جبهه پایداری، رئیسی را با خود همراه کرده تا نامزدهای مورد علاقهاش را وارد مجلس دوازدهم کند؟
شرق نوشت: اصولگرایان برای حواسپرتی جامعه از فهرست نهایی خود، تمرکز زیادی را بر روی فهرست ثبتنام و پیشثبتنام اصلاحطلبان قرار دادند تا کسی متوجه نشود، آیا «سرلیست اصلح جریان پایداری و شریان در انتخابات ثبتنام کرده یا نه؟».
قرائنی وجود دارد که نشان میدهد جریان پایداری برای ایجاد یک اتحاد حول محور ابراهیم رئیسی، به سراغ فرد «اصلح» مدنظرخود رفته و او را برای ثبتنام در انتخابات مجاب کرده است. ازجمله این قرائن میتوان به اظهارات اخیر مرتضی آقاتهرانی اشاره کرد که گفته است: «در موضوع انتخابات مجلس، یکی از اقداماتی که جبهه پایداری انجام داده، دعوت از شخصیتها، افراد کارآمد و نخبه جامعه برای ثبتنام بهعنوان داوطلب نمایندگی مجلس است. بسیاری از این افراد به دلایلی حاضر به پیشثبتنام یا ثبتنام نهایی در انتخابات مجلس نبودند؛ اما اعضای جبهه پایداری در نشستهایی تلاش کردند آنها را برای حضور در انتخابات قانع کنند».
سؤال مشخص این است: آیا جلیلی همان فردی است که پایداری او را برای شرکت در انتخابات راضی کرده و قرار است سرلیست حامیان دولت در انتخابات باشد؟ چرا تاکنون جلیلی حضورش در انتخابات را تکذیب یا تأیید نکرده است؟
از نظر پایداری داشتن «رأی بالا» ملاک و ارزش نیست. به این جمله دقت کنید: «راهبرد در یک کلمه انتخاب اصلح است، نه اینکه صرفا به دنبال کسی برویم که رأیآوری بیشتری داشته باشد؛ اما نمره او پایین باشد»؛ این جملاتی است که صادق محصولی خردادماه امسال در نشستی در دانشگاه علامه طباطبایی بر زبان آورد.
دبیرکل پایداری در صحبتهای خود «مجددا تأکید» کرده که «آن کسی را که اصلح است، باید متقاعد کنیم تا به صحنه بیاید». ظاهرا مراحل راضیکردن «اصلح» برای حضور در انتخابات از همان زمان آغاز شده و آنطور که آقاتهرانی میگوید، فرد اصلح حاضر به حضور در انتخابات شده است. این فرد اصلح کیست؟ آیا غیر از سعید جلیلی میتواند باشد؟ جلیلی تنها بازمانده انتخابات 1400 است که به دولت وارد نشده است. او چشمانداز رقابت در انتخابات سال 1404 را هم پیشروی خود نمیبیند؛ چراکه احتمالا قصد ندارد با ابراهیم رئیسی که به نفع او در انتخابات کنارهگیری کرد، وارد رقابت شود. پس میماند راضیکردن او برای ورود به انتخابات مجلس و شکلدادن یک فهرست ذیل نام او.
نتیجهگرایی یا وظیفهگرایی؟
پایداری معتقد به «فایدهگرایی» در سیاستورزی نیست و این کار جریان شورای وحدت (شانا) به رهبری حدادعادل و قالیباف را سختتر کرده است. آنها خود را «تکلیفگرا» یا به عبارت روشنتر در فلسفه سیاسی «وظیفهگرا» میدانند. آنها معتقدند به تکلیف و وظیفه خود باید عمل کنند و اهمیتی ندارد که نتیجه چه باشد. اگرچه تیم قالیباف آنها را متهم به «وحدتشکنی» میکند؛ اما آنها به این برچسبها اهمیتی نمیدهند. اوایل امسال بود که روزنامه «صبح نو» نزدیک به قالیباف با تیتر «وحدت با وحدتشکنان» به استقبال تأسیس تشکل «شریان» رفت. تشکلی که بخشی از پایداریها و نزدیکان دولت ازجمله مهرداد بذرپاش و حمید رسایی در آن حضور دارند. این روزنامه در گزارش خود نوشته بود: «مسلم است تأسیس «شریان» را میتوان حرکتی در جهت تضعیف شورای ائتلاف نیروهای انقلاب اسلامی بهعنوان نهاد ایجادکننده وحدت در سه انتخابات اخیر دانست. رویکردی که برخلاف موضوعات مطرحشده در نشست 11 اسفند نهتنها موجب تقویت جریان انقلاب در مقطع فعلی و فعالیت سیاسی سازنده در تقابل با تهدیدهای بیرونی نخواهد شد؛ بلکه در جهت وحدتشکنی و ظهور اختلافات و تشتت آرا، بیش از هر چیز آینده فعالیت سیاسی شورای ائتلاف را زیر سؤال میبرد. اینکه بذرپاش بهعنوان فردی که در فرایند شورای ائتلاف سهیم بوده، اکنون با افرادی مانند رسایی که همواره مخالف این شورا بودهاند و فرایند وحدت را زیر سؤال بردهاند، همنشین شده، باید ادامه دلخوری او از فهرست شورای شهر شورای ائتلاف دانست؟».
سرانجام اینکه: شورای ائتلاف اصولگرایان (شانا) نگاهشان به پایداری و شریان (حامیان نزدیک دولت) این است که آنها «وحدتشکن» هستند. نگاه پایداری نیز این است که شورای ائتلاف بار دیگر به دنبال گذاشتن «کلاه وحدت» بر سر آنهاست. دراینمیان «فرد اصلح» راضی شده است در انتخابات ثبتنام کند. کسی که قرار است رهبری جریان حامی دولت را در مجلس دوازدهم برعهده بگیرد. آیا این فرد سعید جلیلی است؟ آیا جلیلی در انتخابات ثبتنام کرده است؟ سکوت او در این زمینه نشانه چه چیز میتواند باشد؟
21302
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1828155