حمایت روزنامه شیخ فتنه از پروژه کشته سازی! / رسانههای غربی چطور میخواهند برند سوخته تروریستی را بازسازی کنند؟
دشمن در جنگ روایتها و جنگ تصویر شکستخورده است. دشمن در این جنگ توانسته، فقط در 10 درصد شهرهای ایران، های و هوی و ترقهبازی راه بیندازد.
سرویس سیاست مشرق - در میان انبوهی از گزارشها و تیترهای خبری، در یک بسته کامل بانام «ویژههای مشرق» شمارا در جریان مسائل مهم و اثرگذار از نگاه روزنامههای کشور قرار میدهیم. در این ویژهنامه، نگاهی به آخرین مواضع جناحهای سیاسی و تحولات مهم داخلی، خارجی، اوضاع اقتصادی و اجتماعی کشور انداخته میشود که مخاطبان بامطالعه آن به رهیافتهای مهم، نکات و تأملات از سیر وقایع اثرگذار دست خواهند یافت، در این بخش با ما همراه باشید.
*******
روزنامههای امروز یکشنبه 29 آبان ماه در حالی چاپ و منتشر شد که بیانات رهبر انقلاب در دیدار صدها نفر از مردم اصفهان؛ تحلیل اغتشاشات و سرنوشت مذاکرات در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
حضرت آیتالله خامنهای صبح دیروز (شنبه) در دیدار صدها نفر از مردم اصفهان، اصفهان را شهرِ تحسین برانگیز علم و ایمان و هنر و جهاد خواندند و با اشاره به اینکه چالش اساسی امروز ما، چالش پیشرفت در مقابلِ «توقف و رکود و ارتجاع» است افزودند: استکبار در صفآرایی مبنایی در مقابل ملت ایران با تشدید ایران ستیزی، همه امکاناتش را برای القای ناامیدی و بن بست به اذهان مردم بخصوص جوانان بکار گرفته و امروز مهمترین شاخص اثبات ایراندوستی هر فرد، «پرهیز از یأسآفرینی و امیدسوزی» و «ترویج روحیه کار و تلاش و امید» است. سخنان حضرت اقا در همه روزنامهها بازتاب داشته است.
روزنامه رسالت با اشاره به سخنان رهبر انقلاب در سرمقاله خود نوشته است:
رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار مردم اصفهان فرمودند: «غرب با منطق دموکراسی لیبرال سه قرن است دنیا را غارت میکند. رونق و پیشرفت جمهوری اسلامی منطق دموکراسی لیبرال غربیها را باطل کرده است. غرب از پیشرفت ایران اسلامی ناراحت و عصبانی است و با همه قدرت به میدان آمده است اما هیچ غلطی نمیتواند بکند.» راهبرد مردم و نظام برای مقابله با این پدیده، پیروزی خون بر شمشیر بوده که تا اکنون جواب داده است این راهبرد یعنی فتح میدان بدون خونریزی. منطق حافظان امنیت این است کشته میشویم اما نمیکشیم. خونهای بهناحق ریخته شهدای فتنه اخیر هم مردم را بیدارتر کرده است و هم توطئه دشمن را در کشته سازی خنثی کرده است.
در ادامه سرمقاله رسالت آمده است:
دشمن در جنگ روایتها و جنگ تصویر شکستخورده است. دشمن در این جنگ توانسته، فقط در 10 درصد شهرهای ایران، های و هوی و ترقهبازی راه بیندازد. در آن 10 درصد هم مردم با قدرت در برابر شرارت آنها ایستادند. دشمن بهزودی در برابر اراده فولادین ملت ایران در جنگ ارادهها زانو خواهد زد. آثار این زانو زدن در پیامهای پیدا و پنهان دشمن مثل روز روشن است. قرار است نظام تا زانو زدن دشمن مثل مردم بصیر و آگاه و شجاع ایران بایستد. نتیجه این ایستادگی عبور از یک پیچ و گردنه تاریخی است که اکنون دارد در تاریخ معاصر ثبت میشود.
