دروغ پشت دروغ برای توافق به هر قیمتی با آمریکا / این چند مسئول را مجازات کنید
در بحث پیمان راهبردی با چین و روسیه باید دانست که ایران اسلامی حتی اگر تحریم هم نبود و با آمریکا تعامل داشت هم اما پیمان راهبردی با کشورهای هژمون که برخی منافع مشترک را با آنها داریم یک ضرورت بود.
سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و اتفاقات کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. هر روز با بسته ویژه خبری - تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
این چند مسئول را مجازات کنید
سردار سید تیمور حسینی، رئیس پلیس راهور ناجا در بخشی از یک مصاحبه ضمن تأکید بر رفع نقاط حادثهخیز جادهها گفته است: امسال مطالبهمان را در موضوع خودرو بر استحکام بدنه متمرکز کردهایم و از روز اول پیگیر و مترصد راهاندازی مرکز آزمون تصادف بودیم. با کمال تأسف امروز حدوداً هفت ماه از موعد مقرر راهاندازی این مرکز سپری شده و هنوز راه اندازی نشده است.
او میافزاید: امروز به دلیل اینکه مرکز آزمون تصادف نداریم؛ استحکام بدنه جزء آیتمها و مواردی که باید در استانداردهای چندگانه خودرو در نظر گرفته شود وجود ندارد. یعنی استاندارد میگوید ما نمیتوانیم این را ارزیابی کنیم و بسنجیم که بخواهیم جزء استاندارد بیاوریم.
سردار حسینی تصریح میکند: راه این سنجش از مرکز آزمون تصادف میگذرد. من انتظار دارم همه بخشهای مربوطه از وزارت صمت و سازمان استاندارد اهتمام ویژه را داشته باشند که بتوانیم از این مرکز آزمون تصادف استفاده کنیم و خودروها را به شکل دورهای بررسی کنیم نه اینکه تنها یکبار در بدو تولید، خودرو را از خط تولید بیرون بکشیم و به مرکز آزمون تصادف بفرستیم. حتما اگر نتوانند امتیازات لازم را بگیرند، اجازه شمارهگذاری آنها را نمیدهیم.
فرمانده پلیس راهور تأکید میکند: لذا یکی از مطالبات جدی پلیس در بحث ایمنی خودروها موضوع استحکام بدنه است و پیگیر این موضوع هستیم. ولی انتظار ما این است که مرکز آزمون تصادف هر چه سریعتر راهاندازی شود.[1]
*واقعا جای تأسف و سؤال است که چرا مرکز مهمی به نام آزمون تصادف تحت نظارت پلیس وجود ندارد و چرا مسئولان امر نسبت به این مسئله اهتمام نمیکنند؟!
این در حالی است که ربط مستقیم تأثیر چنین مرکزی در حفظ جان مردم و بالا بردن کیفیت خودروها نیازی به توضیح ندارد و یک امر واضح است.
پر بیراه نیست اگر بگوییم اهمیت ایجاد چنین مرکزی دقیقا به مثابه لزوم تأسیس بیمارستانهای تخصصی است. لکن گویا در میان مسئولان ذیربط کسی متوجه این اهمیت نمیشود!
تلخی بیشتر آنجاست که ساخت چنین مرکزی نیاز به ید بیضا هم ندارد و میشود با یک مدیریت جهادی و در مدت کوتاه چنین مرکزی را ساخت و دایر کرد.
مسئولان محترم باید بدانند که اهتمام به مقولات ضروری موجب ایجاد حس "ایمنی ذهنی" در جامعه میشود و مردم و خواص جامعه احساس میکنند که مسئولان متخصص و خدومی امورات زندگی آنها را بر عهده دارند.
تعلل در ساخت مراکز مهمی از قبیل مرکز آزمون تصادف هرگز پذیرفته نیست و مسئولان ذیربط این اقدام به دلیل کاهلی باید بازخواست و در صورت اثبات تعلل، مجازات شوند.
