درآمد سرانه ایرانیان نصف همسایگان ثروتمند شد

درآمد سرانه ایران در سال 2024، با 16,224 دلار (بر اساس برابری قدرت خرید)، فاصلهای عمیق با همسایگان مرفهی چون امارات (90,000 دلار) و قطر (130,000 دلار) دارد. سیاستهای یارانهای انرژی، انزوای جهانی و بهرهوری پایین، اقتصاد ایران را در چرخهای معیوب گرفتار کرده و رفاه شهروندان را به شدت کاهش داده است.
- فهرست محتوا
- چرا تولید ناخالص سرانه مهم است؟
- دهه 1970؛ زمانی که ایران پیشرو بود
- مقایسه با ترکیه؛ از برتری به عقبماندگی
- همسایگان خلیجی؛ رفاه در سایه سیاستهای باز
- آذربایجان و ارمنستان؛ سبقت از ویرانهها
- ایران در برابر پاکستان و افغانستان؛ برتری شکننده
- چرا ایران جاماند؟ عوامل ساختاری عقبماندگی
- 1. سقوط تشکیل سرمایه
- 2. بهرهوری منفی
- 3. تورم مزمن
- 4. انزوای اقتصادی
- 5. فرار مغزها
- یارانههای انرژی؛ رفاه موهوم یا تله اقتصادی؟
- ناترازی انرژی؛ بحران خاموش
- قاچاق سوخت؛ غارت منابع ملی
- ناعدالتی در توزیع یارانه
- یارانه انرژی؛ عامل عقبماندگی، نه حامی رفاه
- راه برونرفت؛ جراحی بزرگ اقتصادی
بر اساس دادههای صندوق بینالمللی پول برای سال 2024، درآمد سرانه ایران بر اساس برابری قدرت خرید (PPP) حدود 16,224 دلار است. این رقم در مقایسه با امارات متحده عربی (90,000 دلار)، قطر (بیش از 130,000 دلار)، عربستان سعودی (68,000 دلار)، و حتی بحرین و کویت، نشاندهنده عقبماندگی مزمن ایران است. این شکاف، نتیجه تفاوت در سیاستگذاری، جذب سرمایه خارجی و بهرهگیری از منابع طبیعی است.
چرا تولید ناخالص سرانه مهم است؟
تولید ناخالص داخلی سرانه اسمی (Nominal GDP per capita) به دلیل نوسانات نرخ ارز و تفاوت قیمتها، معیار مناسبی برای مقایسه سطح زندگی نیست. در مقابل، درآمد سرانه بر اساس PPP، با حذف تفاوت هزینههای زندگی، نشاندهنده قدرت خرید واقعی مردم است و تصویر دقیقتری از رفاه ارائه میدهد. این شاخص، مبنای تحلیل مقایسهای ما با همسایگان ایران است.
دهه 1970؛ زمانی که ایران پیشرو بود
در دهه 1970، ایران با درآمدهای نفتی و اقتصاد در حال صنعتی شدن، از ترکیه و کره جنوبی پیش بود و با کشورهای اروپایی مانند اسپانیا رقابت میکرد. اما پس از انقلاب 1357، جنگ تحمیلی و سیاستهای اقتصاد دولتی، مسیر ایران از همسایگان موفقش جدا شد. در حالی که ترکیه و امارات با آزادسازی اقتصادی و ادغام در بازارهای جهانی پیشرفت کردند، ایران در انزوا و ناکارآمدی گرفتار شد.
مقایسه با ترکیه؛ از برتری به عقبماندگی
در دهه 1970، ایران و ترکیه از نظر رفاه در سطحی مشابه بودند، اما ترکیه با آزادسازی اقتصادی، خصوصیسازی و قرارداد گمرکی با اتحادیه اروپا در سال 1995، به قطب صنعتی و صادراتی تبدیل شد. امروز درآمد سرانه ترکیه (43,932 دلار) بیش از دو برابر ایران است، در حالی که درآمد ایران در چهار دهه گذشته رشد کندی داشته و با نوسانات شدید مواجه بوده است.
همسایگان خلیجی؛ رفاه در سایه سیاستهای باز
کشورهای حاشیه خلیجفارس مانند امارات و قطر، با جذب سرمایهگذاری خارجی، تبدیل شدن به هابهای مالی و لجستیکی و توسعه زیرساختهای جهانی، منابع طبیعی خود را به رفاه بالا برای شهروندان تبدیل کردند. این در حالی است که ایران، با وجود منابع مشابه، به دلیل محیط کسبوکار نامناسب، تحریمها و سلطه بخش دولتی ناکارآمد، از این فرصتها بازمانده است.
آذربایجان و ارمنستان؛ سبقت از ویرانهها
جمهوری آذربایجان، با وجود شروع از اقتصادی ورشکسته پس از فروپاشی شوروی، با بهرهگیری از منابع نفتی و همکاری با شرکتهای بینالمللی، درآمدی نزدیک به ایران (PPP) به دست آورده است. ارمنستان نیز با تمرکز بر فناوری اطلاعات و جذب سرمایههای دیاسپورا، رشد قابلتوجهی ثبت کرده، در حالی که ایران با پتانسیلهای عظیم، در رکود اقتصادی گرفتار مانده است.
