حاج قاسم سلیمانی طلسم بزرگ سینمای ایران را میشکند؟
طلسم تجمیع نمایش حماسه و جذب مخاطب که قدمتش به چهل سال رسیده و از سال 1360 که فیلم عقابها با 8.6 میلیون تماشاگر، در این زمینه موفق بود، هیچ فیلمی نتوانسته به چنین موفقیت توامانی دست یابد...
با وجود سپری شدن دو سال از شهادت سردار سلیمانی، هیچ فیلم سینمایی از او ساخته نشده است؛ فرصتی که با توجه به ظرفیت اجتماعی این قهرمان ملی، میتواند زمینهساز شکستن یک طلسم بزرگ در سینمای ایران باشد و پس از چهل سال شاهد نمایش اثری باشیم که با وجود روایت یک حماسه، رکورددار پرفروشترین فیلم سال را به خود اختصاص دهد و گروه عظیمی از مردم ایران را به سالنهای سینما بکشاند.
به گزارش «تابناک»؛ دو سال از حمله تروریستی به سردار شهید حاج قاسم سلیمانی و یارانش در بغداد میگذرد و فقدان مردی که دوران حیاتش نیز یک قهرمان ملی محسوب میشد، اکنون بیش از پیش محسوس است. آنچه حاج قاسم سلیمانی را نزد گروههای بسیاری از جمله بخشی از طیف خاکستری محبوب کرد و گروههای متنوعی در تشییع پیکر مطهرش گرد هم آورد، علاوه بر عملکرد او در بعد نظامی و امنیتی در راستای افزایش امنیت و اقتدار ایران، منظومهای از خصلتهای اخلاقی بود که میتواند الگوی بسیاری از صاحبمنصبان باشد.
از این منظر، حاج قاسم به عنوان یک چهره متفاوت، از ظرفیت بسیار بالایی برای قرار گرفتن در نقطه اصلی آثار پرتعدادی برخوردار است و به راحتی میتوان فیلمهای سینمایی درخشانی از این شخصیت برجسته خلق کرد. هرچند بیش از آنکه تعداد این تولیدات مهم باشد، کیفیت این آثار اهمیت دارد و اگر یک شعر، یک داستان، یک قطعه موسیقی، یک مستند و یک فیلم داستانی سینمایی درباره این قهرمان ساخته شود که بتواند به قدرت کافی تاثیرگذار باشد، کفایت میکند.
در طول این مدت و به خصوص در یک سال اخیر، تعداد پرشماری از داستانها، پایاننامهها، قطعات موسیقی و مستندهایی درباره این شهید مخلص ساخته شده که شمار قابل توجهی از این آثار نیز در ده روز اخیر همزمان با مجموعه مراسمهای بزرگداشت حاج قاسم رونمایی شده است. با این حال میتوان گفت هیچ کدام از این آثار از جمله مستندهایی که تولید و پخش شده، از کیفیت بالایی برخوردار نبودند و نتوانستند حتی بخش کوچکی از شخصیت این قهرمان ملی را به تصویر بکشند.
این ضعف لزوما به واسطه آن نیست که بخشی از این آثار به واسطه سفارش ساخته شده، چرا که بخش اعظمی از برجسته ترین قطعات موسیقی کلاسیک، گروه وسیعی از شاهکارهای نقاشی و مجسمه سازی تاریخ و شماری از بهترین اشعار به فارسی و دیگر زبانها به سفارش ساخته شده اما محصول نهایی ماندگار شده و در واقع این مسئله ربطی به کیفیت آثار ندارد. شاید یکی از دلایل عدم تحقق انتظارات در تولیدات درباره حاج قاسم، سپردن کار به دست اشخاصی بوده که بهترینها در این عرصهها نبودهاند و به همین دلیل تلاششان به فرجامی مطلوبی نرسیده است.
بنابراین اکنون عرصه فراهم است تا هنرمندان حرفهای به خدمت گرفته شوند تا آثار و به خصوص مستند و فیلم سینمایی درخشانی درباره این شهید بزرگوار و یارانش ساخته شود. نکته پراهمیت اینکه جمعیت حاضر در مراسم تشییع پیکر حاج قاسم نشان داد این کاراکتر پتانسیل بالایی دارد تا به یک سوژه پرمخاطب در سینمای ایران تبدیل شود و یک طلسم چهل ساله را بشکند؛ طلسم تجمیع نمایش حماسه و جذب مخاطب که قدمتش به چهل سال رسیده و از سال 1360 که فیلم عقابها با 8.6 میلیون تماشاگر، در این زمینه موفق بود، هیچ فیلمی نتوانسته به چنین موفقیت توامانی دست یابد.
در بحث تعداد تماشاگر صرفا بحث بلیت فروشی و کسب سود مطرح نیست - که در جای خود مسئله مهمی است - بلکه مسئله اصلی این است که یک فیلم در راستای منافع ملی و پیرامون یک حماسه یا حماسه آفرین آنچنان خوب ساخته شده باشد که میلیونها نفر از مردم ایران حاضر باشند برای تماشایش بلیت بخرند و نتوانند حتی منتظر پایان اکران چنین فیلمی و نمایشش در تلویزیون یا دیگر پلتفرمها شوند. این اتفاق در دیگر کشورها و به طور خاص در آمریکا رخ میدهد و به همین دلیل بخش خصوصی کشش ساخت فیلم درباره موضوعات مرتبط با منافع ملی این کشور را دارد، چرا که میداند از این مسیر کسب سود نیز میکند.
به عنوان نمونه وقتی فرانکلین جی شافنر فیلم حماسی «پتن / Patton» را درباره جرج پتن ساخت، این فیلم که به شدت تبلیغاتی بود و رفتارهای بد پتن نظیر خشونت و توحش و مرگ مشکوکش را پس از انتقاد از افراط در نازی زدایی نادیده گرفته بود، برنده هفت جایزه اسکار شد. از قضا این فیلم که با بودجه 12 میلیون دلاری ساخته شده بود، بیش از 61 میلیون دلار فروش داشت و یکی از زمینههای تداوم ساخت چنین فیلمهایی توسط استودیوهای هالیوودی بود که روند ساخت چنین فیلمهایی را تا به امروز رقم زده است.
بیشک قصه این قهرمان وطن میتواند زمینهساز آغاز حضور مداوم خانوادههای مومن و حزب اللهی در سالنهای سینما باشد که وقتی این حضور مداوم منجر به فروش بالایی چنین آثاری درباره حماسه و حماسه سازان ملی شود، فیلمسازان نیز برای حفظ این گروه عظیم از مخاطبان تازه نفس سینما، در پی ساخت آثاری این مضامین خواهند رفت که برای این گروه بزرگ از ملت ایران جذاب باشد و بدین ترتیب بخش خصوصی نیز در این عرصه فعال خواهد شد و خلق آثار حماسی وارد دورانی تازه در سینمای ایران خواهد شد. آیا از این فرصت بهره برداری مناسب خواهد شد؟