شنبه 3 آذر 1403

حافظه تاریخی نگین جنوب ایران قیمت ندارد

خبرگزاری ایرنا مشاهده در مرجع
حافظه تاریخی نگین جنوب ایران قیمت ندارد

تهران - ایرنا - روزنامه ایران در گزارشی آورده است: صدای زنگ محو تاریخ و بافت تاریخی در بنادر خلیج فارس به صدا درآمده است. باستان شناسان احتمال می‌دهند پیش از آنکه حتی پای صنایع نفتی و گازی به «نجیرم» باز شود بساز و بفروش‌ها تاریخ آن را برای همیشه محو کنند.

روزنامه ایران 11 اردیبهشت به مناسبت روز ملی خلیج فارس به ارایه گزارشی پرداخت و نوشت: نجیرم یکی از مهم‌ترین و بزرگ‌ترین بنادر تاریخی خلیج‌فارس در کنار سیراف و گناوه است. این بندر از نظر تراکم آثار از همه بنادر دیگر بوشهر بزرگ‌تر است. این بندر تاریخی در حال حاضر در محاصره صنایع نفت و گاز و شرکت‌های دیگر است. تاریخ نجیرم از دوره ساسانی یعنی 1700 سال پیش آغاز می‌شود و به دوره میانی اسلامی می‌رسد. این تاریخ را فراوانی سکه‌ها و انواع سفال‌های چینی در این محوطه بخوبی نشان می‌دهد. وجود سکه‌هایی از هند و آفریقا می‌گوید که نجیرم در روزگار رونق با تمام بنادر مطرح دنیا در ارتباط بوده است؛ چیزی شبیه ارتباط‌های امروزی نیویورک. جلودارزاده، نجیرم را یک بارانداز تجاری جهانی می‌داند و می‌گوید: «وجود سفال‌های سبزآبی در این بندر تاریخی از تجارت دریایی ایرانی‌ها با ژاپن، چین، سریلانکا و آفریقا خبر می‌دهد و از نقش بزرگ شاهراه خلیج فارس در آن دوره یاد می‌کند.»

اسماعیل جلودارزاده باستان شناس عدم تملک محوطه‌های باستانی سواحل خلیج فارس را یکی از علل تخریب آنها می‌داند. او به‌وجود سند مالکیت در دست بومی‌ها اشاره می‌کند و می‌گوید آنها حتی تابلوی میراث‌فرهنگی در محوطه نایبند را کنده‌اند. تخریب نایبند تنها به ساخت‌وساز بومی‌ها برنمی‌گردد. از جمله عواملی که در افزایش ساخت‌وسازها روی این محوطه تاریخی و منطقه حفاظت شده مؤثر است، ساخت یک هتل توسط شرکت پتروشیمی آریا ساسول است. یکه‌تازی و تخریب گسترده این شرکت باعث شده تا محلی‌ها هم به ساخت‌وساز در این محوطه روی بیاورند. در نتیجه، هم تاریخ آن تخریب می‌شود هم محیط زیست آن.

وضعیت امروز بندر تاریخی خلیج‌فارس بندر تاریخی سیراف در عسلویه، حال و روزی بهتر از نایبند ندارد. به‌گفته جلودارزاده، عسلویه از کنگان مستقل شده اما هنوز اداره میراث فرهنگی ندارد. کنگان هم از پس تخریب کنندگان و محوطه تاریخی سیراف برنیامده است. برآوردهای میدانی او نشان می‌دهد 70 تا 80 درصد محوطه‌های تاریخی خلیج‌فارس در بندر بوشهر تا خوزستان تخریب شده است. او می‌گوید:«به‌جای آنکه بودجه‌ها را صرف تملک محوطه‌های تاریخی کنند، هزینه همایش‌های بی‌نتیجه می‌کنند؛ همایش‌هایی که در روز خلیج فارس برگزار می‌شود و پس از آن تاریخ و طبیعت خلیج‌فارس فراموش می‌شود تا سال آینده و روز ملی خلیج فارس.» جلودارزاده درباره محوطه تاریخی ری شهر هم می‌گوید:«بخشی از این محوطه پیش از انقلاب مرکز نظامی بوده است. بقیه ری شهر در حال حاضر وجود خارجی ندارد و زیر ساخت‌وسازهای شهری و توسعه صنعتی گم شده است.»

