دوشنبه 28 آبان 1403

جنبش عدالتخواه دانشجویی قائل به همه‌پرسی در تمام مسائل نیست

خبرگزاری دانشجو مشاهده در مرجع
جنبش عدالتخواه دانشجویی قائل به همه‌پرسی در تمام مسائل نیست

گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، دیدار دانشجویان با رهبر معظم انقلاب امسال نیز در ماه مبارک رمضان برگزار شد و نمایندگان اتحادیه‌های دانشجویی، گروه‌های جهادی و نشریات دانشجویی بار دیگر در محضر عالی‌ترین مقام جمهوری اسلامی با صراحت لهجه و بدون لکنت به بیان دیدگاه ها، مطالبات و نقد‌های خود پرداختند و در ادامه شنوای پاسخ‌ها و رهنمود‌های رهبر انقلاب بودند. بیان صریح دانشجویان در بازگو کردن...

گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، دیدار دانشجویان با رهبر معظم انقلاب امسال نیز در ماه مبارک رمضان برگزار شد و نمایندگان اتحادیه‌های دانشجویی، گروه‌های جهادی و نشریات دانشجویی بار دیگر در محضر عالی‌ترین مقام جمهوری اسلامی با صراحت لهجه و بدون لکنت به بیان دیدگاه ها، مطالبات و نقد‌های خود پرداختند و در ادامه شنوای پاسخ‌ها و رهنمود‌های رهبر انقلاب بودند. بیان صریح دانشجویان در بازگو کردن مسائل و مشکلات کشور و از طرفی قائل بودن رهبر معظم انقلاب به پاسخگویی به مسائل مطرح شده از سوی دانشجویان موجب شده تا دیدار دانشجویی با رهبری همواره مورد توجه افکار عمومی و همچنین رسانه‌ها قرار بگیرد و واکنش‌هایی را در پی داشته باشد. با این اوصاف به منظور آگاهی از فضای حاکم بر دیدار اخیر دانشجویان با رهبر معظم انقلاب و نوع مواجهه رهبری با مسائل و نقد‌های مطرح شده در این دیدار یا محمد صالح ترکمان، دبیر جنبش عدالتخواه دانشجویی و از سخنرانان دیدار به گفتگو پرداخته ایم که در ادامه مشروح این گفتگو را می‌خوانید: دانشجو: به عنوان سخنران دیدار اخیر رهبر معظم انقلاب با دانشجویان ارزیابی شما از وضع حاکم بر این دیدار چیست؟ ترکمان: گفتگوی دانشجویان با رهبر معظم انقلاب از دو جایگاه، ولی فقیه بودن و جایگاه مدیریتی ایشان قابل بررسی است. شان مواجهه ما با مسئولین و با همکلاسی هایمان در دانشگاه خیلی واضح است یعنی هر بار که با هر کدام از این افراد گفتگو می‌کنیم می‌خواهیم به نتیجه‌ای برسیم؛ اما دیدار با رهبر معظم انقلاب اینگونه نیست و جنبش دانشجویی از چند جهت متفاوت به این دیدار نگاه می‌کند و به تحلیل آن می‌پردازد. موضوعی که در دیدار با رهبری باید مورد توجه قرار گیرد توجه به نوع مواجهه با جلسه‌ی دیدار اقاست، اینکه برخی این دیدار را محل رجزخوانی برای تکبیر گرفتن می‌دانند یعنی حرف‌هایی را که رهبر انقلاب و همچنین بخش زیادی از هم طیفی‌ها و هم نسلی‌های ما می‌دانند را با ادبیات خیلی قراء، تند و تیز و با فراز و فرود تنظیم شده از قبل برای تکبیر گرفتن بیان می‌کنند؛ جلسه را کم اورده می‌کند. اما در مقابل دیدگاه دیگری وجود دارد که ناظر به فهم و تحلیلی است که از صحنه دارد و آن را هم در کنش‌های خود در طول سال نشان می‌دهد در نهایت تحلیل و فهم خود را نسبت به مسائل به صورت جمع بندی شده و دقیق و متقن به رهبر انقلاب ارائه می‌کند و ضمن ارائه تحلیل، چرایی و چیستی نقاط