ایران در برابر پاکستان و افغانستان؛ برتری شکننده
تنها در مقایسه با همسایگان شرقی مانند پاکستان و افغانستان، وضعیت درآمدی ایران بهتر به نظر میرسد. اما این برتری شکننده است، زیرا موفقیت یک اقتصاد نه با کشورهای بحرانزده، بلکه با پتانسیلهای درونی و رقبای منطقهای سنجیده میشود. رشد اقتصادی پاکستان میتواند در بلندمدت این فاصله را کاهش دهد.
چرا ایران جاماند؟ عوامل ساختاری عقبماندگی
1. سقوط تشکیل سرمایه
نرخ تشکیل سرمایه ثابت ناخالص در ایران به پایینترین سطح تاریخی رسیده و حتی از نرخ استهلاک کمتر شده است. تحریمها، تورم بالا و محیط کسبوکار پیشبینیناپذیر، سرمایهگذاری داخلی و خارجی را متوقف کرده و اقتصاد را به سمت خوردن سرمایههای گذشته سوق داده است.
2. بهرهوری منفی
رشد بهرهوری کل عوامل تولید در ایران سالهاست منفی یا نزدیک به صفر است. اقتصاد دستوری، سلطه شرکتهای شبهدولتی، فقدان رقابت و انزوای فناوری جهانی، بهرهوری را تضعیف کرده و مانع رشد اقتصادی شده است.
3. تورم مزمن
تورم دورقمی پایدار، قدرت خرید مردم را نابود کرده، پسانداز را بیارزش و برنامهریزی را غیرممکن کرده است. کسری بودجه دولت و چاپ پول، این تورم را تشدید کرده و برخلاف همسایگان موفق، اقتصاد ایران را بیثبات نگه داشته است.
4. انزوای اقتصادی
تحریمها و سیاستهای خودخواسته اقتصاد مقاومتی، ایران را از زنجیرههای ارزش جهانی، فناوری و بازارهای بزرگ محروم کرده است. این در حالی است که امارات به مرکز تجارت جهانی و ترکیه به بازار 800 میلیونی اروپا متصل شدهاند.
5. فرار مغزها
انزوا و نبود چشمانداز رشد، نخبگان و متخصصان را به مهاجرت سوق داده و اقتصاد ایران را از سرمایه انسانی ارزشمند محروم کرده است، که این چرخه عقبماندگی را تشدید میکند.
یارانههای انرژی؛ رفاه موهوم یا تله اقتصادی؟
قیمت بنزین در ایران (1,500 تومان سهمیهای و 3,000 تومان آزاد) در مقایسه با نرخ جهانی (32,520 تومان به ازای هر لیتر) 90 تا 95 درصد ارزانتر است. گازوئیل یارانهای 99 درصد، نیمهیارانهای 61 درصد و حتی آزاد 22 درصد زیر قیمت جهانی است. گاز خانگی با 130 تومان به ازای هر مترمکعب، تنها 3 درصد قیمت جهانی (4,000 تومان) و برق با 80 تومان به ازای هر کیلوواتساعت، 8 درصد قیمت جهانی (1,000 تومان) است.
ناترازی انرژی؛ بحران خاموش
ناترازی گاز (300 میلیون مترمکعب) و برق (25,000 مگاوات) نتیجه قیمتهای سرکوبشده و کمبود سرمایهگذاری است. این ناترازیها در تابستان با قطعی برق و در زمستان با توقف گاز صنایع ظاهر میشود، که خسارت روزانه آن به صنعت هزاران میلیارد تومان است.
قاچاق سوخت؛ غارت منابع ملی
قیمتهای پایین، تا 20 درصد تولید روزانه سوخت را به قاچاق به کشورهای همسایه سوق داده و دولت را متحمل زیانهای میلیارد دلاری کرده است. یارانه پنهان انرژی، با 150 میلیارد دلار در سال، چندین برابر بودجه عمرانی است و ایران را به بزرگترین پرداختکننده یارانه انرژی در جهان تبدیل کرده است.
ناعدالتی در توزیع یارانه
یارانه انرژی به نفع ثروتمندان است؛ دهک دهم (ثروتمند) تا 23 برابر دهک اول (فقیر) از آن بهره میبرد. این توزیع ناعادلانه، نابرابری را تشدید و مصرف بیرویه را تحریک میکند.
یارانه انرژی؛ عامل عقبماندگی، نه حامی رفاه
دفاع از یارانههای انرژی با استناد به درآمد پایین ایرانیان، مغالطه است. این سیاست خود باعث تورم، استهلاک زیرساختها و کاهش سرمایهگذاری شده و درآمد سرانه را سرکوب کرده است. رفاه ظاهری انرژی ارزان، با هزینههای بلندمدت مانند خاموشی، تخریب محیطزیست و نابرابری پرداخت میشود.
راه برونرفت؛ جراحی بزرگ اقتصادی
برای خروج از این تله، نیاز به آزادسازی تدریجی قیمتهای انرژی، همراه با یک شبکه حمایت اجتماعی مدرن است که منابع حاصل را بهصورت شفاف به دهکهای پایین واریز و بخشی را به بازسازی زیرساختهای انرژی اختصاص دهد. این جراحی، هرچند در کوتاهمدت دشوار است، اما برای توسعه پایدار و افزایش رفاه واقعی ایرانیان اجتنابناپذیر است.

