خیابانهای آخرالزمانی و حاکم شدن دوباره گرگ درون
ساعد نیکذات عکاس و فیلمبردار سینما درباره شیوع ویروس کرونا میگوید: بعد از شیوع کرونا در کشور و آغاز قرنطینه، مردم در انزوای شخصی فرو رفتند و افراد زیادی سعی در خودشناسی و انسانشناسی داشتند. افراد زیادی میگفتند که این ویروس دموکرات است و همه را به یک چشم نگاه میکند، ولی بعد از مدتی همه چیز بر اساس عادت بشر به حالت عادی بازگشت و به کرونا هم عادت کردیم. در ابتدا سخت بود که مدام دستمان...
این عکاس در مصاحبه با ایسنا ادامه میدهد: با شیوع کرونا کلیه مشاغل آسیب دیدند و ما هم جدا از این امر نبودیم. آخرین کاری که قرار بود انجام بدهم، پروژه سینمایی یک فیلمساز جوان بود که قرار بود بهمن ماه کار فیلمبرداری را شروع کنیم که متأسفانه به خاطر مشکل خانوادگی فیلمساز، حتی به پیش تولید هم نرسید و در این میان کرونا هم مزید بر علت شد.
تنها کار ممکن رسیدگی به کارهای عقب افتاده بود
نیکذات اضافه میکند: به طور کلی با شیوع کرونا و تعطیل شدن پروژهها، تنها کاری که میتوانستیم انجام بدهیم، رسیدگی به کارهای عقب ماندهمان بود. در این مدت روی دو کتابی که هنوز به چاپ نرسیده بودند، به صورت همزمان کار کردم. یکی از آنها بخشی از عکاسیاش مانده بود و کتابی دیگر عکاسیاش با نگاتیو واسلاید انجام شده بود که باید اسکن میشد که در این فرصت توانستم نگاتیوهای دو کتابم را که بخشهایی با نگاتیو و اسلاید عکاسی شده بود را اسکن کنم. فرصت خیلی خوبی بود و سالها بود که این فرصت به دست نمیآمد؛ زیرا هر بار که میخواهیم یک فیلم سینمایی کار کنیم حداقل چهار ماه از عمرمان میرود، سوددهی مالی آن برای یک ماه تا یک ماه و نیم بیشتر نیست و حتی وقت نمیکنیم به کارهای شخصی خود برسیم.
او در توضیح بیشتر فعالیتهای خود در دوران کرونا میگوید: دو برنامه آنلاین داشتم که در صفحه اینستاگرام کتابته که مردم را به کتاب خواندن تشویق میکند، اجرا شد؛ به صورتی که برای افتتاح برنامه به نگارش ادبی یکی از عکسهای من پرداختند که بینندهها نیز به صورت همزمان نظرات خود را اعلام میکردند و به طور کلی مسابقهای برای نگارش درباره عکاسی برگزار شد.
همچنین یک گفتوگو در ارتباط با نور در سینما و عکاسی داشتم. از طرفی باتوجه به شرایط حاضر در این مدت برای کلاسهای آنلاینی که قصد برگزاری داشتم برنامهریزی کردم؛ زیرا سینما در شرایط نرمال و عادی هم، از آنجایی که بودجه ساخت فیلمها از طریق سازمانهای دولتی تأمین میشود این حرفه را وابسته به اعتبارات دولتی و فاقد استقلال مادی کرده است. در نتیجه، تهیه کننده نیز هویت حقوقی خود را از دست میدهد و تبدیل به یک شخصیت حقیقی میشود؛ مثلا مانند یک فیلمبردار و یا یک بازیگر. به این معنا که برای تولید، دست در جیب خود نمیکند و در قبال دستمزد فیلمی را تولید میکند. لایحه بودجه در اسفند ماه در مجلس تصویب میشود که حدود سه ماه تا خرداد طول میکشد تا بودجهها به امور مالی ارگانها، نهادها و وزارتخانههای مربوطه واریز شود. بعد از آن هم فیلمنامهها برای عوامل اصلی و فیلمبرداران ارسال میشود که ممکن است در نهایت از بین آنها یک یا دو تا را کار کنیم که خود این امر باعث میشود شرایط اقتصادی برای ما سخت شود؛ زیرا انجمن فیلمبرداران حدود 100 فیلمبردار دارد که اگر در سال 80 فیلم ساخته شود، و هر فیلمبردار یک پروژه داشته باشد، 20 نفر از همکارانم بیکار میمانند. البته در حقیقت ممکن است برخی از فیلم بردارها دو یا سه پروژه را انجام دهند که در این حالت حدود 40 یا 50 فیلم بردار در سال بیکار خواهند ماند.
