چهارشنبه 7 آذر 1403

خشکسالی در ایران؛ زندگی در برخی شهر‌ها غیرممکن می‌شود

وب‌گاه فرارو مشاهده در مرجع
خشکسالی در ایران؛ زندگی در برخی شهر‌ها غیرممکن می‌شود

رییس مرکز ملی خشکسالی و مدیریت بحران سازمان هواشناسی، می‌گوید: فکر نکنم که در آینده در اقلیم اتفاق خاصی رخ بدهد، چراکه بشر همچنان در حال انتشار گاز‌های گلخانه‌ای است. تنها چیزی که می‌تواند تغییر کند، رفتار ماست. اگر این کار را نکنیم فقر ما از لحاظ منابع طبیعی بیشتر و بیشتر می‌شود و شاید 20 سال آینده برخی از مناطق کشور برای زیست مناسب نباشد، این موضوع با احتمال زیاد ممکن است رخ بدهد.

مطالعه‌ای که چند ماه پیش توسط برخی از محققین ایرانی در مجله نیچر منتشر شده بود نشان می‌داد که حجم باورنکردنی‌ای از آب‌های زیرزمینی کشور از سال 2002 تا 2015 میلادی تخلیه شده است یا به زبانی، ایران دیگر زیر زمین آبی ندارد.

به گزارش خبرآنلاین، حالا گزارش‌های مرکز ملی خشکسالی نشان می‌دهد که چشم امید دوختن به آسمان هم برای حل ورشکستگی آبی ایران کافی نیست.

احد وظیفه، رییس مرکز ملی خشکسالی و مدیریت بحران سازمان هواشناسی، می‌گوید: «امسال استثنائی است چراکه در برخی استان‌ها به خصوص در جنوب و جنوب شرق بارندگی‌ها به شدت کمتر از نرمال هستند. مثلا در هرمزگان که تا الان باید به شکل نرمال 141 میلی‌متر باران باید می‌باریده تنها 20میلی‌متر باران باریده است، یا در سیستان‌وبلوچستان بارش‌ها نسبت به نرمال 82درصد کاهش پیدا کرده، این اعداد وحشتناک است. در برخی استان‌ها بارندگی فوق‌العاده کمتر از نرمال است و در 50 سال گذشته این میزان کم‌بارشی در آن مناطق بی‌سابقه بوده است. در کل کشور هم با یکی از سال‌های استثنایی از نظر کم بارشی درگیر هستیم.».

اما برخلاف امیدی که نسبت به شروع بارش‌ها وجود دارد، مقصر اصلی بی‌آبی ایران انسان‌ها و نه مسائل طبیعی مثل بارش باران و افزایش دما هستند. نسبت به عوامل انسانی اصلی ورشکستگی آبی سال‌هاست که کارشناسان هشدار داده‌اند، اما حالا در اوج بحران به نظر می‌رسد این موارد هم بیشتر دیده می‌شوند.

وظیفه توضیح می‌دهد: «کشاورزی ما برای بارندگی خیلی بیشتر از این حرف‌ها انجام می‌شود. برای پاسخ به شما از استان خراسان رضوی مثال می‌زنم که قرار است از خلیج‌فارس به آن آب منتقل کنند. قرار است که 550میلیون متر مکعب آب به آن منتقل بشود، همین الان از آب‌های خراسان رضوی سالانه 1.1 میلیارد متر مکعب آب کم می‌شود. این روند تا کی می‌تواند ادامه پیدا کند؟ قطعا از یک جایی به بعد این روند قطع می‌شود، حتی قبل از آن آب شور می‌شود و دیگر برای کشاورزی هم این آب مناسب نیست.»

همچنان کشاورزی بیشتر از پتانسیل موجود در کشور انجام می‌شود و این می‌تواند پیامد‌های وحشتناکی به همراه داشته باشد؛ مهاجرت، جنگ آب، غیرقابل زندگی شدن برخی شهر‌ها و... خبر بدتر این که برخی از این‌ها هم اکنون هم به واقعیت تبدیل شده‌اند.

