حکایت شهادت 9 مرزبان مظلوم ناجا در حمله گروهک تروریستی جیش الظلم / بازخوانی حادثه بعد از 5 سال
به گزارش خبرنگار انتظامی خبرگزاری فارس، حکایت شهادت مأموران پلیس حرف جدیدی نیست؛ قصه مردانی است که در مقابله با گروههای تروریستی، اراذل و اوباش، سوداگران مرگ، قاچاقچیان و سارقان، ضربات چاقو و شلیک گلوله را به جان می خرند تا مبادا لحظهای شیشه آرامش مردم ترک بردارد.
یکی از آن حوادث که عنوان ناجوانمردانه و بزدلانه ترین حمله را به خود اختصاص داد حمله گروهک تروریستی جیش الظلم از داخل خاک پاکستان به مرزبانان مظلوم ایرانی است؛ جوانانی که در راستای دفاع از حدود و ثغور مرز به گشت زنی مشغول بوده و در اثر اصابت گلولههای این گروهک به شهادت رسیدند.
و اما اصل حادثه تروریستی میرجاوه از چه قرار است؟
عصر روز ششم اردیبهشت ماه سال 1396 مرزبانان پاسگاه میل 100 گروهان چاهندو هنگ مرزی میرجاوه که شامل 12 نفر 3 نفر کادر و 9 نفر سرباز بودند در حال گشت زنی در مرز بودند که در این حین با شلیک گلولههای دوربرد اعضای گروهک تروریستی جیشالظلم مواجه شده که متاسفانه در پی این حمله 9 مامور مرزبانی به شهادت رسیده و 2 نفر مجروح و یک نفر به اسارت گرفته شد.
در پی این حمله حمیدرضا جهانتیغ، محسن دایی زاده و علی پودینه ای از نیروهای کادر مرزبانی و حسین طاهریان، معین بیانی، امیرمحمد مکاری، صادق خدادادی، مهدی امینی و حجت کاظمی 6 نفر از سربازان مرزبانی به درجه رفیع شهادت نائل شدند.
* روایت شاهد ماجرا: دو تیر خلاص به پشت گردنم زدند
مرتضی اردونی یکی از سربازان حاضر در این درگیری که به درجه جانبازی نائل شده از لحظات درگیری می گوید: در حال حرکت بودیم که ناگهان صدای تیراندازی فضای ساکت محیط را پر کرد؛ از هر سمتی به سوی ما تیراندازی می شد حتی مجال کشیدن گلنگدن را هم نداشتیم از عقب خودرو پیاده شدم... در همین حین گلولهای به پهلویم اصابت کرد و کنار خودرو راه افتادم.
صدای تیراندازی که فروکش کرد صدای چند نفر با گویش های متفاوت را شنیدم که به سمت خودرو آمده بودند.
بالای سرم بودند که دو تیر خلاص پشت گردنم زدند و دیگر از حال رفتم.
*روایت شاهد دوم ماجرا: با رسیدن مأموران و تیراندازی از برجک، اعضای گروهک عقب نشینی کردند
داوود باشتنی سرباز دیگری که در این درگیری جانباز شده میگوید: به هوش آمدم، دیدم کنار شهید امینی افتادهام، سرم زیر صندلی بود و به طور واضح نمیتوانستم چیزی را ببینم ولی صداهایی می شنیدم.
صدای پای شان را شنیدم. جلوی ماشین آمدند و گفتند هر کسی زنده است از ماشین پیاده شود.
همان لحظه دلم می خواست با بقیه بچهها شهید شده بودم.
خدا را شکر که همان لحظه نیروها رسیدند و از سمت برجک تیراندازی کردند و عناصر گروهک تروریستی جیش الظلم مجبور به عقبنشینی شدند.
*روایت اسیر حادثه تروریستی میرجاوه از مدت اسارت
و اما حادثه تروریستی میرجاوه یک اسیر هم داشت.
سعید براتی که 15 ماه و 18 روز در اسارت بود می گوید: بعد از سه شبانه روز گلوله موجود در پایم را خارج کردند.
در مدت 15 ماه و 18 روز اسارت غیر از چند روز اول همیشه داخل سلول انفرادی زندانی بودند.
در این مدت مورد بازجویی قرار گرفتم ولی چون اهل خراسان شمالی و تازه خدمت هم بودم و به تازگی به منطقه بلوچستان اعزام شده بودم اطلاعاتی نداشتم آنها در بازجویی ها اطلاعات نظامی منطقه را میخواستند.
***
* شهدای مرزی ما مظلومند
و چه زیبا مقام معظم رهبری درباره شهدای مرزبانی در 28 خرداد سال 1396 فرمودند: شما در خانه نشسته اید از مرز چه خبری دارید... چه خبر دارید که آنکه در مرز ایستاده و جلوی دشمن را گرفته که وارد کشور نشود او چه می کشد؟
این را مردم خبر ندارند؛ او مظلوم است؛ شهدای مرزی ما مظلوم هستند.
***
یاد و خاطره شهدای مظلوم مرزبانی گرامی باد.
انتهای پیام /