در این شرایط خبری از بازگشت بودجه فیلمها نیست
این فیلمبردار سینما اظهار میکند که «در شرایط عادی آغاز یک پروژه سینمایی از مرداد یا شهریور خواهد بود ولی اکنون که شب تار است و فیلمهایی که پارسال تولید شده هنوز اکران نشدهاند و تازه در تیر ماه روی پرده خواهند رفت. پس طبیعتا بودجهای هم بازنگشته است؛ البته اگر بودجه هم بازمیگشت خیلی فرقی نمیکرد؛ چون برخی از تهیهکنندگان سود شان در تولید است نه در اکران فیلم. همانطور که اشاره کردم، از آنجا که بودجههای آنها اصولا از سازمانهای دولتی تأمین میشود، تهیهکننده خیلی نگران نیست که فیلم اکران شود. اما اگر فیلم اکران شود به نفع همه عوامل سینما است؛ زیرا پول وارد چرخه سینما میشود نه یک حساب شخصی.»
او ادامه میدهد: سال خوبی را برای حرفه خودم پیشبینی نمیکنم، زیرا سینما با تامین بودجه و حضور مردم چرخش میچرخد، که فعلا نه بودجهای وجود دارد ونه تماشاگری؛ البته خیلی از حرفهها فعالیت خود را از سر گرفتهاند و تولید برخی از فیلمها که قبل از همهگیری کرونا پیش تولیدشان را آغاز کرده بودند شروع شده است اما در کل، حرفه ما همچنان لنگان لنگان جلو میرود و هیچ آینده مشخصی ندارد؛ به همین دلیل در این مدت بیشتر بر دوره فیلمهای آفلاین تمرکز میکنم که بتوانم از طریق شبکههای اینترنتی، آموزش عکاسی و سینما را برای فروش بگذارم.
دولت حمایتی نکرده است
نیکذات با اشاره به جمله بالا میگوید: هیچ حمایت آنچنانی و یا مالی مستقیم دولتی اتفاق نیفتاده و تنها اطلاعات ما را تحت عنوان حمایت ثبت کردند. خانه سینما نیز از طریق صندوق اعتباری هنرمندان سه ماه دفترچههای بیمه تامیین اجتماعی و اخیرا نیز بیمه تکمیلی را تا پایان تابستان تمدید اعتبار کردهاند؛ البته بخشی از خانواده سینما شاید هدیههای نوروزی دریافت کرده باشند ولی سینما یک حالت هرمیوار دارد که رأس قله آن تهیهکننده و برخی بازیگران با دستمزد بسیار بالا هستند که بیشترین دریافتی را دارند ولی اقشار زیادی در سینما با مشکلات مالی رو به رو هستند و هیچ حمایت خاصی از آنها صورت نمیگیرد و در این مدت هر حرفی زده شده، در حد شعار در مقابل تلویزیون بوده است.
«در این مدت عکاسی کردید؟» پاسخ میدهد: تا حدودی، ولی در حد عکاسی خیابانی. با توجه به اینکه در ایران حمایتی از هنرمندان صورت نمیگیرد و همیشه بعد از مرگ هنرمند در حد یک آهنگ حزنانگیز با تصاویر آهسته از صداوسیما و یک پیامک از سوی خانه سینما بوده است؛ به همین دلیل باید از خود و خانودهمان در این شرایط که همه چیز مجهول است حفاظت کنیم.
قطعا من هم خیلی دوست داشتم بروم رشت و یا مراکز درمانی در خط مقدم و از این شرایط اسفناک عکاسی کنم ولی این ویروس یک موضوع ناشناخته بود و نمیدانستیم چگونه باید از خودمان محافظت کنیم. از طرفی نمیدانستم اگر بروم آنجا به بیماری مبتلا میشوم و اگر بشوم چه اتفاقی برای خانوادهام خواهد افتاد؟ او درباره تصاویری که به ثبت رسانده است، میگوید: وقتی که به خیابان و یا بازار میرفتم عکسهایی را در اوج کرونا با موبایلم میگرفتم. در هر صورت ما عکاس هستیم و نمیتوانیم به این ماجرا بیتفاوت باشیم.
