گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، محمدعلی حسن نیا و امید فعال؛ بامداد جمعه 13 دی 1398، خبری بسیار شوکه کننده بهسرعت در رسانهها برخط و فضای مجازی دستبهدست میشود؛ تلویزیون رسمی عراق شهادت «قاسم سلیمانی»، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در حمله آمریکا به نزدیکی فرودگاه بغداد را تائید میکند.
صداوسیما ایران نیز دقایقی بعد، بیانیه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیرامون شهادت سردار سرافراز اسلام را قرائت میکند و بهت عجیبی ایران را فرامیگیرد.
برخی رسانههای غربی از او بهعنوان «قهرمان جنگ» یاد میکنند و نیویورکتایمز، در سپتامبر 2013 شهید سلیمانی را «دشمنی که هم مورد تنفر و هم مورد تحسین است» توصیف کرد.
مقامات آمریکایی بارها نام ژنرال سلیمانی را با وحشت در سخنرانیهای خود اعلام کردهاند، اما حاج قاسم با تمامی ژنرالهای جهان تفاوت داشت. سهم او از زرقوبرق این جایگاه، یک لباس سبز خدمت بود و بس.
شخصیت شهید قاسم سلیمانی معجونی از اقتدار و تواضع بود؛ یک فرمانده نظامی باهوش و زبده که نشریه آمریکایی فارن پالیسی در دهمین گزارش سالانه خود پیرامون معرفی متفکران برتر جهان در عرصههای مختلف، از او بهعنوان یکی از 10 چهره برتر در عرصه امنیتی - دفاعی نام برد ولی این شخصیت نظامی در میان فرزندان مدافعان حرم، به عمویی مهربان معروف بود.
هنوز نجواهای عاشقانه این ژنرال نظامی در میان پیشکسوتان دوران دفاع مقدس به گوش میرسد: «من قدرت و محبت مادری حضرت زهرا (س) را در هور، غرب کانال ماهی، وسط میدان مین دیدم. وقتی شما مادرها نبودید و فرزندانتان در خون دستوپا میزدند، من حضرت زهرا (س) را دیدم.»
در همین راستا به مناسبت نخستین سالگرد شهادت سردار دلها با همرزم این شهید سرافراز، سردار محمدعلی حقبین، مشاور عالی فرمانده نیروی زمینی، یکی از فرمانده مطرح مقاومت در سوریه و عراق و فرمانده سابق قرارگاه مرکزی امام حسین (ع) به گفتگو نشستیم تا ابعاد جدیدی از فرماندهی سردار سلیمانی منتشر شود.
دانشجو: آشنایی شما با سردار سلیمانی به چه دورانی بازمیگردد؟
سردار حقبین: سردار سلیمانی یکی از فرماندهان برجسته دوران دفاع مقدس بود و بعد جنگ هم با این شهید نشستوبرخاستهایی داشتم، اما اوج همکاری من با حاج قاسم سلیمانی پیرامون ماجرای سوریه و عراق بود. بعد از شکلگیری داعش، یگانهایی از نیروی زمینی سپاه و قرارگاه امام حسین (ع) به عراق و سوریه اعزام شدند و فرماندهی مستقیم یا غیرمستقیم نبرد در جبهه مقاومت با سردار سلیمانی بود. وسعت فعالیت سردار بسیار زیاد بود و علاوه بر فعالیتهای نظامی، در تصمیمات سیاسی برخی از کشورهای غرب آسیا هم نقش ویژهای ایفا میکرد. حاج قاسم در اغلب جلسات طراحی قبل از عملیات در سوریه و عراق، حضور داشت، اما تنها در عملیات آزادسازی شهر البوکمال در شرق دیرالزور فرمانده مستقیم میدان بود.