مشروح گفت‌وگو با احد وظیفه، رییس مرکز ملی خشکسالی و مدیریت بحران سازمان هواشناسی رئیس مرکز خشکسالی را بخوانید:

آقای وظیفه توضیح می‌دهید که آخرین اوضاع بارندگی در کشور به چه شکل است؟

اطلاعات روزانه در سایت مرکز ملی خشکسالی وجود دارد، بیشترین کسر بارش در استان‌هایی مثل لرستان، چهارمحال بختیاری، شمال خوزستان، غرب و جنوب غرب کردستان داریم. سیستان بلوچستان هم از نظر درصدی، بیشترین کاهش بارندگی را دارد. در این استان بارش سالیانه باران حدود 100میلیمتر است، اما غرب و جنوب غرب کشور ما 450 تا 650 بارش باران دارند و کسر عدد بارندگی در این مناطق تاثیر زیادی روی کاهش دبی رودخانه‌ها می‌گذارد.

وضعیت کلی کشور به چه شکل است؟

الان حدود 55درصد بارندگی را که در سال آبی باید دریافت شود، گرفته‌ایم، عملا هم، چون در تابستان بارندگی نداریم و 5درصد آب کشور از باران‌ها می‌آید، این یعنی از 95درصد بارانی که تاکنون باید در ایران می‌بارید چیزی حدود 55درصد تامین شده است.

قبلا هم شاهد این حجم از کم بارشی در ایران بودیم؟

کمبود بارش را در سال‌های مختلفی داشتیم، اقلیم کشور ما به شکلی است که همواره در آن نوسان باران وجود دارد. یعنی اگر یک یا دو سال خوب باران ببارد، پشت سر آن چند سال بارندگی‌ها کم می‌شدند. این طور نبوده که بارش‌ها در کشور همیشه نرمال باشد و کم‌بارشی اتفاقی طبیعی در اقلیم ماست.

اما امسال استثنائی است چراکه در برخی استان‌ها به خصوص در جنوب و جنوب شرق بارندگی‌ها به شدت کمتر از نرمال هستند. مثلا در هرمزگان که تا الان باید به شکل نرمال 141 میلی‌متر باران باید می‌باریده تنها 20میلی‌متر باران باریده است، یا در سیستان‌وبلوچستان بارش‌ها نسبت به نرمال 82درصد کاهش پیدا کرده، این اعداد وحشتناک است.

در برخی استان‌ها بارندگی فوق‌العاده کمتر از نرمال است و در 50 سال گذشته این میزان کم‌بارشی در آن مناطق بی‌سابقه بوده است. در کل کشور هم با یکی از سال‌های استثنایی از نظر کم بارشی درگیر هستیم.

به طور کلی چقدر در کشور باران باریده است؟

در کل ایران به طور میانگین چیزی حدود 130میلی‌متر بارندگی دریافت کردیم، در حالی که تا الان باید 219 میلی‌متر باران می‌بارید. این نشان می‌دهد میزان بارندگی در کل کشور 41درصد زیر نرمال است. برای کشوری مثل ایران این عدد فوق‌العاده تاثیرگذار است. بالاخره برخلاف کشور‌های همسایه، کشاورزی در ایران رونق دارد و اقتصاد سرزمین را تامین می‌کند.

البته کم‌بارشی امسال فقط محدود به ایران نیست و در منطقه بارندگی‌ها کاهش پیدا کرده است. البته که مدیریت این کم بارشی‌ها با در نظر گرفتن جمعیت کشور‌ها می‌تواند اثر متفاوتی داشته باشد. بارش کم باران در ایران و امارات اثر مشابهی نمی‌گذارد.

آقای وظیفه دو سال در کشور باران بیشتر از نرمال بود و خیلی‌ها تمایل داشتند که بگویند ترسالی رخ داده است، علت این موضوع چیست؟

دو سال پیش در مصاحبه‌ای گفتم که اصلا انجام چنین پیش‌بینی‌ای ممکن نیست، چراکه اقلیم ما نوسانات زیادی داشته است و نمی‌توانیم با اطمینان به مردم بگوییم که از سال آینده ترسالی حاکم می‌شود. پیش‌بینی‌های هواشناسی به شکل فصلی اعلام می‌شود، اگر برای سال بعد نظری داشته باشیم به جای کلمه پیش‌بینی از کلمه «چشم‌انداز» استفاده می‌کنیم، چراکه عدم قطعیت در اینجا خیلی زیاد است.