***
چرا با روسیه و چین رابطه راهبردی داریم؟
خانم الهه کولایی، از فعالان اصلاحطلب به تازگی طی اظهاراتی در یک میتینگ سیاسی به روابط ایران و روسیه اشاره کرده و گفته است: بر خلاف بعضی گرایشها از غرب به سمت شرق و از شرق به سمت غرب که الزام ژئوپلیتیک ما نیست، ما در طول این سالها شاهد یک گرایش پایدار در رویارویی با آمریکا بودهایم. ما به دلیل بی توجهی به این الزام ژئوپلتیکی عملا مورد بهرهبرداری روسیه قرار گرفتهایم. من نمیدانم روابط راهبردی که از آن صحبت میشود، چطور با این رفتارها تنظیم میشود؟
به گزارش جماران، او همچنین میافزاید: افرادی در کشور هستند که تصور میکنند، با رویارویی با آمریکا این نوع ارتباط با روسیه میتواند برای ما چارهساز باشد و به منافع ما کمک کند، متأسفانه به این تغییرها توجه نمیکنند که چقدر جهان و رابطه بین بازیگران تحول پیدا کرده است.[2]
*خانم کولایی در جریان ادعای ایجاد گرایش پایدار در رویارویی با آمریکا مرتکب تحریف تاریخ شدهاند زیرا واقعیتی که مردم ایران طی دهه 90 دیدند؛ تعشق کلان برخی مقامات دولتی به مذاکره با آمریکا بود که سرانجام به پروژه برجام هم رسید اما هیچ دستاوردی را شامل حال دولت وقت و مردم ایران نکرد.
پس بر خلاف ادعای خانم کولایی اتفاقا جریان معتقد به مذاکره؛ امتحان خود را طی یک دهه اخیر کاملا پس داده و درایت رهبر معظم انقلاب در باز گذاشتن معقول دست این جریان نیز توانست اثبات کند که اینان هیچ چیز جز "خسارت محض" در چنته ندارند و ادعایشان پیرامون حل مشکلات کشور بوسیله مذاکره با آمریکا یک ادعای درست نیست.
از همین رهگذر باید از خانم کولایی بابت جمله " من نمیدانم روابط راهبردی..." انتقاد کرد که گویا متوجه فلسفه پیمانهای راهبردی بین کشورهای هژمون نیستند و طوری هم متوجه نیستند کأنه اهمیت و انتفاع این پیمانها برای مردم را برنمیتابند!
اینکه ایران اسلامی در یک عقلانیت اثباتی و منافعمحور؛ تشخیص میدهد که میتواند با چند کشور هژمون مثل چین و روسیه پیمان راهبردی داشته باشد، از مردم بوسنی و هرزگوین در قلب اروپا دفاع نظامی کند، در مقابل تحریمهای آمریکا به ونزوئلا و لبنان سوخت رسانی کند و... هیچیک به تعادل الا کلنگی در مواجهه با آمریکا ربطی ندارد.
بلکه اینها اقتضائات حکومتی است که توانسته به هژمون تبدیل شود و اکنون باید منافعش را در فرامرزها به صور مختلف تأمین و تحصیل کند.
بله! حتما تعاملات با کشورهای خارجی نباید بر مبنای تعشق و یا تغییر ایدئولوژیهای درست یک کشور باشد. لکن پر واضح است که ایران اسلامی حتی اگر تحریم هم نبود و با آمریکا تعامل داشت هم اما پیمان راهبردی با کشورهای هژمون که برخی منافع مشترک را با آنها داریم یک ضرورت بود.
ترویج نگاه درست نسبت به پیشرفتگی و عقلانیت حاکمیتی یک کشور وظیفه نخبگان است و آنها که در این وظیفه کاهلی میکنند یا احیانا بر خلاف آن حرکت میکنند؛ عملا به مجازات عقلانیت برخاستهاند.