دانشجو: سردار سلیمانی 30 شهریورماه 96 در یک سخنرانی در شهر لنگرود، پایان فعالیت داعش را در کمتر از 3 ماه دیگر اعلام کرد، در آن مقطع زمانی به نظرتان این وعده عملیاتی بود؟
سردار حقبین: عملیات آزادسازی شهر البوکمال بسیار حساس بود و سردار سلیمانی مستقیما روزی 4 الی 5 بار بر محورها سرکشی میکرد، چون قول پایان داعش را به مردم ایران و خانواده شهدا داده بود و باید این امر عملیاتی میشد. این عملیات یک ماه به طول انجامید و حقیقتا تحقق وعده پایان داعش یک لطف الهی بود. روزی که سردار سلیمانی این حرف را زد، فرماندهان جبهه مقاومت در آن مراسم حضور داشتند و از این وعده شوکه شدند. دشمن با تمام قوا وارد میدان شده بود و از امکانات سختافزاری ویژهای بهره میبرد، اما به لطف خدا و همت رزمندگان، این پیروزی صورت گرفت.
دانشجو: جریان تکفیری داعش چگونه شکل گرفت؟ و آیا حساسیتهایی برای حضور ایران در عراق و سوریه بود؟
سردار حقبین: آمریکاییها برای مقابله با محور مقاومت، داعش را به وجود آوردند و با دلارهای کشورهای عربی منطقه، این گروه تروریستی را تجهیز و ساماندهی کردند. غربیها امید داشتند که بتوانند محور مقاومت را زمینگیر کنند، اما آنها از ظرفیتهای بینالمللی حاج قاسم غافل بودند.
در جبهههای محور مقاومت شاهد بودیم که جمهوری اسلامی ایران در کنار عراقیها، سوریها، لبنانیها، افغانیها، پاکستانیها برای مقابله با گروه تروریستی داعش میجنگد و نباید یادمان برود که همین چند دهه گذشته بود که ما با عراق وارد جنگ شدیم و شهید و مجروح دادیم، اما امروز باهم متحد هستیم، شکلگیری این اتحاد هنر حاج قاسم بود.
حضور سپاه در ابتدای درگیریها در عراق و سوریه محرمانه بود و مجبور بودیم که پنهانی افراد را ثبتنام و به منطقه اعزام کنیم، اما همواره جوانان آماده رزم بودند؛ برای مثال چند باری در بین مسیر با تلفن مجبور شدیم گردانی را برای حضور در منطقه آماده کنیم.
دانشجو: آمریکاییها حمایتهای آشکاری از داعش در سوریه داشتند؟
سردار حقبین: آمریکا مزدورانش را در سرتاسر دنیا جمع کرد و لباس مشکی پوشاند و پرچم لاالهالاالله را انتخاب کرد. غربیها به این نتیجه رسیدند برای اینکه بتوانند انقلاب را متوقف کنید، باید جریان تکفیری در اسلام ایجاد کنند و من بهیقین میگویم توان نظامی داعش با کل توان کشورهای عربی منطقه برابری میکرد.
غربیها نمیفهمند که روزی ممکن است این سگ دستآموز، پاچه صاحبش را گاز بگیرد. اخیرا شاهد بودیم که داعش حملات تروریستی را در فرانسه و بلژیک انجام داده است.
دانشجو: آیا نیروهای خارجی در سوریه فعالیتهای حاج قاسم را رصد میکردند؟ و درگیری میدانی بین طرفین ایرانی و آمریکایی رخداده بود؟
سردار حقبین: آمریکاییها بهوسیله پهپادهای خود سردار سلیمانی را رصد میکردند و مداوم بالای سر ما مشغول تصویربرداری بودند و به ادوات نظامی محور مقاومت آگاهی داشتند. بارها نام سردار سلیمانی را در شنود سیستمهای صوتی آمریکاییها شنیده بودیم، اما جرأت شهادت حاج قاسم را نداشتند.
سیاست کلی این بود که از درگیریهای مازاد در سوریه خودداری کنیم، البته آمریکاییها همتوان نبرد میدانی با ما را نداشتند و از ایستوبازرسیهای متعلق به آنان عبور میکردیم و نمیتوانستند مانع حرکت کاروان نظامی مقاومت شوند.
یکبار آمریکاییها با پهپادهای خود بولدزر ما که در تریلی بود را هدف قرار دادند و ما هم فورا یک خودرو نظامیشان را هدف قرار دادیم؛ از این دست اتفاقات در سوریه رخ میداد و بعد میگفتند که ما ابرقدرت هستیم و شما کوتاه بیایید.