در پیش‌بینی‌های دنیا هم حداکثر برای شش ماه به بعد رایج نیست، مدلی هم نداریم که با اطمینان قابل قبولی بگویند که سال آینده قرار است، چه اتفاقی رخ بدهد. بعد برخی می‌گویند وارد دوره ترسالی شدیم یا حتی 10 سال بعدی ترسالی است، این اشتباه بزرگی بود. چراکه ذهن جامعه و دولت همه تمرکز کرده بودند که با چالش خشکسالی آماده شویم، اما این ادعا‌ها باعث می‌شود که برنامه‌ها زیر سوال بروند یا بهای کمتری به آن‌ها داده شود

به نظر شما علت این نوع حرف‌ها چیست؛ منفعتی در تصور ترسالی وجود دارد یا صرفا اشتباه تخصصی است؟

گمان نمی‌کنم که به خاطر منفعت این ادعا‌ها مطرح شود، به نظر من یک اشتباه صورت می‌گیرد و بررسی عمیقی درباره اقلیم کشور انجام نمی‌شود. مثلا یکی از اساتید دانشگاه، ترسالی را به لکه‌های خورشیدی ربط می‌داد و می‌گفت که وارد یک چرخه 11 ساله ترسالی شدیم. در حالی که در 50 سال گذشته، از این دوره‌های 11 ساله داشتیم، در این صورت باید دوره‌های 11 ساله ترسالی را تجربه می‌کردیم که این اتفاق رخ نداده است. این نشان می‌دهد افراد با یک برداشت سطحی ادعا می‌کنند که وارد دوره ترسالی شده‌ایم.

اما ما حتی از مسئولان کشور هم چنین ادعا‌هایی را می‌شنویم، فکر نمی‌کنید ادعا‌های مربوط به ترسالی باعث می‌شود به سمت برنامه‌های توسعه‌ای بروند؟

من اطلاع ندارم که چرا کسی چنین سخنی گفته است، اما در برخورد با افرادی که این ادعا‌ها را مطرح می‌کنند فهمیدم که دلیل قوی برای رخ داد ترسالی نداشتند. الان تعداد زیادی مدل جهانی برای پیش‌بینی فصلی اقلیمی وجود دارد که حدس زده بودند در بهار درگیر کم بارشی می‌شویم. از شهریور و مرداد ماه گذشته در اکثر مدل‌های اقلیمی نشان می‌داد که چنین اتفاقی در کشور رخ می‌دهد، به استثنا اواخر پاییز که بارندگی شدیدی در جنوب غرب رخ داد، بارش سنگینی نداشتیم. این شرایط امسال تا حد زیادی قابل پیشبینی بود.

الان هشت مدل جهانی داریم که به صورت فصلی بارندگی‌ها را پیشبینی می‌کنند، گاهی نشانه‌های مطرح شده در این پیش‌بینی‌ها خیلی قوی نیست. اما گاهی این مدل‌ها به اتفاق یک شرایط خاصی را پیش‌بینی می‌کنند. امسال این مدل‌ها همگی پیش‌بینی فصلی کم بارش را برای کشور نشان می‌دادند. ما طبق وظیفه‌ای که داشتیم از سال پیش این موضوع را هر ماه مطرح کردیم تا به نوعی مدیریت منابع انرژی و کشاورزی خودش را برای این روز‌های سخت آماده کند.

پیش‌بینی می‌کنید که این دوره خشکسالی در ایران تا کی ادامه پیدا کند؟ آیا باید کلا انتظاراتمان را بارندگی‌های سالانه کمتر کنیم؟

برای این کار باید به آمار بلندمدت بارش در پهنه کشورمان نگاهی بیاندازیم، تغییرات همه‌جا یکسان نبوده، اما در طی شش دهه گذشته با یک روند کاهشی بارندگی‌ها روبرو شدیم. در دهه 1950 تا 1960 میلادی میانگین بارش باران در کشور حدود 270میلی‌متر بود.

