دوشنبه 5 آذر 1403

دار و دسته خیالباف‌ها

وب‌گاه الف مشاهده در مرجع
دار و دسته خیالباف‌ها

پاییز 82 وقتی در سعدآباد تهران برای نخستین بار گفت‌وگوهای هسته‌ای با حضور حسن روحانی، دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی ایران و نمایندگان سه کشور اروپایی آلمان، انگلیس و فرانسه آغاز شد، هیچ‌کس فکرش را هم نمی‌کرد پرونده هسته‌ای ایران تا به امروز باز بماند و مذاکرات دیپلماتیک پیرامون آن تا 18 سال بعد ادامه‌دار باشد.

فرهیختگان: پاییز 82 وقتی در سعدآباد تهران برای نخستین بار گفت‌وگوهای هسته‌ای با حضور حسن روحانی، دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی ایران و نمایندگان سه کشور اروپایی آلمان، انگلیس و فرانسه آغاز شد، هیچ‌کس فکرش را هم نمی‌کرد پرونده هسته‌ای ایران تا به امروز باز بماند و مذاکرات دیپلماتیک پیرامون آن تا 18 سال بعد ادامه‌دار باشد. 18 سال در دنیای سیاست زمان کمی نیست. در همین مدت در ایران عمر مسئولیت 5 دولت با سه رئیس‌جمهور متفاوت به اتمام رسیده است، سیدمحمد خاتمی، محمود احمدی‌نژاد و حسن روحانی سه رئیس‌جمهور پیشین ایران هرکدام تلاش کردند در دوران مسئولیت خود پرونده هسته‌ای ایران را به سرانجام برسانند، اما هیچ‌کدام در دستیابی به این هدف موفق نبودند. در این میان اما حسن روحانی مواجهه‌اش با پرونده هسته‌ای ایران متفاوت‌تر از روسای‌جمهور قبل و بعد از خودش بود. درواقع به جز روحانی هیچ رئیس‌جمهوری در این 18 سال اداره کشور را وابسته به نتیجه مذاکرات هسته‌ای نکرده بود و به جز او نیز هیچ رئیس‌جمهوری وعده اصلی انتخاباتی‌اش حل پرونده هسته‌ای ایران نبود. روحانی در انتخابات ریاست‌جمهوری سال 92 مشکلات عدیده داخلی را ناشی از بی‌تدبیری دولت احمدی‌نژاد و گفتمان تنش‌زای وی در عرصه بین‌الملل می‌دانست، بر همین مبنا در زمینه هسته‌ای او معتقد بود تندروی رئیس دولت نهم و دهم در عرصه سیاست خارجه نه‌تنها باعث حل‌وفصل پرونده هسته‌ای ایران نشده، بلکه سبب وضع تحریم‌های اقتصادی علیه ایران نیز شده است. روحانی با دوگانه‌سازی هوشمندانه معیشت مردم را به پرونده هسته‌ای ایران گره می‌زد و می‌گفت: «باید کاری کنیم که هم چرخ سانتریفیوژها بچرخد و هم چرخ زندگی مردم.» در شرایطی که مردم زیر شدیدترین فشارهای اقتصادی ناشی از تحریم‌ها و بی‌تدبیری‌های دولتمردان وقت بودند، روحانی با همین گفتمان و شعارها توانست پیروز انتخابات ریاست‌جمهوری شود تا فصل جدیدی در تاریخ دیپلماسی هسته‌ای کشورمان آغاز