دوشنبه 5 آذر 1403

جوانگرایی؛ از شعار تا عمل

خبرگزاری دانشجو مشاهده در مرجع
جوانگرایی؛ از شعار تا عمل

به گزارش گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، کاندیدا‌های جوان یا دون کورلئونه‌های آینده در بیشتر کشور‌های دنیا که رنگ و بویی از دموکراسی و یا ماکت آن دیده می‌شود، مهمترین رویکرد احزاب و تشکل‌های سیاسی در موعد و بزنگاه‌هایی همچون انتخابات؛ انتقاد و افشای کم و کاستی‌های وضعیت موجود یا گروه‌های سیاسی حاکم با وام گرفتن از مطالبات مردم معترض و ناراضی از شرایط موجود است. اینکه چقدر قصد و نیت این...

گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو - پیام مومنی* ، کاندیدا‌های جوان یا دون کورلئونه‌های آینده در بیشتر کشور‌های دنیا که رنگ و بویی از دموکراسی و یا ماکت آن دیده می‌شود، مهمترین رویکرد احزاب و تشکل‌های سیاسی در موعد و بزنگاه‌هایی همچون انتخابات؛ انتقاد و افشای کم و کاستی‌های وضعیت موجود یا گروه‌های سیاسی حاکم با وام گرفتن از مطالبات مردم معترض و ناراضی از شرایط موجود است. اینکه چقدر قصد و نیت این افراد خیرخواهانه و همسو با اصلاح وضع موجود است یا موج سواری روی مشکلات و خواسته‌های مردمی برای رسیدن یا وصل شدن به کانون‌های قدرت و ثروت موضوعی است که واکاوی آن مستلزم بررسی و لحاظ کردن بسیاری از واقعیت‌های گذشته، حال و آینده آن جامعه، آبشخور افراد مدعی تغییر و بسیاری شاخص‌های دیگر است. طعم گس جوانگرایی. اما در یکی دوسال اخیر در ایران اصل جوانگرایی و مشخصا کنارگذاشتن مدیرانی که بیش از 40 سال است مناصب مدیریتی را در اختیار دارند و تجربه هم نشان داده که این افرد برکنار نمی‌شوند بلکه از میزی به میز دیگر منتقل می‌شوند به عنوان یک خواسته و البته مطالبه‌ای که به نظر می‌رسید برخاسته ازعقلانیت انقلابی بود به شیوه‌ای سازمان یافته در حال شکل گیری است. در این مطلب روی سخنم با این افراد هم نیست چرا که مبسوط پیرامون دلبستگی این تشنگان و شیفتگان قدرت و خدمت، روشنفکران، صاحب نظران و گروه‌های مختلف جامعه از صدر تا ذیل اظهار نظر کرده‌اند و مجلس هم با کلی ناز، غمزه و بند و تبصره، میان ماه آن‌ها تا ماه گردون فاصله انداخت و با کمترین رنجش خاطر مدیران سالمند را راهی خانه بخت دیگری کرد. نه تنها کفگیر آنان به ته دیگ نخورد بلکه زمان زیادی نگذشت که بیشتر ریش سفیدان قوم با عناوین مشاور، عضو هیات مدیره و جایگاه و عناوین من درآوردی دیگر به صحنه برگشتند و همچنان در حال خدمت به خلق الله...! اما ازاین مقدمه که بگذریم موضوع اصلی حضورجوانانی است که قرار است بر مسند و کرسی ریش سفیدان قوم بنشینند و با عصای موسی خود طرحی نو در اندازند و ایرانی آباد به من و شمای شهروند تقدیم کنند. خطاب من انگ زدن و یا متهم کردن جوانان جریان اصولگرا و یا اصلاح طلب نیست و اگر قرار باشد خودم را وامدار و دلبسته جریانی بدانم قطعا مانیفست اصولگرایی و یا به تعبیر دیگر نواصولگرایی خواهم داشت. اما باید این واقعیت را بپذیریم که از دهه 70 به این سو که جبهه بندی صحنه سیاسی کشور بر اساس تقسیم‌بندی اصلاح‌طلب و اصولگرا چیده شده، انتخاب مردم درصحنه سیاسی کشور بین این دو جبهه بندی در نوسان بوده است. هر چند که تغییر این مناسبات و به هم خوردن قائده بازی سه دهه اخیر در انتخابات پیش رو چندان