حذف انتگرال؛ سرگرمی جدید آموزش و پرورش
مشخص نیست این نظام آموزشی چی می خواهد تحویل بدهد؟ دنبال تربیت نوابغی چون مریم میرزاخانی فقید است یا میخواهد دختران را برای همسری و مادری بپروراند؟
عصر ایران؛ مهرداد خدیر - یکی از خبرهای قابل توجه این روزها حذف دروس «انتگرال» از کتابهای ریاضیات دبیرستانی با این توجیه است که سرفصلهای آنها در دانشگاهها و در رشتههای تخصصی وجود دارد و به جای آنها قصد دارند درس های مرتبط با زندگی را به نوجوانان و جوانان بیاموزند. در این که بخشی از محفوظاتی که به بچه ها تحمیل می شود زاید و غیر ضروری است، کسی تردیدی ندارد اما از حجتالاسلام علی ذوعلم رییس سازمان پژوهش وبرنامهریزی آموزش و پرورش میتوان پرسید آیا تمام تقصیرها متوجه جناب انتگرال است؟ آیا به این موضوع نباید توجه کرد که بچه ها در تمام سال های تحصیلی زبان فارسی و در بخشی از آن دو زبان عربی و انگلیسی می خوانند اما در پایان نه قادرند یک متن ساده به زبان فارسی بنویسند و نه یک ارتباط ساده با یک انگلیسی زبان و عربی زبان برقرار کنند. اغلب دانش آموزان کنونی البته در مؤسسات آموزش زبان انگلیسی و خصوصا کانون زبان ایران و یک مؤسسه خصوصی در حال زبان آموزی اند ولی کافی است تحقیق ساده ای انجام شود تا نشان دهد اگر چیزی یاد گرفته اند کجا بوده است و جالب این که در یک کلاس 20 نفری اگر 15 نفر در بیرون زبان می خوانند معلم می تواند وقت خود را بیشتر روی 5 نفر باقی مانده متمرکز کند اما اتفاقا همان 5 نفر هم نمی آموزند! محصلی که به کانون می رود از مهر تا خرداد سه ترم جلو رفته اما در مدرسه درگیر یک کتاب درسی اند! اگر به جای جذر و مشتق و لگاریتم یا انتگرال دوگانه، کد نویسی و اصول سرمایه گذاری در بورس و مهارت های جنسی را یاد می دادند و آزمایشگاه ها را تجهیز می کردند میشد از این اقدام دفاع کرد اما به نظر میرسد تتمه دروس تخصصی و علمی را هم انگار میخواهند حذف کنند و آموزش و پرورش را یک سر به مباحث ایدیولوژیک بسپارند. در برخی کشورها درسی به نام «ریاضیات برای زندگی» دارند و اگر احساس کنند بچه ها از پس فهم مباحث سنگین برنمی آیند به سوی آنها سوق می دهند اما این که تصور کنیم با حذف مبحث انتگرال، سبک زندگی مورد نظر را به آنان آموزش می دهیم خام دستانه است. چنان که بارها نوشته ام و برای شماری از مخاطبان احتمالا تکراری و ملال آور شده اما از بازگفتار آن چاره ای نیست، آنچه در این نظام آموزشی غایب است، تفکر انتقادی و تفکر خلاق است و اصرار بر تبعیت و اطاعت به جای مهارت. نمره انضباط در واقع نمره اطاعت است و هر که مطیع تر، منضبط تر. دنیای مدرن اما بر پایه تفکر انتقادی و تفکر خلاق شکل گرفته است. این گفتار در نقد «درجات انتگرال و توابع اولیه» نیست که اساسا تخصصی در آن ندارم. در نقد این تصور است که خیال می کنند با حذف انتگرال می توانند سبک زندگی مورد نظر را به بچه ها ارایه یا تحمیل کنند. اگر می توانستید در طول این همه سال توانسته بودید، دیگر! به انتگرال بیچاره چه ربطی دارد؟! آیا با این همه تلاش و تبلیغ، سن ازدواج پایین آمده یا خانواده ها گسترده شده اند یا دختران به سوی پوشش حداکثری مورد نظر گفتمان رسمی سوق داده شده اند یا قضیه به عکس بوده است؟ خوب، سبک زندگی همین است دیگر! جوهره فرهنگ و اندیشه و ذوق و دانش ایرانی، حافظ است و هر که این گزاره را انکار کند در میزان فرهنگ و اندیشه و ذوق و دانش خود او تشکیک خواهد شد. همین حافظ می گوید: «نگر، تا حلقه اقبال ناممکن، نگردانی». کل داستان همین است. بخشی از بودجه و وقت و تلاش و همت صرف «گرداندن حلقه اقبال ناممکن» می شود. منحصر به آموزش و پرورش و کتاب درسی و انتگرال هم نیست. آموزش و پرورش مدرن، اقتضائات خاص خاص خود را دارد و ذیل سنت، تعریف نمی شود. درست است که ادبیات کلاسیک و سنت های ملی را باید در همین چارچوب آموزش داد اما به هر رو امری مدرن است. سبک زندگی، کنش در زندگی روزمره و امری انتخابی است و در آموزش و پرورش، یاددادنی نیست. دختر محصلی که مقنعه را به اندازه مورد تأکید خانم ناظم رعایت نمیکند، تا به خانه می رسد سری به تلگرام فیلتر شده و گشتی در اینستاگرام می زند و خواسته یا ناخواسته در معرض شبکه های ماهواره ای است، به صرف دروس سبک زندگی به تغییر شیوه علاقهمند نمی شود. شاید گفته شود مگر خود شما نمی گفتید مهارت های زندگی جاگزین شود؟ آری! اما این نگرانی هم وجود دارد که با حذف دروس تخصصی همین سطح از سواد هم نازل شود. مشخص نیست این نظام آموزشی چی می خواهد تحویل بدهد؟ دنبال تربیت نوابغی چون مریم میرزاخانی فقید است یا می خواهد دختران را برای همسری و مادری بپروراند؟ بدبختی این است که نه دنبال آن است و دنبال این. بچههایی که به رشتههای خوب دانشگاههایی راه پیدا می کنند نیز به یاری تستهای کنکور و معلم خصوصی است. معلمین، هم البته اسیرهمین چنبرهاند و این نوشته نمیخواهد آنها را متهم کند. بندگان خدا در زمانی محدود و با این دستمزدها باید یک کتاب درسی را وارد ذهن بچهها کنند و برای پدر و مادرها هم معیار قبولی در کنکور است و بس. شنیدهام در برخی مدارس غیر انتفاعی سرالات درس جغرافیا و استان شناسی را پیشاپیش می دهند و در زمان آن به جای جغرافیا زیست شناسی درس میدهند. چرا؟ به خاطر کنکور. با این اوصاف این نوشته چه میخواهد بگوید؟ میخواهم بگویم حذف انتگرال کار خوبی است یا کار بدی است؟ هیچ یک! میخواهم بگویم: این هم یک سرگرمی دیگر در آموزش و پرورش است. هر دوره یک موضوع عمده میشود. نکته مهمتر اما همان سخن حافظ: نگر تا حلقه اقبال ناممکن نگردانی. سال هاست وقت و بودجه و هزینه و تبلیغات صرف گرداندن اقبال ناممکن میشود. امان از این اقبال ناممکن.
لینک کوتاه: asriran.com/002zSc