شود. در این دوران راهبری پرونده هسته‌ای ایران از شورای عالی امنیت ملی به وزارت خارجه سپرده شد و خیلی سریع و با مدیریت محمد جوادظریف در پاییز 92 مذاکرات ایران با کشورهای غربی از سرگرفته شد و نهایتا 21 ماه بعد به توافق هسته‌ای برجام میان ایران و کشورهای 1+5 منتهی شد. برجام تنها دستاورد و تنها برنامه روحانی برای اداره کشور بود و به همین خاطر وقتی به دلیل بدعهدی‌ها و عدم التزام طرف‌های غربی به تعهدات خود برجام نادیده گرفته شد دولت روحانی نیز در اداره کشور به دلیل خلأ ایده حکمرانی به بن‌بست رسید. تابستان 97 اوج این بن‌بست بود، در این مقطع بعد از خروج آمریکا از برجام در مدت زمان اندکی ارزش پول به طرز بی‌سابقه‌ای کاهش یافت و پس از آن اقتصاد ایران با چالش‌های زیادی ازجمله کسری بودجه روبه‌رو شد. در برابر این تلاطمات و چالش‌ها دولت روحانی تنها نظاره‌گر بود، زیرا دولت بدون برجام و ابزار دیپلماسی نمی‌توانست و نمی‌خواست کاری بکند. روحانی نیز خود به این امر معترف بود و در مجمع عمومی بانک مرکزی صراحتا گفته بود: «بلد نیستم بدون ارتباط با خارج مشکل اقتصاد را حل کنم!» دو سال پس از خروج آمریکا از برجام با پیروزی بایدن دموکرات بر ترامپ جمهوری‌خواه بار دیگر مساله مذاکرات هسته‌ای با هدف احیای برجام تبدیل به دغدغه نخست دولت روحانی شد. بر همین اساس فروردین‌ماه 1400 مذاکرات هسته‌ای میان ایران و نمایندگان کشورهای 1+4 در وین آغاز و تا پایان دولت روحانی 6 دور از آن برگزار شد. در 6 دور نخست مذاکرات وین تاریخ درحال تکرار بود، همان سخنانی که چند سال قبل در جریان گفت‌وگوهای برجامی باعث می‌شد موضع ایران در مذاکرات تضعیف شود بار دیگر توسط حسن روحانی بیان می‌شد. به‌عنوان مثال تیرماه سال قبل درحالی که طرف غربی در جریان مذاکرات وین حاضر به عقب‌نشینی از زیاده‌خواهی‌های خود نشده بود و هیچ‌گونه تضمین عینی به ایران در زمینه رفع تحریم‌ها نداده بود، حسن روحانی به جای محکومیت طرف غربی به اشخاص و نهادهای داخلی حمله می‌کرد و می‌گفت، «نمی‌دانم برجام چه نیشی به آنها زده است که نمی‌توانند آن را تحمل کنند.» روحانی مدعی بود اگر به عراقچی اختیارات لازم داده شود همین امروز توافق نهایی می‌شود. او درحالی این ادعا را مطرح می‌کرد که در پایان مذاکرات وین 6 تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای نه‌تنها نتوانسته بودند منافع حداقلی ایران از قرارداد برجام 2015 را احیا کنند، بلکه حاضر به پذیرش تعهدات فرابرجامی نیز شده بودند.