از این عکاس سوال میکنیم که فضا را به چه صورت دیده است؟ عنوان میکند: از آنجایی که حرفه من سینما است با دیدن شرایط، به یاد فیلمهای آخر زمانی افتادم و صحنههای آن فیلمها جلوی چشمم نقش میبست. آدم احساس میکرد اتفاقی که افتاده قبلا پیشگویی شده و اکنون به واقعیت پیوسته است. اضافه میکند: در این مدت شکل روابط انسانی خیلی عوض شد. ارزشها ضدارزش شدند. قبلا مدام فضای مجازی را نقد میکردیم، ولی با فاصلههایی که از هم گرفتیم، دنیای واقعی به فضای مجازی تبدیل شد. در این مدت دیگر نمیتوانستیم دوستان و نزدیکان خود را ببوسیم، در آغوش بگیریم و یا با آنها دست بدهیم و مدام باید فاصله را رعایت میکردیم. اماکن متبرکه را با الکل ضد عفونی کردیم و اماکنی که قرار بود آرامش بخش روح و روان باشند عامل انتشار ویروس شدند. در سبد خرید خانواده کالاهای جدیدی مانند ماسک، دستکش، الکل اضافه شدند و کمی تفکر احتکار؛ البته در این مدت فاصله فیزیکی را رعایت کردیم اما برای کم کردن فاصله فکریمان اتفاقی نیفتاد؛ به این منظور که تغییراتی در نوع تفکرمان ایجاد نشد. همه میگفتیم کره زمین حالش خوب نیست، خود من میگفتم فکر کنم طبیعت در حال تربیت کردن عنصر سرکش خود یعنی انسان است چون بیش از حد مجازش از طبیعت استفاده کرده است. ما به این مسائل فکر میکردیم و گمان میکردیم که با شرایط حاضر، شاید تا مدتها جنگی رخ ندهد و مشکلات سیاسی تا مدتی نادیده گرفته شود و انسانیت به آدم بازگردد، ولی متأسفانه دیدیم که تنها مدت کوتاهی در خلسه رفتیم و به قول فریدون مشیری گرگ درون حاکم شد و دوباره همه چیز به حالت قبلی بازگشت. من در این مدت نتیجه گرفتم که بشر در نهایت کاپیتالیست، سرمایهخواه و قدرت طلب است. در هر نوع ایدئولوژی و فرهنگی که بزرگ شده باشد همین است و تنها عنوان تغییر میکند؛ به همین دلیل در نهایت همان موجود خودخواه و تمامیتخواه است و با تمام مشکلات و مسائلی که برایش پیش آمده باز هم به خودش فکر میکند.
او ادامه میدهد: مثلا یک سیاستمدار میگوید که من ماسک نمیزنم که سوژه عکاسان نشوم گرچه باید الگو باشد. بازار تهمت سیاستمداران و توهم توطئه، فضا را به نفع خود اشغال کرد.
در پایان از او درباره اثرات چنین بحرانی در عکاسی سوال میکنیم؟ میگوید: عکاسی هنر تألیف انفرادی است و وابسته به کسی نیست. عکاس است و دوربینش. اصولا حرفههایی مانند سینما که جمعیتر هستند بیشتر ضربه میخورند. شبکه مجازی قبلا خودش را به عکاسی تحمیل کرده بود؛ یعنی به جای دیوار گالریها آثار در فضای مجازی نمایش داده میشد که البته در این دوران امکان دیده شدن آثار عکاسی در فضای مجازی بیشتر و فعالیت گالریها از قبل کمتر شد. کرونا برای نمایش گذاشتن یا خروجی عکسها تأثیرات مثبت داشته است. از همین دوران کرونایی آماری را در یک وبسایت امریکایی میخواندم که از 1000 عکاس و فیلم بردار سوال کرده بود که آیا کرونا تأثیری در کار آنها داشته است که شغل خود را عوض کنند، در پاسخ گفتند حرفهمان تا پایان تابستان تعطیل است اما در پاسخ به این پرسش که آیا شغلتان را رها میکنید، 83 درصد پاسخ منفی داده بودند. این امر نشان میدهد که این حرفه ادامه پیدا خواهد کرد؛ چون حرفه بهروز و همچنین نیاز جهان است.
او ادامه میدهد: شاید تکنولوژی عکاسی در حال تغییر باشد ولی همچنان ادامه خواهد داشت. تنها روند کار در بخش خرید و فروش عکس تغییر خواهد کرد که باز بخشی که مربوط به رسانهها و فضای مجازی است همچنان فعالیت خواهد داشت، مگر اینکه عامل دیگری تأثیر غیرمستقیم بگذارد؛ مثلا بخشی از عکاسان که از محصولات، هتلها و یا مکانهای توریستی عکاسی میکنند. با آمدن چنین ویروس همهگیری در سطح جهان، تولید دچار رکود میشود، امکان سفر کردن از بین میرود و همه نوع تلاش و فعالیت در جهان متوقف میشود، در نتیجه موضوعی برای عکاسی و کسب درآمد عکاسان وجود ندارد.
ساعد نیکذات در پایان تاکید کرد: «اگر داستان هبوط را در باره آغاز زندگی بشر، باور داشته باشیم، به نظرم بشر در این شرایط بسیار دشوار، راه خود را باز خواهد یافت. چون تاریخ گواه این حرف من است.»
انتهای پیام