بعید و دور از ذهن نیست. با این همه در زمینه مفاهیم دچار یک آشفتگی با موانع جدی روبرو هستیم؛ از یک طرف طبقه‌ای که همواره سکان قدرت را دردست داشته‌اند تاب و طاقت دل کندن ندارد و در مقابل جوانانی که می‌خواهند در صورت قبضه کردن قدرت و فتح خاکریز‌ها همه چیز را ریشه کن کنند و از نو بسازند. جوانان؛ محور تحقق نظام پیشرفته‌ی اسلامی «رهبری معظم انقلاب در گام دوم انقلاب تاکید دارند راه طی‌شده فقط قطعه‌ای از مسیر افتخارآمیز به سوی آرمان‌های بلند نظام جمهوری اسلامی است. دنباله‌ی این مسیر که به گمان زیاد، به دشواری گذشته‌ها نیست، باید با همت و هشیاری و سرعت عمل و ابتکار شما جوانان طی شود. مدیران جوان، کارگزاران جوان، اندیشمندان جوان، فعالان جوان، در همه‌ی میدان‌های سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و بین‌المللی و نیز در عرصه‌های دین و اخلاق و معنویت و عدالت، باید شانه‌های خود را به زیر بار مسئولیت دهند، از تجربه‌ها و عبرت‌های گذشته بهره گیرند، نگاه انقلابی و روحیه‌ی انقلابی و عمل جهادی را به کار بندند و ایران عزیز را الگوی کامل نظام پیشرفته‌ی اسلامی بسازند.» جوانگرایی از شعار تا عمل. اما پرسش: عقلای قومی که لیست‌های انتخاباتی را با شوآف و تاکید بر جوانگرایی و میدان دادن به جوانان بسته‌اند و سهمی برای آنان قائل شده اند توضیح دهند فرایند و سیکل انتخاب این گروه از جوانان خردمند ولایق بر مبنای کدام شاخصه‌ها و نظام ارزشیابی بوده است. طرح و برنامه داشتن برای مشکلات و معضلات کلان کشور پیشکش؛ سوابق، رزومه، دستاورد‌ها و موفقیت‌های کاری این افراد در جایگاه‌هایی که پیش از این سمت و مسئولیتی داشته اند چه بوده است و به قول معروف چه گلی به سر مجموعه‌هایی که مدیریت آن را برعهده داشته‌اند زده‌اند. پدرخوانده‌های خلق رای آیا قرار است باز هم کلاه گشادی سرمان برود و شما هم با مد شدن واژه جوانگرایی و مدد گرفتن از این موج رزومه سازی کنید و نورچشمی‌هایی را که در تمام این سال‌ها زیر چتر شما از مواهب مختلف برخوردار شده‌اند بر مسند کار بنشانید و همچنان با رشد آسانسوری پله‌های ترقی را چند در میان طی کنند. خب طبیعی است حق مطلب ادا شده، عروسک کوکی‌های شما بر کرسی‌های مد نظر جلوس می‌کنند و فروگذار اوامر عالیجنابان البته با نیلوفر هوشمند: میدان داری شما در پس پرده هستند. گاه گداری چرخی میان میدان هم می‌زنند و فریاد حق طلبی و عدالتخواهی شان هم گوش فلک را کر می‌کند. این میان بیچاره مردم؛ غافل از اینکه بوی کباب شنیده‌اند، اما نمی‌دانند که خر داغ می‌کنند. این پدرخوانده‌ها می‌دانند چگونه پخته عمل کنند، چگونه پنهان کاری کنند و چگونه به خواسته‌ها و اعمال ناصواب خود پاک‌ترین عنوان‌ها را بدهند و با زیباترین و فریبنده‌ترین پرده‌ها آن را بپوشانند. آن‌ها رای قلابی را نیمه شب‌ها پنهانی در صندوق‌های اخذ رای نمی‌اندازند، بلکه «خلق رای» می‌کنند. رای قلابی را، شب و روز آشکارا، اما با شگرد‌های عالمانه و ماهرانه در صندوق‌های مغز‌ها و دل‌ها می‌افکنند. بی آنکه صاحب صندوق از آن آگاه شود و از اینجا لیبرالیسم و دموکراسی واقعی و عملی آغاز می‌شود، یعنی پس از آن، فرد حقیقتا آزاد است که به هر که دلش خواست، به هر کس که در مغزش به او می‌اندیشید، در حافظه‌اش او را می‌شناسد و در اعتقادش به او معتقد