ضعف به ارائه راهکار می‌پردازد و خصوصیت این برداشت این است که ما با فهمی که از انقلاب اسلامی، امام خمینی، رهبر انقلاب و تئوریسین‌های انقلاب داریم وضعیت صحنه را تحلیل می‌کنیم؛ البته ممکن است رهبر انقلاب با تحلیل و نظر ما هم مخالف باشد؛ ولی در جریان گفتگویی که شکل می‌گیرد ایشان از جایگاه مدیریتی و شانیت دینی خود به تحلیل موضوع می‌پردازد و این روند را ما می‌توانیم در تمام نسخه‌های جنبش بینیم. یعنی ما با این هدف در محضر رهبری حاضر می‌شویم که اطلاعات جدیدی را به جریان دانشجویی و حتی بخشی از جریان سیاسی کشور اضافه کنیم. وقتی ما محضر رهبر معظم انقلاب می‌گوییم شورای عالی هماهنگی اقتصادی سران قوا یک اتفاق موقتی است که به اهداف خود نرسیده خب با گفتن این حرف یک داده به فضای سیاسی کشور اضافه شد و این با اینکه در این دیدار صرفا یک رجز خوانده شود و تکبیری گفته شود متفاوت است. چون جای رجز و تکبیر در وسط دانشگاه و در مقابله با اغتشاشگران و در میدان انقلاب در مقابله با براندازان است. به هر روی باید از زمانی که برای مراوده با ولایت فقیه به ما اختصاص می‌یابد حداکثر بهره را ببریم. ما هنگام نوشتن نطق دیدار با رهبر معظم انقلاب همواره این سوال را از خود می‌پرسیم که این نطق قرار است نسبت به سال گذشته چه اطلاعاتی به ما، فضای جلسه و فضای بعد از نطق و به فضای دانشجویی و جریان سیاسی اضافه کند؛ مثلا سال گذشته رهبر انقلاب موضوعاتی راجع به سربازی و جلسه با مسئولان مطرح کردند و ما امروز از آن استفاده می‌کنیم. به هر روی دیدار‌های دانشجویی باید راهگشا باشند و بعد از این دیدار‌ها اتفاقاتی نسبت به گذشته بیفتد و این به زعم بنده معیار خوبی است. در غیر اینصورت با هر نطقی ما وقت عده‌ای را تلف می‌کنیم و هیچ شان و جایگاهی در بدنه جریان دانشجویی ایجاد نمی‌شود. دانشجو: محور‌های نطق شما در محضر رهبر انقلاب چه بود؟ چگونه در شورای مرکزی اتحادیه برای بیان این محور‌ها به جمع بندی رسیدید؟ و بیشتر می‌خواستید چه بخشی از محور‌های نطق تان برجسته شود؟ ترکمان: با توجه به بیانات رهبر معظم انقلاب درباره امید و ناامیدی می‌توان گفت ناامیدی یک سرمنشاء جدی داخلی و یک سرمنشاء خارجی دارد؛ اما قرائت تک بعدی و تک وجهی تنها سرمنشاء ناامیدی را یا داخلی و یا خارجی می‌داند. یعنی یک قرائت می‌گوید فقط اشتباهات مسئولان و انقلاب اسلامی باعث به وجود آمدن مشکلات کشور شده و یک قرائت دیگر معتقد است فقط دشمن خارجی و هجمه رسانه‌ای سرمنشاء ناامیدی است که بنده وقتی در نطق خود بحث ناامیدی را مطرح کردم رهبر معظم انقلاب گفتند این تحلیل، تحلیل دقیقی است. فهم ما این است که مرتفع شدن بخش جدی از ناامیدی فضای فعلی مردم ربطی به سرمنشاء‌های خارجی مانند رفع تحریم‌ها و هجمه‌های رسانه‌ای ندارد. وقتی ما مشکلات داخلی را حل نمی‌کنیم و این مشکلات عمق پیدا می‌کنند این مشکلات در فضای کشور رسوب کرده و در نتیجه امکان اثرگذاری منشاء خارجی برای ناامیدی بیشتر می‌شود و به تعبیر رهبر انقلاب این ناکارآمدی به مانند زخمی است که مگس روی آن می‌نشیند. به زعم بنده در بحث ناامیدی باید منشاء داخلی و خارجی را با هم ببینیم، چون