***
دروغ پشت دروغ برای توافق به هر قیمتی با آمریکا
مرتضی الویری، از فعالان اصلاحطلب در اظهاراتی که اعتمادانلاین آنها را منتشر کرد، با تأکید بر لزوم مذاکره بین ایران و آمریکا اظهار کرده است:
"افزایش مشکلات معیشتی مردم، کاهش ارزش پول ملی، مهاجرت گسترده نخبگان، عدم ورود فناوریهای نوین به داخل کشور، گسترش فقر و... بخشی از خسارتهایی است که به دلیل افزایش تنش میان ایران و امریکا متوجه ایران شده است."[3]
*هیچیک از مقولاتی که الویری آنها را بهانه و انگیزه مذاکره با آمریکا خوانده به تحریم آمریکا یا تنش بین ایران و آمریکا ربطی ندارند.
"مشکل معیشتی" یک مشکل مبتلیبه در تمام اقتصادهای جهان است. این مشکل اقتصادی در ایران به دلیل ناکارآمدی برخی دولتها، کمبود قوانین، اجرا نشدن برخی قوانین و سوء مدیریت برخی مدیران حادث شده است.
جالب است بدانید که برخی محافل اقتصادی معتقدند در صورت بروز کارآمدی و مدیریت جهادی در بدنه دولتها؛ بسیاری از مشکلات اقتصادِ معیشت در کوتاه مدت و حتی ظرف مدت چند روز قابل حل خواهند بود.
لکن هیچ کلیدی در قفلهای این مسئله؛ خارج از کشور نیست.
مسئله ارزش پول ملی نیز به همین سیاق مربوط به سوء مدیریت در داخل است و اگرچه بخش کوچکی از آن هم به تحریم مربوط است اما بخش اعظم آن را باید بوسیله تمرکز بر بهبود مدیریت اقتصادی در داخل کشور رفع کرد. کما اینکه میزان متفاوت ارزش پول ملی در دورههای مختلف بیانگر ارتباط مستقیم این مقوله با مدیریت داخلی و بیربطی آن با تحریم یا مذاکره است.
بماند که در بحث ارزش پول ملی با یک فضای ذهنی و سیاهنمایی هم مواجهیم که این مسئله هم در داخل چاره میشود نه در خارج!
مقوله مهاجرت نیز در ایران اسیر پروپاگاندا شده و مسئله هرگز به شرحی که آقایان مذاکرهطلب میگویند، نیست.
اولا مقوله مهاجرت در حد و اندازهای که بیان میشود نیست، ثانیا نخبه به معنی صاحبان استعدادهای خاص است نه صاحبان معدلهای بالا و ثالثا بحث "زندگی در خارج از کشور" نیز در ایران دچار سفیدنمایی شده و ما هنوز یک گزارش فراگیر مستند در اختیار نداریم که به مردم بگوید وضعیت زندگی، مالیات، آرامش و درمان در خارج از کشور با داخل ایران چه تفاوتهایی دارد؟
در این باره همچنین صحبتهای چند سال قبل دکتر سورنا ستاری، معاون رئیسجمهور روحانی پیرامون بزرگنمایی در مقوله مهاجرت نیز خواندنیست که گفته بود: بحث فرار مغزها از آن کلاههای گشادی که سر کشور گذاشتهاند... این یک حرکت سازماندهی شده است. یک شبکهای دارد این را به جامعه ما تزریق میکند.
