خطر افزایش قدرت دیپلماتیک و نظامی چین برای آمریکا و اروپا
رشد چین باعث تغییر در موازنه ژئوپلیتیکی قدرت شده است که تأثیر آن به چالش کشیده شدن موقعیت هژمونیک دیرینه ایالات متحده است.
به گزارش اقتصادنیوز، ظهور چین بدون شک یکی از مهم ترین تحولات ژئوپلیتیکی است که در قرن بیست و یکم آشکار شده است. دگرگونی تمدنی که در طول تاریخ عمدتاً کشاورزی بود به یک قدرت اقتصادی جهانی، تأثیر زیادی بر نظم موجود نظام بینالملل داشته است، با پیامدهایی که از حوزه اقتصادی و ژئوپلیتیک تا حوزه فرهنگی گسترش یافته است.
نفوذ قابل توجه چین بر تجارت جهانی
محیط اقتصادی جهانی، به عنوان یک پیامد مستقیم پیشرفت چین، در معرض یک تطبیق اساسی قرار گرفته است. در نتیجه صنعتی شدن سریع و جمعیت زیاد، چین خود را به عنوان صادرکننده پیشتاز و دومین واردکننده بزرگ جهان معرفی کرده است.
خداحافظ قرن آمریکا / چین و هند 2 بازیگر اصلی در نظم جهانی آینده؟
چین به دلیل اندازه و وزن اقتصادی خود توانسته است نفوذ قابل توجهی بر تجارت جهانی و موسسات مالی اعمال کند. در نتیجه، این کشور اغلب در موقعیتی است که میتواند شرایط قراردادهای تجاری را دیکته کند و در مورد مسیر سیاست اقتصادی جهانی تصمیمگیری کند.
علاوه بر این، ابتکار بلندپروازانه «کمربند و جاده» چین، که به دنبال ایجاد جاده ابریشم مدرن با ایجاد پیوندهای تجاری زمینی و دریایی بین آسیا، آفریقا و اروپا است، به این معناست که پکن قصد دارد سلطه اقتصادی خود را در سراسر جهان تقویت کند.
تغییر در موازنه ژئوپلیتیکی قدرت
به گفته وبسایت مدرندیپلماسی، رشد چین باعث تغییر در موازنه ژئوپلیتیکی قدرت شده است که تأثیر آن به چالش کشیده شدن موقعیت هژمونیک دیرینه ایالات متحده است. در نتیجه سرمایهگذاریهای قابل توجه چین در پیشرفت فناوری و قابلیتهای نظامی خود، سایر کشورهای قدرتمند نگران نیات پکن شدهاند.
مواضع جنگ طلبانه آن در درگیریهای مرزی، به ویژه درگیریها در دریای چین جنوبی، نشانهای از افزایش اعتماد به نفس نظامی این کشور است. همزمان که چین مسئولیتهای بیشتری را در نهادهای بین المللی بر عهده میگیرد و با سایر کشورها - به ویژه با دولتهای توسعه نیافته - روابط استراتژیک ایجاد میکند، قدرت دیپلماتیک آن با سرعت چشمگیری در حال رشد است.
با این حال، مسائلی در نتیجه صعود چین آشکار شده است. نگرانیهایی در مورد تبعیت چین از ارزشهای دموکراتیک، حقوق بشر و توافقهای بینالمللی و همچنین نگرانیهایی در مورد قصد چین برای پیشی گرفتن از ایالات متحده به عنوان ابرقدرت پیشرو در جهان مطرح شده است.
آمریکا و چین تن به همکاری می دهند؟
در نتیجه صعود چین به قدرت، چند نتیجه بالقوه میتواند برای جهتگیری نظم موجود جهانی وجود داشته باشد:
در حالت اول ایالات متحده و چین با یکدیگر همکاری خواهند کرد تا نظم موجود در جهان را حفظ کنند و در نتیجه آن، راه حلهای رضایت بخشی برای بسیاری از مشکلات فوری پیش روی سیاره بیابند. با انجام این کار ممکن است ثبات جهانی حفظ شود، علیرغم این واقعیت که این امر مستلزم فداکاریهای قابل توجهی از هر دو طرف است.
پیامدهای جنگ سرد آمریکا و چین
در حالت دوم رقابت بین ایالات متحده و چین را شاهد خواهیم بود. اگر قرار باشد این دو کشور درگیری داشته باشند، این درگیری بسیار شبیه به جنگ سرد خواهد بود. پیشبینی ناپذیری و بیثباتی برخی از نتایجی است که ممکن است در چنین شرایطی رخ دهد.
اگر قرار باشد که چین به عنوان نیروی مسلط در جهان، از آمریکا پیشی بگیرد، نظام موجود روابط بینالملل دچار تحولات عمیقی خواهد شد. حتی در حالی که پیش بینی عواقب این سناریو دشوار است، بدون شک تغییرات عظیمی در روابط قدرتی که در مقیاس جهانی وجود دارد رخ خواهد داد.
ظهور چین بدون شک بر سایر نقاط جهان تأثیر گذاشته است، در حالی که چشم انداز آینده این کشور غیرقابل پیشبینی است. در نتیجه، برای کشورهای سراسر جهان بسیار مهم است که استراتژیهایی طراحی کنند که آنها را قادر میسازد تا در این مسیر پر تلاطم، با آسودگی و موفقیت حرکت کنند، استراتژیهایی که آیندهای را تضمین میکنند که همه در آن ثروت و امنیت داشته باشند.
همچنین بخوانید