در وین 6 حتی متن برجام هم نادیده گرفته شد فرآیند 6 دور نخست مذاکرات هسته‌ای در وین بیش از آنکه تلاشی برای احقاق‌حق تضعیف‌شده ملت ایران باشد در مواردی به‌نظر می‌رسید تلاشی است در راستای تامین منافع سیاسی دولت روحانی و اعتدال‌گرایان حامی وی. در زمانی که دولت روحانی به‌دلیل انباشت حجم گسترده‌ای از ناکارآمدی‌ها به‌لحاظ سرمایه اجتماعی در بدترین شرایط ممکن قرار داشت، احیای برجام تنها گزینه پیش‌روی روحانی و حامیانش برای ترمیم وجهه اجتماعی‌شان بود. به همین جهت تا آخرین لحظه دولت روحانی درتلاش بود قبل از پایان عمر کابینه دوازدهم توافق هسته‌ای حتی در صورتی که در آن منافع ایران به‌طور کامل و مطمئن درنظر گرفته نشده است، احیا شود. با توجه به زیاده‌خواهی‌های طرف غربی و همچنین موضع تضعیف‌شده ایران نسبت به سال 2015 احیای برجام در مدت زمان اندک امکان‌پذیر نبود، مگر اینکه طرف ایرانی با نادیده گرفتن بخشی از حقوق مسلم خود حاضر به دادن امتیازات فرابرجامی به طرف غربی شود، درست مانند اتفاقی که در پایان دور ششم مذاکرات وین شاهد آن بودیم. در این دور از مذاکرات تیم ایرانی به سرپرستی عباس عراقچی برای احیای توافق هسته‌ای حاضر به پذیرش تعهدات فرابرجامی شده بود تعهداتی که همگی در تناقض با متن اصلی برجام 2015 نیز بودند. پیش از این در شماره بیست‌وهشتم دی‌ماه 1400 «فرهیختگان» در مقاله‌ای باعنوان «گاف بزرگ عراقچی در وین 6» به این موضوع پرداخته‌ایم. مطابق این گزارش یکی از این تعهدات فرابرجامی به شیوه فعالیت سانتریفیوژهای ایران مربوط می‌شود. در متن برجام در بخش مربوط به اقدامات داوطلبانه ایران و گروه 1+5، برای فعالیت‌های مرتبط با سانتریفیوژهای ایران از واژه کیپ (keep) استفاده شده است. مطابق معنای این واژه ایران حق دارد در فعالیت‌های هسته‌ای‌اش سانتریفیوژهای خود را حفظ کرده و غنی‌سازی مثلا 6/3درصدی داشته باشد. اما در وین 6 طرف ایرانی پذیرفته بود در این بخش به‌جای واژه کیپ واژه return به‌معنای بازگشت برای سانتریفیوژها به‌کار برده شود. به‌عبارت ساده‌تر مطابق این بند اصلاحی ایران اگر غنی‌سازی 60 درصدی انجام داده است، باید اورانیوم 60 درصد غنی‌شده خود و همچنین سانتریفیوژهای پیشرفته IR8 خود را Destroy (نابود) کند و بازگردد به غنی‌سازی 6/3درصد. در صورتی که طبق بند برجامی ایران می‌توانست تاسیسات خود را نهایتا تعطیل کند، بدون آنکه دست به نابودی اورانیوم 60 درصد غنی‌سازی‌شده خود بزند. تعهدات فرابرجامی تیم عراقچی بدون‌هماهنگی با مقامات بالاتر و مسئول در شورای‌عالی امنیت ملی به‌طرف غربی داده شده بود، به همین خاطر در آغاز دور هفتم مذاکرات وین در دولت جدید تیم باقری‌کنی با وجود اصرار طرف‌های غربی، حاضر به تداوم مذاکرات براساس متن عراقچی نشد و با پافشاری خود توانست طرف‌های دیگر را نیز مجاب به ادامه گفت‌وگوها براساس راهبرد جدید خود کند. با توجه به مطالبی که تا اینجا ذکر کردیم در پایان دور ششم مذاکرات وین تیم عراقچی، نه‌تنها به دستاوردی در زمینه احیای توافق هسته‌ای دست پیدا نکرده بود، بلکه حتی با دادن تعهدات غیرمنطقی انتفاع ایران را از حداقلی به نام برجام به حداقل می‌رساند، اما با وجود این در روزهای اخیر شاهد هستیم برخی چهره‌های نزدیک به دولت روحانی از عملکرد تیم عراقچی نسبت به تیم مذاکره‌کننده فعلی دفاع می‌کنند و مدعی می‌شوند مطابق گزارش آخر ظریف به مجلس یازدهم، عراقچی در دور ششم مذاکرات وین توانسته بود آمریکایی‌ها را مجاب کند سپاه را از لیست سازمان‌های به اصطلاح تروریستی خارج کند. این ادعا درحالی مطرح می‌شود که در دور ششم مذاکرات وین مطابق پیگیری‌های «فرهیختگان» از چهره‌های نزدیک به وزارت خارجه طرف ایرانی باز هم بدون‌هماهنگی با مقامات بالاتر پذیرفته بود درصورت احیای برجام، در آینده مذاکرات در زمینه مسائل منطقه‌ای نیز ادامه پیدا کند که خود این مساله در تناقض با ادعای حامیان تیم عراقچی در رابطه با تعهد آمریکا مبنی‌بر خارج کردن سپاه از لیست سازمان‌های به‌اصطلاح تروریستی در وین 6 است. در بخش بعدی گزارش به بررسی این ادعای ساختگی خواهیم پرداخت.

