دانش آموز شهید "وحید قمی" از مبارزات انقلابی تا شهادت در والفجر3
وحید که در آتش انقلاب آبدیده شده و با شهادت پدر و عمویش در تنور داغ جنگ علیه کفر کار آمد شده بود خودش داوطلب برای جبهه میشود.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، بیش از 36 هزار شهید دانشآموز در کشور داریم که دربرهههای حساس و سرنوشتساز کشور نقشآفرینی کردند و حماسه آفریدند. هشت سال دفاع مقدس بیشترین حماسه از این دانشآموزان را به تصویر کشید. در واقع بیش از یک ششم شهدای دوران دفاع مقدس را دانشآموزان تشکیل میدهند.
در 13 آبان سالهای 57 و 58 کشتار وسیعی از قشر دانشآموز جامعه انجام شد که تبیینکننده نقش اثرگذار این قشر در دستیابی به اهداف والای نظام بوده است. بیشتر مبارزات دوران طاغوت را دانش آموزان در سالهای 56 و 57 با شرکت درتظاهرات، تجمعات، همایشها، انجام دادند که بیشتر این دانش آموزان را دبیرستانیها و دانش آموزان مقاطع راهنمایی تشکیل میدادند. یکی از همین دانش آموزان که نقش آفرینی او در مبارزات انقلابی زبانزد بود و در مسیر جهاد در دفاع مقدس در 15 سالگی به شهادت رسید، شهید "وحید قمی" بود.
"وحید قمی" فرزند شهید "حسن قمی" سال 1367 در یکی از روستاهای ورامین بنام مامازند که در شمال جغرافیائی این شهر واقع شده است در یک خانواده مذهبی دیده به جهان گشود.
وحید که فرزند بزرگ خانواده بشمار میرفت از احترام خاصی در بین خانواده و فامیل برخوردار بود و روزهای زندگی و ماهها و سالها را پشت سر میگذاشت که دوران طفولیت را به اتمام برساند. تا اینکه به دبستان همان روستا روانه میشود و سالهای تحصیلی را یکی پس از دیگری میگذراند و با دستهای کوچک خود سرنوشت خود را ورق میزند. در این سالهای تحصیلی یکی از شاگردان خوب و موفق دوران خود بود.
در سالهای آخر دوران ابتدائیاش بود که آهنگ آزادی از شهر خون و قیام شهر مقدس قم بلند شد. در همان روزگار بود که پدرش در عین اینکه کارمند دانشگاه ابوریحان بود یکی از محورهای حرکت انقلاب اسلامی و در خط امام بشمار میرفت و این چنین گام برمیداشت. وحید با توجه به سن کمی که داشت همگام پدرش بود و خود محور حرکت انقلابی در محیط تحصیل و در کوچه و بازار بود و همیشه علیه رژیم شاه معدوم تظاهرات بر پا میکرد.
مدرسه را به تظاهرات و شعارهای یکپارچه علیه طاغوت تبدیل میکرد، بعد از تعطیل شدن مدارس از فعالیتهای ضد رژیم شاه در کوچه و بازار باز نمیایستاد و طوری شده بود که فعالیت شهید وحید قمی در منطقه زبانزد همه قرار گرفت. در همان دوران بود که سیستم جاسوسی و اطلاعاتی شاه معدوم (ساواک) مأمور به جلب اینگونه اشخاص شده بوده و برای خود عوامل نفوذی را از بطن جامعه و مردم انتخاب و استخدام و در اختیار خود گرفته بود تا با این روش با مبارزین رژیم مبارزه کنند و آنها را دستگیر کند.
وحید در دوران تحصیل خود که آن موقع دوران ابتدائی تحصیلش بود، آنچنان فعالیت میکرد که معاون مدرسه او را احضار میکند و به شدت تنبیه و مورد ضرب و شتم قرار میدهد و نهایتا از مدرسه اخراج میکند. افراد مزدور شاه هم که در محل بودند گزارشاتی از فعالیتهای پدرش شهید حسن قمی و وحید را به ساواک ورامین داده بودند. مبنی بر اینکه مسئول اغتشاشات علیه رژیم در مدرسه مامازند دانش آموزی بنام وحید قمی است که پدرش هم در دانشگاه ابوریحان علیه رژیم شاه فعالیت میکند. (این امر بعد از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی تمام مدارک و اسناد در این مورد از محل ساواک بدست آمد که بدست نیروهای حزب الله قرار گرفت و تمام مدارک موجود است.)
در همین زمان بود که وحید دوران ابتدائی را پشت سرگذاشت و به دوره راهنمایی قدم نهاد که تحصیل وی در دوره راهنمایی مصادف با بعد از پیروزی انقلاب اسلامی شد. پدرش از فعالیت بعد از انقلاب بازنایستاد و از فعالین حرکت انقلاب اسلامی در منطقه و دوستداران اسلام و امام بود. در کمیته انقلاب اسلامی مرکز و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مرکز فعالیت شایانی داشت که در سال 59 از طریق سپاه پاسداران مرکز به وی مأموریت داده میشود که به کردستان برود و مسئولیت سازمان پیشمرگان کرد مسلمان را بعهده بگیرد تا ریشه ضد انقلاب را در کردستان قطع کند.
شهید حسن قمی (پدر وحید) طی آخرین مأموریتش در بوکان که مشغول پاکسازی بودند، مورد شناسایی مزدوران حزب منحله کومله قرار میگیرد و در عملیات پاکسازی با عدهای از همرزمانش مورد کمین ضد انقلابیون قرار میگیرد. به طرز دلخراش آنها را به شهادت میرسانند و پیکر پاک آنان را با آتش سوزانیده و پیکر مطهر آنها را به اتومبیل بسته و در شهر میکشانند و به نمایش مردم میگذارند و حتی رادیو بی بی سی شهادت وی و دیگران را با آب و تاب خاص از جانب ضد انقلاب پخش کرد.
وحید چهار ماه بعد از شهادت پدر، عمویش را در منطقه آبادان از دست میدهد و او نیز به شهادت میرسد. وحید که در آتش انقلاب آبدیده شده و با شهادت پدر و عمویش بزرگ و در تنور داغ جنگ علیه کفر کار آمد شده بود خودش داوطلب برای جبهه میشود و چندین بار در جبهههای غرب کشور علیه دشمن اسلام به جنگ و ستیز میپردازد. فعالیت او در حملهها قابل و چشمگیر بود. و از خود ایثارگریهای بسیار نشان داد.
در آخرین مرحله که میخواست به جبهه برود، در روح پرفتوحش عشق و علاقهای خاص بوجود آمده بود و روحیاتش با دفعات قبلی فرق داشت. مثل اینک پدرش او را به میهمانی به منزلش دعوت کرده بود و او هم بهانه پدرش را میگرفت تا اینکه به جبهههای غرب کشور عازم شد و در عملیات والفجر3 سال 1362 که مسلح به تیربار بود و علیه صدامیان میجنگید بر اثر اصابت ترکش مجروح و پس از ساعتی روح بزرگش از کالبد بدن کوچکش به ملکوت اعلی شتافت و در 15 سالگی به شهادت رسید. یاد او که همواره مدرسه را سنگری از سنگرهای مبارزه در مقابل جهل و فساد و دشمنان اسلام میدانست، گرامی باد.
18 شهید شاخص دانش آموز در دفاع مقدس را بشناسید + عکس