از 2010 تا 2020 بارندگی در کشور ما حدود 240 میلی‌متر است، به طور کلی در 50 سال، چیزی حدود 40میلی‌متر متوسط باران‌ها در کشور ما کمتر شده است. این نشان می‌دهد که همواره با یک روند تقریبا همیشه درگیر بودیم، یافته‌های هیات بین‌دولتی تغییراقلیم نشان می‌دهد که زمین با یک روندی گرم شده است و با ادامه این روند در برخی مناطق مثل ایران بارندگی‌ها کمتر می‌شود.

انعکاس این روند به آینده نشان می‌دهد که بارندگی‌های کشور ما به شکل کاهشی ادامه پیدا می‌کند. به نظر هم نمی‌رسد که روند گرمایش جهانی متوقف بشود. تجربیات گذشته از اقلیم کشور ما هم چندان خوشآیند نبوده و این اتفاق در زندگی روزمره ما تاثیر گذاشته است و اثر شدیدی‌هم گذاشته است.

کار خاصی درباره کاهش بارندگی‌ها نمی‌توان انجام بدهیم و شاید بهترین کار کاهش اثرات این اتفاق با سازگاری با تغییراقلیم است.

آقای وظیفه ما سال‌هاست که از شما و افراد دیگر این هشدار‌ها را شنیده‌ایم، فکر می‌کنید که این هشدارهایتان جدی گرفته می‌شود؟

قدر مسلم هشدار‌ها مورد توجه قرار می‌گیرند، اما میزان توجهی که به این هشدار‌ها صورت می‌گیرد کافی نیست. بالاخره گزارش‌های امسال ما در حضور دولتمردان ارائه شده است، اما به قدر کافی در کل جامعه به حد کافی شرایط بارشی کشور مورد توجه قرار نمی‌گیرد.

هر منطقه از کشور از لحاظ توسعه کشاورزی، صنعتی و جمعیتی پتانسیل خاص خودش را دارد، اگر باری بیشتر از این پتانسیل قرار بدهید در بلندمدت با اثرات نامطلوی آن روبرو می‌شوید به طوری که محیط برای زیست نامتعادل می‌شود و تنش آبی ایجاد می‌شود.

در گذشته به پتانسیل‌های اقلیمی مناطق کمتر توجه شده است، برای مثال مناطق مرکزی ما کم‌بارش هستند و سالانه 100 تا 150میلی‌متر در آن باران می‌بارد، اما در همین مناطق توسعه کشاورزی آنچنانی صورت گرفته که از توان اقلیمی آن منطقه خارج است.

برای این که در استان سمنان آب به وضعیت پایدار برسد، حداقل نصف باغ‌های آن منطقه باید تعطیل شوند.

اما ما به جای این کار، می‌بینیم بحث انتقال آب خزر به سمنان مطرح شده است. چه تحلیلی از این کار دارید؟

این موضوع هم بد و هم قابل تایید نیست، به خیلی از شهر‌ها و روستا‌ها در این مناطق با تانکر آبرسانی می‌شود. اگر بتوانیم با لوله‌گذاری به این جمعیت برسانیم کار ارزشمندی است. اما اگر بخواهیم به این منطقه آبرسانی کنیم تا کشاورزی صورت بگیرد، به صرفه نیست.

دریای خزر و مازندران نسبت به دریا‌های آزاد منفی سی متر ارتفاع دارد، این که می‌خواهید آب را از اینجا وارد ارتفاعات البرز در هزارمتری کنید، یعنی باید کلی انرژی مصرف شود. آیا با تولید محصولات کشاورزی می‌توان هزینه این میزان از انتقال آب را جبران کرد؟

معقول‌ترین اقدام این است که آمایش سرزمین ما خیلی جدی گرفته شود و به جای ویلاسازی کشاورزی در گیلان و مازندران توسعه پیدا کند.

شما گفتید که بارش متوسط ایران 240میلی‌متر است، وسعت کشاورزی ما برای چه میزان بارندگی صورت می‌گیرد؟

کشاورزی ما برای بارندگی خیلی بیشتر از این حرف‌ها انجام می‌شود. برای پاسخ به شما از استان خراسان رضوی مثال می‌زنم که قرار است از خلیج‌فارس به آن آب منتقل کنند. قرار است که 550میلیون متر مکعب آب به آن منتقل بشود، همین الان از آب‌های خراسان رضوی سالانه 1.1 میلیارد متر مکعب آب کم می‌شود. این روند تا کی می‌تواند ادامه پیدا کند؟ قطعا از یک جایی به بعد این روند قطع می‌شود، حتی قبل از آن آب شور می‌شود و دیگر برای کشاورزی هم این آب مناسب نیست.