دستاورد خیالی در جدیدترین تلاش دولتمردان دولت روحانی برای تداعی یک دستاورد ساختگی، علی جنتی ادعا کرده است در 6دور مذاکرات وین، تیم مذاکره‌کننده دولت روحانی توانسته بود موافقت آمریکا را برای حذف سپاه از فهرست گروه‌های تروریستی جلب کند. وزیر ارشاد دولت یازدهم دراین‌باره نوشته است: «با گذشت یک‌سال از توقف مذاکرات احیای برجام، هیات مذاکره‌کننده نه‌تنها دستاورد جدیدی نداشته بلکه آنچه را دولت دوازدهم در سایه ورزیده بودن دیپلمات‌های خود به دست آورده بود به‌طورکامل به دست نیاورده است زیرا آنان می‌دانستند برای احقاق حقوق ملت با چه زبانی با قدرت‌های جهانی سخن بگویند.» جنتی این ادعا را با استناد به متن گزارش 262صفحه‌ای ظریف مطرح می‌کند که تیرماه سال گذشته در قالب 14بخش تقدیم کمیسیون امنیت ملی مجلس شد. در بخش سیزدهم این گزارش ذیل عنوان رفع تحریم‌ها در مذاکرات وین این ادعا مطرح شده است که درصورت حصول توافق در وین «شناسایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به‌عنوان به‌اصطلاح سازمان تروریستی خارجی ابطال خواهد شد.» طبق کسب اطلاعی که «فرهیختگان» دارد اما این گزاره صرفا یک ادعای غیرواقعی است، چراکه خروج سپاه از فهرست گروه‌های تروریستی به‌عنوان یکی از پرانتز‌های باز مذاکرات وین در پیش‌نویس نهایی وین6 نیز ذکر شده است. مغایرت ادعای ظریف با آنچه در پیش‌نویس مذاکرات وین آمده است با طرح یک وعده به آینده پاسخ داده می‌شود؛ به این معنی که درصورت دستیابی ایران و 1+4 به توافق و مورد تایید قرار گرفتن این توافق از جانب مجلس، ایران و اعضای 1+5، مذاکره برسر پرانتز‌های باز باقی‌مانده ازجمله خروج سپاه از لیست تروریستی را ازسر می‌گرفتند. این مصداق نشان می‌دهد در گزارش ظریف مواردی که مورد توافق قرار نگرفته نیز با فرض توافق ذکر شده است. این گزاره اما درمورد همه موارد صدق نمی‌کند و مواردی نیز وجود دارد که نشان می‌دهد وزیر امور خارجه دولت روحانی رویکردی دوگانه را در ارائه گزارش به کمیسیون امنیت ملی در پیش گرفته و نقاط‌ضعف را به اطلاع مجلس نرسانده است. در بخش قبلی به آن پرداختیم که تعهدات فرابرجامی‌ای که تیم مذاکره‌کننده پیشین آنها را پذیرفته بود مانند پذیرش مذاکره برسر مسائل منطقه‌ای و موشکی و همچنین پذیرش از بین بردن برخی دستاوردهای هسته‌ای از نقاط‌ضعفی است که علی‌رغم ذکر شدن در پیش‌نویس مذاکرات وین در گزارش ارائه‌شده توسط ظریف به کمیسیون امنیت ملی مجلس مورد پردازش قرار نگرفته است.