حقهبازی آژانس
قطعنامه سیاسی آژانس علیه ایران همچنان مورد توجه روزنامهها قرار دارد، روزنامه آرمان ملی در تحلیلی در اینباره نوشته است:
قطعنامههای شورای امنیت همواره به منظور ارسال پرونده کشورها به شورای امنیت نیست. گاهی این قطعنامهها جنبه هشدار دارد. در دو نشست قبلی آژانس از رفتار ایران انتقاداتی صورت گرفت و انتقاداتی به منظور عدم همکاری با آژانس و فراهم نشدن امکان دسترسی آژانس به سایتهایی که آژانس مدعی بود که در آن فعالیتهایی صورت گرفته انجام شد؛ اما ایران در ارتباط با آن توضیحی به آژانس نداد. از این جهت بود که پس از نارضایتی آژانس از کمکاری تهران در تعامل با آژانس و تحریکات و فشارهای غربیها در نهایت شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی قطعنامه سوم خود را علیه ایران صادر کرد. لذا حتی اگر شرایط سیاسی هم تغییر نمیکرد قطعنامه صادر شده علیه ایران در شورای حکام تا حدودی قابل پیش بینی بود. البته احتمالا مسائل داخلی ایران موجب شده مواضع اروپاییها علیه تهران تندتر شود!
روزنامه وطن امروز نیز نوشته است:
این دومینبار است که شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی قطعنامهای درباره این موضوع صادر میکند. قطعنامه پیشین 18 خرداد به تصویب این شورا رسیده بود. آن قطعنامه با 30 رأی موافق، 2 رأی مخالف و 3 رأی ممتنع به تصویب رسیده بود. دولت بایدن که در سیاست خارجی خود در قبال ایران به دیپلماسی «بک چنل» - استفاده از کانالهای غیررسمی ارتباطی به جای کانالهای عادی و رسمی برای مذاکره - رو آورده، تلاش میکند با حربه تشدید فشار و تحریم که با کارسازی جریانات ضدایرانی فارسیزبان خارج از کشور انجام میشود و پیوند زدن با آشوبهای پراکنده در ایران، دستگاه محاسباتی کشورمان را دچار اختلال و هرجومرج کند تا از این رهگذر یک امتیاز بزرگ از تهران کسب کند.
در ادامه این گزارش آمده است:
شورای حکام با انجام این کار پیام روشنی ارسال کرده مبنی بر اینکه ضروری و اضطراری است که ایران به تعهدات پادمانی خود ذیل «انپیتی» پایبند باشد و بدون درنگ اقدامات مشخصشده را انجام دهد؛ «ایران باید درباره ذرات اورانیوم شناسایی شده در 3 مکان اعلام نشده توضیحات معتبر ارائه کند و مکان مواد هستهای و / یا تجهیزات مرتبط آلوده مرتبط را مشخص کند. قطعنامه مذکور بار دیگر بر حمایت تزلزلناپذیر شورا از تلاشهای دیرینه آژانس بینالمللی انرژی اتمی برای حل این مسائل حیاتی با ایران صحه میگذارد.
میکشند و عزا میگیرند!
ماجرای تروریستی در شهر ایذه همچنان مورد توجه روزنامهها قرار دارد، روزنامه اصلاحطلب اعتماد با انتشار روایتی عجیب از آیلار حقی روایت ضد انقلاب را دوباره بازنویسی کرده است؛ این ادعا در حالی مطرح شده است تصاویر دوربینهای مدار بسته و اعترافات همراهان این دختر به صورت کامل منتشر شده است.