و مومن شده است، زندگی و و فضایل او و امتیازات شخصیتی اش را به دقت می‌داند رای بدهد و رای او هم با کمال امانت از صندوق تندرست و دست ناخورده و با دقت وسرعت حساب می‌شود و بدین طریق همان کسانی که واقعا در مغز‌های مردم شناخته شده‌اند و در دل هایشان خوش نشسته‌اند در کرسی‌های مجلس جا می‌گیرند. البته با فرار رو به جلو، در بوق و کرنا کردن و ترفند‌هایی که دیگر کمتر خریدار دارد صحبت از تحریم انتخابات و اجحاف و ظلمی که در حق آن‌ها روا شده کارناوال تبلیغاتی هم راه می‌اندازند، اما هم ما می‌دانیم و هم خودشان که طفلکی‌ها دل کندن از قدرت ندارند و کرسی‌های مجلس حق و سهم ناچیز آن‌ها از زندگی است. ضرورت نقد درون گفتمانی و شفافیت فرایند انتخاب مع الوصف، زمانی تا انتخابات مجلس باقی نمانده، اگر واقعا نیت و خواست تصمیم سازان و تصمیم گیران گروه‌ها و طیف‌های مختلف سیاسی تغییر و پوست اندازی جریان انقلابی و سرعت دادن به چرخه توسعه و رونق درزمینه‌های مخلف کشوراست همانطور که در شعار سخن از شفاف سازی سر می‌دهند در عمل هم عملکرد و پیشینه حضرات جوان را در جایگاه‌ها و مناصب قبلی شغلی نه با سند سازی، دروغ پردازی و بزرگنمایی برای مردمی که قرار است اینبار با اعتماد به آنان و تمنای حل مشکلاتشان پای صندوق رای حاضر شوند بصورت شفاف بیان کنند. از این همین روست که شروع جدی نقد درون گفتمانی در چارچوب ساختاری مورد قبول و در کنارهم قرار گرفتن سایر گروه‌ها و پتانسیل‌های موجود در این جریان برای ایجاد خروجی‌های کارآمد و مبتنی بر نیاز‌های روز، ضرورت امروز جبهه انقلابی است.‌ای مگس حضرت سیمرغ نه جولانگه توست عرض خود می‌بری و زحمت ما می‌داری به باور نگارنده، اشکالی که در این موج جوانگرایی وجود دارد، نبود یک راهبرد مشخص برای سپردن مسئولیت‌ها به جوانان و آماده کردن آن‌ها برای قبول این مهم است. بلکه اتفاقی که از منظر گروه‌های مختلف سیاسی در حال وقوع است جوان گرایی مبتنی بر شایسته سالاری و تخصص نیست. باید مشخص شود مبنای شایسته سالاری و انتخاب اصلح توانمندی، تخصص و مهارت در تجربیات قبلی است یا عرصه جدید مجال آزمون و خطاست و درهمچنان بر پاشنه قبل و به کام کیف کشان و بادمجان دور قابچینان می‌چرخد.... اگر چنین باشد که هزاران بار تاسف و بدا به حال مردمی که روزی به هوای آوردن پول نفت بر سر سفره هایشان آرزوهایشان بر باد رفت، روزی به امید باز شدن مشکلاتشان با کلید و حالا هم با نوید روی کار آمدن جوانانی که قرار است هم و غمشان گره‌گشایی از کار مردم و ریل گذاری مسیر سعادت و خیر جامعه باشد؛ لذا جوان شایسته جوانی است که وقتی مسئولیت می‌گیرد مسئله‌اش رسیدن به صندلی و مسئولیت بالاتر نباشد. فردی که چنین تفکری دارد مشخص است که دانش قانونگذاری و حکمرانی ندارد و برای رسیدن به چنین هدفی گماشته خواهد شد هر چند با نیت قربت الی الله. معتقدم برخلاف تصور و ادعا، جوان‌های ما در محیط گلخانه‌ای رشد می‌کنند، از اول انقلاب یک گفتمان اشتباه را ترویج کردیم که باید برای کادرسازی یک محیط گلخانه‌ای، دانشگاه و مراکز مخصوص برای این کار ایجاد کرد در حالی که نیروی کارامد، پاکدست، متعهد و خلاق در میدان عمل و با آزمون‌های جدی و قابل ارزیابی محک می‌خورد و ساخته می‌شود، اما این میدان عمل، مجلس و ریاست جمهوری نیست که سرنوشت بیش از هشتاد میلیون ایرانی به تصمیمات آنان گره خورده است. به واقع اگر صحبت از ناامیدی مردم می‌کنیم چرا این اتفاق افتاده؟ به دلیل اینکه در طراحی روانی نظام جمهوری اسلامی اقتضائات دنیای مدرن را در عرصه‌های، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و رسانه کمترکرده‌ایم؛ یعنی هنوز نمی‌دانیم برای اقشار مختلف جامعه در مواجهه با مطالبتشان اقدام و عمل مناسب انجام دهیم. همین فقدان برنامه، آگاهی و تجربه است که فردا روز در مجلس هم سبب می‌شود کمیت این جوانان نورچشمی در ابعاد و حوزه‌های متنوع و متفاوت لنگ بزند. آنچ نیلوفر هوشمند: ه. که در میان گذاشتم ادعای بی سند و مدرک و از سر ناآگاهی نبود و نیست؛ این همان بدفهمی و تفسیر غلط و تفسیر به رای از منظومه سخنان رهبری است؛ به همین دلیل مهمترین مسئله‌ای را که در انتخابات اخیر می‌تواند مورد سوء استفاده قرار بگیرد کلمه «جوان» و «جوان‌گرایی» می‌دانم. با توجه به این خطر ضروری است که رسانه‌ها و مراکز علمی و پژوهشی گفتمان سازی کنند که چه جوانانی مدنظر رهبری انقلاب هستند و باید صندلی مسئولیت را در اختیار بگیرند. در زمان حاضر احساس می‌شود هنوز این تبیین صورت نگرفته و نگرانی و دغدغه جدی وجود دارد کسانی صندلی اداره قوه مقننه را بر عهده بگیرند که واجد ویژگی‌های لازم نیستند. جریان‌های مدعی ارزش مداری، پیشتاز شکستن ارزش‌ها متاسفانه بسیاری از جوانان سراسر کشور به هوای دمیده شدن روح جوانگرایی، تغییر و بازی دادن آن‌ها در مسیر اصلاح جامعه امیدوار شدند، اما آنچه که در عمل اتفاق افتاد همان رویه و زد و بند‌های گذشته است. بزرگترین هنر میدان داران سیاست ناامید کردن این قشر از جوانان است و فرصت و مجال دادن به همان‌هایی که در تمام این سال‌ها هم تریبون داشتند و هم از رانت‌های مختلف برخوردار شده‌اند. البته این بار با شگرد و پوشاندن لباسی نو. اگر قرار باشد قلم فرسایی، جریان سازی‌های رسانه‌ای زنجیره ای، گفتار درمانی و حرف‌های شعاری را که مصرف انتخاباتی دارند کنار بگذاریم کمتر جوان شایسته‌ای را می‌توان یافت که بدون کمک، توصیه و سفارش افراد و گروه‌های ذی نفوذ و بیعت با آنان فرصت حضور در میدان انتخابات و بسیاری دیگر از بزنگاه‌های سیاسی و اجتماعی را بدست آورده باشد. اتفاقن تجربه نشان داده جریان‌های مدعی ارزش مداری، عموما پیشتاز، شکستن ارزش‌ها بوده‌اند و همچنان گرفتار یک تسلسل باطلیم. نکته مهم برای امروز و فردای ایران این است که کشور با ادعا و شعار اداره نخواهد شد. شعار احساسات می‌آفریند، ادعا فریب می‌دهد، اما این صداقت، تجربه، برنامه و توانمندی در عین حق مداری است که کشور را داره می‌کند. شعاری که در کنار آن عملی نباشد، چندان با فریب تفاوت ندارد. فریب با تقوا سنخیت ندارد. بی تقوایی با ولایتمداری همخوانی ندارد؛ نوچه‌های امروز همان دون کورلئونه‌های جوان هستند که در آینده‌ای نه چندان دور باید به عنوان پدرخوانده به دست بوسی آن‌ها رفت. اما اینبار با ترفند جوانگرایی رانتی و سازماندهی و تشکیلاتی مافیایی و مخوف‌تر از گذشته.... برخی مواقع باید هزاران بار خدا را شاکر بود که سلیمانی‌ها، همت‌ها، باکری‌ها، باقری‌ها و... به شهادت رسیدند و گرنه مشخص نبود این افراد مخلص در دایره تخریب‌های این مدعیان چه سرنوشتی پیدا می‌کردند. * دانشجوی کارشناسی ارشد علوم سیاسی علامه