انکار هر کدام از این وجوه منجر به توهم ذهنی می‌شود. بنده در نطق خود اشاره کردم که ناامیدی نتیجه پافشاری روی برخی سیاست‌های غلط و تلاش برای کمرنگ شدن اثرگذاری مردم در عرصه سیاست است که رهبر انقلاب پاسخ دو مثالی را که بنده درباره ناامیدی متاثر از پافشاری روی برخی سیاست‌های غلط را دادند. یکی از مثال‌های بنده در خصوص پافشاری بر سیاست‌های غلط درباره سیاست خصوصی سازی‌ها بود. هدف خصوصی سازی مقابله با جنگ اقتصادی و مردمی سازی اقتصاد بوده، اما 17 سال از شروع فرآینده‌ها و پرداختن به اصل 44 می‌گذرد؛ اما اقتصاد ما چقدر مردمی‌تر شده و ما چقدر در مقابله با جنگ اقتصادی قدرتمندتر شده ایم؟ البته بحث ما این نیست که کسی مخالف مردمی سازی است، چون مردمی سازی پایه خصوصی سازی است و ما باید به این سمت برویم؛ منتهی آیا ما با این دست فرمان توانسته ایم به سمت خصوصی سازی برویم. نکته ما این است که اتفاقاتی که دارد می‌افتد منجر به تحقق اهداف خصوصی سازی، مردمی سازی و قدرتمند شدن ما نمی‌شود. با این اوصاف راهکار، اصلاح اصل 44 است؛ چون این اصل آنقدر مشکل دارد که در جا‌هایی به ضد خودش تبدیل شده و نه تنها دولت را چابک نکرده؛ بلکه کارخانه‌ها را هم زمین گیر کرده است. مثال دیگری که بنده درباره پافشاری بر سیاست‌های غلط به آن اشاره کردم در مورد شورا‌های عالی بود که رهبر معظم انقلاب نیز گفتند شورا‌های عالی برای سران سه قوه دارای جایگاه مشورتی و هماهنگی هستند؛ منتهی وقتی که ما به این موضوع در شانیت اجرا نگاه می‌کنیم بله ممکن است مشورت و هماهنگی رخ داده باشد؛ اما سوالی که وجود دارد این است که آیا فقط در چنین سازوکاری امکان ارائه مشورت و هماهنگی وجود دارد. مضاف بر این در کنار این اتفاق، اتفاق بدی که رخ داده دور زدن ساختار‌های رسمی کشور از جمله مجلس شورای اسلامی است؛ که رهبر معظم انقلاب نیز گفتند نه خصوصی سازی و نه شورای عالی هماهنگی اقتصادی سران قوا اهداف من را محقق نکرده اند. رهبر معظم انقلاب در دیدار اخیر با دانشجویان گفتند شورای عالی هماهنگی اقتصادی سران قوا یک شورای موقتی است که به اهداف خود نرسیده؛ منتهی گفتند من اکنون جایگاه این شورا را تعطیل شدنی نمی‌دانم، چون کارایی‌هایی دارد؛ البته مسئولان فعلی شورا هم گا‌ها در جلسات خصوصی می‌گویند ما، چون می‌دانیم مجلس کارایی لازم برای تصویب مصوبات را ندارد مجبوریم طرح‌ها را به شورای عالی هماهنگی اقتصادی سران قوا ببریم. با این اوصاف یا باید جلوی این انحراف گرفته شود و یا اگر این سازوکار به گونه‌ای بسته شده که جلوی انحراف را نمی‌گیرد برای کارآمدی که همان مشورت و هماهنگی است فکر دیگری شود. همه ما می‌دانیم که جمهوری اسلامی برای رشد مردم شکل گرفت و آمد تا با ایده امت و امامت به مردم شانیت و جایگاه ببخشد؛ اما اتفاقات چند سال اخیر موجب شده که از میزان عاملیت مردم به تدریج کاهش یابد به گونه‌ای که نه تنها از شان والای خود بلکه حتی از اتفاقاتی مانند انتخابات هم به تدریج کنار رفتند. با این اوصاف این انگاره ذهنی در بخشی از تصمیم‌گیران به وجود آمد که انگار مشارکت مستقیم مردم در انتخابات مقوله‌ای نامطلوب است و نباید