دانشجو: تا بهحال سلامت شهید قاسم سلیمانی در سوریه تهدید شده بود؟
سردار حقبین: گروه تروریستی داعش تکتیراندازان ماهری دارد؛ در یکی از عملیات و بعد از بازپسگیری محور موردنظر، حاج قاسم برای مشاهده میدانی به منطقه آمد. تکتیرانداز داعشی که از مدتها قبل در ساحتمان محلی استتار کرده بود، از حجم ماشینهای در صحنه فهمید که یک مقام عالیرتبه برای بازدید منطقه آمده است. چند ثانیه بعد از آنکه حاج قاسم با دوربین منطقه را رصد کرد، تیری با فاصله بسیار اندک به لبه دیوار برخورد کرد و شانس آوردیم که در آن موقع ایشان شهید نشدند.
دانشجو: شما مدت زیادی با حاج قاسم همنشین بودید، از روحیات این فرمانده برایمان تعریف کنید.
سردار حقبین: بعد از یک عملیات مطلع شدیم که حاج قاسم میخواهد دیداری با رزمندهها داشته باشد، همه از جیب خودشان پولی جمع کردند و قرار شد که جلوی پای سردار، گوسفندی قربانی شود اما هنگام قربانی کردن حاج قاسم بهشدت مخالفت کرد. گفتم سردار بچهها با جیب شخصیشان این قربانی را برای سلامتی شما و امام زمان خریداری کردند، اما راضی نشد؛ دیدم فرماندهی با این قدرت و شجاعت، طاقت دیدن بریدن سر یک گوسفند را ندارد. بعدها فهمیدم تصاویر ذبح شدن شهدای مدافع حرم برایش تداعی میشد؛ سردار هیچوقت حاضر نبود هزینه مازادی برایش خرج شود.
حاج قاسم یک دل رئوف و مهربانی داشت، هر کجا میگفتیم عملیاتی صورت گرفته و تعداد شهدا زیاد است، فورا برافروخته میشد، اما هر کجا میگفتیم تلفات کمی داشتیم، خوشحال میشد. اخلاق مهمترین ویژگی شهید سلیمانی بود و یقین دارم که این مرد با این روحیات توانست داعش را از بین ببرد؛ خدا را گواه میگیرم که از نظر نظامی داعش تا سالهای طولانی تمامنشدنی بود. خود سردار سلیمانی گفت که این گروه تروریستی چند هزار انتحاری داشت و از لحاظ تسلیحات نظامی هم بسیار مجهز بود.
دانشجو: از عملیات آزادسازی حلب و «نبل و الزهراء» برایمان بگویید؟ و این جمله حاج قاسم که «شما در خیبر را شکستید و این قلعه بازنشدنی را باز کردید» برای کدام عملیات در سوریه بوده است؟
سردار حقبین: دو جبهه حلب دست داعش و النصره بود و حدود 1800 متر باهم فاصله داشتند و ما میان این دو جبهه قرار داشتیم. جمعیت حلب به بیش از دونیم میلیون نفر میرسد و در آن مقطع 700 هزار نفر آنان تحت سیطره دشمنان بودند.
تروریستها آنقدر به ما نزدیک بودند که شبها بشکههای نفت رویهم میچیدیم تا تیر به خودروها اصابت نکند. حاج قاسم گفته بود اگر گروههای تروریستی در جبهه حلب به هم وصل شوند، معلوم نیست تکلیف انقلاب اسلامی چه شود؛ محل رفتوآمد ما فرودگاه جنوب حلب بود و اگر سقوط میکرد، اوضاع خوبی پیشرو نبود. داعش و النصره روزهای 7, 8, 9 آبان سال 95، فشارهای سنگین به استحکامات محور مقاومت در حلب آوردند تا بتوانند فرودگاه را تسخیر کنند اما به لطف خدا این امر محقق نشد؛ بعد از این اتفاق سردار سلیمانی گفت رزمندهها جمع کن تا من شخصا تشکر کنم، برای حاج قاسم، جایگاه سردار با یک بسیجی تازه وارد که شهید میشد، هیچ فرقی نداشت.
در خصوص جمله معروف «شکستن در خیبر» نیز به عملیات آزادسازی نبل و الزهراء برمیگردد؛ نبل و الزهرا دارای پیچیدگی منطقهای بود و استحکام بسیار زیادی داشت و کمتر کسی تصور میکرد که این عملیات با کمترین تلفات و با سرعت به نتیجه برسد.