چالش‌های این چنینی تا زمانی که پایمان را اندازه گلیممان دراز کنیم وجود دارد، یعنی کشاورزی را تا جایی توسعه بدهیم که از نظر علمی اجازه داریم. همچنین باید مدرن و امروزی فکر کنیم، کشور‌هایی وجود دارند که با روش‌های نوین با آب کم به کشاورزی می‌پردازند.

این توسعه کشاورزی برای حل مشکل آبی کشور کافی است یا باید تولید برخی محصولات را فراموش کنیم؟

حتما باید قید تولید برخی محصولات را در برخی مناطق بزنیم، در برخی از سال‌ها در بیش از نیمی از استان‌ها برنج کاشه می‌شد. ادامه دادن این روش با بودجه اقلیمی کشورمان تناسب ندارد.

اما همین امسال مجلس اعلام کرد که ممنوعیت کشت برنچ در برخی استان‌ها برای سال 1400 لغو شده است، این تصمیمات در سالی که انقدر هشدار دادید چه دلیلی دارد؟

به نظر من این اقدام درست نبود و در آخر مجبور شدند که تجدیدنظر کنند، در وزارت نیرو با مجموع عواملی که در بحث آب درگیر هستند یک کارگروه ملی سازگاری با کم آبی تشکیل شده است، این کارگروه سیاست‌هایی را تدوین کرد که مجموع آب‌های سرزمینی را در کوتاه مدت به تعادل برساند و در بلندمدت احیا کند.

به همین دلیل براساس فعالیت‌های انجام شده یک سری سیاست‌ها را مصوب کردند و این بحث برنج مصوبه‌ای بود که مجلس تصویب کرد و قرار شد اجرای آن در کمیته هر استان بررسی شود. اگر کمیته مجوز ندهد کاشت برنج در استان متوقف می‌شود. تا جایی که من اطلاع دارم، در هیچ استانی به جز استان‌های شمالی چنین مجوزی را ندادند، علت آن هم وضعیت بارندگی در کشور است.

آقای وظیفه شما فکر می‌کنید که الان در مسیری هستیم که به اندازه میزان آب موجود در کشور کشاورزی کنیم؟

از گذشته تاکنون سیاست توسعه کشاورزی را در پیش گرفتیم، حتی برخی مواقع هم هندوانه صادر کردیم. یا پارسال در خوزستان چیزی حدود 200هزار هکتار برنج کاشتیم. در این شرایط به نوعی درست رفتار نکردیم و نمی‌کنیم. اگر رفتارمان درست باید سیاست منسجم‌تری با نگاه به آینده ایجاد می‌کردیم.

الان به دلیل رفتار گذشته‌مان به آب به عنوان یک ابربحران نگاه می‌کنیم، نمی‌گویم کار درستی انجام ندادیم یا همه کار‌ها اشتباه بوده، اما اشتباهاتی داشتیم که باعث شده این شرایط به وجود بیاید و برای آینده نباید این اشتباهات را تکرار کنیم.

فکر نمی‌کنید این سیاست خودکفایی غذایی به شکل مطلق، منجر به این اشتباهات شده است؟

امنیت غذایی در هر کشوری مهم است، در کشور ما هم با وجود تحریم‌ها و جمعیت بالای کشور این موضوع برای دولت‌مردان اهمیت پیدا کرده است. توسعه کشاورزی در کشور هم شاید ناشی از همین نگرانی‌هاست. ولی تعارف را باید کنار بگذاریم، کشور ما خشک و کم‌بارش است. این پتانسیل وجود ندارد که همه محصولات به هر شکل ممکن تولید بشود، ادامه این سیاست منجر به بدتر شدن وضعیت می‌شود.