باشد. قانون اساسی علاوه بر انتخابات‌های مستقیم، شئون مختلفی را برای مشارکت مردم تعیین کرده که مشارکت مردم در این شئون هم کمرنگ شده و این دو اتفاق نه تنها باعث ناامیدی مردم شده بلکه دارد به جمهوری اسلامی هم ضربه می‌زند و این خیلی مسئله مهمی است. به زعم بنده یک تلقی وجود دارد که رشد مردم را در مقابل رشد جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی و رشد جمهوری اسلامی را مقابل رشد مردم می‌داند و این در حالی است که اگر مردم رشد کنند انقلاب اسلامی رشد می‌کند و اگر انقلاب اسلامی رشد کند مردم رشد می‌کنند و هر گاه ما این دو را از هم منفک کردیم یعنی معنی جمهوری اسلامی را قلب کرده ایم. بنده در نطق خود بعد از بحث کاهش مشارکت مردم در انتخابات‌ها و دیگر شئون قانون اساسی اصول 27، 104، 8 و 59 قانون اساسی را به عنوان چهار اصل مورد بحث جنبش دانشجویی مطرح کردم. ما سالهاست که درگیر اصل 27 قانون اساسی با موضوع آزادی اعتراض مستفیم مردم به اتفاقات سیاسی و اجتماعی کشور و تصمیمات مسئولین از طریق برگزاری تجمعات هستیم. این اصل عینا می‌گوید هر اعتراضی اگر مخل مبانی اسلام و همراه با حمل سلاح نباشد نیاز به اخذ مجوز از هیچ نهادی ندارد؛ منتهی سالهاست با وجود قوانینی نظیر قانون احزاب برگزاری هرگونه تجمعی منوط به اخذ مجوز شده و صدور مجوز هم به یک نهاد امنیتی واگذار شده که شاید اصلا تمایلی به دادن این مجوز نداشته باشد و در این مدت اصل 27 ضایع شده است. تقریبا روح حاکم بر مشارکت سیاسی اجتماعی مردم در انقلاب اسلامی در اصل هشتم قانون اساسی نهفته است و بنده در نطق خود در محضر رهبر انقلاب به این موضوع پرداختم. امر به معروف و نهی از منکر در مبانی و ارزش‌های دینی ما دارای شان و جایگاهی بالایی است؛ اما این امر صرفا به ستاد احیای امر به معروف و نهی از منکر محدود شده و این ستاد نیز امر به معروف و نهی از منکر را صرفا به موضوعاتی نظیر حجاب محدود کرده. با این اوصاف وقتی ما در جامعه در مورد امر به معروف و نهی از منکر به عنوان جایگاه کنشگری جدی مردم صحبت می‌کنیم فهم آن‌ها نسبت به این فریضه این است که ما صرفا به مخاطب خود بگوییم حجابش را رعایت، صدای موسیقی را کم کند و یا با حیوان خانگی وارد پارک نشود و این در حالی است که امام خمینی و رهبر معظم انقلاب جایگاهی در حد امر به معروف و نهی از منکرحاکمیت و حکمرانان را برای این فریضه قائل هستند. به زعم بنده هیچ سازوکاری برای احیاء اصل هشتم قانون اساسی وجود ندارد و سازوکار موجود هم عملا تقلیل دهنده اصل هشتم است و به نظر می‌رسد هر دو طیف سیاسی کشور هم بدشان نمی‌آید امر به معروف و نهی از منکر کنار برود تا کسی موی دماغشان نشود و به تعبیر شهید مطهری کسی در تصمیمات کشور فضولی نکند. اصل 104 قانون اساسی خصوصا در حوزه کارگری یکی دیگر از موضوعات داغ فضا‌های دانشجویی در چند سال اخیر بوده است. ما امروز می‌بینیم اقشار و صنوفی نظیر پزشکان، وکلا، بازرگانان و معدن داران به عنوان قشر مرفه به شدت قدرت دارند، اما کارگران به عنوان اکثریت عملا سازوکاری ندارند و امکان ظهور و بروز و تجمیع آن‌ها در شورا‌ها که عینیت قانون اساسی