روز 13 بهمن 94 سردار حاج قاسم سلیمانی به منطقه عملیاتی آمده و در جمع فرماندهان گفت «ما 4 سال پشت این جبهه گیر کردیم و شما بودید که درب خیبر را شکستید» و روز 16 بهمن 94 وارد شهر نبل و الزهرا شدیم.
دانشجو: چطور شد که آمریکاییها به این تحلیل رسیدند که الآن بهترین زمان برای به شهادت سردار سلیمانی است؟
سردار حقبین: تحلیلمان این است که اتفاقات داخلی باعث شد که آمریکاییها به این اقدام جنایتکارانه دست بزنند. آمریکاییها جرأت نداشتند که حاج قاسم را در میدان رزم به شهادت برساند و گذاشتند تا سر فرصت نقشه شوم خود را اجرا کنند.
البته شهادت لطف خدا برای سردار سلیمانی بود و شهید سلیمانی به دست احمقترین احمقها به شهادت رسید.
دانشجو: چرا امثال شهید سلیمانیها در سوریه جهاد کردند؟ امنیت داخلی ایران به سوریه چه ارتباطی دارد؟
سردار حقبین: اوایل آغاز داعش، عموم مردم جهان فکر میکردند که این گروه تروریستی فقط با شیعیان مشکل دارد، اما بعدها مشخص شد که هرچه سر راهشان است را میکشند و مسلمان و مسیحی فرقی برای آنان ندارد.
وقتی اعضای این گروه تروریستی روی سر دختری دست میکشند، دیگر کسی نمیتوانست به آن دختر کمک کند و به برده جنسی تبدیل میشد. در یکی از موارد، پدر و مادر دختر مقاومت کردند که در نهایت توسط داعش کشته شدند.
اگر شهدای مدافع حرم نبودند، امروز باید در خوزستان و بوشهر با این گروه تروریستی میجنگیدیم. سربازان این ملت مردانه و با تعصب به میدان رفتند و این گروه تروریستی را در پایگاه خود خفه کردند. برای آمریکاییها بسیار سخت بود که زحمات چندین سالهشان برای شکلگیری گروه تروریستی داعش در عراق و سوریه نابود شود. برخیها میگویند چرا پول ایران در سوریه و عراق هزینه میشود، این را باید بگویم که برخی از کشورهای قدرتمند هزینههای جبهه مقاومت را تأمین کردند و اکنون در حال بازسازی این کشورها هستند و سود خود را میبرند.
دانشجو: برای سؤال آخر، بهنظرتان با توجه به تحرکات منطقهای آمریکا، آیا احتمال دارد آمریکا علیه ایران وارد جنگ نظامی شود؟
سردار حقبین: اینطور نیست که اگر آمریکاییها حمله کنند، ما چند روز بعد جوابشان را بدهیم بلکه در دقایق اولیه پاسخ دندانشکنی دریافت خواهند کرد. با قاطعیت میگویم که آمریکاییها جرأت و توان حمله به ایران را ندارند. زمان جنگ ما بدون داشتن سیمخاردار با عراق و تمام متحدانش جنگیدیم و از بیش از 30 کشور دنیا اسیر گرفتیم و امروز هم پاسخ کوبندهای به تهاجم دشمن خواهیم داد.
بارها مقامات نظامی آمریکا در کنگره اعلام کردهاند که نیروی تاکنیکی تربیت نکردهاند و نظارهگر آن هستیم که آمریکاییها پیرامون مسائل نظامی راهبردی فکر میکنند و با حرکت دادن ناوهای خود دست به تجاوزات خصمانهشان میزنند.
در گذشته نیز، ارتش آمریکا از اتباع مختلف کشورهای جهان با وعده اقامت در این کشور تشکیل میشد، اما بعد از افتضاح در جنگ عراق، ارتش این کشور با کاهش شدید تقاضا مواجه شد و در شرایط کنونی تقریبا بدنه نظامی این کشور، آمریکایی الاصل هستند. مطمئن باشید اگر آمریکا نفرات و توان نظامی کافی را داشت در سوریه مستقیما ورورد میکرد و گروه تروریستی داعش را شکل نمیداد.