اعتماد نوشته است:
ردپای روایتهای متضاد درخصوص قربانیان رخدادهای اخیر که پیش از این درخصوص ماجراهایی چون مهسا امینی، نیکا شاکرمی، کیان پیرفلک و... نمایان شده بود، اینبار نیز در ماجرای مرگ «آیلار حقی» ابهامات فراوانی را ایجاد کرده است. تضادها و تناقضهای واضحی که افکار عمومی را میان زمین و آسمان قرار میدهد و امکان قضاوت درست را از آنها میگیرد. بخش قابلتوجهی از این ابهامات مربوط به عدم اطلاعرسانی درست متولیان و نهادهای مسوول است. انتشار اخبار ضد و نقیض، متفاوت و در برخی موارد متضاد از رخدادها، اطمینان مخاطبان را تا حد چشمگیری کاهش میدهد. به عنوان نمونه در ماجرای فوت اسرا پناهی در اردبیل ابتدا اعلام شد که این فرد به دلیل بیماری زمینهای فوت کرده است، در مرحله بعد، برخی دیگر از مسوولان علت فوت او را بیماری قلبی عنوان کردند. با گذشت زمان و در حالی که افکار عمومی همچنان پرسشهای فراوانی را مطرح میکردند، اعلام شد که اسرا پناهی خودکشی کرده است.
در ادامه این گزارش پرحاشیه آمده است:
زمانی که خبرنگار اعتماد از مسوولان استانداری اردبیل درخصوص این حجم از اخبار متناقض پرسوجو کرد، مشخص شد که مسوولان به دلیل نگرانی از اعلام آمارهای خودکشی، علت مرگ اسرا پناهی را بیماری قلبی و زمینهای عنوان کردهاند. با افزایش التهابات عمومی جامعه اما نهایتا مسوولان اعلام کردند که علت مرگ اسرا خودکشی بوده است. این اطلاعرسانی اما زمانی اعلام شد که اعتماد جامعه نسبت به نحوه اطلاعرسانی متولیان کاملا خدشهدار شده بود.
روزنامه اعتماد نزدیک به حزب اعتماد ملی و شیخ فتنهگران است، در سال 88 مهدی کروبی ادعا کرده بود که ترانه موسوی در زندان کشته شده است، بعدها خبرنگار رادیو فردا (رسانه سازمان سیا) اعتراف کرد این خبرساخته و پرداخته خودش بوده و هدفش التهاب در جامعه و کشتهسازی بوده است.
روزنامه کیهان درباره انتشار روایتهای دروغین در سرمقاله خود نوشته است:
قطعاً ورود جوانان فریبخورده در جنگ روانی و روایت دشمن به میدان اغتشاش برای همه ناخوشایند و ناراحتکننده است و ناراحتکنندهتر احتمال آلوده شدن دست برخی از آنها به خون افراد بیگناه در این آشوبهاست، اما این چهرههای سیاسی و سلبریتیهای مدعی انسانیت باید پاسخ دهند چه کسانی با دروغ پرحجم و القائات هدفمند و مورد رضایت دشمن این جوانها را تحریک کردند و به خیابان آوردند که خدای نکرده برخی از آنها بر اثر جو سنگین القایی و فریب دشمن و پادوهای خوشخدمت آن حالا قاتل شده باشند و مستوجب مجازات؟ این حضرات به نقش خود در این ماجرا فکر کردهاند؟ اصلا این افراد از کجا خط میگیرند؟ آیا حمایت پرحجم آنها از قاتلان و تروریستها نوعی تقسیم کار دیکتهشده است؟ آیا این حمایت احتمال تکرار جنایتهای دیگر را بیشتر نمیکند؟ این روزها به لطف و مدد الهی میگذرد اما این آشوبها و جنایتهای غیرانسانی رخ داده در متن آن یکبار دیگر چهره منافقان و مدعیان ریاکار و دروغین انسانیت را برای مردم نمایان کرد.
یکی از عوامل باخت رسانهای شمایید!