است به واسطه دیدگاه‌های امنیتی و مدیریتی سلب شده و البته فعالیت تشکل‌ها و مجمع‌های کارگری معدودی هم که وجود دارد به دلیل اینکه چوب لای چرخ آن‌ها می‌گذارند محدود شده است. اصل 59 قانون اساسی و بحث همه پرسی تقنینی به عنوان بخشی از نطق بنده در دیدار دانشجویی رهبر معظم انقلاب موضوعی نیست که ما برای اولین بار به آن پرداخته باشیم. همان طور که پیشتر اشاره شد شانیت اثرگذاری مردم برای مشارکت سیاسی و اجتماعی در حاکمیت یا از طریق انتخابات‌ها و یا اصولی که در قانون اساسی مشخص شده صورت می‌پذیرد که یکی از این اصول، اصل 59 قانون اساسی است. با این اوصاف سوال این است، که طبق اصل 59 آیا در این 44 سال حتی یکبار هم موضوعی که قابلیت همه‌پرسی داشته باشد نداشتیم؟! بنده در نطق به مثال‌ها اشاره نکردم تا به محل مناقشه تبدیل نشود و اصل 59 زیر سوال نرود. حال سوال این است که اگر امکان همه پرسی وجود داشته پس چرا برگزار نشده و اگر این امکان وجود نداشته آیا نباید ناظر به آینده چاره اندیشی شود. متاسفانه موضوعی را که بنده راجع به بحث همه پرسی مطرح کردم در نطق یکی از اتحادیه‌ها قلب به معنا و وارد فضای دیگری شد به گونه‌ای که در این نطق با ذهنیتی که از برخی از جناح‌های سیاسی و شکست خوردگان سیاسی امثال اصلاح طلبان ورئیس جمهور سابق داشتند بحث را به این سمت بردند که همه پرسی باید در مورد تمام اتفاقات همچون شورای عالی هماهنگی اقتصادی سران قوا، شورای نگهبان و خصوصی سازی برگزار شود و این در حالی است که ما با برگزاری همه پرسی در رابطه با این موارد مخالف هستیم. با این اوصاف به نظر می‌رسد بیانات رهبر معظم انقلاب راجع به همه پرسی تحت تاثیر نطق این اتحادیه بوده است. بنده در نطق خود راجع به همه پرسی گفتم «همه‌پرسی تنها امکان مشارکت مستقیم مردم در امر قانون‌گذاری است. به‌نظر ما در 44 سال گذشته مواردی از مسائل بسیار مهم وجود داشته که در صورت رجوع به همه‌پرسی در حل آن‌ها، احتمالاً بسیاری از نابه‌سامانی‌ها و مناقشات اتفاق نمی‌افتاد. همچنین اگر همه‌پرسی تبدیل به رویه‌ای در تصمیم‌گیری‌های بسیار مهم می‌شد، امروز امکان سوءاستفاده از این کلیدواژه از جانب برخی ورشکستگان سیاسی برای کسب اعتبار مجدد به وجود نمی‌آمد». قابل ذکر است که بنده جمله آخر را دقیقا به واسطه مانور تبلیغاتی طیف اصلاح طلبان از جمله رئیس جمهور سابق به این بخش از نطق ارائه شده در محضر رهبر انقلاب افزودم. چون ما معتقدیم درصدی از اصلاح طلبان قائل به مشارکت مردم نیستند و از همه‌پرسی استفاده ابزاری می‌کنند. منتهی نوع مواجهه اتحادیه دانشجویی مذکور به گونه‌ای است که در نطق این اتحادیه گفته می‌شود «اینکه در پاسخ به هر اعتراضی نسبت به مسائلی نظیر خصوصی سازی، عملکرد شورای سران قوا و عملکرد شورای نگهبان رفراندوم را مطرح کنیم ادرس غلط دادن است. نگاه کنید دشمن چطور با بهانه رفراندوم دولت‌های عراق و لبنان را ساقط کرد.» که به زعم بنده در اینجا دو مفهوم کاملا متعارض ناظر به رفراندوم دارد تعریف می‌شود و نکته‌ای هم که رهبر معظم انقلاب راجع به همه پرسی گفتند در جواب به این بحث مطرح شد که درست هم بود؛ چون راجع به