ادعای بدون استناد به‌تعویق افتادن حصول توافق در مذاکرات وین به‌دلیل مطالبات زیاده‌خواهانه طرف آمریکایی، حامیان دولت روحانی را به‌طمع انداخته با تخریب چهره دولت سیزدهم و معرفی دستاورد‌های غیرواقعی سرمایه اجتماعی ازدست‌رفته خود را احیا کنند. این مقصرنمایی تیم مذاکره‌کننده دولت درحالی رخ می‌دهد که دستگاه دیپلماسی دولت سیزدهم تاکنون عملکرد بهتری به نسبت دیپلمات‌های دولت روحانی را از خود نشان داده و دستاورد‌های بهتری را نیز کسب کرده است. تیم مذاکره‌کننده ایرانی که با رویکرد تخصصی‌تری در وین حاضر شده با ارائه دو سند پیرامون راستی‌آزمایی و تضمین توانست ابتکار عمل را در مذاکرات در دست بگیرد و مذاکره‌کنندگان غربی را ناچار به ایجاد وقفه و بررسی پیشنهاد‌های ایران کند. عامل دیگری که باعث تقویت موضع ایران در مذاکرات وین شده ورود ایران از موضع قدرت به مذاکرات است. دستگاه دیپلماسی ایران با در پیش گرفتن رویکردی متمرکز بر منطقه توانسته روابط خود با همسایگان را بهبود ببخشد. قرارداد سوآپ گازی با ترکمنستان، کسب رای اعضای سازمان همکاری شانگهای برای ارتقای عضویت ایران به عضو دائم خروجی همین نگاه منطقه‌ای به دیپلماسی است. ایران همچنین روابط خود با کشورهای عربی حاشیه خلیج‌فارس را نیز تا حد زیادی بهبود بخشیده و آزادسازی منابع مالی بلوکه‌شده خود را از طریق همین کشورها دنبال می‌کند. سفر اخیر هیات قطری به ایران و مذاکره بر سر شیوه آزاد‌سازی هفت‌میلیارد دلار از منابع ایران در چهارچوب همین تلاش‌ها قابل‌ارزیابی است. واردات بیش از 100 میلیون واکسن در شرایط تحریم نمونه دیگری از قدرت بخشیدن به موضع ایران است که توانسته دست ایران را در مذاکرات پر و طرف غربی را به عقب‌نشینی از مطالبات زیاده‌خواهانه خود ملزم کند. بسط ید ایران در عرصه دیپلماسی آن هم به روش‌های خارج از چهارچوب مذاکرات درحالی رخ داده است که مردان دولت دوازدهم با گره زدن هر مطالبه‌ای به تحریم راه فرار از پاسخگویی را در پیش می‌گرفتند. رویکرد مثبت دولت سیزدهم در دیپلماسی را می‌توان از تحولات میدانی مذاکرات وین نیز دریافت. استیصال طرف آمریکایی در پاسخگویی به مطالبات ایران منجر به ایجاد وقفه در مذاکرات شده و تیم آمریکایی را دچار انشقاق کرده است. تضاد تصمیم‌گیری در تیم آمریکایی باعث شده ریچارد نفیو، معاون ویژه دولت آمریکا در امور ایران به‌دلیل اختلاف با رابرت مالی، رئیس هیات آمریکایی در مذاکرات وین از تیم مذاکره‌کننده این کشور خارج و وین را ترک کند. با وجود همه دستاوردهای دولت سیزدهم در عرصه دیپلماسی اما مذاکرات وین درنهایت هنوز به توافقی نرسیده و اصلاح‌طلبان با دستاویز قرار دادن عدم حصول توافق بدون ارائه سند برای خود دستاورد‌سازی می‌کنند. آنچه درحال‌حاضر مورد ادعای برخی چهره‌های فعال در دولت روحانی ازجمله علی جنتی قرار گرفته و پیش از این هم در گزارش‌های دستگاه دیپلماسی این دولت به آن پرداخته می‌شد، زمانی قابل‌تایید است که با انتشار اسنادی از قبیل پیش‌نویس 6 دور اول مذاکرات وین مستند شود.