدود 10 الی 12 درصد افزایش مییابد و میزان آلودگیاش در سال 1356 پنج برابر میزان قابل قبول طبق استانداردهای کشورهای غربی است.
بیش از 3هزار تن زباله در روز، از سایر مواد آلودهکننده تهران بوده که این شهر را به یکی از پرزبالهترین شهرهای دنیا بدل کرده بود.
همچنین گردوغبار ناشی از صنایع، بخصوص کارخانجات سیمان در جوار شهر، و نیز خاکهای مهارنشده اطراف شهر و خیابانهای خاکی داخل و خارج شهر، از دیگر علل آلودگی شهر تهران بودند.
جاروکردن خیابانهای خاکی توسط رفتگران نیز، از دیگر دردسرهای شهر تهران درزمینه آلودگی هوا بوده.
در حوزه خدمات اجتماعی، شکاف طبقاتی چشمگیر در تهران سال 1356 به شدت محسوس است. نویسندگان گزارش نوشتهاند:
«رشد سریع اقتصادی پایتخت و افزایش درآمدهای ساکنان آن در چند سال اخیر با توزیع عادلانه این درآمدها بین مناطق مختلف شهر تهران همراه نبوده است. توزیع خدمات اجتماعی هم به همان نسبت به طور نامیزان تقسیم گردیده است به طوری که اکثر مراکز خدمات اجتماعی در نقاط شمالی شهر که از درآمدهای بالاتری برخوردار میباشند متمرکز شده و ساکنین مناطق جنوبی پایتخت که بیشتر از گروههای درآمدی پایین تشکیل میشوند و نتیجتاً به اینگونه خدمات احتیاج بیشتری دارند، از آنها محروم گردیدهاند.»
در گزارش آمده است که 70 درصد جمعیت تهران، که در جنوب محور سپه قرار دارند، فقط در 35 درصد از مساحت کل تهران زندگی میکنند ولی 30 درصد باقیمانده جمعیت، که در شمال محور سپه قرار دارند، بیشتر از 65 درصد کل مساحت پایتخت را اشغال کردهاند.
مقایسه خدمات آموزشی و درمانی در شمال و جنوب شهر تهران در سال 1356، البته برای ما که امروزه شاهد شکاف طبقاتی چشمگیر در تهران کنونی هستیم، چندان عجیب نیست، ولی برای عدالتطلبان آن دوره حتما عجیب و آزاردهنده بوده.
مثلا 30 درصد جمعیت شمال شهر، از 83 بیمارستان و 11360 تخت بیمارستانی و 258 درمانگاه و 122 آزمایشگاه برخوردار بودند؛ در حالی که 70 درصد جمعیت جنوب شهر، فقط 28 بیمارستان و 5724 تخت بیمارستانی و 151 درمانگاه و 22 آزمایشگاه در خدمتشان بود.
همچنین در شمال شهر 1470 مدرسه وجود داشت، اما در جنوب شهر با جمعیتی دو برابر شمال شهر، 1085 مدرسه دایر بود. تعداد دانشآموزان در شمال شهر 478889 نفر و در جنوب شهر 633111 نفر بود.
بیش از 633 هزار دانشآموز جنوب شهری در 1085 مدرسه درس میخواندند، ولی 478 هزار دانشآموز شمال شهری، مدارس بیشتری داشتند (1470 مدرسه).
درباره آموزش و پرورش، نویسندگان گزارش نوشتهاند که علاوه بر توزیع نامتعادل خدمات آموزشی در تهران، نارساییهای عمده دیگری نیز وجود دارد. مثلا نامتناسب بودن بودجه آموزش و پرورش با احتیاجات موجود. و یا: ناتوانی وزارت آموزش و پرورش در ایجاد مدارس در اراضی تخصیص داده شده به آن.
همچنین کمبود نسبت فضای آموزشی (متر مربع) به دانشآموز خصوصا در نواحی پرتراکم جنوب شهر که تفاوت فاحشی با استانداردهای بینالمللی داشته.
مشکل دیگر، عدم رغبت افراد به انتخاب شغل معلمی به واسطه عدم رضایت معلمان از درآمد خود در مقابله با هزینههای زندگی و تورم.
خطرناک بودن تعداد زیادی از مدارس استیجاری که از لحاظ استحکام در وضعیت بحرانی قرار دارند و تعدادی از آنها نیز اصولا قابل تعمیر نیستند، مشکل دیگری بوده که در گزارش درج شده است.
درباره حوزه بهداشت و درمان، گزارش به چند نکته اشاره کرده است. اول اینکه، مراکز بهداشتی و درمانی، دکترها و متخصصین در تهران تمرکز فوقالعادهای دارند. دوم اینکه 57 درصد از کل تختهای بیمارستانی کشور و 57 درصد از پزشکان کشور در تهران فعالیت دارند. در حالی که جمعیت تهران 4ونیم میلیون نفر بوده و جمعیت کل ایران حدود 36 میلیون نفر.
متوسط جمعیت برای هر پزشک در سطح کل کشور (در سال 1356) تقریبا 3700 نفر بوده، در حالی که این نسبت در تهران 774 نفر به ازای هر پزشک بوده.
مشکلات جنوب شهر، موضوع دیگری است که گزارش به آن پرداخته. گودنشینی، آلونکنشینی و زاغهنشینی، مهمترین مشکل در جنوب شهر تهران بوده. ساکنین این مناطق جنوب شهر، فاقد کار دائم، درآمد کافی و مسکن مناسب بودند. همچنین از خدمات درمانی، بهداشتی، فرهنگی و آموزشی بهره مناسب نداشتند.
نویسندگان گزارش افزودهاند که در بعضی از مناطق جنوب شهر، مانند منطقه غار، حدود 25 گود موجود است که ساکنین آنها در بدترین شرایط زندگی میکنند. همچنین اکثریت 13 منطقه آلونکنشینی که در تهران شناسایی شده بودند، ساکن جنوب شهر بودند.
جنوب شهر هم در گزارش این طور تعریف شده است: «جنوب تهران را نمیتوان با خطوط مشخصی محدود کرد، با این همه با دو خط فرضی محور سپه و محور شوش، حدود جغرافیایی دو قسمت جنوب شهر تهران کم و بیش معین میگردد. بدیهی است مناطق دیگری در تهران بویژه در شمال شرقی شهر، خصوصیات مشابه جنوب شهر را دارا میباشند.»
بنابراین جنوب شهر تهران، از پایین محور سپه شروع میشده و تا محور شوش را در بر میگرفته است. در سال 1356 البته اقدامات عاجلی جهت بهسازی و نوسازی حوالی و جنوب محور شوش صورت گرفته بود. مثل طرحهای تحقیقاتی برای شناخت کمبودها، آسفالت 125 خیابان، تبدیل 154 هزار متر از گورستان و اراضی متروکه به پارکهای گوناگون، ایجاد و تکمیل چند حلقه چاه، بررسی چگونگی تامین آب شرب اهالی و مقدمات تجدید اسکان آلونک و زاغهنشینان منطقه شوش.
این اقدامات را سازمان بهسازی و عمران جنوب پایتخت انجام داده بود نویسندگان گزارش نوشتهاند: «مهمترین اثر این سازمان در این مدت کوتاه، ایجاد حس تعاون و مشارکت در اهالی محل و جلب همکاری آنان در اجرای برنامههاست.»
تماشاخانه