برگزاری همه مسائل امکان همه پرسی وجود ندارد. مضاف بر این وقتی ما برای جایگاه مجلس اهمیت قائل می‌شویم معنایش این است که قائل به برگزاری همه پرسی در همه موضوعات نیستیم؛ چرا که همه پرسی یعنی اینکه مجلس را کنار بگذاریم و همه چیز در رفت و برگشت مستقیم با مردم رقم بخورد و این تقریبا یک حرف خنده داری است و با روح متن جنبش و آنچه بیان می‌کنیم در تعارض است، ولی متاسفانه به دلیل شیطنت‌هایی که صورت گرفت موضوع همه پرسی که با هدف تحقق یک اصل قانون اساسی و مشارکت مردم مطرح شد به سمت دیگری رفت. متاسفانه موضوع همه پرسی مدتی است که به دستگیره‌ای برای بازی کردن اصلاح طلبان که در جریان اتفاقات سال 88 می‌خواستند خواست مردم را کنار بگذارند تبدیل شده است؛ با این اوصاف ادعای بازگشت به مردم با استفاده از همه پرسی از سوی اصلاح طلبان ادعایی است که با آن می‌خواهند قانون اساسی و مردم سالاری دینی را دور بزنند. چون ما مجالس ودولت‌هایی داشته ایم که اکثریت آن دست اصلاح طلبان بوده پس چرا راجع به تصمیماتی که خودشان گرفته اند همه پرسی برگزار نکردند. اگر آقای روحانی دغدغه همه پرسی را داشته خب راجع به موضوعات مختلف درخواست خود را برای برگزاری رفراندوم به رهبر انقلاب ارائه می‌داد. به هر روی وقتی تعارض در گفتار و عمل اصلاح طلبان و نوع کنش آن‌ها در مواجهه با مردم را می‌بینیم تنها استدلالی که می‌توان نسبت به این رویکرد مطرح کرد این است که اصلاح طلبان می‌خواهند با ابزار همه پرسی از مردم سالاری دینی و قانون اساسی عبور کنند. یکی دیگر از نگرانی‌های ما این است که بخشی از طیف سیاسی اصول گرایان که شاید به کارگیری مفهوم متجر درباره آن‌ها خیلی مفهوم بهتری باشد عملا از مشارکت حداکثری مردم رضایت خاطر ندارند و حتی در مواجهه با رهبر معظم انقلاب نیز از تاکیدات ایشان نسبت به لزوم مشارکت حداکثری در تصمیم گیری‌های کشور ناراضی هستند؛ اگر چه بیانات اخیر رهبر معظم انقلاب در مورد رفروندام را سر دست گرفتند. به هر روی این بخش از اصولگرایان همان کسانی هستند که در سال 1400 در پی مشارکت حداقلی بودند و مشارکت پایین در این انتخابات نیز به مذاق‌شان خوش آمده و در انتخابات آینده نیز در پی وقوع چنین اتفاقی هستند. به هر روی ما می‌دانستیم که هم اصلاح طلبان و هم متحجرین از موضوع همه پرسی سوء استفاده می‌کنند و من باب این موضوع بود که باب بحث همه پرسی را باز کردیم. در نطق‌های دیدار اخیر دانشجویان با رهبر معظم انقلاب به شدت روی بحث جمهوریت و جایگاه مردم تاکید شده بود و اکثر محتوای نطق بنده نیز راجع به جایگاه مردم بود که پیرو آن پیشنهاد تدوین و ابلاغ سیاست‌های کلی مردم سالاری دینی از سوی رهبر انقلاب را مطرح کردم و این موضوع مهمی است که به زعم بنده می‌تواند در فضای فعلی کشور هم ناظر به فضای امیدآفرینی بین مردم و هم در فضای اجتماعی و سیاسی کشور موثر باشد. اینکه سیاست‌های کلی مردم سالاری دینی شامل چه اصولی هستند؟ چه مواضعی دارند؟ و نسبت آن‌ها با قانون اساسی، گذشته و وضع حال جمهوری اسلامی چیست؟ بحثی است که می‌تواند عملا یک بست و یدی برای رهبر معظم انقلاب در جهت پرداختن به این موضوع باز کند.