او با بیان اینکه بر اساس پایشها آمار خروج نخبگان رو به کاهش است، تأکید میکرد: مهاجرت یک پدیده جهانی است و واقعاً این آمارها را با این وقاحت اعلام میکنند و با وقاحت هم تکرار میکنند و از یک مراکز و منابعی هم نقل قولهایی میگویند که... مثلاً از قول صندوق بینالمللی پول میگویند که کشور ما رتبه اول فرار مغزها را دارد. در حالی که اصلاً چنین گزارشی وجود خارجی ندارد. این را اینقدر میگویند تا همان بخش نخبه جامعه آن را بپذیرد. همین چیزها است که ما را اذیت میکند.[4]
ادعای "عدم ورود فناوریهای نوین به داخل کشور" هم یک مالیخولیا است که متأسفانه برخی مذاکرهطلبان و اهالی توافق به هر قیمتی دچار آن هستند. و این در حالی است که اولا گستردگی جهان امروز اجازه حصر فناوری (مگر فناوریهای امنیتی و آن هم در برهههای زمانی محدود) را نمیدهد. ثانیا بزرگی و قدرت ایران اسلامی به حدی است که اساسا طرح چنین حرفی برای ایران خندهدار است. زیرا امروز هرآنچه که ایران اسلامی در زمینه فناوری نیاز دارد؛ به سختی یا به آسانی اما قابل دسترسی است.
میماند مقولاتی مثل چند داروی تازهساز، هواپیما و... که در این مباحث هم ایران زمینگیر نیست و همانطور که بر بستر اخباری مثل تولید بالای 90 درصد داروهای مورد نیاز در داخل و یا ساخت جنگنده کوثر میدانیم؛ افقهای گستردهای از جمله تولید داخلی در این زمینه پیش پای ایران قرار دارد.
مسئله گسترش فقر هم به سیاق سخنان پیش گفته یک مشکل اقتصادی داخلی است. دقت شود که آنچه در بحث فقر مورد اشاره برخی افراد قرار دارد مسئله "فقر مطلق" نیست. زیرا ایران اسلامی در کاهش فقر مطلق (که به معنی گرسنگی است) کارنامه خوب و رتبه برتری در میان کشورهای جهان دارد.
لکن آن فقر نسبی است که بر اثر کم شدن قدرت خرید مردم به دلیل مشکلات و نوسانات اقتصادی پدید میآید. رفع این مشکل نیز همانطور که اشاره شد به یک اقتدار دولتی و مدیریت بایسته اقتصادی نیاز دارد نه به مذاکره!
چه اینکه قدرت خرید مردم در دوران اوج تحریمها در دهه 80 و اوایل دهه 90 بیشتر از امروز بود که این امر نشانگر بیربطی مشکل به مذاکره و البته ارتباط مستقیم قدرت خرید مردم با رأی خوب به کارآمدی و روی کارآمدن دولتهایی است که در کارآمدی صاحب کارنامههای بهتری هستند.
ضمن اینکه مثلا وقتی دولت قانون نوشته خود مبنی بر تعیین سقف برای اجارهبهای مسکن را اجرا نمیکند و به همین واسطه شاهد قیمتهای گزاف اجارهخانه و کاهش قدرت خرید مستأجرین هستیم؛ این مسئله دقیقا چه ربط و ارتباطی به تحریم و مذاکره دارد؟
قبل از الویری، علی صوفی از وزرای دولت اصلاحات نیز در اظهاراتی با تأکید بر مذاکره گفته بود: اوضاع اقتصادی هم اساسا به بن بست رسیده است. ما در همه زمینهها از جمله سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بحران و ابر بحران داریم. چطور میتوان اینها را برطرف کرد؟[5]
تمنای برخی اصلاحطلبان برای مذاکره با آمریکا به جایی رسیده که باید از آنها درخواست کرد حتی اگر قصد دارند به هر قیمتی توافق کنند اما اقلا دروغ نگویند و حقایق کشور و بایستههای امر حکمرانی را کتمان نکنند!
چه اینکه خطر این دروغها و کتمان و انکارها اگر از توافق به هر قیمتی بیشتر نباشد البته کمتر هم نیست.
***
1_ https://www.ilna.ir/fa/tiny/news-1585390
2_ https://www.jamaran.news/fa/tiny/news-1656223
3_https://www.etemadonline.com/tiny/news-695511
4_ mshrgh.ir/1006425
5_ mshrgh.ir/1680783