خاکسپاری «سایه» زیر سایه ابهامات
هوشنگ ابتهاج شاعر نامدار ایرانی چهارشنبه 19 مرداد 1401 در سن 94 سالگی درگذشت. اما با وجود گذشت 13 روز هنوز پیکر او به خاک سپرده نشده است.
امیر هوشنگ ابتهاج روز یکشنبه 6 اسفند 1306 شمسی در رشت متولد شد. و دوره تحصیلات دبستان را در رشت و دبیرستان را در تهران گذراند و در همین دوران در سال 1325 اولین دفتر شعر خود را با نام نخستین نغمهها منتشرکرد که سبکی کلاسیک دارد.
از مهمترین آثار او تصحیح غزلهای حافظ با عنوان «حافظ به سعی سایه» است که نخستین بار در سال 1372 بهچاپ رسید. «سراب»، «سیاهمشق»، «تا صبح شب یلدا»، «یادگار خون سرو» و «تاسیان» از جمله آثار او هستند.
«در این سرای بی کسی»
ابتهاج در فضای مضامین اجتماعی قدم زده است و شعر در این سرای بی کسی او مضمونی اجتماعی دارد.
«در این سرای بیکسی، کسی به در نمیزند
به دشت پر ملال ما پرنده پر نمیزند
یکی ز شبگرفتگان چراغ بر نمیکند
کسی به کوچهسار شب در سحر نمیزند
دل خراب من دگر خرابتر نمیشود
که خنجر غمت از این خرابتر نمیزند
گذرگهی است پر ستم که اندر او به غیر غم
یکی صلای آشنا به رهگذر نمیزند».
19 مرداد روزی که سایه درگذشت
هوشنگ ابتهاج متخلص به سایه شاعر و نامدار ایران سرانجام چهارشنبه 19 مردادماه 1401 در سن 94 سالگی درگذشت. یلدا ابتهاج خبر فوت پدرش را با شعری از او در صفحه اینستاگرامش اعلام کرد.
بگردید، بگردید، درین خانه بگردید درین خانه غریبید، غریبانه بگردید
پس از فوت ابتهاج دبیر سابق جشنواره فجر گفت: مرحوم هوشنگ ابتهاج (سایه) این اواخر میگفتند: دلم میخواهد کنار درخت ارغوانم دفن شوم. او اواخر عمر به نزدیکانش و دخترش یلدا بارها گفته بود مایل است در ایران و در کنار درخت ارغوان به خاک سپرده شود.
شعر ارغوان ابتهاج
اندر این گوشه خاموش فراموش شده کز دم سردش هر شمعی خاموش شده باد رنگینی در خاطر من گریه میانگیزد ارغوانم آنجاست ارغوانم تنهاست ارغوانم دارد میگرید. چون دل من که چنین خونآلود هر دم از دیده فرو میریزد ارغوان این چه رازی است که هر بار بهار با عزای دل ما میآید؟
دفن زیر درخت ارغوان منتفی شد
علی دارابی معاون میراث فرهنگی کشور درباره خاکسپاری ابتهاج در منزل او و زیر درخت ارغوان گفت: درباره هوشنگ ابتهاج شاعر و غزلسرای بزرگ ایران که به رحمت خدا رفته، خانه ایشان در تهران ثبت ملی شده است. افراد زیادی از خانواده تا دیگران و حتی افرادی در میراث فرهنگی از ما درخواست کردند «سایه» در خانه خودش دفن شود، اما با توجه به تصریح قانون و تکلیفی که داریم گفتوگویی با خانواده و دیگر درخواستکنندگان داشتیم که خوب هم بود و قرار شد تشییع از خانه تهران انجام شود، ولی خاکسپاری در رشت باشد.
مطابق با قانون تعیین حریم در سال 1384، هرگونه کندوکاو و پیکنی در عرصه و محوطههای تاریخی ممنوع است. همچنین مطابق مقررات مصوب در سال 1377 دفن اموات در آثار تاریخی ممنوعیت دارد.
یلدا ابتهاج فرزند مرحوم هوشنگ ابتهاج هم اعلام کرد که تشیع پیکر پدرش از کنار درخت ارغوان انجام میشود، اما خاکسپاری در رشت است و زمان مراسم اعلام خواهد شد.
پس از آن خبری دست به دست چرخید که پیکر هوشنگ ابتهاج (سایه) چهارشنبه 26 مرداد، ساعت 20 به تهران میرسد و مراسم تشییع پیکر این هنرمند، روز پنجشنبه 27 مرداد انجام میشود.
اما یلدا ابتهاج اعلام کرد این روزها اخباری درباره مراسم خاکسپاری پدرم از سوی افراد و رسانههای مختلف دست به دست میگردد که باید بگویم که هیچ یک از این اطلاعات درست نیست. در تلاشم تا فردا نتیجه این هماهنگی را به اطلاع همگان برسانم.
خاکسپاری در موعد مقرر انجام نشد
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سه شنبه رسما اعلام کرد که با هماهنگیهای صورت گرفته مراسم وداع با پیکر مرحوم استاد امیر هوشنگ ابتهاج (سایه) شاعر برجسته کشورمان روز پنج شنبه 27 مرداد 1401 ساعت 9صبح درمقابل تالار وحدت انجام خواهد شد. همچنین پس از برگزار شدن این مراسم، پیکر آن مرحوم به زادگاهش در استان گیلان منتقل و در روز جمعه ساعت 9 صبح درشهر رشت به خاک سپرده میشود.
با این حال چهارشنبه 26 مرداد زمانیکه همه خود را برای برگزاری مراسم آماده میکردند فرزند مرحوم ابتهاج اعلام کرد: با تاسف به اطلاع همگان میرسانم به دلیل پارهای مشکلات در آلمان انتقال پدرم به ایران به تعویق افتاده است.
بیحرمتی به پیکر او در هر آیینی ناپسند است
یلدا ابتهاج روز گذشته در پست دیگری اینگونه نوشت: این روزها که ما و شما مردم ایران و جهان زبان پارسی، در غم از دست دادن پدر، شاعر بزرگ ایران که یک قرن در ستایش زیبایی، عدالت و درستی سرود، در سوگ نشستهایم، متاسفانه شاهد خامیهائی بودیم که بازگشت پیکر او را به وطن تا به امروز به تاخیر انداخته است.
بیحرمتی به ساحت او و پیکر او که در هر آیین و مرامی ناپسند است بخشودنی نیست، از جانب هر کسی، حتی نزدیکان او، بیحرمتی به مردم ایران است. با اقداماتی که اینجا در آلمان ما سه فرزند او انجام دادهایم امید داریم تا در روزهای آینده بتوانیم او را در آخرین سفرش در بازگشت به زادگاهش همراهی کنیم.
با قسمتی از سرودهای از او به این انتظار مینشینیم:
گفتم این کیست که پیوسته مرا میخواند خنده زد از بنِ جانم که منم، ایرانم
گفتمای جان و جهان، چشم و چراغِ دل من من همان عاشقِ دیرینه جانافشانم
به هوایِ تو جهان گردِ سرم میگردد ورنه دور از تو همین سایه سرگردانم
حالا با وجود گذشته حدود دو هفته از درگذشت مرحوم ابتهاج پیکر او همچنان در آلمان است و بازگشت او به ایران در هالهای از ابهام قرار دارد و قطعی نشده است.
باشگاه خبرنگاران جوان فرهنگی هنری ادبیات