ری‌شهر نقشه تاریخی بوشهر است که از آن به لیان هم نام می‌برند. اسماعیل جلودارزاده می‌گوید: «ما میراث‌دار نیستیم، میراث خوار هستیم و این وضعیت قابل تحمل نیست.» او به بندر تاریخی سیراف اشاره می‌کند و می‌گوید: «عکس‌های هوایی 2001 به بعد سیراف نشان می‌دهد که شناخته شده‌ترین محوطه تاریخی خلیج فارس در سیراف در سال‌های گذشته بشدت تخریب شده است.» وی این بندر ساسانی را که در دوره اسلامی به اوج تجارت جهانی خود می‌رسد یکی از اسناد مهم دریایی خلیج فارس می‌داند. تاریخ سیراف نشان می‌دهد ایرانی‌ها در این دوره با شرق دور، آفریقا، مدیترانه، هندوستان و چین ارتباط تجاری داشتند.

بررسی‌های او در جزیره ابوموسی خبر از وجود محوطه‌های باستانی در این جزیره از دوره ساسانی تا دوره صفوی و قاجاری می‌دهد. به گفته او، وجود سفال نوک اژدری با پوشش قیر نشان از ارتباط تجاری این جزیره با سریلانکا و هندوستان دارد. ورود باستان شناسان به این محوطه هم به سختی انجام می‌گیرد. او نسبت به وضعیت بندر سیراف که یکی از نگین‌های درخشان تجارت جهانی خلیج فارس است هشدار می‌دهد و می‌گوید فراوانی آثار در این بندر نشان از ارتباط تجاری ایرانیان با چین، اروپا، هند و آفریقا دارد. این باستان‌شناس با اشاره به مسجد در حال تخریب سیراف می‌گوید:«نقش میراث‌داران هویت فرهنگی در سواحل خلیج فارس کجاست؟»

او به‌وجود سنگ قبر تاریخی سیراف در موزه بریتانیا اشاره می‌کند و می‌گوید:«آثاری از بندر سیراف در موزه لوور و موزه پکن است.» او به بی‌توجهی وزارت نفت به پیوست فرهنگی پروژه‌های اقتصادی نیز نقبی می‌زند و می‌گوید:«این وزارتخانه در بهره برداری‌های زودهنگام، پیوست فرهنگی را رعایت نمی‌کند.» جلودارزاده راهسازی، خطوط انتقال و شرکت‌های مربوط به ساخت تجهیزات دریایی را از جمله عوامل تخریب تاریخ خلیج فارس می‌داند. یکی دیگر از جزایری که باستان‌شناسان اجازه ورود به آن را ندارند جزیره خارک است. به‌گفته جلودارزاده، هیچ برنامه منسجمی برای خلیج‌فارس وجود ندارد. او به ضعف مطالعاتی تاریخ خلیج‌فارس اشاره می‌کند و می‌گوید: «مقایسه پروژه‌های مطالعاتی سواحل شمالی نسبت به سواحل جنوبی مقایسه کوه با کاه است.» او همچنین حضور باستان شناسان را در محوطه‌های باستانی خلیج تنها در صورت انجام تعهدات وزارت نفت به میراث فرهنگی معنا دار می‌داند.

نصرت‌الله ابراهیمی معاون میراث فرهنگی بوشهر در گفت‌وگو با «ایران» می‌گوید: «پارس جنوبی و توسعه منطقه ویژه اقتصادی، آسیب‌هایی به این بنادر تاریخی وارد کرده است. ممکن است بعضی از اراضی این محوطه‌ها در تملک این پتروشیمی‌ها باشد یا توسعه این پتروشیمی‌ها باعث شده که بخش‌هایی از این محوطه‌ها تخریب شوند. توسعه شهرها نیز باعث تخریب محوطه‌هایی مثل بتانه و سی‌نیز شده است.» او همچنین از رایزنی و مکاتبه با صنایع پتروشیمی و نفتی خبر می‌دهد. به‌گفته ابراهیمی، این رایزنی‌ها باید به تأمین بودجه تعیین حریم و عرصه محوطه‌ها منجر شود، پس‌از آن پای باستان شناسان برای کاوش به تاریخ خلیج‌فارس باز می‌شود. تلاش‌های مکرر ما برای گفت‌وگو با سیامک سرلک رئیس پژوهشکده باستان شناسی به نتیجه نرسید تا مشخص شود آیا در سال 1400 بودجه‌ای برای تعیین حریم تاریخ خلیج فارس اختصاص می‌یابد یا خیر!

منبع: روزنامه ایران *س_برچسب‌ها_س*