باید به فکر چاره‌ای باشیم، محصولاتی که از بیرون می‌توانیم وارد کنیم و آب‌بر هستند را باید با روش‌های بهتری از خارج مرز تامین کنیم. هر میزان فعالیتی هم که داریم باید بتوانیم با استفاده از تکنولوژی‌های مدرن امروزی مصرف آبش را کم کنیم. نباید از روش‌های قدیمی استفاده کنیم تا میزان مصرف آب زیاد شود و دچار این وضعیتی نشویم.

این بحران خشکسالی یا ورشکستگی آبی که درون آن هستیم چه خطراتی به همراه دارد؟

یک مطالعه‌ای در حوزه دریاچه ارومیه با کمک فائو انجام دادیم، براساس آمار معیشت خانوار، جمعیت، نوع کشت، سطح کشت، بارش متوسط و... ارزیابی از شدت آسیب‌پذیری در حوزه دریاچه ارومیه انجام دادیم و آن را به کل کشور گسترش دادیم. قطعا در جوامعی که بیشتر به کشاورزی وابسته هستند، میزان آسیب‌پذیری هم بیشتر است.

منظورتان از کلمه آسیب‌پذیری چیست؟

در یک جامعه از فعالیت‌هایی مردم درآمد کسب می‌کنند، به هر دلیلی ممکن است که این درآمدشان کم بشود و آسیب شروع می‌شود. در نهایت فرد آسیب دیده متوجه می‌شود آن محیط برایش مناسب نیست و حاشیه‌نشین می‌شود. این مسئله‌ای است که به چالش‌های جدید کشور تبدیل شده است و دولت‌ها باید به فکر آن باشند.

شاید در انتهای این ماجرا، بسیاری از خطر جنگ آب هشدار می‌دهند. چقدر به این خطر نزدیک شدیم؟

در برخی مناطق مثل شرق اصفهان الان داخل این خطر هستیم، وقتی آبی نیست که یک کشاورز درآمد به وجود بیاورد این اتفاق رخ می‌دهد. امسال در برخی مناطق مثل جنوب استان فارس جو و گندم کاشته شده قابل برداشت نبود و آن دادند به گوسفندان تا مصرف کنند. این به معنای از دست رفتن معیشت یک خانواده است که منجر به ایجاد ناآرامی در یک جامعه می‌شود. جامعه کشاورزی هم معمولا روستا‌هایی هستند که راه دیگری برای کسب درآمد ندارند.

بعد در سال‌های کم‌بارشی بیشترین فشار را به برداشت آب از زیرزمین می‌آوریم، این موضوع خیلی هم ملموس نیست. مثل شهروندی که کم آبی برایش معنای واضحی ندارد چراکه آب همیشه در اختیارش است. پس درباره جنگ آب باید بگویم الان در شرایطی قرار داریم که باعث شده درک درستی از آینده‌مان نداشته باشیم. کشاورزی را در نظر بگیرید که زمین را کاشته، باران ندارد و آب زیرزمین هم تمام می‌شود، به چه وضعیتی می‌رسد؟

شما سال‌هاست که در حال کارشناسی بحران آب در کشور هستید و با مسائل اقلیمی هم آشنا هستید، واقعا تصویری که از بحران آب در کشور دارید چیست؟

فکر نکنم که در اقلیم اتفاق خاصی رخ بدهد، چراکه بشر همچنان در حال انتشار گاز‌های گلخانه‌ای است. تنها چیزی که می‌تواند تغییر کند، رفتار ماست. اگر این کار را نکنیم فقر ما از لحاظ منابع طبیعی بیشتر و بیشتر می‌شود و شاید 20 سال آینده برخی از مناطق کشور برای زیست مناسب نباشد، این موضوع با احتمال زیاد ممکن است رخ بدهد.

دشت‌های داخلی ما و استان‌هایی که در غرب زاگرس قرار دارند مثل قم، مرکزی، سیستان‌وبلوچستان، هرمزگان، جنوب کرمان و فارس در خطر هستند و معلوم نیست 20 سال دیگر شوری آبشان در حد استفاده در کشاورزی باشد یا نه. یک بحث دیگر هم آلودگی آب است و شاید دیگر نقطه‌ای پیدا نشود که چاه بزنید و آبش شرب باشد.

معقولانه این است که به اندازه پتانسیل اقلیمی هر منطقه بارگزاری کنیم، در غیر این صورت محیط را خورد می‌کنیم.