روزنامه جوان در پاسخ به سرمقاله روزنامه رادیکال هممیهن در ستون ویژه خود نوشته است:
روزنامه هممیهن، به مدیرمسئولی غلامحسین کرباسچی در سرمقاله دیروز خود به موضوع شکست رسانهای نظام پرداخته است. این روزنامه در این یادداشت نوشته: «تقریباً یک گزاره در میان طرفداران وضع جاری مورد اتفاقنظر است. این گزاره هم در جلسات و هم در فضای عمومی مورد تأکید قرار میگیرد. میگویند که در جنگ رسانهای شکست خوردهایم. البته نوعی فرافکنی هم در این ادعا هست، زیرا میخواهند بگویند که دیگر کارهای ما مشکلی ندارد و فقط در این جنگ شکست خوردهایم، درحالیکه این ادعا حقیقت ندارد. باید بگویند که در این جبهه از جنگ، شکست بدتری از سایر جبههها خوردهایم و در جبهههای دیگر نیز وضع مناسبتری نداریم.» این برداشت هم میهن البته برداشت یک سویه خود آنهاست و حامیان نظام یا به قول هم میهن، حامیان وضع جاری، نه فقط در مورد جنگ رسانهای بلکه در مورد گزارههای دیگر همواره انتقاد خود را طرح کردهاند و از قضا نه تنها طرفدار وضع جاری نیستند، بلکه جریان متبوع رسانههایی همچون هم میهن را بانی وضع موجود میدانند و برای همین به رویکرد دوگانه آنها معترضاند. نمیشود حامی حسن روحانی و اسحاق جهانگیری بود و برای آنها مدام تحسین و تمجید خرج کرد و خود را مخالف وضع موجود هم دانست. هر کس باید نقش خود را در این معرکه بپذیرد. جریان اصلاحات اگر مسئولیت پذیر بود، نباید الان آتش بیار معرکه میشد.
در ادامه این خبر آمده است:
یک خبر را با هم مرور کنیم؛ خبرنگار روزنامه هممیهن هم اکنون به اتهام جاسوسی و ارتباط با رسانههای تروریستی بازداشت است. حالا همین رسانه برای دیگران یادداشت مینویسد که چرا در جنگ رسانهای شکست خوردهاید! حامیان نظام در جنگ رسانهای شکست خوردهاند، اما حزب کارگزاران سازندگی که خاستگاه کرباسچی است و حداقل حامی سه رئیسجمهور بوده که جمعاً 24 سال دولت را در دست داشتهاند و همواره هم رسانه داشتهاند، کجای وضع موجود ایستادهاند و نقششان در شرایط کنونی چیست؟ در اعتمادزدایی از نظام، چقدر نقش ایفا کردهاید، با اینکه همواره در درون قدرت بودهاید؟
ری برندینگ جوخه ترور
روزنامه فرهیختگان با اشاره به رادیکال شدن اغتشاشات نوشته است:
حوادثی که در چند ماه اخیر در خیابانهای کشور رخ داده و اکنون چند روزی است که مولفه خشونت آن تقویت شده به مرور چهره ضدبشری طراحان آن را بهتر عیان ساخته و تنفر مردم را نیز بیشتر برمیانگیزد. این نکته را روز گذشته رهبر انقلاب نیز در دیدار با مردم اصفهان متذکر شدند. آنچه رهبر انقلاب در مورد افزایش میزان تنفر مردم نسبت به طراحان این حوادث متذکر شدند را شواهد تاریخی نیز اثبات میکند. این اولینبار نیست که گروهکهای برانداز ضد انقلاب و حامیان غربی و منطقهای آنها، گسترش ناامنی در کشور و جنایت در کف خیابانهای ایران را در دستورکار قرار میدهند.
فرهیختگان نوشته است:
اتحاد شوم جنایتکاران داخلی اگرچه خاطرات تلخی از دهه 60 را در حافظه تاریخی ملت ایران حک کرد اما حتی نتوانست یک وجب از خاک ایران را جدا کند. مقاومت مردم درنهایت تروریستهای منافقین را از کشور بیرون رانده و جنگ جهانیان علیه خود را مهار کرد. صدام سر به حلقه دار سپرد و حلقه منافقین نیز سر به دامان استکبار. حال 30 سال از آن دوران میگذرد و تروریستهای مجاهدینخلق بدون درس گرفتن از تاریخ دقیقا مشابه دهه 60 جنایت علیه مردم ایران را تکرار میکنند. تنها تفاوت سناریوی امنیتی جدید علیه ایران تغییر چهرههای اصلی بازی است. منافقین که بهواسطه جنایات خود در دهه 60 بدنه اجتماعی خود را از دست داده و برند خود را سوزاندهاند برای احیای خود، هویتی جدید را ایجاد کرده و همان ابزارهای قدیم را با ظاهری جدید به کار گرفتهاند.